eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
62.5هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
24.8هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکنیک هدر نرفتن آب توسط بچه ها😄😄😄😁 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
شادی و نکات مومنانه
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۲۶ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ جان در مقابل جان ➖ بارها شنیده بودم که خداوند جبار است. در
🥀ـ﷽ـ🥀 ۲۷ لشکر ملائک ۱ ➖ روز بعد که در بیمارستان بستری بودم، چشمانم را به سختی باز کردم، همسرم و دو برادرم بالايی سرم بودند. تلويزيون در مقابل من روشن بود. برادرانم اخبار را پیگیری میکردند. پرسیدم چی شده؟ گفتند: اسرائیل دوباره به غزه حمله کرده. ➖ من تا نگاهم به تلویزیون افتاد دیدم یک جوان فلسطینی پیکر پاره پاره یک کودک را از زیر آوار درآورد و رو به دوربین گرفت.همین یک صحنه کافی بود که حالم دوباره بد شود و از هوش بروم. ➖ این بار خیلی سریع از بدنم خارج شدم. وقتی خروج از بدن را حس می کردم، روحیه و شرایط خوبی داشتم. هرکسی و هر چیزی را می دیدم، به ذات او پی می بردم و حتی می توانستم بفهمم در فکرش چه می گذرد، لذا خیلی دوست داشتم دراین حالت باشم. ➖ مثلا همان جا تا به خانم خودم نگاه کردم فهمیدم از چیری نگران است. همسرم خیلی آرزوی رانندگی داشت. روزی که من به ماموریت رفتم و قبل از اینکه برای شیمی درمانی بستری شود، همسرم با ماشین من رانندگی نمود و با یک نیسان تصادف کرد. اما چیزی به من نگفت. يعنی زمانی پیش نیامد که حرفی بزند. اما من با یک نگاه همه چیز را میفهمیدم! ➖ من می دیدم که برخی دوستانم به دیدنم می‌آیند و پشت شیشه اتاق ایزوله مرا می‌بینند، اما چه در سر دارند و به چه چیزی فکر می کنند! ➖ آن روز، وقتی پاره های بدن آن کودک غزه را از تلویزیون دیدم، در درونم فریاد زدم و گفتم: خدايا تو این همه ظلم بر مسلمانان را می‌بینی، پس کِی از ظالمین انتقام میگیری؟ خدایا چند دهه است که مردم مظلوم فلسطین با دشمن صهیونیست می جنگند و شهید میدهند، اما آمریکا و سازمان ملل و شورای امنیت هیچ کاری انجام نمی دهند، خدایا... ➖ یکباره دیدم در یک دشت باز و سرسبز ایستاده ام. نگاهم به آسمان افتاد. تا آن زمان آسمان را این گونه ندیده بودم. هوا روشن و وسط روز بود، اما تعداد بسیار زیادی از ملائک خداوند را دیدم که کاملاً مسلح بوده و زره پوشیده و آماده رزم بودند! آن ها بر مرکب هایی سوار بودند و آن قدر زیاد بودند که نیمی از آسمان تیره و تار شده بود! گویی خداوند میلیون ها ملک را شبیه به رزمندگان ما خلق کرده بود! باخودم گفتم اين همه رزمنده کجا بودند؟ نکند برای نابودی اسرائیل می خواهند بروند؟ ➖ پشت سرم در سمت چپ، یک شخص با ابهت با ده ها محافظ ایستاده بود، اما چهره اش را نمی دیدم. به من گفت سؤالی داری؟ من که تمام فکرم جهاد و نبرد با اسرائيل بود گفتم: اين همه مبارز، اين همه رزمنده در آسمان چه می کنند؟ گفت: این ها ملائک الهی هستند. امر خدا به دست این هاست. هرجا خداوند بخواهد کاری انجام دهد توسط اين ملائک انجام می شود. گفتم امر خدا یعنی چه؟ گفت: امور و فرامین خاص خداوند که مقدر می شود در زمین انجام شود را امر خداوند می گویند. بعد ادامه داد: یعنی اگر خداوند متعال بخواهد در زمین کاری انجام دهد که به مردم مرتبط باشد، این ملائک آن را انجام می دهند. ➖ پرسیدم: پس چرا مسلح هستند؟ گفت: هرجا که شیعیان برای رضای خداوند قیام کنند و تمام توان خود را به کار گیرند اما کم بیاورند و از خدا کمک بخواهند، خداوند گروهی از اين فرشتگان مسلح را مامور میکند که به یاری آن ها بروند. ➖ یکباره یاد جنگ بدر در زمان پیامبر (صلیﷲعلیه‌وآله) افتادم. مسلمانان با تمام توان مقابل دشمن ایستادند اما معلوم بود در مقابل دشمن شان کم می آورند، اما خداوند طبق آیات قرآن، با ملائک آن ها را یاری کرد. ➖ گفتم: من الان دیدم که در غزه چگونه به مسلمین حمله شده. چرا به آن ها کمک نمی کنید؟ گفت: نه، کسی قیام نکرده و کمکی نخواسته. گفتم خودم دیدم که مردم مظلوم غزه زیر بمباران قرار دارند و کمک می‌خواهند. گفت: شما پنجاه هزار ملک را همراه خود به هرکجا که می خواهی ببر. 🖌 ادامه دارد... منتظر باشید 📺 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای جان چی قایم می کنه😂 سوتی بچه ها👇 ┄┅┅❅👧😂😍😂👶❅┅┅┄ @sotikodak
هدایت شده از تبلیغات
🔴🔴اگر از غذاهای تکراری خسته شدی😔😔 🔴🔴اگر بچه ‌هات بهونه گیر شدنو خوب غذا نمی خورن 😔😟😩 🔴🔴اگه در به در 🔦🔦دنبال غذاهای فست فودی اما سالم و مطمئن می گردی؛ 🔴🔴🔴و اگه می خوای بدونی چرا تاکید به استفاده از محصولات خونگی داریم و نسبت به کارخونه‌ای‌ها بدبین هستیم؛🤔😩 بیا اینجا که هم اطلاعاتتو بالا ببری و هم تولیداتش، باب میل خودتو بچه‌هاته👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3287744672C0dcc22f9b7
تصویری خلاقانه برای فرهنگ سازی بستن کمربند ایمنی سرنشین‌های عقب خودرو .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
هدایت شده از سوتی،طنز،دیدنی ها
یه باریکی ازدوستام که خونه داره رفته بود دندونپزشکی، اقای دکترگفته کارت چیه؟ دوستم گفته خانه دارم، دیده دکتره داره میخنده، پرسیده مگه چیه؟دکتره گفته منظورم اینه که کار دندونت چیه! میگفت کل دندونپزشکی رفت هوا 😂😂😂 😁 ┄┅┅😅❅🤦‍♀🤦‍♂🤦‍♀🙋‍♂❅😅┅┅┄               @sotikodak
نویسنده در کتاب خاطرات سفیر به بیان چالش‌های یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه می‌پردازد که با نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی در پاریس می‌برد و او را با رویدادها، تجربه‌ها و خاطراتش شریک می‌کند. خاطرات دختر مسلمانی که در کشور فرانسه، هر چند برای ادامه‌ی تحصیل در مقطع دکتری حضور دارد اما سفیری شده است برای دفاع از حقیقت اسلام. مواجهه‌ی او با آدم‌های مختلف و اتفاقات متفاوت این خاطرات را جذاب‌تر می‌کند، از قبول نشدنش در بهترین دانشگاه فرانسه تنها به دلیل حجابش و دست ندادن با سرشناس‌ترین اساتید مرد تا برگزاری دعای عهد در اتاق خوابگاه و خواندن دعای کمیل برای «یک سلیم النفس». نیلوفر شادمهری در این کتاب، حدود سی خاطره را به رشته‌ی تحریر درآورده که این مجموعه در واقع بخش اندکی از تمام خاطرات ایشان است نویسنده:خانم نیلوفر شادمهری سفارش از سایت 😊👇 https://oniketab.ir/product/khaterat-safir/ref/36 سفارش راحت از خودم😁👇 @yaALI744
