eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
326 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
بیست و یکم بلند می شود؛ می آید و مقابلم زانو می زند. چشمانش را تنگ می کند و می گوید: - سهیل رو به چالش بکش. عقل رو ترازو قرار بده نه خودت رو. ببین این عقلت که دنیا رو یکی دو روز بیشتر تقدیمت نمی کنه، چی می گه. ولی بدون همین دنیا تو رو با تمام عقلها و بی عقلی هات فراموش می کنه. چه پولدار و چه بی پول. از استدلال های علی لرز می کنم. پتو را محکم دور خودم می پیچم و سر روی متکا می گذارم. چه مریضی خوش موقعی! می توانم ساعت ها دراز بکشم و همه ی قبل و حال و بعد را تحلیل کنم. هرچند که بدن درد امانم را بریده باشد. حالم خوب نشده است. گوشی را این دو روزه خاموش می کنم تا پیام هایش را نبینم. حرف هایش هوس انگیز بود و تیکه هایش دلگیر کننده. پدر جواب پیامک هایش را که نداد هیچ، اصلا به روی من هم نیاورد که چقدر منتظرم تا بشنوم. این همه ایمان به راهش عصبی ام می کند. نمی توانم حجم دوست داشتنی هایم را درک کنم. دوست دارم کمی با خودم تنها باشم. در سکوت و خواب شب، روی فرش اتاقم دراز می‌کشم.‌ عکس ماه از شیشه پیداست. طاقت نمی‌آورم. بلند می‌شوم و پرده را تا انتها عقب می‌زنم. پنجره را باز می‌کنم. رخت‌ خوابم را از روی تخت جمع می‌کنم و در زاویه‌ای می‌اندازم که بتوانم آسمان را نگاه کنم. نسیم خنک و تصویر سه بعدی ماه، حالم را بهتر می‌کند و ذهنم را طراوت می‌دهد. نفس عمیق که می‌کشم حس می‌کنم دانه دانه‌ی سلول‌های بدنم سهم خودشان از این طراوت را می‌ بلعند. اجزای زیستی‌ شان به تکاپو می‌افتند و همین جنب و جوش سلولی، من را در حال خوشی فرو می‌برد. به نظرم که ماه خوب جایی نشسته است‌. دلم می‌خواست کنارش قرار می‌گرفتم و من هم به همه‌ جا مسلط می‌شدم. آدم یک برتری پیدا می‌کند که دیگر حاضر نیست زیر بار هیچ‌ کس و هیچ‌چیز برود. خدایی‌ اش این‌ جای دنیا که من الآن هستم از دیوار آن ورترم را هم نمی‌بینم. نهایتش شکافتن یک هسته است با هزار تا فرمول که باز هم کل دنیا را زیر دستم نمی‌آورد. هرچند ماه هم قسمتی از زمین را پوشش می‌دهد. امپراتوری مطلق دنیا را می‌خواهم. چشم از ماه می‌گیرم و به سقف اتاق خیره می‌شوم و در ذهم دنبال این می‌گردم که واقعاً دلم چه می‌خواهد؟ چرا به همین مقدار موجود قانع نیستم؟ چرا مثل همه‌ی دوستانم به سهیل و دارایی‌هایش دل نمی‌دهم؟ چرا این‌ها سیرم نمی‌کند؟ نمی‌خواهم یا نمی‌توانم؟ دست می‌برم و بافت موهایم را باز می‌کنم. سرگیجه‌ای گرفته‌ام در زندگی که هیچ جوره آرام نمی‌گیرد. ادامه دارد ...
امام صادق عليه السلام: فاش كردن راز، مايه سقوط است إفشاءُ السِّرِّ سُقوطٌ تحف العقول صفحه 315
همان‌گونه که مشت بسته قادر به دریافت هدیه نیست به همان ترتیب هم، اندیشه و ذهن بسته نمی‌تواند هیچ درسی را بیاموزد #صبح_زیباتون_بخیر_و_شادی
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐 دلهای بچه ها، قد یه گنجیشک هم نیست!!! وقتی روبه روی بچه ها با هم جر و بحث و دعوا میکنید و روی خوش به هم نشون نمیدین،بچه ها فکر میکنن که شماها برای همیشه با همدیگه قهر هستید ، شاید موقع خوابیدن ، دوباره با هم آشتی کنید ولی بچه ها این آشتی کردن رو نمیبینند و چون تو دل بچه ها چیزی به اسم قهر وجود نداره، نمیتونن تحمل کنند که چرا مامان و بابا، این همه طولانی با هم دیگه قهرند!!! دل بچه ها خیلی کوچک تر از این حرفهاست که با کوچکترین شادی والدین، بینهایت خوشحال میشن و با کوچک ترین ناراحتی انها بی نهایت ناراحت میشن،پس می توان گفت که دل بچه ها قد گنجیشک هم نیست... 💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#آشپزخونه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
✅ پیتزا لقمه ای😋 ✍️مواد لازم: خمير مايه يه ق غ خ سرخالى شير نصف ليوان آب ولرم یک سوم لیوان روغن مايع ٦ ق غ خ تخم مرغ يك عدد شكر يه ق چ خ نمك نصف ق چ خ آرد سه و نيم ليوان 🍜طرز تهیه: خمير مايه رو با شكر و يك سوم اب ولرم حل مى كنيم وهمه ى مواد رو به جز ارد باهم مخلوط كنيد ،ارد رو الك كنيد و كم كم به مواداضافه كنيد و ورز بديد تا يه خمير تقريبا سفت بدست بياريد(خميرپيتزا از خمير پيراشكى و دونات يكم سفت تر باشه) بعد روش رو مى پوشونيم و جاى گرم دوساعتى استراحت ميديم تا ور بياد.... بعد اینکه خمیر آماده شد،میز کار رو آرد پاشی می کنیم ‌خمیر رو به قط یک سانت پهن می کنیم و با یک قالب گرد کوچک شروع می کنیم به قالب زدن و بعد روی هر کدوم از خمیرها رو با چنگال چند تا سوراخ می زنیم و توی فری که با دمای ۱۷۵ درجه گرم شده سه دقیقه میذاریم تا خمیر کنی بپزه ،خمیر رو از فر در میاریم و روش سس کچاپ یا سس چیلی میزنیم و کمی پنیر میریزیم‌و روش مواد پیتزا و دوباره پنیر می ریزیم و توی فر با دمای ۱۷۵. درجه به مدت ۱۵ دقیقه میذاریم تا بپزه... مواد پیتزا می تونه مخلوط گوشت چرخ شده،فلفل دلمه و قارچ و جعفری و ذرت باشه.. می تونید از تکه های مرغ یا سوسیس بجای گوشت استفاده کنید. https://eitaa.com/khaneAram_Basir
‍ ‍ 🍃🍃🍃🍃🍃💐💐💐💐 پدر بر 💐احساس خوب زن از بلندپروازبودن، قدرت داشتن، توانمند بودن و داشتن رابطه موفق با یک مرد، از رابطه او با پدرش ناشی میشود. 💐 روانشناسانی که روی انگیزه های افراد مطالعه میکنند دریافته اند که بسیاری از زنان موفق پدرانی داشته اند که استعداد آن ها را پرورش داده و باعث شده اند تا از کودکی احساس جذابیت و دوست داشتنی بودن را تجربه کنند. 💐 دانشمندان به این نتیجه رسیدند که وقتی پدران با دختران خود مانند افراد جالب و شایسته احترام و تشویق ,رفتار میکنند آنها به زنان موفق تری بدل میشوند. 💐"احساس" زنانی که چنین رفتاری از جانب پدر خود میدیدند این بوده که پرورش استعدادها در آنها باعث به خطر افتادن زنانگی نمیشود. این پدران علاقه زیادی به زندگی دختران خود نشان میدادند و آنها را تشویق میکردند تا به طور فعال به زندگی حرفه ای یا علاقمندیهای خود در زمینه سیاست، ورزش یا هنر توجه نشان دهند. 💐 زنانی که تایید و پذیرش پدر را احساس کرده اند، اطمینان دارند که از سوی دنیا پذیرفته خواهند شد. 💐💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
