هدایت شده از ایران همدل
📩 #روایت_همدلی |❤️ جوان بود وپرانرژی
مادر سه فرزند...
یا بهتر بگویم چهار فرزند
دو دختر و یک پسر و دختر سوم که چشم به راه آمدنش بود😍
گفت برای عمل به امر حضرت آقا و خشنودی دل امام زمانم دارم این تنها قطعه ی طلایی که دارم رو هدیه میدم؛
حس زنانه ای بهم میگه نمی خواست اینو نگه داره برا دختر تو راهش؟!🤔
نگاهش و ذوقش موقع دادن حاکی ازین بودکه نگاه های بلندتری دارد برای آینده ی این گوشواره... عاقبت به خیری
قصههای دههی شصت ادامه دارد،
از خود گذشتگیهای زنان و مادران این سرزمین تمامی ندارد.
⏰ سه شنبه بعدازظهر ۱ آبان ماه ۱۴۰۳
📢 ارسال روایتهای همدلی خود برای پویش ایران همدل👇
@iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
📣 #روایت_همدلی
❤️ سلام
وقتی میبینم چه طلایی رو مردم اهدا کردن روم نمیشه عکس از اهدایی خودم بدم.
یه نفر بهم گفت معادلش پول بده
گفتم طلا حکمش فرق داره
طلا اولین و تنهاترین سرمایه ی بعصی از خانمهاست که بهش دلبستگی دارن
اگر ازش گذشتن هنر کردن.
پول خیلی کمی پس انداز کرده بودم
این اولین طلایی بود که با پول تو جیبیم و به اصطلاح پس اندازم خریدم.
خیلی ناچیزه ولی برام باارزشه چون تاحالا همچین کاری نکرده بودم.
❤️ #پیام_من:
سلام
تو دم و دستگاه خدا، هیچی ناچیز نیست☺️ خدا، مالک آسمان ها و زمین، نه به یه قرون ما احتیاج داره نه به یه میلیارد ما. این اعداد اعتباری فرقی نداره براش. این ماییم که محتاجیم به دادن، به گذشتن، به کار برای خدا... هرکسی در وسع خودش! طبق توان و ظرفیت و شرایط خودش...
📢 اخبار همدلی از گوشهکنار محل زندگی خود را برای ما بفرستید: 👇
@iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
📣 #روایت_همدلی | روایت دلدادگی زوج جوان
❤️ همیشه آن چیزی را که تا آخرین لحظه، یعنی نرسیده به روز مبادا، نگهش میداری، دلچسبترین چیز توست.
وقتی از همه طلاهای دنیا فقط یک گوشواره دارایی تو باشد، تکلیفش روشن است.
شاید این گوشواره، تنها بازمانده از هدیههای دوران مجردیاش بوده. همان را که یک روز عصر با مادرش از بازار زرگرها خریده بودند.
و یا شاید هم هدیه همسرش. مردی که با همه دخل و خرجی که به هم نمیخواند، پولهایش را جمع کرده تا چیزی را بخرد که دختر را خوشحال کند.
و خدا میداند هربار که جلو آینه سرش را تکان میداده از لرزش این برگها، چطور ته دلش ذوق ذوق میکرده!
بماند که دختر تازه عروس، همین تنها گوشواره را هم گذاشته بود برای پول پیش خانهشان.
شروع زندگی هست و هزار سختی ناگفته...
اما وقتی لبنان ولوله شد و حرف کمک پیش آمد، حتی رغبت نکرد قلابهی تازه شکسته را بدهد تعمیر. مبادا دلش در بند گوشوارهها بماند.
شب به صبح نرسیده، رسانده بود منزل خانم راغبیان. فقط گفته بود:« ببخشید کم هست. همین تکه طلا را بیشتر نداشتم، قرار بود کمکِ پول پیش خانه باشد، ولی اینجا واجبتر است و خدای ما بزرگ!»
📢 اخبار همدلی از گوشهکنار محل زندگی خود را برای ما بفرستید: 👇
@iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
📣 #روایت_همدلی | داستان دو انگشتر
❤️ دو سال بود که بدون هیچ گونه ابراز محبت و عشقی، به هم دلبسته بودیم؛ یک عشق عفیفانه...
بلاخره خواستگاری انجام شد و تازه بعد اون، موانع خیلی بزرگی بر سر راه این وصال این عشق، خودنمایی کرد.
