در گلزار شهدای شهرک شهید محلاتی نایب الزیاره همه عزیزان هستیم
جای همه رفقا خالی🌹
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
ماجرای شهادت حاج قاسم اصغری ، حاج رسول فیروزبخت و شهید اکبری نسب
🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🔹به روایت حاج اسماعیل گوهری
متن خاطره را در لینک زیر بخوانید :
khaledin.com/?p=3995
#شهید_حاج_قاسم_اصغری #شهید_حاج_رسول_فیروزبخت #شهید_مجتبی_اکبری_نسب #حاج_اسماعیل_گوهری #گردان_تخریب #لشگر_ده_سید_الشهدا
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است
🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🔸شهید شهادت را به چنگ می آورد . راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد . حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر . من سکون را دوست ندارم.
🔹عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است. خدایا تو هوشیارمان کن . به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج) به ما حرکت بده.
♦️وصیت نامه ی شهید مدافع حرم عباس دانشگر
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است
🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
♦️وصیت نامه ی شهید مدافع حرم عباس دانشگر
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸آخر من کجا و شهدا کجا خجالت میکشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم من ریزه خوار سفره ی آنان هم نیستم, شهید شهادت را به چنگ می آورد راه درازی را طی میکند تا به آن مقام می رسد اما من چه! سیاهی گناه چهره ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده, حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر, من سکون را دوست ندارم.
🔹عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است, سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده, انسان کر میشود, کور میشود, نفهم میشود, گنگ میشود و باز هم زندگی میکند .بعد از مدتی مست میشود و عادت میکند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را, انسان بی هوش نمیکشد, انسان خواب نمیفهمد, درد را, انسان با هوش و بیدار میفهمد. راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد ؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟
🔹خدایا تو هوشیارمان کن, تو مرا بیدار کن, صدای العطش میشنوم صدای حرم می آید گوش عالم کر است. خیام میسوزد اما دلمان آتش نمیگیرد. مرضی بالاتر از این چرا درمانی برایش جستجو نمیکنیم, روحمان از بین رفته سرگرم بازیچه دنیاییم.
🔸الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ ما هستیم, مرده ام تو مرا دوباره حیات ببخش, خوابم تو بیدارم کن. خدایا! به حرمت پای خسته ی رقیه (س) به حرمت نگاه خسته ی زینب (س) به حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عج) به ما حرکت بده.
🔻شهید عباس دانشگر
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید
✊ چرا میگیم مرگ بر اسرائیل؟
🤔 چیشد که یهودی ها اومدن فلسطین رو اشغال کردن؟
🤔 چرا همهی دنیا از یهودیها متنفر هستن؟
🤔 قرآن در مورد یهودیها چی گفته؟
🤔 در مورد روز « نکبت » چیزی میدونید؟!
✅ جواب به همهی این سوالات رو در این فیلم مشاهده کنید
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
39.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شایعه سازی و دروغ ، آخرین راهکار منافقین
به روایت حاج ابراهیم قاسمی
#حاج_ابراهیم_قاسمی #گردان_تخریب #لشگر_ده_سید_الشهدا #شهید_حاج_کاظم_رستگار
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خالدین
🔸کسانی که در جنگ اُحُد از پیامبر روی گردان شدند و فرار کردند ...
🔹به روایت امام سید علی خامنه ای
تهیه شده در گروه تحقیقاتی خالدین
#امام_سید_علی_خامنه_ای #دفاع_مقدس #موشن_گرافیک
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خالدین
چرا جنگ با عراق بعد از فتح خرمشهر هم ادامه پیدا کرد ؟
به روایت امام سید علی خامنه ای
تهیه شده در گروه تحقیقاتی خالدین
#موشن_گرافیک #امام_سید_علی_خامنه_ای #قطع_نامه_۵۹۸ #امام_روح_الله_خمینی
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🌹عید فطر ، عید بندگی مبارک 🌹
تعجیل در فرج امام عصر عجل الله فرجه الشریف صلوات
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
در گلزار شهدای دانشگاه امام حسین علیه السلام نایب الزیاره همه عزیزان هستیم
جای همه رفقا خالی🌹
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
بچه ها !
مواظب باشید ...
شهر اگر سقوط کرد ، آن را دوباره فتح خواهیم کرد
مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند ...
شهید محمدعلی جهانآرا
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
خالدین
شهید محمدرضا تورجی زاده
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🌹🌹🌹🌹
گرهی که با توسل به حضرت صدیقه طاهره باز شد
🌹🌹🌹🌹
🖋به روایت حاج اصغر آقادادی
در عملیات خیبر ، گره به کار افتاده بود و عملیات انجام نمی شد . دپوی عراق شکسته نمی شد و معبر باز نمی شد . فرماندهان گردان ها بیسیم می زدند و با سردار شهید حاج حسین خرازی تماس می گرفتند که کسب تکلیف کنند .
سردار شهید حاج حسین خرازی یک تماسی با بیسیمچی شهید تورجی زاده گرفتند و گفتند تورجی زاده کجاست ؟ بیسیمچی گوشی را دست شهید تورجی زاده داد . سردار شهید حاج حسین خرازی فرمودند : تورجی زاده یک توسل به حضرت زهرا پیدا کن . صدا در آن قسمتی که ما مستقر بودیم داشت پخش می شد چون صدا روی بلندگو بود .
شهید تورجی زاده این شعر را خواند :
در بین آن دیوار و در
زهرا همی می گفت پدر
دنبال حیدر می دوید
از پهلویش خون می چکید
زهرای من زهرای من
زهرای من زهرای من
تا نام حضرت زهرا سلام الله علیها به دهان بچه ها آمد و همه بچه ها داشتند گریه می کردند ، دوباره صدای بی سیم بلند شد .
فرماندهان گردان ها با حاج حسین تماس می گرفتند و گفتند که معبر باز شد . ما هم بلافاصله به آن طرف دپوی عراقی ها رفتیم . این جا ما از نام حضرت زهرا سلام الله علیها معجزه دیدیم .
بعد از عملیات ، زمانی که ما برای سرکشی به منطقه رفتیم یک نکته عجیب توجه مان را جلب کرد . شهیدانی که در آن موقعیت ایستاده بودند و مقاومت کرده بودند ، اکثراً از ناحیه پهلو مجروح شده بودند و به شهادت رسیده بودند .
خدا همه ی شهدا را رحمت کند و با شهدای صدر اسلام محشورشان کند و ما را هم قدردان شهدا قرار دهد .
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده #لشگر_امام_حسین_علیه_السلام #شهید_حاج_حسین_خرازی
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
در گلزار شهدای اصفهان نایب الزیاره همه عزیزان هستیم
جای همه رفقا خالی🌹
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده #لشگر_امام_حسین_علیه_السلام #شهید_حاج_حسین_خرازی #شهید_مصطفی_ردانی_پور
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🌹🌹🌹🌹
سپاه اسلام رزمنده میپذیرد
یادداشتی مختصر در گروه خالدین :
khaledin.com/?p=4032
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
پیامبر مهربانی صل الله علیه و اله و سلم :
اگر آسمان ها و زمین در برابر بنده ای سر به هم آورند و آن بنده تقوای خدا پیشه کند حتما خداوند از میان آن دو ، شکاف و راه خروجی برایش قرار خواهد داد .
(بحارالانوار ج۷۰ ص۲۸۵)
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🔸ضبط خاطرات رزمنده دفاع مقدس
جانباز سرافراز حاج ذبیح الله کریمی
جلسه اول
#حاج_ذبیح_الله_کریمی #ضبط_خاطرات #لشگر_ده_سید_الشهدا #گردان_تخریب
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🌹🌹🌹🌹🌹
گنجشک هایی که از لب برکه آب میخوردند
🌹🌹🌹🌹🌹
به روایت حاج اسماعیل گوهری
(راوی و رزمنده گردان تخریب لشگر سیدالشهداء ع)
بعضی از بچه های گردان تخریب نماز شب خوان بودند و از نزدیکی نماز صبح تا صبح بیدار میشدند و بعضی هم تا اذان صبح میخوابیدند . اما در هر صورت ، بعد نماز صبح کسی حق خوابیدن نداشت چون بعد از نماز صبح ، همه گردان برای ورزش و نرمش و دعای صبحگاهی میرفتیم بیرون از محوطه و بعد از طلوع آفتاب برای صبحانه برمیگشتیم .
خاطرم هست که شهید حاج عبدالله نوریان ، گردان را می دواند و شعار و صلوات می فرستاد و ما تکرار میکردیم . قرص خورشید که می خواست بیرون بیاید ، همه را نگه می داشت و می گفت خورشید را با صلوات برای طلوع بیرون بیاورید . خاطرم هست آنقدر صلوات می فرستادیم که دهان هایمان کف می کرد .
یک روز در صبحگاه داشتیم می دویدیم و شعار می دادیم و صلوات می فرستادیم که به یک برکه ی آب رسیدیم . حاج عبدالله کل گردان را نگه داشت و گفت سکوت کنید . گفتیم چی شده ؟ گفت دو سه گنجشک در برکه دارند آب می خورند . این ها دارند خدا را سجده می کنند و خدا را تسبیح می گویند . تکان نخورید تا آبشان را بخورند و بعد پرواز بکنند .
شهید حاج عبدالله نوریان تا این حد رئوف و مهربان بودند که به گنجشک ها هم اینطور رحم می کردند .
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان #گردان_تخریب #لشگر_ده_سید_الشهداء #حاج_اسماعیل_گوهری
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
شهید امرالله بابابزرگی
رزمنده گردان تخریب و گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
#شهید_امرالله_بابابزرگی
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯
🌹🌹🌹🌹🌹
آخرین وداع شهید بابابزرگی با فرزندانش
🌹🌹🌹🌹🌹
به روایت حاج حمید پارسا
(رزمنده گردان حضرت علی اکبر علیه السلام)
رزمندگان آماده اعزام به عملیات والفجر هشت بودند . همه در حیاط بیمارستانی در خرمشهر ایستاده بودیم و حاج علی فضلی (فرمانده لشکر سیدالشهداء علیه السلام) در حال سخنرانی بود . برای انجام کاری به سمت ساختمان بیمارستان رفتم و بعد از انجام کار ، توی مسیر برگشت داشتم با عجله می دویدم که متوجه شدم یکی از درختچه های حیاط بیمارستان تکان خورد ! سرعتم را کم کردم و آرام رفتم به سمت همان درختچه .
وقتی نزدیک شدم دیدم یک نفر به درختچه تکیه داده و دارد گریه می کند. دقت کردم و دیدم شهید امرالله بابابزرگی بود .
امرالله همیشه روحیه ی شاد و پرنشاطی داشت . اهل شوخی کردن و خنداندن بچه هابود . بهش می گفتند جُک گروهان . همیشه یک تسبیح در دستش بود که هم مدام ذکر می گفت و هم با حرف ها و کارهایش دیگران را به خنده وا می داشت . مثلا در دوکوهه برای قطارها اسم گذاشته بود. به قطاری که به سمت تهران می رفت ، می گفت دلبر و به قطاری که به جبهه می آمد می گفت دلاور ...
حالا همان امراللهِ شوخ و شنگ و خنده رو ، نشسته بود و های های گریه می کرد …
آخرین بار که به مرخصی رفته بود ، دخترش بدنیا اومده بود اما امر الله مدت زیادی پیش بچه هاش نمونده بود و بلافاصله به جبهه اومده بود . یادم هست که امرالله در صبحگاه یکدفعه با صدای بلند می گفت : ۲۰ روز شد . روز بعد باز هم با صدای بلند می گفت : ۲۱ روز . بعضی از بچه ها می گفتند : اَاا… تو چته؟ ولی خودشان خوب می دانستند که منظورش چی بود . منظورش این بود که دخترم ۲۳ روزه شده .
امرالله همینطور روزها را شمرده بود و حالا پای درختچه نشسته بود و عکس دختر چهل و پنج روزه و پسر سه ساله اش را گرفته بود و گریه می کرد .
من هم متعجب شده بودم و هم نگران ، چون امرالله مسئول دسته ی گروهان بود و اگر در این شرایط کم می آورد و روحیه اش را می باخت ، خیلی ها تحت تاثیر او قرار می گرفتند .
خواستم او را از این حال و هوا دربیاورم . از رو به رو رفتم و کنارش نشستم . دستم را گذاشتم روی زانوی امرالله و به صورتش نگاه کردم . ریش هاش از گریه خیس شده بود . گفتم : امرالله! چیه؟!… صفر بیست و یکت عود کرده؟!…
این اصطلاح مخصوص جبهه بود که هر وقت کسی دلش هوای خانه می کرد ، بچه ها به شوخی به او این حرف را می زدند .
امرالله انگار جا خورد ، با دست اشکهایش را پاک کرد و نگاهی به عکس انداخت و بعد آن را پاره پاره کرد و پاشید توی هوا !
پرسیدم : چرا عکسو پاره کردی؟!…
جواب داد :
«آخرین ارتباطم را با دنیا قطع کردم . حمید! فکر نکن من دلتنگ بچه هام شدم و دلم هوای خونه کرده! نه! بذار بهت بگم که بدونی… من توی این عملیات شهید می شم… داشتم با بچه هام حرف می زدم . داشتم به پسرم محمد و دخترم مریم می گفتم درسته که دیگه باباتونو نمی بینید و سایه محبت پدر از سرتون برداشته می شه ولی امام هست ، امت هستن ، دست نوازش به سرتون می کشن .
داشتم به بچه هام می گفتم شما وضعتون خوبه ، امام و امت هواتونو دارن ، ولی یه روزی بوده به اسم عاشورا که غروب اون روز ، سر پدر بچه ها رفت بالای نیزه و این تازه اول مصیبت بچه ها بود . من داشتم برای اون مصیبت گریه می کردم …»
امرالله بلند بلند گریه می کرد و من شرمنده و خجالتزده بودم از حرفی که زده بودم . گفتم : امرالله! پاشو بریم . بچه ها دارن می رن سوار اتوبوس شن ...
امرالله بابابزرگی در همان عملیات ، در جزیره ام الرصاص به شهادت رسید .
#شهید_امرالله_بابابزرگی #لشگر_ده_سید_الشهداء #حاج_حمید_پارسا #گردان_حضرت_علی_اکبر #گردان_تخریب
🔸 @khaledin_com 🔸
╰━━━🌹🌹━━━╯