❇️ جوان و کسب دانش فراگیری دانش در جوانی همچون نقشی است بر سنگ که تا پایان عمر، انسان را همراهی می کند، از اینرو هر کس هرچه دارد، از جوانی دارد، به همین سبب است که پیشوایان دینی سخت بر این مسئله سفارش کرده اند که در جوانی دنبال علم و دانش باشید. در کلام الهی نیز دوره جوانی، دوره منحصر به فردی است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «و لمّا بلغ أشدّة و استوی آتیناه حکماً و علماً؛ چون به حدّ رشد و کمال خویش رسید، به او علم و حکمت عطا کردیم.»¹ امام صادق علیه السلام در تفسیر آن فرموده اند: «اشدّه ثمانی عشرة سنةٌ و استوی التحی؛ اشدّ یعنی هجده سالگی و استوی یعنی ریش درآورد.»² امام صادق علیه السلام می فرمایند: «لست احبّ ان اری الشّابّ منکم الّا غادیاً فی حالین امّا عالماً او متعلّماً فان لم یفعل فرّط و ان فرّط ضیّع فان ضیّع اثم و ان اثم سکن النّار والّذی بعث محمّداً بالحقِّ؛ دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانشجو. اگر (جوانی) چنین نکند، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه کرده است و اگر گناه کند، سوگند به آنکه محمد صلواةالله علیه و آله را به حق برانگیخت، دوزخ جایگاه او خواهد شد.»³ به همین سبب است که جوانان باید از عمر خویش استفاده کافی ببرند تا بعداً پشیمان نگردند. ______________________ ¹ سوره مبارکه یوسف، آیه مبارکه ۲۲ ² معانی الأخبار، صفحه ۲۲۶ ³ امالی شیخ طوسی، صفحه ۳۰۳، حدیث ۶۰۴. https://eitaa.com/khaneAram_Basir
بیست و دوم با صدای زنگ پیامک نیم‌خیز می‌شوم. مسعود است که پیام زده: _ بیداری خواهری؟ _ سلام داداشِ خودم. نبینم بیداری خرس خواب! فضولی زیر لب می‌گویم و می‌نویسم: _ مسعود طوری شده؟ _ اگه بگم دلم می‌خواد با یکی صحبت کنم مسخره‌م نمی‌کنی که؟ دلم برایش می‌سوزد و می‌نویسم: _ قربون دلت داداش من‌. چیزی شده؟ _ با سعید دعوام شده‌. سعید و دعوا. ته دعوای سعید این است که آن‌قدر در سکوت نگاهت می‌کند تا تو حالت ابلهی پیدا می‌کنی و تقصیر‌ها را گردن می‌گیری، شکلک تعجب می‌فرستم و می‌نویسم: _ سر چی؟ واقعاً می‌گی یا دوتایی دارید تایپ می‌کنید تا من رو سرکار بذارید؟ پیام‌ نرسیده، همراهم زنگ می‌خورد، با عجله دکمه‌ی وصل را می‌زنم تا کسی بیدار نشود. صدای مسعود می‌پیچد که: _ چه عجله! همه خواب‌اند؟ _ واقعا چیزی شده، گوشی رو بده سعید. _ می‌گم با هم دعوامون شده، تو می‌گی گوشی رو بده به سعید! صدای بادی که توی گوشی می پیچید، باعث می شود که بپرسم : - نمی خواهی بگی چی شده؟ نفسش را بیرون می دهد: - ولش کن قضیه اش مفصله. الان دلم می خواد برام حرف بزنی. یه خورده حرف های متفاوت تا حالم عوض بشه. چقدر خوب که سعید و مسعود قضیه ی سهیل را نمی دانند؛ و الا باید کلی حرف های این ها را هم بشنوم. می گویم : - اول یه خبر خوب بهت بدم که امروز لباس جنابعالی رو تا حد پرو آماده کرده ام. علی وقتی اومد و دید برای تو رو آماده کرده ام پیراشکی شکلاتی هایی رو که خریده بود بهم نداد و گفت: - برو به داداش مسعود جونت بگو برات بخره. می خندد: - برادر حسود. خودم برات چند کیلو می خرم میارم هر شب جلوش ده تا ده تا بخور تا دق کنه. البته حالش رو هم می گیرم. حالا اون لباس من رو دوختی؟ اوهومی می کنم و دراز می کشم. دوباره نگاهم به ماه می افتد : - مسعود! الان داشتم فکر می کردم که کاش جای ماه بودم اما بعدش دلم نخواست؛ یعنی حس کردم که ماه بودن برام کمه. میدونی چرا؟ صدایش آرام است و از آن مسعود پر شر و شور خبری نیست. - جالبه! چرا؟ دست آزادم را زیر سرم می گذارم : -دارم فکر می کنم که آدم تا کجا میتونه پیش بره. منظورم رو متوجه می شی؟ جوابم را نمی دهد و فقط صدای نفس ها و خش خش پاهایش را می شنوم. - مسعود من دلم نمی خواد مثل همه ی آدم ها باشم. امروز مامان حرف عجیبی زد. می گفت : این همه دور و برمون کسایی هستند که مدرک گرفتند و هیچ. راست می گفت این همه درس خوندن و مدرک گرفتن که چی بشه؟ که به همه بگن لیسانس داریم یا ارشد. خب بعدش چی؟ آدم احساس کوچیک بودن می کنه. صدایی از مسعود نمی آید. - هستی داداشی؟ حرف هام بیشتر اذیتت نمی کنه؟ - نه، نه، بگو. حرفات داره از خریتم کم می کنه. با ناراحتی می گویم : - ا مسعود... - خب چی بگم؟ راستش رو گفتم دیگه. من خر سر چی با سعید دعوام شده و این قدر تو لکم. اون وقت تو چه حرف های گنده تر از قد و قواره ات می زنی! - مسعود می کشمت. اصلا دیگه برات نمی گم. به اعتراضم محل نمی دهد و می گوید: - چند روز پیش یکی از بچه ها وقتی کلاس تموم شد با حالت مسخره ای گفت : بخونید بخونید از صبح تا شب خربزنید. آخرش چی می شه؟ وقتی مردید تو آگهی ترحیمتون می نویسند مهندس ناکام بدبخت زجر کشیده ی پول ندیده، مرحوم فرید فریدی. حالا با این حرف های تو می بینم شوخی جدی ای کرد این بچه. - بالاخره مسیر زندگی توی دنیا همینه دیگه. هر چند من نمی خوام اسیر این مسیر و تکرارهای بی خودش بشم. مسعود نمی گذارد حرفم تمام شود: - دوست داری ابر قدرت مطلق باشی؟ - آره. - و اولین کاری که با این قدرتت می کردی؟ از سوالش جا می خورم و با تردید می پرسم : - تو چی فکر می کنی؟ هردو سکوت می کنیم....... ادامه دارد ... https://eitaa.com/khaneAram_Basir
امام صادق عليه السلام: ستمگر برگِرد نفْس خويش مى چرخد و ميانه رو برگرد دل خويش و پيشتاز برگرد پروردگار عزّوجلّ خود الظالِمُ يَحُومُ حَوْمَ نفسِهِ، و المُقتَصِدُ يَحومُ حَومَ قلبِهِ، و السابِقُ يَحُومُ حَومَ رَبِّهِ عَزَّوجلَّ ميزان الحكمه جلد9 صفحه380
های_ناب_ارتباطی💕💞💕 گفتم : انگار خدا منو یادش رفته، بهش میگم فقط همین یه بار حاجتم رو بده دیگه هیچی ازت نمیخوام! گفت : چه بد... گفتم: چی بده، یعنی یه بار هم ازش نخوام؟ گفت : تصور شما در مورد خدای عزیز شبیه تصورتون در مورد یک انسان خسیس، ظالم و طلبکار هست! چه خدای حقیری داری! گفتم : استغفار کن این چه حرفیه؟ گفت : تصور کن، میلیاردر هستی، خونه، ماشین، غذاي خوب، همسر خوب، فرزندان خوب، ویلاو....همه چیز داری و هیچ نیازی نداری، ثروتت رو چکار می کنی؟ گفتم : به نزدیکانم کمک میکنم. گفت : فکر کن اجازه نداری کمک کنی! گفتم : نمیدونم، خوشی های تکراری هم خسته کننده ست! گفت : شما که بنده ای،، دوست داری کمک کنی!! 💟☯💟☯💟☯💟☯💟☯💟 " او " که مالک الاملاک و اغنی الاغنیاست و ذات و وجود مقدسش، با فضل و کَرَم و سخا و جود عجین شده،، نمیخواد ببخشه؟ 👈وقتی ازش چیزی نمیخوای، یعنی یا خودت خدا هستی و بی نیازی،،، یا او رو خدایِ دانایِ توانایِ بخشنده مهربانِ غنی نمیدونی! گفتم : منزه ست خدای عزیز،، استغفار می کنم https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#کارگاه آموزشی ✨ تربیت جنسی کودکان✨ #ویژه مادران سه شنبه این هفته ساعت ده صبح جهت ثبت نام تماس با شماره های 55467742 55451273 09130101880