🟢#داستان
🔸بهجت اینگونه بود ...❗️
🔹خاطره ای کوتاه از سیره و سبک زندگی #آیتالله_بهجت قدسسره:
مراسم ختم که تمام شد، جمعیتی دور آقا حلقه زدند؛ دوست داشتند به آقا نزدیکتر شوند، التماس دعا بگویند، دستش را ببوسند.
وسط شلوغی، جوانی آمد جمعیت را کنار بزند که ناخواسته با آقا برخورد کرد؛ آقا محکم به زمین خورد، طوری که عمامه از سرش افتاد.
جوان ترسید؛ هاج و واج نگاهش را به سمت مردم چرخاند، از خجالت سرخ شد؛
مردم نگران آقا بودند. آقا بلند شد، بدون معطّلی؛ عمامهاش را که بر سر گذاشت، گفت: «این عبای ما کمی بلند است، بعضی وقتها زیر پایمان گیر میکند و ما را به زمین میزند.»
جمعیت خندید، آقا هم... جوان به عبا نگاه میکرد.
بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا
📒این بهشت، آن بهشت، ص۴۶
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🔥تضمینآیتاللهبهجت برای قبولینماز
🔻در دوران جوانی، روزی هنگامی که حضرت#آیتالله_بهجت پس از درس از مسجد به سمت منزل می رفتند از ایشان، درباره راهکارهای تقویت حضور قلب در نماز پرسیدم...
🔻ایشان باشنیدن این سئوال، برخلاف انتظار، توقف کردند و با صدای قدری بلند، جملاتی به این مضمون فرمودند:
🔻 «در نماز به طور اختیاری از حضور قلب خارج نشوید و اگر ناخواسته خارج شدید به محض اینکه متوجه شدید برگردید، من ضمانت می کنم مقبول باشد...»
🔻نحوه تاکید ایشان، به حدی متفاوت بود که توجه برخی عابران را برانگیخت.
🔸پ.ن: انتشار به مناسبت ۲۷ اردیبهشتماه ، سالگرد ارتحال حضرت آیتالله العظمی بهجت(ره)
✍حمیدرضا ابراهیمی
✅ گامی نو: اورژانس تحلیل های فرهنگی، سیاسی👇
https://eitaa.com/joinchat/917307426Ceae7e94949