🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز
#قسمت_هفدهم
این بار که علی رفت جبهه، من نتونستم دنبالش برم ... دلم پیش علی بود اما باید مراقب امانتی های توی راهی علی می شدم ... هر چند با بمباران ها، مگه آب خوش از گلوی احدی پایین می رفت؟ ...
اون روز زینب مدرسه بود و مریم طبق معمول از دیوار راست بالا می رفت ... عروسک هاش رو چیده بود توی حال و یه بساط خاله بازی اساسی راه انداخته بود ... توی همین حال و هوا بودم که صدای زنگ در بلند شد و خواهر کوچیک ترم بی خبر اومد خونه مون ...
پدرم دیگه اون روزها مثل قبل سختگیری الکی نمی کرد ... دوره ما، حق نداشتیم بدون اینکه یه مرد مواظب مون باشه جایی بریم ... علی، روی اون هم اثر خودش رو گذاشته بود
بعد از کلی این پا و اون پا کردن ... بالاخره مهر دهنش باز شد و حرف اصلیش رو زد ... مثل لبو سرخ شده بود ...
- هانیه ... چند شب پیش توی مهمونی تون ... مادر علی آقا گفت ... این بار که آقا اسماعیل از جبهه برگرده می خواد دامادش کنه ...
جمله اش تموم نشده تا تهش رو خوندم ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
- به کسی هم گفتی؟ ...
یهو از جا پرید ...
- نه به خدا ... پیش خودمم خیلی بالا و پایین کردم ...
دوباره نشست ... نفس عمیق و سنگینی کشید ...
- تا همین جاش رو هم جون دادم تا گفتم ...
با خوشحالی پیشونیش رو بوسیدم ...
- اتفاقا به نظر من خیلی هم به همدیگه میاید ... هر کاری بتونم می کنم ...
گل از گلش شکفت ... لبخند محجوبانه ای زد و دوباره سرخ شد
توی اولین فرصت که مادر علی خونه مون بود ... موضوع رو غیر مستقیم وسط کشیدم و شروع کردم از کمالات خواهر کوچولوم تعریف کردن ... البته انصافا بین ما چند تا خواهر ... از همه آرام تر، لطیف تر و با محبت تر بود ... حرکاتش مثل حرکت پر توی نسیم بود ... خیلی صبور و با ملاحظه بود ... حقیقتا تک بود ... خواستگار پر و پا قرص هم خیلی داشت...
اسماعیل، نغمه رو دیده بود ... مادرشون تلفنی موضوع رو باهاش مطرح کرد و نظرش رو پرسید ... تنها حرف اسماعیل، جبهه بود ... از زمین گیر شدنش می ترسید ...
این بار، پدرم اصلا سخت نگرفت ... اسماعیل که برگشت ... تاریخ عقد رو مشخص کردن ... و کمی بعد از اون، سه قلوهای من به دنیا اومدن ... سه قلو پسر ... احمد، سجاد، مرتضی ... و این بار هم علی نبود ...
👈ادامه دارد…
امام على عليه السلام:
با دانشمندان، همنشینی کن تا دانش ات افزون گردد، و ادبت نیکو شود، و تزکیه نفس یابی
جالِسِ العُلَماءَ يَزدَد عِلمُكَ، ويَحسُن أدَبُكَ، وتَزكُ نَفسُكَ
غررالحكم حدیث4786
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
صبح آمده
برخیزڪه خورشید تویے
درعالم
ناامیدے ،امیدتویے
درجشن
طلوع صبح درباغ وجود
آن گل ڪه
به روے صبح خندیدتویی
سلام همراهان همیشگی صبحتون زیبا🌹🌹
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
♥️♥️
♥️
موسی کودکی شیر خوار بود...
او را از ترس فرعون به دریا انداختند...
و او در نهایت ضعف و ناتوانی بود...
اما غرق نشد...
اما فرعون در همان دریا غرق شد؛
در حالی که در نهایت قدرت بود..
❤️ هر کس باخدا باشد
ضعفش ضرری نمی رساند
💔 و هر کس بی خدا باشد
قدرتش نفعی نمی رساند
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃
🌾🍃🌾🍃
🍃
#کودک
#عزت_نفس
عزت نفس یعنی:
🔹من ارزشمندم
🔸من دوست داشتنی هستم
🔹من مورد قبول دیگران هستم.
🌷معمای بی انتهای کودک در حال رشد این است:
مادر و پدرم ؛ " مرا دوست دارند، مرا دوست ندارند"
بنابراین به چهره مادر و پدر و حرکات آنها و علائم مبهم دیگر می نگرد تا دریابد آیا به او توجه مثبت دارند؟
زمانی که والدین، به او توجه مثبت دارند، نگرشی که کودک نسبت به خودش پیدا می کند نیز "#مثبت" خواهد بود.
یعنی یاد می گیرد برای خودش #ارزش_قائل باشد.
اما اگر افراد مهم زندگی به کودک "#توجه_مثبتی" ارائه نکنند، کودک نیز برای خودش ارزشی قائل نخواهد شد.
🌷از این پس کودک به جای تلاش برای رشد و پیشرفتِ خود و شکوفا کردن استعدادهایش، بیشتر به دنبال "#جذب_توجه_مثبت_دیگران" خواهد بود.
و تلاش خواهد کرد رفتارهایی را برگزیند تا در جهت خوشامد دیگران باشد ، حتی اگر خودش از آن کار رضایت نداشته باشد....
🔹مثل کودکی که صرفا به دلیل دریافت توجه مثبت به کلاس موسیقی می رود.
🔸یا کودکی که در کنار والدین کمالگرا بزرگ شده و بازی کردن و کودکی کردن جزو کارهای "ممنوعه زندگی" او بوده است...
این کودک وقتی به یک بزرگسال تبدیل می شود، چنانچه به جای کار احیانا تفریحی بکند، چون با خودپنداره اش هماهنگ نیست احساس ناخوشایندی به او دست خواهد داد.
🌷در واقع وقتی افراد طبق " #ارزشهای_دیگران " زندگی می کنند که اصطلاحا به آن "#شرایط_ارزش" می گویند، تنها در صورتی برای خودشان ارزش قائل خواهند شد که طبق این شرایط زندگی کنند.....
یعنی شرایطی که والدین برایشان تعیین کرده اند.
در نتیجه تنها زمانی "احساس #رضایت از خود و #ارزشمند بودن" را خواهند داشت که به آن "#موفقیت_تعریف_شده" برسند.
یعنی ارزش های دیگران آنها را کنترل می کند ( نه تجربه های اصیل خودشان) ..
و به جای "گرایش به #خودشکوفایی" بر اساس "تجربیات و ارزش های خودمان" ، "توجه مشروط دیگران" را الویت می بخشیم.
🌷چه زمانی این اتفاق نخواهد افتاد؟
زمانی که کودک بر اساس ارزش های دیگران توجه مثبت دریافت نکند..
یعنی "#توجه_مثبت_نامشروطی" از والدین و افراد مهم زندگی اش دریافت می کند....
در واقع کودک پیام های اینچنینی از اطرافیان نگرفته است:
اگر غذایت را بخوری دوستت داریم،
اگر شاگرد اول شوی برایمان عزیز هستی،
اگر پیانیست خوبی شوی می توانی به خودت افتخار کنی،
اگر به رشته ریاضی بروی ما از تو راضی خواهیم بود،
اگر با دختر مورد نظر ما ازدواج کنی ما تو را می پذیریم ؛
زمانی که اینگونه پیام ها به طور مکرر در زندگی فرد وارد نشود می تواند از لحاظ روانی انسان سازگار و سالمی باشد.
#خانم_موذنی
#مدرس
🍃
🌾🍃🌾
🍃🌾🍃🌾🍃🌾
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#نوجوان
🔹تنبلی وسبک تربیتی
🍃جدای از سن نوجوانی که مقداری بی مسولیتی وتنبلی را به همراه دارد.
🍁والدینی هستندکه کارهای فرزندشان را خودشان انجام
می دهند و اجازه نمی دهند تا فرزندشان تکالیفش را خودش انجام دهد.
نوجوان اگردمطمئن باشد کسی کارش را انجام می دهد هیچ اضطرابی برای انجام کارهایش ندارد چون می داند کسی هست که انجام دهد.
بنابراین با نوجوانی مواجه می شویم که تنبلی می کند.🔸
🍁و در مقابل والدینی هستند که بسیار کنترل کننده وسخت گیرند.
نوجوان چون می ترسد کاری که انجام می دهد مورد تایید والدین نباشد یا آن کار را شروع
نمی کند یار ها می کند.
یعنی کم می آورد و ادامه نمی دهد.
بنابراین باز با نوجوانی مواجه می شویم که تنبلی می کند.🔸
🎄باید توجه داشت که برای رفع تنبلی در نوجوان نباید عجله کرد ، زمان می برد.
ابتدا باید براساس توان و مشورت نوجوان به او مسؤلیتی را سپرد.
مثلا آیا موافقی خرید نان و میوه را شما انجام بدهی؟
🎄اگر نوجوان مسؤلیت واگذار شده را انجام داد به نکات مثبت کارهای او توجه کنیم نه نکات منفی.
مثلا اگر همه میوه هاسالم است و یک میوه خراب، به آن یکی توجه نکنیم.
👌هرگز به نوجوان برچسب تنبلی نزنید چرا که احساس گناه می کند و باور می کند که تنبل است پس میلی به انجام کارهایش نخواهد داشت.
🌿🌺🌿🌺🌿🌺
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#تداوم_عاشقانه_های_زندگی
(( ویژه نو عروسها و نو دامادها ))
✳️ برخی از عناوین
🌷 شخصیت شناسی همسران
🌷 عوامل صمیمیت و موانع صمیمیت
🌷 چگونه عشق و صمیمیت همسرم را زیاد کنم؟
🌷راههای خاطره انگیز کردن روابط زناشوئی در دوران عقد چیست.؟
#اساتید
سرکار خانم صفوی
سرکار خانم شقاقی
جناب آقای ربانی
✳️ دوره ۱۵ ساعته در قالب ۱۰ جلسه حضوری فقط ۱۰۰ هزار تومان
☎️ جهت ثبت نام با شماره های زیر تماس بگیرید.
۵۵۴۶۷۷۴۲
۵۵۴۵۱۲۷۳
۰۹۱۳۰۱۰۱۸۸۰
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🙇♀💛🙇♀💛🙇♀💛🙇♀
#رمان_مذهبی_بی_تو_هرگز
#قسمت_هجدهم
این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ... زنگ زد، احوالم رو پرسید ... گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده ...
وقتی بهش گفتم سه قلو پسره ... فقط سلامتی شون رو پرسید ...
- الحمدلله که سالمن ...
- فقط همین ... بی ذوق ... همه کلی واسشون ذوق کردن...
- همین که سالمن کافیه ... سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد ... مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست ... دختر و پسرش مهم نیست ...
همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم ... ذوق کردن یا نکردنش واسم مهم نبود ... الکی حرف می زدم که ازش حرف بکشم ... خیلی دلم براش تنگ شده بود ... حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم ...
زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم ... تازه به حکمت خدا پی بردم ... شاید کمک کار زیاد داشتم ... اما واقعا دختر عصای دست مادره ... این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود ...
سه قلو پسر ... بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک ...
هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن ...
توی این فاصله، علی ... یکی دو بار برگشت ... خیلی کمک کار من بود ... اما واضح، دیگه پابند زمین نبود ... هر بار که بچه ها رو بغل می کرد ... بند دلم پاره می شد ...
ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم ... انگار آخرین باره دارم می بینمش ... نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن ...
برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه ... هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن ... موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد ... دوباره برمی گشتن بغلش می کردن ...
همه ... حتی پدرم فهمیده بود ... این آخرین دیدارهاست ... تا اینکه ... واقعا برای آخرین بار ... رفت
حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم ... قاطی کرده بودم ... پدرم هم روی آتیش دلم نفت ریخت ...
برعکس همیشه، یهو بی خبر اومد دم در ... بهانه اش دیدن بچه ها بود ... اما چشمش توی خونه می چرخید ... تا نزدیک شام هم خونه ما موند ... آخر صداش در اومد ...
- این شوهر بی مبالات تو ... هیچ وقت خونه نیست ...
به زحمت بغضم رو کنترل کردم ...
- برگشته جبهه ...
حالتش عوض شد ... سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره... دنبالش تا پای در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه ... چهره اش خیلی توی هم بود ... یه لحظه توی طاق در ایستاد ...
- اگر تلفنی باهاش حرف زدی ... بگو بابام گفت ... حلالم کن بچه سید ... خیلی بهت بد کردم ...
دیگه رسما داشتم دیوونه می شدم ... شدم اسپند روی آتیش ... شب از شدت فشار عصبی خوابم نمی برد ...
اون خواب عجیب هم کار خودش رو کرد ... خواب دیدم موجودات سیاه شبح مانند، ریخته بودن سر علی ... هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کند و می برد ...
از خواب که بلند شدم، صبح اول وقت ... سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم در خونه مون ... بابام هنوز خونه بود ... مادرم از حال بهم ریخته من بدجور نگران شد ... بچه ها رو گذاشتم اونجا ... حالم طبیعی نبود ... چرخیدم سمت پدرم...
- باید برم ... امانتی های سید ... همه شون بچه سید ...
و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمت در ... مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید ...
- چه کار می کنی هانیه؟ ... چت شده؟ ...
نفس برای حرف زدن نداشتم ... برای اولین بار توی کل عمرم... پدرم پشتم ایستاد ... اومد جلو و من رو از توی دست مادرم کشید بیرون ...
- برو ...
و من رفتم ...
👈ادامه دارد...
