eitaa logo
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
12.2هزار دنبال‌کننده
325 عکس
226 ویدیو
0 فایل
رمان آنلاین خاله قزی هر روز ۱ پارت به جز جمعه ها به قلم شبنم کرمی چند پارت بخون بعد اگه تونستی لفت بده تبلیغات 👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1974599839C99e2002074
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خالـــــه قـــــزی🌺
#خاله‌قزی751 با خستگی چشمام رو باز کردم و به دور و برم نگاه کردم. هوا روشن شده بود و آفتاب اتاق رو
_ ساراجان دخترم؟ پوزخند تلخی روی لبهام نشست و حرفای تلخی تا لب دهنم اومد و برگشت! دلم میخواست بگم من اگه دخترت بودم اون حرفارو بهم نمیزدی... من اگه دخترت بودم مثل یه غریبه قضاوتم نمیکردی... اما نگفتم! نگفتم و مثل همیشه حرفام رو توی دلم ریختم! برگشتم بی تفاوت نگاهش کردم و گفتم: _ سلام، بله؟ _ سلام به روی ماهت، پس تو کِی دست و صورتت رو شستی مادر؟ کجا داری میری؟ صبحونه بخور اول کفشام رو پوشیدم و همینطور که به طرف در میرفتم، گفتم: _ گرسنه ام نیست، تو آتلیه یه چیزی میخورم، خداحافظ سریع از خونه بیرون اومدم تا مجبور نشم بحث رو ادامه بدم، گیسو هم پشت سرم اومد و در رو بست و با تعجب گفت: _ سارا چیشده؟ چرا با مامانت و سارگل اینطوری حرف زدی؟ چرا صبحونتو نخوردی؟ من منتظر میموندم خب دیوونه، عجله نداریم که _ بیا بریم تو راه میگم برات _ اتفاق بدی افتاده با حرص چپ چپ نگاهش کردم و گفتم: _ الان انتظار داری وایسم وسط کوچه بهت توضیحات بدم؟ خب گمشو تو ماشین اونجا میگم برات دیگه _ باشه بابا بیا منو بزن _ میزنما _ غلط میکنی، به علی میگم شَل و پرت کنه دختره ی افریته ی بیشعور از لحنش خنده ام گرفت و ناخودآگاه وسط اون همه عصبانیت و ناراحتی لبخندی زدم که همین گیسو رو شیر کرد _ آهان بخند یه ذره، داشتم از اون قیافه ی ترسناک و افریته ای که داشتی میترسیدما _ خفه شو گیسو _ چشم _ در ماشینتم باز کن پختم از گرما _ نمیشه _ چرا؟ مرض داری؟ _ نخیر! کسی که خفه میشه نمیتونه کاری کنه خب دستم رو روی پیشونیم گذاشتم و با حرص گفتم: _ من آخر از دست این خوشمزه بازیهای تو دق میکنم میمیرم _ آخجون میشه بگی دقیقا کِی؟ _ وای گیسو این در رو باز میکنی یا تاکسی بگیرم برم؟