یک سال شبانه روز در تب و تاب بودیم و از ترس نرسیدن به هم، می سوختیم... ؛ باز هم بدون ذره ای اظهار عشق و ارادت به هم... سوختنِ عفیفانه...
بالاخره امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام، حاجت دل ما رو داد و بعد از کلی بالا و پایین، خطبه عقد جاری شد و زندگی دانشجویی ما شروع...
موقع خریدهای ازدواج، دغدغه مون این بود که زیباترین حلقه و انگشتر رو بخریم اما با قیمت خیلی مناسب.
نتیجهش شد حلقه و انگشتر بالا؛
شدن نماد عشق ما به هم...
رد حلقه همسرم روی انگشتش هست چون سیزده سال تمام تو انگشتش جا خوش کرده بود.
و حالا
در معرکه این جنگ تمام قد حق و باطل، تصمیم گرفتیم با هم، عزیزترین دارایی مون رو هدیه کنیم به این جبهه...
این دو انگشتر سیزده سال هست که بار عشق ما رو به دوش میکشند
و حالا
این هدیه مالامال از عشق و ارادت، تقدیم به جبهه مقاومت و مردم عزیز لبنان و غزه...
به امید اینکه هر چه زودتر با ظهور مولایمان دنیای پر از ظلم و ستم و رنج، به دنیای سرشار از برکت و خوشی و نور تبدیل بشه...
📢 اخبار همدلی از گوشهکنار محل زندگی خود را برای ما بفرستید: 👇
@iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #روایت_همدلی | رقیه و نجمه، خواهرزادههای من هستند.
امروز به مامانشون گفتند که میخوان یکی از عروسکهاشون رو بفروشند برای کمک به بچههای لبنانی،
اگه خواستید عروسکشون رو بخرید قیمت پیشنهادی تون رو به من بگید که به مامانشون بگم 😊
📲 #ایران_همدل | مشارکت در پویش
📣 راوی همدلی باش: 👇
@iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
#روایت_همدلی | از یادگاری مادربزرگ تا جواهرات فرزند
❤️ طلاهای ناقابلی که عاقبت بخیر شدن به اضافه ی دستبند و گردنبند دخترم
🤍 گوشواره داخل جعبه یادگاری مادر بزرگ مرحومم بود که از ۴۴ سال پیش داشتم و حالا به نیت خودشون به مردم مظلوم فلسطین و لبنان اهدا کردم.
📲 #ایران_همدل | مشارکت در پویش
📣 راوی همدلی باش: 👇
@iranehamdel_contact
هدایت شده از ایران همدل
📣 #روایت_همدلی | روایت دلدادگی
🔸#روایت_ارسالی_مخاطبان: در جعبه رو که باز کردم دو تا انگشتر دیدم یه انگشتر کوچک دخترونه و یه انگشتر بزرگتر.
سریع به خانم اهدا کننده پیام دادم؛یکی از انگشترها دخترونه ست،
_مال کیه اون انگشتر؟
_انگشتر دخترمه
_چرا نگفتید عصر بیایم تحویل بگیریم که دخترتونم باشند؟
_این هفته هر روز عصرکلاس داشت گفتیم دیر میشه!!!
تو همین مکالمات بود که نکته ای دستگیرم شد!
خیلی وقتها به حکمت این جمله ی حضرت آقا فکر می کردم؛این دهه هشتادی ها این انقلاب رو به ثمر می رسونند!
و چه بسا زمانهایی که این شوخی رو با دهه هشتادی های اطرافم می کردم؛موندم با این کاراتون چه جوری حضرت آقا فرمودند شما قراره انقلاب رو به ثمر برسونید؟!🤔
این روزها بیشتر به فلسفه ی اینجمله ی حضرت آقا پی می برم
_حقیقتش به دخترم گفتم انگشترت رو بفروشم برات گوشی بخرم که نیاز داری؟
_نه مامان من با انگشترم کار واجب تر دارم!
_میخوام اونو برای کمک به جبههی مقاومت هدیه بدم.
و اینجا مادر احساس کرد دارد از دختر دهه هشتادیش عقب میفتد...
این بود که انگشتر مادر هم کنار انگشتر دختر جا خوش کرد داخل جعبه ای که به ما دادند...
🔹جهت کمک نقدی به مردم مظلوم فلسطین و لبنان از طریق زیر می توانید اقدام کنید؛
شماره کارت:
6037998200000007شماره شبا:
Ir320210000001000160000526کد دستوری: #14* پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR 📢 راوی همدلی باش 👇 @iranehamdel_contact