شادی و نکات مومنانه
#کتاب_خاطرات_سفیر نویسنده در کتاب خاطرات سفیر به بیان چالش‌های یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممت
کتابی که بلافاصله بعد از توسط 😳 بعد از اینکه رهبری فرمودند : «کتاب «خاطرات سفیر» را توصیه کنید که خانم‌های‌تان بخوانند» همین یک جمله رهبری سرنوشت این کتاب و نویسنده آن را متحول کرد و امروز خانوم نیلوفر شادمهری را بعنوان یکی از نام های مطرح و برند در میان اهل کتاب تبدیل کرد. وبعد همان تک جمله اقا، بلافاصله کتاب کمیاب شد.😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☺️💙 محمد زمانی قلعه تجربه گر مرگ موقت👇 💥به محض این که از جسدم خارج شدم به یکباره و با تمام وجودم درک و مشاهده کردم تمامی موضوعاتی که درباره ی آنها و یا برای آنها ناراحت بودم ، همه ی مسائلی که غم و غصه شان را خورده بودم و هر مشکلی که حرص ، غیظ و یا دغدغه ای درباره اش داشتم بدون استناء دقیق، درست، مفید بوده اند و همه چیز محاسبه شده، سنجیده شده،قاعده مند سرجای خودش بوده است. بر من عیان شد تمام آنچه خود را بابتش ناراحت میکردم ابدا نیازی به ناراحتی وغصه خوردن نداشته.🙂 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
هفت خواهر به یک کلبه رفتند و تصمیم گرفتند که هر کدام کاری را شروع کنند. اولین خواهر خواندن یک رمان را شروع کرد، دومین خواهر تصمیم گرفت پنکیک درست کند، خواهر سوم تصمیم گرفت شطرنج بازی کند، خواهر چهارم جدول حل کرد، خواهر پنجم لباس ها را شست و خواهر ششم تصمیم گرفت گل و گیاهان را آبیاری کند. خواهر هفتم چه کاری انجام می داد؟ ...... وقتی باران می بارد، گربه در اتاق یا در زیر زمین است. هنگامی که گربه در اتاق است، موش در لانه ی خود و پنیر در یخچال است. اگر پنیر روی میز باشد گربه در زیر زمین و موش در اتاق است. اکنون باران است و پنیر روی میز است. موش و گربه کجا هستند؟ ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
وقتی یه روز نمیری درِ خونه خدا، خدا دلش برات تنگ میشه! @Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
یکی ی دونه‌ی خدا.mp3
2.81M
💥یکی یه دونه‌ی خدا! • من چرا باید نماز بخونم؟ خدا که به نماز من احتیاجی نداره! @Ostad_Shojae
شادی و نکات مومنانه
#معما هفت خواهر به یک کلبه رفتند و تصمیم گرفتند که هر کدام کاری را شروع کنند. اولین خواهر خواندن ی
با خواهر سوم شطرنج بازی میکرد ........ با توجه به اطلاعات معما زمانی که باران می بارد گربه یا در اتاق است یا در زیرزمین اما چون پنیر در یخچال نیست پس گربه هم در اتاق نیست و در زیرزمین می باشد. ما می دانیم که پنیر روی میز بوده و گربه در زیر زمین این به این معنیه که موش در اتاق است ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
