#خوابی_که_سرنوشت_شهید_را_نشان_داد.
🌷همسرم، فضل الله رحمانی با کمپرسیاش به جبهه رفته بود. بعد از پذیرش قطعنامه خبر آوردند، مفقود شده است. خیلی نگران بودم. دو بچه کوچک و یک بچه در راه، نگرانی و سردرگمیام را چند برابر کرده بود. یک شب او به خوابم آمد. بیابان بود و همه جا پر از برف و درختان بیبرگ که سفیدی، شاخههای برهنهاش را پوشانده بود. من همان سرگردانی عالم بیداری را آنجا هم داشتم. دیدم کبوتر بزرگی به سویم میآید. کبوتری که نیمی از بیابان را فرا گرفته است و در آن شب تمام بیابان را روشن کرده است.
🌷وقتی کبوتر صورتش را به طرف من برگرداند، دیدم شوهرم، فضلالله است. او از من پرسید: «چرا نگرانی؟» گفتم: «خیلی جاها دنبالت گشتهام؛ جهاد، بنیاد و.... اما پیدات نکردم.» گفت: «من اینجا هستم.» پرسیدیم: «اینجا کجاست؟» یکباره دیدم هزاران کبوتر در آسمان پیدا شد. پرسیدم: «این کبوترها کی هستند؟» جواب داد: «اینها دوستان من هستند. اول اندازه من بودند ولی حالا کوچک شدهاند.» پرسیدم: «اینها از کجا میآیند.» جواب داد: «همان جایی که به خاطرش جنگیدهاند.»
🌷پرسیدم: «مثلاً کجا؟» جواب داد: آن را دیگر باید خودت بدانی.» پرسیدم: «یعنی تو دیگر به خانه برنمیگردی؟» گفت: «نه! فقط مواظب خودت و بچههایم باش. در ضمن بچهای که به همراه داری دختر است و اسمش هم فاطمه! تو و بچههایت هیچ مشکلی ندارید، با خدا باشید و مطمئن باشید خداوند پشتیبان شماست.» وقتی از خواب بیدار شدم، مطمئن بودم که او شهید شده است. فردای همان روز خبر آوردند که کمپرسی منهدم شده او را پیدا کردهاند، اما هیچ اثری از خود او نیست. آنان نام همسرم را به عنوان شهید مفقودالجسد ثبت کردند.
🌷با همه این احوال دلم رضا نمیداد که بیتفاوت بنشینم و زندگیام را بکنم. باز به دنبال او میگشتم. تا اینکه شبی دیگر خواب دیدم چهار پاسدار سرِ تختی را گرفتهاند و به منزل ما میآورند. کسی روی تخت خوابیده و ملحفهای رویش کشیده شده است. پرسیدم: «او کیست؟» جواب دادند: «همانی که تو به دنبالش میگردی.» ملحفه را از یک طرف کنار زدم، دیدم یک پایش قطع شده است. از طرف صورتش هم کنار زدم دیدم همسرم است. چمشانش را باز کرد و گفت: «فقط آمدهام به تو بگویم این قدر دنبال من نگرد. همان طور که تو ناراحت من هستی، من هم ناراحت تو هستم. زندگیات را بکن. من دیگر برنمیگردم.»
🌷گفتم: «آخر جنازهای، قبری…» گفت: «بعضیها اینطور پیش خدا میروند. وقتی از خواب بیدار شدی به خودت تلقین نکن که این خواب دروغ بوده است، مطمئن باش درست است. تو دیگر مرا پیدا نمیکنی، پس مواظب بچهها باش.» وقتی از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم وصیت او را همانطور که در خواب به من توصیه کرده بود، عملی کنم....
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز فضل الله رحمانی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@Dastan
@Ostad_Shojaeشرح دعای ندبه_49.mp3
زمان:
حجم:
9.15M
#شرح_دعای_ندبه ۴۹ ✨
✔ محبت به امام زمان(عج) بدون داشتن روحیه استکبار ستیزی، فقط یک ادعاست!
✖ اما از طرفی، مذهب شیعه، شیوه برخورد با دوستداران اهل بیت(ع) را جورِ دیگری میداند!
