جنت:
💫🌟🌙داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
جوانی با دوچرخه اش به پیرزنی
برخورد کرد، به جای عذرخواهی و کمک کردن به پیرزن شروع کرد به خندیدن و مسخره کردن، سپس راهش را ادامه داد و رفت،
پیرزن صدایش زد و گفت: چیزی از تو افتاده است، جوان به سرعت برگشت و
شروع به جستجو نمود،
پیرزن به او گفت: مروت و مردانگی ات به زمین افتاد، هرگز آن را نخواهی یافت!
"زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد"
زندگی حکایت قدیمی کوهستان است!
صدا می کنی و می شنوی، پس به نیکی صدا کن تا به نیکی به تو پاسخ دهد ...
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف فدایی رهبر
📻 *رادیو فردا به «ترور» میگوید «شکار»!*
❌ *یادمان باشد فردا اگر یک مقام عالیرتبه آمریکا ترور شد، اینجا بنویسیم مقام آمریکایی چطور شکار شد؟*😐
📛 *دیگر چه اتفاقی باید بیافتد که بفهمیم رادیو فردا، دستگاهِ رسوای پروژه جنگ روانی آمریکاست نه یک رسانه!*
💬 Ehsan Soltani
--------------------------
*فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: همه جا لازم نیست ما به صورت مباشر حضور داشته باشیم، هر جا که لازم باشد زمینه انتقام از آمریکایی ها را از درون خانه های خودشان و با افرادی از کنار دست خودشان فراهم میکنیم بدون اینکه ما حضور داشته باشیم.*
🔻سردار اسماعیل قاآنی شامگاه پنجشنبه در کنگره بین المللی جبهه مقاومت "یادواره شهدای مهاجر مدافع حرم" در مشهد:
🔹ما با تدبیر خودمان با دشمنان و جنایت ترور سردار سلیمانی برخورد می کنیم، رفتار و سبک و سیاق برخورد ما با سبک و سیاق و رفتار دشمن متفاوت است.
🔸آنها به مسیر حق و وجدانهای بیدار انسانها حمله کردند و حتماً مورد تهاجم وجدانهای بیدار انسان ها در سراسر دنیا قرار می گیرند.
🔹 اگر عاقلانی در آمریکا پیدا شدند و با کسانی که جنایت ترور سردار سلیمانی را مرتکب شدند برخورد بکنند، این کار برای آمریکا بسیار کم هزینه تر است از اینکه فرزندان جبهه مقاومت که هیچ مرزی را نمیشناسند خودشان بروند و این انتقام را بگیرند.
🔸این انتقام شروع شده است؛ ما بلدیم چگونه انتقام بگیریم، دیده اید نسلهای قدیم ما چگونه از خاندان بنی امیه انتقام گرفته اند، عمل مختار سر جای خودش اما نسل های گذشته ما ریشه این خاندان را از خاک بیرون آورده و ازبین بردند ما دارای همچین فرهنگی هستیم.
🔹آنها فکر میکنند که شهید سلیمانی زدهاند و کار تمام است، خون شهید سلیمانی در وجود بچه های مقاومت آنها را به جوشش آورده است.
چرا محبت های من انسان ها را ناسپاس می کند؟
پرسش:
من از کودکی چند خصوصیت اخلاقی داشتم که خیلی از آنها آسیب دیدم.
بدون هیچ چشم داشتی دیگران را در دارایی ها و شادی هایم شریک می کردم.
در کمک به دیگران پیش دستی می کردم و منتظر تقاضای آنها نمی شدم.
مثلا در دوران دانشجویی اگر مادرم غذایی می فرستاد تنها نمی خوردم و آن را با دوستانم قسمت میکردم.
این اخلاق من باعث سوء استفاده دیگران شده است. کم کم به این نتیجه رسیدم که بسیاری از اطرافیان من به یک بیماری روحی خاص مبتلا هستند.
اگر به آنها محبت کنی وحشی می شوند و به صورتت چنگ می زنند. ولی اگر به صورتشان چنگ بزنی عاشقانه به تو محبت خواهند کرد.
آنها در ظاهر خیلی به من احترام میگذارند. ولی در باطن به شدت به دنبال فرصتی برای بایکوت و تحقیر و خوار کردن من هستند. چه برخوردی با این تیپ افراد باید داشته باشم؟
پاسخ:
خصوصیات اخلاقی شما همگی در منابع دینی مورد تاکید و توصیه قرار گرفته اند:
شریک کردن دیگران در شادی های خود:
امیرالمومنین(علیه السلام) در توصیف متقین میفرمایند: «بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه.
شادی اش در صورتش اما ناراحتی اش در قلبش است.»(1)
شریک کردن دیگران در دارایی: امام حسن مجتبی (علیه السلام) در طول عمر خود دوبار تمام اموال و دارائي خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم نمود. نصف آن را براي خود نگه داشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد.(2)
برای کمک منتظر درخواست نماندن:
عبدالله بن زبیر، از عمر بن دینار و عبدالله بن عبید بن عمیر روایت میكند كه هرگاه امام باقر(علیه السلام) را ملاقات میكردیم،
نفقه، صله و جامهای به ما میبخشید و میفرمود:
«پیش از آنكه با من ملاقات نمایید اینها را برایتان آماده كرده بودم.»(3)
از دیگران چشم داشت نداشتن: خداوند متعال میفرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى.
صدقه های خود را با منت گذاری و اذیت باطل نکنید.»(4)
هم غذا شدن با دیگران:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«شَرُّ النَّاسِ مَنْ أَكَلَ وَحْدَه بدترین مردم کسی است که تنها غذا بخورد.»(5)
بنابراین شما اهل احسان و محبت به دیگران هستید اما در قبال این محبت و احسان پاسخ خوبی از آنها دریافت نمی کنید و این شما را ناراحت و رنجیده کرده است.
این مسئله میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که به بیان هر یک و راهکارهای مورد نظر اشاره میکنیم.
دلیل اول: کمرنگ بودن نیت الهی
پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) میفرمایند:
«أمّا علَامةُ البارِّ فعَشرَةٌ: يُحِبُّ في اللَّهِ، ويُبْغِضُ في اللَّهِ، ويُصاحِبُ في اللَّهِ، ويُفارِقُ في اللَّهِ، ويَغْضَبُ في اللَّهِ، ويَرْضى في اللَّهِ، ويَعملُ للَّهِ، ويَطلُبُ إلَيهِ، ويَخْشَعُ للَّهِ خائفا مَخُوفاً طاهِراً مُخْلِصاً مُسْتَحْيِياً مُراقِباً، ويُحْسِنُ في اللَّه.
نشانه نيكوكار ده چيز است: ۱/براى خدا دوست می دارد، ۲/براى خدا دشمنى می ورزد، ۳/براى خدا يار و همراه می شود، ۴/براى خدا جدا می شود،
۵/براى خدا خشم می گيرد،
۶/براى خدا خشنود می شود، ۷/براى خدا كار می كند،
۸/خدا جوست،
۹/ در برابر خدا خاشع و ترسان و هراسان و پاك و با اخلاص و با حيا و مراقب خود است
۱۰/ و براى خدا احسان و نيكى می كند.»(6)
یک کار خوب حداقل میتواند به دو نیت انجام شود:
نیت انسانی و نیت الهی.
در نیت انسانی فرد برای ارضای حس بشر دوستانه، چشیدن لذت کمک به دیگران، رهایی از عذاب وجدان و ..... کار خیری در حق دیگران انجام میدهد. نیت انسانی نیت بدی نیست اما این احساس را به مخاطب ما منتقل میکند که ما به خاطر خودمان و اینکه دچار عذاب وجدان نشویم به او کمک کردیم.
یعنی گویا به این کمک کردن نیاز داشته ایم و در پی تامین نیاز خود بوده ایم.
برای خودمان نیز این توقع را ایجاد میکند که وقتی من به خاطر او از خودگذشتگی کردم او نیز باید به خاطر من از خودگذشتگی کند.
اما نیت الهی داشتن هیچ کدام از این مشکلات را ندارد. ما با پاسخ نگرفتن از طرف مقابل نه تنها ناراحت نمی شویم حتی شاید احساس کنیم اجرمان هم بیشتر میشود.
وقتی پای خدا و ثواب و عقاب الهی او ، در میان روابط و مناسبات اجتماعی باز شود معادلات تغییر میکند.
امیرالمومنین(علیه السلام) میفرمایند: «أشَدُّ النّاسِ عُقوبةً رجُلٌ كافَأَ الإحْسانَ بالإساءَة. شدید ترین عقوبت برای کسی است که نیکی را با بدی جواب دهد.»(7)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
«ثلاثةٌ مِنَ الذُّنوبِ تُعَجَّلُ عُقوبَتُها ولا تُؤَخَّرُ إلى الآخِرَةِ: عُقوقُ الوالِدَينِ، والبَغيُ على الناسِ، و كُفر الاحسان.
سه گناه است كه كيفرشان در همين دنيا می رسد و به آخرت نمی افتد:
آزردن پدر و مادر،
زورگويى و ستم به مردم،
و ناسپاسى نسبت به خوبيهاى ديگران.»(8)
شاید ب
ز مواخذه تو احساس ایمنی میکردم. امام زبان به شکر گشود و به پیشگاه حقّ عرضه داشت: خدا را سپاس که مملوکان من خودشان را از من در امان می بینند.»(15)
پی نوشت ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج2، ص226.
2. پيشوائي، مهدي، سيره پيشوايان، مؤسسه تحقيقاتي و تعليماتي امام صادق ـ عليه السلام ـ، قم، چاپ چهارم، 1375، ، ص 9 و 91.
3. مفيد، محمد بن محمد(413ق)، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، موسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، ج 2، ص 232.
4. بقره/ 264.
5. مجلسی، محمد باقر(1110ق)، بحار الانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی ،ج74، ص164.
6. محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمة، دارالحدیث، قم، ج1، ص166.
7. همان، ص280.
8. همان، ص498.
9. همان، ج2، ص826.
10. همان، ج1، ص30.
11. نحل/90.
12. منتخب میزان الحکمة، ج2، ص824.
ا این نوع نگاه اگر به کسی احسان کنیم و اسائه ببینیم به جای تنفر نسبت به او دلمان به حالش بسوزد!
دلیل دوم: بی توجهی به آثار اخروی احسان
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
مَن قادَ ضَريراً أربَعينَ خُطوَةً عَلى أرضٍ سَهلَةٍ، لا يَفي بِقَدرِ إبرَةٍ مِن جَميعِهِ طِلاعُ الأرضِ ذَهَباً، فإن كانَ فيما قادَهُ مَهلَكَةٌ جَوَّزَهُ عَنها وَجَدَ ذلكَ في ميزانِ حَسَناتِهِ يَومَ القِيامَةِ أوسَعَ مِنَ الدّنيا مِائةَ ألفِ مَرَّة.
هر كس نابينايى را در دشتى چهل قدم راه برد، اگر همه زمين پر از طلا گردد [و به او داده شود] به اندازه سوزنى از پاداش اين كار او داده نشده است. چنانچه او را از خطرى كه بر سر راهش قرار داشته باشد بگذراند، روز قيامت اين كار در ترازوى حسنات او صد هزار بار بزرگتر از دنيا باشد.»(9)
کسی که انتظار چنین پاداشی را بکشد منتظر پاداش دیگری نمی ماند.
دلیل سوم:
بی توجهی به آثار دنیوی احسان
امام صادق (عليه السلام): «يَعيشُ النّاسُ بإحسانِهِم أكثرَ مِمّا يَعيشُونَ بأعمارِهِم.
مردم بیشتر از اینکه با عمر طبیعی خود زندگی کنند، بر اثر نیکوکاری خود زندگی میکنند(و زنده می مانند).» (10)
این نتیجه ای که در این روایت برای احسان شمرده شده است در دنیا نصیب نیکوکار میشود اما نه از طرف کسی که به او احسان شده است.
بلکه پاداش وضعی احسان در دنیا است.
دلیل چهارم: عدم توجه به مراتب فعل اخلاقی و تناسب سنجی با ظرفیت درونی
در قرآن آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسان.
همانا خداوند به عدالت و احسان فرمان میدهد.»(11)
بنابراین توصیه اول قرآن عدالت است. عدالت حق و وظیفه هر انسانی است و هیچ کس نباید در رعایت آن معذور و در برخورداری از آن محروم باشد. اما احسان و نیکی در وهله بعد مورد توصیه است و ظرفیت بالاتری را میطلبد.
دلیل پنجم: محبت بیجا و احسان افراطی
نیکی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند......
گاهی اوقات شما واقعا به نیت خوبی کاری را میخواهید در حق کسی انجام دهید. اما او چون انتظار چنین کاری را از شما ندارد و یا برای خود اینقدر ارزش قائل نیست دچار تردید و بد بینی در مورد شما میشود و ممکن است برخورد نامناسبی انجام دهد. مثلا با ماشین شخصی، برای مسافری که منتظر تاکسی است نگه میدارید و اصلا قصد گرفتن کرایه هم ندارید. اما او سوار نمی شود چون احساس میکند شما میخواهید بیش از کرایه معمول از او پول بگیرید!
دلیل ششم: واکنش به شخصیت نه رفتار
برخی اوقات واکنش غیر قابل انتظاری که از طرف مقابل در برابر خوبی به او میبینیم در حقیقت واکنش به خصوص همان خوبی نیست. بلکه واکنش به مجموعه رفتارهای ما با اوست. هر انسانی در ذهن خود فایلی از انسان های دیگر میسازد که معمولا خاطرات تلخ و شیرین خود با او را در آن بایگانی میکند. افرادی که قدرت بخشیدن دیگران را ندارند همیشه منتظر فرصتی برای بی حساب شدن با طرف مقابلشان هستند. بنابراین وقتی کار خوبی در حق آنها انجام میشود، تازه خود را بی حساب میبینند و اصلا احساس نمی کنند که باید تشکر و یا جبران کنند. حتی ممکن است این نرمش و عقب نشینی را فرصتی برای حمله و انتقام گیری قرار دهند.
دلیل هفتم: به یادسپاری خوبی های خود و بدی های دیگران
افرادی که دارای این صفت باشند در رابطه با دیگران بیشتر دچار چالش میشوند.
امیرالمومنین (عليه السلام) میفرمایند:
«أحْيِ مَعروفَكَ بِإماتَتِهِ.
با ميراندن (فراموش كردن) احسان خود، آن را زنده گردان.»(12)
در روایت دیگری از ایشان آمده است:
«إذا صُنِعَ إلَيكَ مَعروفٌ فَاذكُرْ، إذا صَنَعتَ مَعروفاً فَانْسَه.
وقتی کسی به تو نیکی کرد آن را به یاد بسپار و وقتی تو به کسی نیکی کردید آن را از یاد ببر.»(13)
امام مجتبی (عليه السلام) نیز میفرمایند: «مَن عَدَّدَ نِعَمَهُ مَحَقَ كَرَمَهُ. هر كه احسانهاى خود را بر شمرد، بخشندگى خويش را از بين برده است.»(14)
دلیل هشتم: اشتباه گرفتن بی احترامی با صمیمیت
برخی افراد ممکن است رفتاری به ظاهر ناهنجار را نشانه صمیمیت بدانند. بنابراین در جمع های دوستانه این رفتارها را نشان میدهند و اگر از طرف مقابل هم ببینند ناراحت نمی شوند و واکنش نشان نمی دهند. خوش بینانه اش این است که انسان های شوخ طبع و پرنشاطی هستند. افرادی که اصولی فکر میکنند و متانت و جدیت بیشتری دارند با چنین افرادی رابطه خوبی نمی توانند برقرار کنند.
دلیل نهم: اشتباه گرفتن ترس با احترام
گاهی ممکن است ترس دیگران نسبت به خودمان را احترام تعبیر کنیم. اما احترامی ارزش دارد که توام با مقداری صمیمیت و علاقه باشد.
در سیره امام سجاد (علیه السلام) آمده است: «وجود مقدّسش، روزی یکی از خدمتکارانش را دوبار صدا زد، از پاسخ دادن خودداری کرد. چون بار سوّم جواب داد، حضرت فرمود:
صدای مرا در دوبار گذشته نشنیدی؟ عرضه داشت: چرا، فرمود:
چرا جوابم را نمی دادی؟ گفت: یا ابن رسول اللّه ا
مهاجر:
ثبتنام مجردهای بالای ۲۵ سال برای مسکن از ۱۵ دی
معاون مسکن و ساختمان وزیر راه:
🔹حدود ۵۰۰ هزار متقاضی نهضت ملی مسکن پالایش شدهاند.
🔹بیش از ۱۲ میلیون جوان کشور در آستانه ازدواج بوده و نیاز به مسکن دارند. در این راستا از ۱۵ دی امکان ثبت نام افراد مجرد بالای ۲۵ سال (آقایان) در نهضت ملی مسکن فراهم میشود.
@only_news
🟩 *(سه شنبه ۱۴۰۰/۱۰/۱۴) رهبر معظم انقلاب به* *مدیر مسئول کیهان پیام فرستاده و فرموده اند:*
« *یادداشت امروز آقای محمد صرفی، یک آفرین دارد* ».👏
*یادداشت آقای صرفی نویسندهی خوش ذوق، با سواد و بیادعای کیهان، درباره حاج قاسم که توجه رهبری را جلب کرده است اینجا بخوانید* 👇
*قاسم ستاره ای در کهکشان راه خمینی*
👏👏👏👏👏👏👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
GIF از فدایی رهبر
🟡 وزارت امور خارجه اعلام کرد:
فهرست جدید اشخاص تحریمی دخیل در ترور سردار شهید سلیمانی
فهرست نخست اشخاص تحریمی:
▪️دونالد ترامپ (رئیس جمهور سابق)
▪️مایک پمپئو (وزیر امور خارجه سابق)
▪️جان بولتن (مشاور امنیت ملی سابق)
▪️مارک اسپر (وزیر دفاع سابق)
▪️جینا هاسپل (رئیس سابق سازمان سیا)
▪️کریستوفر میلر (سرپرست سابق وزارت دفاع)
▪️استیون منوچین (وزیر سابق خزانه داری)
▪️متیو تالر (سفیر آمریکا در بغداد)
▪️استیو فاگین (معاون پیشین سفارت آمریکا در بغداد)
▪️راب والر (سرکنسول سابق آمریکا در اربیل عراق)
که به ترتیب مورخ ۳۰ دی ماه و ۲ آبان ماه ۱۳۹۹ در فهرست تحریمی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند.
▪️۵۱ نفر به فهرست اشخاص تحریمی افزوده شدند که اغلب آنها افسران آمریکایی و در راس آنها مکنزی فرمانده سنتکام است.
┄┅══════┅┄
🔸عزیزم من متعلّق به آن سپاهی هستم که نمیخوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.
🔹دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی میکنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم.
📸 عکس: دخترک خردسال یمنی
📝بخشی از نامه شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به دختر ایشان
#رهبری
به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی، سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار با مردم قم، ساعت ۱۰ صبح امروز از شبکههای تلویزیونی یک و خبر و رادیو ایران، به صورت زنده پخش خواهد شد
*✴️ از عین الاسد تا الحریر، ابعاد بزرگ یک اقدام هوشمندانه*
🔸در شب حمله به عین الاسد یک اتفاق دیگر هم افتاد که برای همیشه به حاشیه رفت و هیچ وقت درمورد آن حرفی زده نشد. چند فروند موشک به مرکز اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و انگلیس در پایگاه الحریر در شهر أربیل مرکز استان أربیل عراق اصابت کرد خبری که حتی بامداد آن روز از زبان سخنگوی سپاه که در مراسم خاکسپاری حاج قاسم شهید حضور داشت اعلام شد ولی بعدها در میان خبرها گم و هیچکس به آن اشاره نکرد. این نکته را هم اضافه کنم که حتی لاشه موشکها که سر جنگی آنها جدا شده بود هم در شمال عراق پیدا شد.
🔸بعدها یکی از دوستان آگاه و بسیار مطلع به من گفت که حمله به پایگاه الحریر اهمیت بسیار بالاتری از عینالاسد داشت و آمریکایی ها هیچ وقت نتوانستند درد انهدام زیرساختهای جاسوسی و خبرچینی خود در این پایگاه را فراموش کنند. به گفته او آنچه در این حمله اتفاق افتاد برای آمریکاییها هیچ وقت قابل بازسازی و جبران نبود و این موضوعی است که نقش بسیار بالاتری در بازدارندگی کلی و جلوگیری از هرگونه اقدام عملیاتی آمریکا علیه کشورمان داشت.
🔸هرچند این دوست آگاه و مطلع حاضر نشد ابعاد بیشتری از این موضوع را برای من باز کند اما به صورت واضح پایگاه الحریر محل استقرار افسران اطلاعاتی و امنیتی سازمان آدمکش سیا و همچنین اطلاعات ارتش آمریکا بود که وظیفه مهم کنترل و هدایت تیم های عملیاتی و همچنین حمله به اهداف مختلف در منطقه را برعهده داشتند. به زبان دیگر در پایگاه الحریر مشخص میشد که پهپادهایی که باید از همه پایگاههای آمریکا در منطقه بلند میشوند به کجا حمله کنند.