سوسک تو حالت عادی VS سوسک وقتی پرواز میکنه .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونایی که ورزش نمیکنن از این گربه یاد بگیرن😄 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🚨 اسیر سرگرمی‌های زیان‌بار در فضای مجازی یا غیر آن نشوید 🔻 رهبر انقلاب در دیدار اخیر نخبگان: هر چه شما از این تواناییِ نخبگی استفاده کنید، این چشمه بیشتر در درون شما خواهد جوشید، نخبه‌تر خواهید شد؛ هر چه بیشتر کار کنید، بیشتر خواهد شد. خسته نشوید، متوقّف نشوید، اسیر سرگرمی‌های زیان‌بار نشوید. سرگرمی‌های زیان‌باری هم وجود دارد، این یک غفلت است ، حالا در فضای مجازی یا غیر مجازی؛ اسیر این سرگرمی‌ها هم نشوید. ۱۴۰۱/۷/۲۷ 📝 متن کامل بیانات👇 https://khl.ink/f/51184
خانم هایی که دنبال یه هنر پولساز میگردید🙋 میتونید با آموزش های رایگان این کانال به درآمد برسید💰 ⚡آموزش رایگان تسبیح های ترند شده فانتزی آموزش رایگان دوخت جانماز روباندوزی ⚡ آموزش رایگان جادستمالی روباندوزی ✨دوره ی آموزشی تخصصی روباندوزی هم دارن برای اونایی که میخوان حرفه ای یاد بگیرن😍 بزن رو این لینک تا وارد کانال بشی👇 https://eitaa.com/joinchat/3423076566Ca2a75c662f وارد کانال شو و آموزش های رایگان رو ببین👆👆👆
💥عادت کرده.... ✅ روز قیامت بعضی بهشتی‌ها به بعضی می‌گویند: چطور شد شما بهشتی شدید؟ می‌گویند: ما نسبت به بچه‌هایمان داشتیم. «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ» ... دلمان به حال بچه‌هایمان می‌سوخت. 📌نگفتیم: حالا این بچه است ولش کن، حالا این نوجوان است ولش کن، حالا این جوان است ولش کن، خوب دیگر بعد از کودکی و نوجوانی و جوانی چطور می‌خواهی صافش کنی؟ ⚠️کسی که معتاد شد به کار خرابی، دیگر نمی‌شود... آقا این دختر هنوز ۹ ساله نشده است. اگر تا ۹ سالگی بی حجاب در خیابان رفت سر ۹ سال نمی‌توانی فوری بگویی: چادر! این ۹ سال است به بی حجابی عادت کرده است. 🔹درس هایی از قرآن، مورخ ۹۸/۳/۹ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
خاطره مراسم ختم🤦‍♀☺️ یکی از فامیل های دورمون به رحمت خدا رفت. ماهم برا مجلس ختم رفتیم خونشون بیچاره دختراش خیییلی بی تابی میکردن و از خاطرات پدرشون در حین عزاداری میگفتن. روز سوم مراسم بود و خونه مرحوم پر از مهمون بود. یکی از دخترا که خیلی گریه میکرد مدام جیغ میزد و میگفت بااااااباااا باااا باااا حالا دیگه کی این مگسا را بکشه😂😂😂😂 مگس کشا دستش گرفته بودا میزد زمینا میگفت دیگه کی این مگس کشو دستش بگیره مگسامونا بکشه😂😂 (آخه مرحوم دشمن سر سخته مگسا بود و همیشه مگس کش به دست بود و هیچ مگسی از دستش درامان نبود)🤣🤣 ول کنم نبودا، مدام تکرار میکرد. اولش همه نگاه میکردن ببینن این چی میگه. وقتی همه یادشون به این خاطره از مرحوم اومد همه جای گریه زیر چادراشون میخندیدن😅🤣🤣 خواهر مرحوم وقتی دید مجلس ختم به مجلس شادی داره تبدیل میشه ،بلندشد و سریع رفت مگس کشا ازش گرفت. گفت عمه عزیییزم بابات خاطرات دیگه ای هم داشت،یکمم از اونا بگو. مگس کشو ول کن دیگه😂😂😂 خدا بیامرزتش ولی خیییلی مجلس ختم باحالی داشت. ┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄ @khandehpak
هدایت شده از تبلیغات