آیا این ماجرا، ماجرای یک بام و دو هوا نیست؟
#استاد_شجاعی 🎤
#حجتالاسلام_میرباقری
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
18.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤#فیلم
🌸#ویژگی های #خانواده_های_مهدوی(5)
✅چه خانواده هایی در مسیر رضایت #امام_زمان علیه السلام هستند
🔸عباسعلی الماسی
کانال #حضرت_مهدی_علیه_السلام🔻
https://eitaa.com/joinchat/1752760485Cd9f38c222f
#سوژه_سخن_طنز😂
حیف نون با وانتش میزنه به یه بنز صفر، با کلی گریه و زاری و التماس رضایت می گیره
تو چهار راه بعدی دوباره میزنه به همون بنزه! سرشو از ماشین میاره بیرون میگه: برو منم😂
#لبخنـــــد😌
در اینکه خداوند مهربان و رحیمه هیچ شکی نیست. اما گاهی ما انسانها از این فرصت سو استفاده می کنیم. و اون گناه رو تکرار می کنیم. این میشه که قبح و زشتی گناه از بین میره و گاها انسان به جایی میرسه که انگار نه انگار گناهی مرتکب شده.
خداوند به ما راهکار دادن و از ما میخوان اگر هم اشتباهی مرتکب شدیم سریع خدا را یاد کنیم تا جبران بشه و گناه برامون عادی نشه:
و کسانی که چون کار زشتی کردند خدا را یاد کنند.
یاد خداوند مثل ''سرعت گیری'' عمل میکنه که نمیگذاره آمار تصادف بیشتر شه! ماه رمضان فرصت استفاده بیشتر از سرعت گیرهای خداست. قدرشو بدونیم.
📚قران کریم. سوره ال عمران. آیه۱۳۵
برگرفته از کانال 👈 @lobkhand
—————————————————
✅استفادھازمطالبباذڪر«صلوات»
🔰 کانال #طنـــــزمنبر👇
http://eitaa.com/joinchat/2345402380C6c90931f0f
257K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمایش هوایی ایشون 😳👌
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
aaAUD-20220308-WA0042.mp3
زمان:
حجم:
11.85M
🌹توسلی عجیب ومجرب به آقا حضرت عباس علیه السلام ومادرشون امالبنین سلاماللهعلیها.
التماس دعا🤲
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
@Aminikhaahتوجه تعیین کننده ی سطح انسان.mp3
زمان:
حجم:
4.83M
🎙#پادکست
🔸استعدادت رو صرف چه چیزی کردی؟!
🔹 صادرات و وارادت خودمون رو الهی کنیم❕
📌 برگرفته از جلسات «با پای عقل در برزخ»
✅@Aminikhaah
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
همسایمون میخواستن برن زیارت یه امامزاده و اونجا ناهار بخورن و برگردن
بعد زنه به شوهرش گفته بود مرغ بگیره بیاد
مرده هم رفته بود گرفته بود 😐
وقتی برگشت زنه داد و هوار راه انداخت ک کی بهت گفته مرغ به این بزرگی بخری ما فقط ۳ نفریم اینو کی بخوره؟چرا کوچیک نگرفتی؟ تو این گرونی تو nتومن میدی به مرغ به این بزرگی و...
بعدم مرغو گذاشت پشت در😐😂
عاقا تا اینا جر و بحث کردن گربه اومد مرغو برد رفت😐😂😂😂😂
دیگه نرفتن😐😂
#ح
#سوتی_جالب_بفرست😁
┄┅┅😅❅🤦♀🤦♂🤦♀🙋♂❅😅┅┅┄
@sotikodak
داستان
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف،بیماران یک تخت بخصوص حدود ساعت ۱۱صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت و ضعف مرض آنها نداشت.این مساله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود،طوری که بعضی آن را با مساال ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و...در ارتباط می دانستند.کسی قادر به حل این مساله نبود که چرا بیمار آن تخت درست ساعت ۱۱صبح روزهای یکشنبه می میرد به همین دلیل ،گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر،بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه،چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱در محل حاضر شوند.در محل و ساعت موعود،بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته بودند و دعا می کردند،بعضی ها دوربین فیلم برداری با خود آورده بودند و ...دو دقیقه به ۱۱ مانده بود که "پوکی جانسون"،نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد.دو شاخه برق دستگاه حفظ حیات بیماران(lifesupportsystem)را از پریز برق در آورد و دو شاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد.
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
1.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاهمون مثبت باشه
شاید میخواست پرواز بش یاد بده😐
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak