4_5913772368584508734.mp3
22.4M
📣 حتما حتما #گوش_کنید
⛔بی سابقه ترین وحساس ترین
سخنرانی #علیرضا_پورمسعود
✌درباره اوضاع کنونی کشور
سرویسهای اطلاعاتی امنیتی👇👇
#اسرائیل ⬅ موساد
#انگلیس ⬅ ام آی سیکس MI6
#آمریکا ⬅ سیا CIA
#نقاط_استراتژیک_خاورمیانه
#پیمان_ناتو
#ساواک
#بیمارستان_نمازی
#پرویز_ثابتی
#خاندان_عالیخانی
⬅ #شاخه_زیتون
#کودتای_نوژه
#شهید_چمران
#امامموسیصدر
#محمدقذافی
#مسعود_رجوی
#انفجار_دفترنخستوزیری
فرقان 👈 #شهیدمطهری
#سعیدامامی
⬅خانواده اعتماد بهایی #یهود
#سعید_حجاریان
#ترور_بختیار
👈جاسوس #درینجفآبادی
#مخملباف
#کاووس_سیدامامی
⬅آزادی و فرار #کاوه_مدنی
#ریگی
👈زندان کهریزک #مرتضوی
#مجاهدین_خلق
⬅پیشگویی #تورات
👈#امپراتوری_شرقی_و_غربی
⬅ نمایندگان مجلس #مطالبهگری_مردم
#ترامپ
#فلسطین
👈حفظ ارزش پول ملی کشورهای جنگزده👇
#عراق_سوریه
⬅فتنه۹۸ #کودتای۲۸مرداد۹۸ قبلمحرم
#۸۰کیلومتری_مرزهای_اسرائیل 💣
👇👇👇
#چهل_سالگی_انقلاب۵۷
#پیشنهاد_دانلود
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
🚨 اتفاق عجیب دوماه بعد از ازدواج #شهید_چمران
💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی میگذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد میگرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه میکنی. دوستش فکر میکرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشمهایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمیدانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟
#وضو_بگیر
#به_نیت_نذری_آماده_کن
#تا_خوشمزه_و_متبرک_بشه
🍎🍏🍎🍏🍎
@menoeslami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از مناجات #شهید_چمران
دل غم زده و دردمندم آرزوی آزادی می کند و روح پژمرده ام خواهش پرواز دارد تا از این غربتکده سیاه، ردای خود را به وادی عدم بکشاند و از بار هستی برهد و در عالم نیستی فقط با خدای خود به وحدت برسد
«خدایا از آنچه کرده ام اجر نمی خواهم و به خاطر فداکاری های خود بر تو فخر می فروشم. آنچه داشته ام تو داده ای و آنچه کرده ام تو میسر نموده ای. همه استعدادهای من، همه قدرت های من و همه وجود من زاده اراده توست. من از خود چیزی ندارم که ارائه دهم و از خود کاری نکرده ام که پاداشی بخواهم.»
۳۱خرداد ۱۳۶٠سالروز شهادت شهید دکتر مصطفی #چمران
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
#شهیدانه
#مثل_شهدا
📚 #داستان واقعی
#رضا سگ باز یه #لات بود تو مشهد .
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ستاد جنگهای نامنظم داره تعقیبش می کنه.
#شهید_چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: فکر کردی خیلی مردی؟
رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
#چمران بهش گفت : اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
#شهید_چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: این کیه آوردی جبهه؟!
رضا شروع کرد به فحش دادن ، (فحشای رکیک!) اما #چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید #چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد :
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه #شهید_چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟
رضا گفت : داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
#چمران : آقا رضا چی میکشی؟
برید براش بخرید و بیارید....
#چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
رضا به #چمران گفت : میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟!
کِشیده ای، چیزی؟!!
#شهید_چمران گفت : چرا؟!
رضا گفت : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه.....
#شهید_چمران گفت : اشتباه فکر می کنی.....!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم... تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!....
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت : یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود .
رفت وضو گرفت .
سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد.
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......!
فقط چند لحظه بعد از #توبه کردنش
یه#توبه و یه #نماز واقعی......
#مردان_بی_ادعا
#روحشان_شاد
#شهید_چمران