پوستت مثل پرتقال دون دون شده؟🍊☹️ بخاطر کک و مک و جوش‌ های صورتت اعتماد به نفس نداری؟😢 https://eitaa.com/joinchat/2601386182C1a4a8e7eb6 یه پوست و لک میخوایی؟ 🌱پوست صاف و مخملی 💁‍♀ 🌷موهای بلند و ابریشمی👱‍♀ 🌸رفع جوش‌ و لک😵 رازشو اینجا میفهمی...😍😍😍 https://eitaa.com/joinchat/2601386182C1a4a8e7eb6 بزن رولینک 👆👆👆 و خودتو از نو بساز 😉 خرید بالای 300 هزار تومان، ارسال رایگان 💞
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
خاطره شهید ازدواج🤦‍♂😁 منو حمید رفته بودیم راهیان نور به نیت حاجت ازدواج گرفتن از شهید حاتمی🙈 هر لحظه که میرفتیم سر مزار این شهید شلوغ بود و همیشه هم خواهران سر مزار بودن😂🙈 و منو و دوستم قسمت نمیشد بریم و خلوت کننیم با شهید عزیز تا اینکه نقشه ای کشیدم 😈😅 ساعت اخر که اونجا بودیم با هم رفتیم دیدیم بازم دو تا خانوم نشستن سرمزار😤 فکری به ذهنم رسید رفتیم جلو به اون دوتا دختر خانوم گفتم ، درسته این شهید حاجت ازدواج میده؟ اون دوتا خانوم گفتن بله گفتم شما هم همین حاجتو دارید؟ دو تاشون به هم نگاه کردن و ریز لبخند زدن چیزی نگفتن هیچی منم گفتم خانومهای محترم منو دوستمو میپسندید ؟اون بیچاره ها مات و مبهوت به ما نگاه میکردن منم خیلی جدی گفتم گفتم خانوما شهید حاتمی ما دو تا رو فرستاده کدومتون ،کدوممونو انتخاب میکنید؟😄😄 خانوما برگشتن یک نگاه عاقل اندر سفیه به ما کردنو پا بفرار گذاشتن🤣🤣🤣🤣 ما هم نشستیم تا دلت بخاد با شهید خلوت کردیم و حلالیت هم خواستیم از شیطنتی که کردیم😂 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 💞وقتی خدا دلش برات تنگ میشه چیکار میکنه؟؟ 👌رفقا بیایم با زبون خوش سمته خدا بریم تا خدا مجبور نشه برای کشوندنمون سمته خودش ازین روش استفاده کنه😊 👍 🚨 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
سلام اسم من فاطمه اس 🌺 کارآفرینی که از روزمرگی هاش میگه این کانال من هست وتازه تاسیس اگر دنبال کانالی بودی که دلنوشته و روزمرگی داشته باشه به کانال من حتما سر بزن خوشحال میشم 😍 🌾🌾🌾🌾🌾من فاطمه هستم🌾🌾🌾🌾 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2117009620C83403ba0f9
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
👩❤️👨همسرداری 😊💑: یه زنی میگفت: بعد اینکه شوهرم اصرار داشت توافقی از هم جدا بشیم من حساس شدم که چرا چه خبره چندروز دقیق شدم تو رفت و امد و حرکات و رفتارش تا اینکه متوجه شدم شوهرم با یه دختری تو فیس بوک پی ام بازی میکردن، دختره اسم خودشو گذاشته (پروانه طلایی) پی ام هاشونو چک کردم دیدم به همدیگه حرفهای قشنگ و عاشقانه میزنن و قرار ازدواج گذاشتن. شوهرم تو فیسبوک اسم خودشو گذاشته(پسر دنیا دیده) یه فکری تو سرم زد که ازش انتقام بگیرم، رفتم تو فیس بوک برای خودم یه پروفایل درست کردم و اسم خودمو گذاشتم(ابو القعقاع) تو پروفایلم کلی متن و فیلم های ترسناک درباره قتل و آتش زدن آدمها و گردن زدن گذاشتم و بعد یه متن برای شوهرم فرستادم نوشتم: این دختر که اسمش پروانه طلایی هست، زن منه و من از دار و دسته داعش هستم و از تو همه چی میدونم، اسمش و اسم مادرش و اسم همه خواهر برادراش و کجا ساکنه کجا کار میکنه رو بهش گفتم و بهش گفتم به خدا قسم اگر تو رو دوباره تو فیس بوک ببینم گردنتو در جا میزنم... خلاصه روز بعد دیدم صورتش سرخ و زرد شده و از خونه اصلا بیرون نمیرفت، فیس بوک، واتساپ، اینستاگرام و بقیه برنامه های چت رو حذف کرد و یه گوشی ساده خرید! هر چند لحظه میره و میاد تو هال خونمون و میگه اذان عصر کی میگن! خدا شاهده هدایتش کردم.😆 میگن شیطان دو ترم برای تمرین پیشش ثبت نام کرد😂 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 اموری که خیانت محسوب میشوند اما بعضی زوجین متوجه نیستند : 1 -صمیمیت بیش از حد با جنس مخالف : شاید برایتان سرگرم کننده باشد که با همکاران تان شوخی کنید و سر به سر آنها بگذارید اما افراط در این کار می تواند اثرات منفی زیادی را بر رابطه عاطفی تان بگذارد. افراد متأهل باید محدودیت های خود را بشناسند. 2 - دردِ دل کردن با جنس مخالف 3 -تنها بودن مدام و زیاد با جنس مخالف 4 -بد گفتن از شریک زندگی تان : سعی کنید که به جای تخریب شخصیت، در صحبت هایتان از خوبی های شریک زندگی تان بگویید. تنها در شرایطی که او واقعا به شما آزار می رساند، می توانید این واقعیت را نه به هر کسی بلکه تنها برای خانواده، دوستان مورد اعتماد یا مشاور بازگو کنید. 5 -چت کردن با جنس مخالف : خیلی ها فکر می کنند که چت کردن با نامزد قبلی، دوست دوران دبیرستان یا حتی غریبه مشکلی ایجاد نخواهد کرد اما این ابتدای راه است، ناگهان به خود می آیید، زمانی که دیگر کاری نه از دست شما و نه هیچکس دیگری ساخته نیست. 6 -تلاش برای جلب توجه فردی جز همسرتان : اگر شما به ظاهرتان اهمیت دهید، آن هم فقط به این علت که توجه فردی جز همسرتان را جلب کنید، خیانت کرده اید و بهتر ست که هر چه زودتر انگیزه خود را نسبت به این موضوع تغییر دهید. 7 -اولویت قرار دادن دیگران : اگر خبر خوبی شنیده اید یا ایده ای در سر دارید، اگر می خواهید شادی تان را با کسی تقسیم کنید، اجازه دهید که همسرتان اولین فردی باشد که از شما و اتفاقات زندگی تان باخبر می شود . شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
✅با عضویت در آموزشگاه علمی آزاد پارمیدا درایتا، دیگه نگران درس ریاضی تان نباشید ریاضی پایه‌های چهارم تا نهم زبان انگلیسی متوسطه اول و دوم پایه‌های هفتم تا دوازدهم 👈 اگه کلاسهارو شرکت کردید تلاش کردید موفق نشدید پولتونو پس میدم😍👏 👈 تحصیلی تاپایان دوره 👈 👈 هزینه نسبت به میزان تدریس و پشتیبانی هر چه سریعتر عضو کانال ما شوید😍👇 https://eitaa.com/joinchat/835059907Cd75dc7fc5c
شادی و نکات مومنانه
خاطره شهید ازدواج🤦‍♂😁 منو حمید رفته بودیم راهیان نور به نیت حاجت ازدواج گرفتن از شهید حاتمی🙈
خاطره شهید ازدواج🤦‍♂😁 منو حمید رفته بودیم راهیان نور به نیت حاجت ازدواج گرفتن از شهید حاتمی🙈 هر لحظه که میرفتیم سر مزار این شهید شلوغ بود و همیشه هم خواهران سر مزار بودن😂🙈 و منو و دوستم قسمت نمیشد بریم و خلوت کننیم با شهید عزیز تا اینکه نقشه ای کشیدم 😈😅 ساعت اخر که اونجا بودیم با هم رفتیم دیدیم بازم دو تا خانوم نشستن سرمزار😤 فکری به ذهنم رسید رفتیم جلو به اون دوتا دختر خانوم گفتم ، درسته این شهید حاجت ازدواج میده؟ اون دوتا خانوم گفتن بله گفتم شما هم همین حاجتو دارید؟ دو تاشون به هم نگاه کردن و ریز لبخند زدن چیزی نگفتن هیچی منم گفتم خانومهای محترم منو دوستمو میپسندید ؟اون بیچاره ها مات و مبهوت به ما نگاه میکردن منم خیلی جدی گفتم گفتم خانوما شهید حاتمی ما دو تا رو فرستاده کدومتون ،کدوممونو انتخاب میکنید؟😄😄 خانوما برگشتن یک نگاه عاقل اندر سفیه به ما کردنو پا بفرار گذاشتن🤣🤣🤣🤣 ما هم نشستیم تا دلت بخاد با شهید خلوت کردیم و حلالیت هم خواستیم از شیطنتی که کردیم😂 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 خاطره دوم از شهید ازدواج (حاتمی) که الان بدست بنده رسید☺️ سلام علیکم ممنون میشم ماجرای ما رو در مورد (شهیدحاتمی) مسول کمیته ازدواج بزارین تو کانالتون چند سال پیش، با تعدادی از خواهران و برادران شیرازی راهی جنوب بودیم/تقریبا 10تا اتوبوسی میشدیم/ ما هم به عنوان راوی نوکریشونُ میکردیم، تقریبا هر 4الی 5 ساعتی میرفتیم تویِ یکی از اتوبوس ها از اهواز حرکت کردیم به سمت هویزه،استثنائا فرصت کردم 3تا از ماشین ها رو برم(تقریبا هر ماشینی نیم ساعت) ماجرای شهید حاتمی رو هم بین روایت ها مطرح کردیم آخرین ماشین که رسید، ماشینی بود که ما وستر شده بودیم(یکی از اتوبوس پسرا) بچه ها با چه شور و حالی دوره کرده بودن ما رو و میگفتن قبر شهید حاتمی کجاست وقتی رسیدیم اونجا، با تعجب همه دیدیم که حدود 50الی 60 تا از دخترایِ خودمون حلقه زدن دور شهید حاتمی و چه حالات معنوی.... /لباسا و پرچم های مخصوصی داشتیم که مشخص بود از کجا اومدیم و اهل کدوم شهریم/ همینجوری منتظر بودیم، که مسول کاروان که بنده خدا هم شاهد ماجرا بود و میدید پسرا مثل اسپند رو آتیش دل تو دلشون نیست، گفت:کاروان شیراز حرکت اصلا یه وضع عجیبی شده بود، همه منتظر بودن که یهو گفتن حرکت من دیدم چاره ی دیگه ای نیست سریع رفتم بالا سر شهید حاتمی گفتم:خواهرای محترم از خود گذشتگی نشون بدین، پسرا هم گره تو کارشون هست یهو همه الفرار پسرا رو نگو، که مثل بچه های مدرسه ای که فقط منتظر شنیدن زنگ آخر هستن تا فرار رو بر قرار ترجیح بدن. هاج و واج منتظر بودن بین پسرا یه جوون 27. 28 ساله ای بود(فکر کنم اسمش وحید بود) که از اون شلوغ های شیراز بود، از اون مجید سوزوکی های امروزی که فقط کارش موتور و تیپ و رفیق بازی و لوتی بازی بود لحظه ای که خواهرا بلند شدن،/هنوز یه چند نفری بودن/ دیدم پسرا به سرعت... خودشون رسوندن اونجا... که یه وقت دیدم همون جوون خودش رو کامل انداخت رو قبر شهید حاتمی و کاملا دراز کشید رو قبر شهید حاتمی و قبر و بغل گرفت جوری که هیچکس دیگه ای دستش به قبر نمیرسید گفتم چیکار میکنی وحید آغو گفت:حاجی ولمون کن، بعد یه عمری که نَنَمون(مامانم) نتونست برام زن پیداکنِ یه نفر پیدا شده میتونه کار 100 تا ننه رو انجام بده امروز نمیخواد 100تا زن پیدا کنِ در حق ما برادری کنِ و فقط برا من زن پیدا کنِ اونجا بود که بقیه ی رفقا بیخیال خودشون شدن و مجلس شد خنده و درخواست حاجت از شهید حاتمی برا نز گرفتن وحید آغویِ گل یاعلی3 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY