این خاطره که خادم از اشتباه گرفتن یه خانم جوون با یه حاج خانوم گفتن یاد یه خاطره افتادم....در دوران دانشجویی یه شب رفتم نونوایی نون سنگکی بخرم؛ نونوایی اونطرف خیابون بود و با یه تیپ معمولی چادری با کفش طبی راحتی رفتم؛ تو صف بودم که یه اقایی پشت سرم گفت مادر؛ صف چندتاییه؟! برگشتم گفتم یکیی😐 بنده خدا که حدودا 40ساله بود کلی خجالت کشید😥😥 و رفت عقب و منتظر هرنوع واکنش ببرگونه🐅 🦁🐯😡😡😤از طرف من بود که با برخورد معمولی من یکم نفس راحت کشید!! وقتی اقای نونوا نون من رو داد بنده خدا پیش دستی کرد و نون رو اورد نزدیک و سنگهای نون رو گرفت و گفت بفرمایید خواهر😅😅😅😅
هنوزم چهره دهشتزده اش تو خاطرمه😂😂
#خاطره_سوتی🤦♀🤦♂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوت از خانواده های پرجمعیت( دارای سه فرزند به بالا) به دفتر ریاست جمهوری!
🖍 یکشنبه های هر هفته تمامی اعضای خانواده های پرجمعیت(سه فرزند به بالا) به کاخ ریاست جمهوری روسیه دعوت می شوند و فرزندانشان،بیش شش ساعت اجازه دارند از محیط کاخ استفاده و به انواع بازی ها بپردازند!
در این مراسم آقای پوتین(رئیس جمهور) به مادران دارای سه فرزند به بالا مدال شکوهِ مادری اهداء میکند که قیمتش به پول ایران،حدود ۲۰۰ میلیون تومان می باشد.
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶خاطره ای از پرتقال خوردن آیت الله العظمی بروجردی در منزل امام خمینی رضوان الله تعالی علیهما در بیان آیت الله علوی بروجردی حفظه الله تعالی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
4_5996909397698151700
1.82M
مولودی زیبا ولادت امام حسن عسکری
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🌱💕🌱💕🌱💕🌱
دست بیفشانید...
وعودبسوزانید....
که یازدهمین مسافر بهار،،،
از راه می رسد...
قدم هایش را...
شکوفه باران کنید!!!!
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
#سوتی
با سلام خدمت دوستان عزیز..
یه سوتی از مجموع سوتیهای خودم به ذهنم رسید گفتم براتون تعریف کنم.😜
من صندوقدار یه فروشگاهم.
همیشه وقتی مشتری کارت میده میکشم و یا پول نقد میده
موقع برگردوندن کارت و یا باقیه پول، بهشون میگم
"مبارکتون باشه"🙂
یبار سوار تاکسی بودم.
عادت دارم کرایه رو زود بدم به راننده
تا سوار شدم کرایه رو درآوردم دادم به راننده
گفتم بفرمائید "مبارکتون باشه"😢
راننده گفت بله؟😳
منو میگی، از خجالت مرده بودم🙈
نمیدونستم چجوری درستش کنم😬
حالا مگه به مقصد میرسیدم مسیر به بنظرم از همیشه طولانیتر شده بود تا برسیم آب شدم.😞
من 😬🙈
راننده 😳
بقیه مسافرا 🙄
#خاطره🤦♀🤦♂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
4_5999182998765831623.mp3
4.22M
یه کشتی همیشه تو ساحل در امانه،
ولی این چیزی نیست که براش ساخته شده.⛵
#رادیو_مرسی
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
اول از سوتی خودم بگم براتون😁
آقا ما رفته بودیم عراق بچه ها گفتند خدا توفیق داده و قرار بریم زیارت آیت الله سیستانی!
ما هم که بسیار خوشحال شدیم گفتیم یا علی مدد ... بریم☺️
وقتی رفتیم در بیت آیت الله سیستانی دیدیم که صف خیلی طولانی هستش و ما باید صبر کنیم تا یه مقدار خلوت بشه و کم کم نوبتمون بشه
بچه ما یواش یواش نوبتمون شد و رفتیم جلو جلو جلو تا من رسیدم به حضرت آیت الله سیستانی
من اون موقع پایه یک حوزه بودم و تازه چند ماه بود که صدام سقوط کرده بود و به خاطر همین خیلی شناخت از حضرت آیت الله سیستانی نداشتم
وای خدا
تا رسیدم به حضرت آیت الله سیستانی زانو زدم و می خواستم دستشون را ببوسم که یهو یادم اومد که باید خودمو معرفی کنم.
من تا اون موقع نمیدونستم آیت الله سیستانی اهل ایران هستند و فارسی بلدند. هول شدم و گفتم: انا محمدرضا حدادپور الجهرمی، انا اهل جهرم، الحوزه المبارکت الجهرمیه😁 🙈
که یهو دیدم آیت الله سیستانی با چشمای گرد یه دست به سرم کشید و گفت: پسرم میخوای فارسی صحبت کنی؟! فکر کنم فارسیت بهتر باشه ها😆🤣😱🙈
آقا منو میگی؟!
آب شدم
آب
😂😂
#سوتی_اقای_حدادپور🤦♀🤦♂
#حدادپور_جهرمی
#کانال_دلنوشته_های_یک_طلبه
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
4_5998903284725712455.mp3
12.12M
🎙مداحی کربلایی حنیف طاهری به مناسبت ولادت باسعادت امام حسن عسکری(ع)
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماز شب ، مرکب راهوار ،بر اساس روایتی از امامحسن عسکری(ع)
🌺حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی
🌙 #نماز_شب
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🔹سلام وقتتون بخیر
خداخیرتون بده بااین چالش.
خودم از خودم بخاطر این حجم زیاد ازفجایع خجالت کشیدم البته اونقدرام زباد نیستن فقط 20تاشمردم الان🙈
یکی از بدترین سوتی های من برمیگرده به زمان دانشجویی
توکلاس استاد من روبرد پای تابلو برای حل مسئله.منم حقیقت باچادر سختم بود نوشتن .تااینکه یکی از بچه ها امر به نهی 🤦♀ کردو گفت نامحرم که نیست چادرت در بیار
منم نه گذاشتم نه برداشتم...سریع گفتم استاد به این بزرگی اینجا هویجه؟🙈😱
جاتون خالی ترم بعد هم اون درس رو داشتم😭😭
#خاطره_سوتی😂🤦♀🤦♂
چند روزی از شروع زندگی مشترکمون می گذشت تقریبا جزء اولین بار بود که قرار شد هرروز بادست پر برم خونه .
حدود دوکیلو انار خریدم سوار اتوبوس واحد شدم آخر اتوبوس نشستم خیلی خسته بودم کیسه انار رو گذاشتم کنار صندلی سرم رو گذاشتم روی شیشه خوابم برد...دقایقی گذشت داد راننده اتوبوس بلند شد این انارها کف اتوبوس برای کیه ؟😡😡😡😡
.
.
با چشم های خواب آلود نگاه کیسه اناریم کردم 😕😕😕😕😕دیدم خبری از انار ها نیست همه ولو شده بود داخل اتوبوس .... سر پیچ انار ها می رفتن این رو اون ور خلاصه یه وضعی شده بود .
.
یه مقدارش رفته بود قسمت زنونه
کیسه رو برداشتم دنبال انار می گشتم انگار این مشنگا با قیافه خواب آلود،😨😨😨 زن مرد دنبال انار زیر صندلی بودند کلی هم خندیدیم.😂😂😂
#خاطره_سوتی🤦♀🤦♂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