🔸دیگر آنکه در عینالاسد یکی از گرانقیمتترین و بزرگترین سیستمهای ارتباطی آمریکا در منطقه قرار داشت که منهدم شد این سیستم ارتباطی که پیوند دهنده تمام پایگاههای آمریکا به هم در منطقه بود، یک دارایی راهبردی برای ارتش آمریکا به شمار میرفت. من چیز زیادی در این مورد نمیدانم اما به صورت واضح دوستان مطلع به من گفتند که موشکها به صورت دقیق بر روی عصب این پایگاه فرود آمده و تمام ارتباطات آمریکاییها قطع و آنها هیچ اقدامی نمیتوانستند انجام دهند.
🔸هرچند دو سال از آن شب گذشته، اما ابعاد حمله به عین الاسد و الحریر به عنوان یک اقدام راهبردی با در نظر گرفتن همه پیامدهای آن نشان داد که تصمیمگیران ایران دارای یک هوش استراتژیک هستند. این حمله هرچند انتقام خون حاج قاسم و ابومهدی المهندس نبود، اما ارزش بازدارندگی بسیاری داشت و ایران بدون آنکه به آمریکا اجازه دهد وارد یک جنگ تمام عیار شده و ترامپ را در موضعی قرار دهد که ناچار به جنگیدن گردد، این عملیات مهم را انجام داد. جایگاه ایران در میان کشورهای جهان از جمله تحلیلگران و استراتژیستها بعد از این حمله بسیار بالا رفت و همه متوجه شدند که یک قدرت نوظهور که از اراده کافی برای دفاع از خود و تثبیت ارادهاش برخوردار است در جهان شکل گرفته است و آمریکاییها متوجه شدند که نباید در مورد ایران ریسک کنند...
🔸باید رابطه ایران و آمریکا را به بعد و قبل از حمله به عین الاسد تقسیم کرد، آمریکا اسرائیل و سعودیها تلاش داشتند تا رابطه خود با ایران را به قبل و بعد از ترور حاج قاسم تبدیل کنند ولی ایران این اجازه را به آنها نداد و با موشکباران پایگاه مهم این کشور در منطقه، صحنه بازی را به طور کامل عوض کرد. هر چند ما رستم ایرانشهر را از دست دادیم و هیچ وقت نخواهیم توانست او را جایگزین کنیم ولی برای آمریکا هم این بازی بسیار پرهزینه به پایان رسید و بسیاری از کشورهای جهان متوجه شدند که آمریکا یک ببر کاغذی بیشتر نیست.
🔸مهمترین اثرات این اقدام ایران خیلی زود خود را عیان کرد که میتوان آنها را اینگونه مورد اشاره قرار داد: چینیها تهدید خود علیه تایوان را جدیتر کرده و عملا با طرف آمریکایی وارد تنش رسمی شدند، روسها به تجمیع نیرو در مرزهای اوکراین پرداختند، کره شمالی تمام بازی خود با ترامپ را به هم زد و در منطقه نیز نوچههای آمریکا عملاً غلاف کردند. ترکها سفارش اس۴۰۰ را باوجود تهدیدهای آمریکا تحویل گرفته و طالبان در افغانستان عزم را برای جنگ نهایی با آمریکا جزم کرد، گروههای مقاومت حمله را متمرکز کرده و ارتش آمریکا هنوز هم زیر سایه این حمله زندگی میکند...
کاپیتان امیر اسداللهی خلبان هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ماهان خاطرهای درباره شهید سردار سلیمانی روایت کرده است.
شهید قاسم سلیمانی
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، کاپیتان امیر اسداللهی گفت: خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکیشان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم میشناخت.
طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت: امیر. شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جا گرفت.
مثل همه پروازهای قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود، ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور میگرفتیم. اگر اجازه میداد اوج میگرفتیم؛ و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه میشدیم.
گاهی هم که اجازه نمیدادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود میآمدیم و بار هواپیما چک میشد و دوباره بلند میشدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمیگرفتیم از همان مسیر به تهران بر میگشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من میخواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم.
با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم: «با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخهای هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر میدهم.» به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود، اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را میزنیم!
من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین میسوخت و بار هواپیما سبکتر میشد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را میزد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به اینها برگردم که با توجه به تهدید شان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم.
حاج قاسم گفت: کار دیگهای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی، چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباسهای مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباسهای حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم.
از زمین تا آسمان تغییر کرد؛ و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگیهای محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت جت وی که خرطومی را به هواپیما میچسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس میگرفتم میگفتند صبر کنید…
بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود.
نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این “در” تحت هیچ شرایطی باز نمیشه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم.
از کابین بیرون آمدم. نگاهم روی باند چرخید. سه دستگاه ماشین شورلت ون، به سمت ما میآمدند. دو تایشان، آرم سازمان اف بی آی آمریکا را داشتند و یکی شان آرم استخبارات عراق را.
شانزده، هفده آمریکایی و عراقی از ماشینها پیاده شدند و پلهها رابالا آمدند و توی پاگرد ایستادند. برایشان آب میوه ریختم و سر حرف را باز کردم. به زبان انگلیسی کلی تملق شان را گفتم و شوخی کردم و خنداندمشان تا فقط حواسشان را از سمت کابین پرت کنم.
سه چهار نفرشان که دوربینهای بزرگ فیلمبرداری داشتند وارد هواپیما شدند. توی هر راهرو هواپیما دو تا دوربین مستقر کردند. بعد هم یکی یکی لنز دوربین را روی صورت مسافرها زوم میکردند. رفتارشان عادی نبود. به نظرم داشتند چهره مسافران پرواز را اسکن میکردند و با چهرهای که از حاج قاسم داشتند تطبیق میدادند. این کارها یک ربع، بیست دقیقهای طول کشید و خواست خدا بود که فکرشان به کابین خلبان نرسید.
آمریکاییها دست از پا درازتر رفتند و عراقیها ماندند. تا اینکه گفتند: زود در «کارگو» را باز کن تا بار رو چک کنیم. نفسم بند آمد. خیالم از حاج قاسم تا حدودی راحت شده بود، اما با این بار ممنوعه چه کار باید میکردم؟! این را که دیگر نمیشد قایم یا استتار کرد. مانده بودم چطور رحیمی را بفرستم کارگو را باز کند؟ این جزو وظایف مهندس فنی پرواز بود، اما رحیمی که لباس شخصی تنش بود هم مثل بید میلرزید، منم بلد نبودم.
دیدم چارهای برایم نمانده، خودم همراهشان رفتم. از پلهها بالا رفتم و از روی دستورالعملی که روی در کارگو نوشته بود در را با زحمت و دلهره باز کردم. یکی شان با من آمد یک جعبه را نشان داد و گفت: این جعبه رو باز کن… سعی کردم اصلا نگاش نکنم. قلبم خیلی واضح توی شقیقه هایم میزد. حس میکردم رنگ به رویم نمانده. دست بردم به سمت جیب شلوارم، کیف پولم را بیرون کشیدم و درش را باز کردم و دلارهای داخلش را مقابل چشمش گرفتم. لبخند محوی روی لبش آمد و چشمکی حواله ام کرد. نمیدانم چند تا اسکناس بود همه را کف دستش گذاشتم، او هم چند عکس گرفت و گفت بریم…
روی باند فرودگاه دمشق که نشستیم، هوا گرگ و میش بود. حاجی رو به من گفت: امیر پیاده شو. پیاده شدم و همراهش سوار ماشینی که دنبالش آمده بود شدیم. رفتیم مقرشان توی فرودگاه. وقت نماز بود. نمازمان را که خواندیم گفت: کاری که با من کردی کی یادت داده؟ گفتم: حاج آقا من ۶۰ ماه توی جنگ بوده ام این جورکارها رو خودم از برم…
قد من کمی از حاجی بلندتر بود، گفت: سرت رو بیار پایین. پیشانی ام را بوسید و گفت: اگرمن رئیس جمهور بودم مدال افتخار گردنت میانداختم. گفتم: حاج آقا اگه با اون لباس میگرفتنتون قبل از اینکه بیان سراغ شما، اول حساب من رو میرسیدند، اما من آرزو کردم پیشمرگ شما باشم…
تبسم مهربانی کرد و اشک از گوشه گونه هاش پایین افتاد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتک خوردن ورزش کار ایرانی از طرفداران داعش در تاجیکستان پس از پیروزی و نمایش پرچم امام حسین و تصویر حضرت آقا، کیف کنید از وجود چنین جوانان پرشور و انقلابی در سطح ورزش ایران و دنیا و به آن افتخار کنید.