✨ منم یه مادرم...
📅 انتشار حاشیههای دیدار هفدهم خرداد رهبرانقلاب با دانشجویان (بخش دوم)
📝 به قلم یکی از دانشجویان دختر حاضر در دیدار
🚏 ردیف های جلو پر شده بود و هر کس در تکاپوی این بود که جایی بنشیند که بتواند آقا را ببیند.
🕟 ساعت حوالی ۴ ونیم بود و جانها لبریز از شوق و انتظار
🔉 برادران زمزمهی سرود معروف «منم باید برم» را شروع کردند و
عجیب نبود
👶 مادر جوانی که نوزادش را در آغوش گرفته و مخلصانهتر از هر کس دیگری در جمع، این بند را میخواند و اشک میریخت:
❣ «منم یه مادرم،پسرمو دوسش دارم...»
✊ جمعیت که دیگر توان صبر و فراق ندارد؛ این بار بلندتر با شعار «ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده» آقا را دعوت میکند.
🌸 باور نمیکنیم، اما آقا میآیند... با همان صلابت همیشگی، با همان قدمهای نجیب.
✋ با همان لبخند امیدوارکننده و با همان دست با محبت، که روی سر همهمان می کشد... 🇩🇪 جلوتر خانم جوان آلمانی که با شوق و شکسته شکسته میگفت: «آمدهام دیدن ایمام خامنهای» ، را میبینم که شانههایش میلرزد و چشمهایش خیس است.
💕 آن طرفتر، مادر جوانی که فرزندش را در آغوش گرفته و «خونی که در رگ ماست...» را فریاد میزند
👥 دانشجویانی که سربند #کلنا_عباسک_یا_زینب بستهاند
✊ برادرانی که با ایمان فریاد میزنند «ما اهل کوفه نیستیم...»
❇️ و همهی جمعیت، که با شوق #لبیک_یا_خامنه_ای میگوید...
زن، خانواده و #سبک_زندگی در نگاه رهبرانقلاب👇
❣