امام صادق عليه السلام:
خانه اى كه در آن، كتاب خداوند متعال خوانده شود، چنان نورى از آن بر آسمان مى تابد كه در ميان خانه ها ، شناخته مى شود
الدّارُ إذا تُلِيَ فيها كِتابُ اللَّهِ تَعالى كانَ لَها نورٌ ساطِعٌ فِي السَّماءِ تُعرَفُ مِن بَينِ الدّورِ
بحارالأنوار ج 92 ص 203
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✍️مردم به دنبال معجزه هستند، اما در
بيشتر اوقات تعريفی كه از معجزه
دارند، درست نيست.
معجزه است اگر بتوانی بدی
را ببينی ولی با خوبی پاسخ بدهی
با كلامت، جنگی را خاموش كنی و
صلح را برقرار. در جاييكه نتوانی
كمك كنی، با نگاهت مهربانی را توسعه دهی.
ببخشی، در جاييكه ميتوانی انتقام
بگيری به جای لعن و نفرين، دعای خير كنی
رنج ديگران، رنج تو باشد.
در دم و بازدم هايت، خدا حضور داشته باشد
به جای اينكه همه مردم دنيا
را تغيير دهی، خودت را تغيير بدهی.
برای موفقيت ديگران دعا كنی.
خانه ات محلی برای آرامش باشد.
👌و در آخر معجزه است انسان بودن
#صبح_زیباتون_بخیر
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
💐🌺🌷💐🌺🌷💐🌺🌷💐
#مهارت_های_زندگی
#مهارت_مدیریت_خشم
#شیوه_های_ابراز_خشم
💐🌺🌷
4)سبک قاطعانه :
برخی افراد علیرغم احساس خشم، کاری نمی کنند که به فرد مقابل آسیب بزنند ولی احساس خود را نشان داده و خواسته خود را ابراز می کنند. رفتارهای قاطعانه رفتارهایی هستند که فرد با استفاده از آنها احساس و خواسته خود را ابراز می کند بدون اینکه به حقوق دیگران لطمه ای بزند.
💐🌺🌷
افرادي كه رفتار قاطعانه اي از خود بروز مي دهند، معتقدند كه هم خود و ديگران موجوداتي ارزشمند و صاحب حق هستند.
💐🌺🌷
آهنگ صداي اين افراد مناسب و حاكي از احترام به خود و فرد مقابل است. آنها جملات و عبارات خود را با "پيام من" يعني ضمير اول شخص بيان مي كنند، همانند "من احساس مي كنم كه ...."و " به نظر من ....". آنها تلاش مي كنند تا در همان زماني كه با مشكل روبه رو مي شوند با يك برنامه ريزي مناسب و اجازه عدم ظهور احساسات و افكار منفي، مشكل خود را با فرد مقابل مطرح نموده و آن را بر طرف نمايند.
عبارت سه جمله ای:
بیان احساس+توصیف رفتار فرد مقابل+بیان درخواست و انتظار
یک عبارت کامل و کاربردی برای سبک قاطعانه می باشد.
💐🌺🌷
پيآمد اين رفتارهاي قاطعانه برای خود و سايرين، افزايش عزت نفس، انگيزه، برقراري تعامل، رضايت و آرامش است.
💐🌺🌷
از ویژگی های این شیوه:
🍃 شفاف و صریح: حاشیه نرفتن- استفاده از زبان بدن برای نشان دادن صریح و صادقانه احساس ها(نه لبخندهای کنایه آمیز)
🍃 محترمانه: دست به فریبکاری نزدن , تهدید نکردن , به حقوق افراد تجاوز نکردن
🍃 روشن و متمرکز: همیشه به مسئله موردنظر پرداختن . مطرح نکردن مطالب نامربوط گذشته یا بحث های غیرضروری
🍃 مصرانه: بارها و بارها ابراز کردن احساس و تکرار استدلال خود
🍃 باگذشت: نشان دادن توانایی فراموش کردن گذشته ها هنگامی که خشم ابراز شده است.
💐🌺🌷
گفته می شود که در اکثر مواقع رفتارهای قاطعانه، سازگارانه ترین رفتارها در هنگام احساس خشم هستند.
#خانم_کرمی
#مدرس_مشاور
💐🌺🌷💐🌺🌷💐🌺🌷💐
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
#همسرانه
#روابط_زناشویی
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
#آگاهی_و_عدم_آگاهی_زن_و_مرد_ازلذت_جنسی
🔞در برخی از موارد زن یا شوهر از نیازهای عاطفی و جسمی طرف مقابل آگاه نیست.
⚠️ این احتمال وجود دارد که شوهر نداند که نیازها و پاسخ های جنسی همسرش با خواسته های خودش تفاوت های اساسی دارد⚠️
⛔️اگر مردی از این مهم غافل باشد بدون تردید نمی تواند لذت طبیعی را در زنش برانگیزاند و همین امر احتمال دارد که سبب "سرد مزاجی "زن شود.
🔆ممکن است همین مسئله در مورد زن نیز صدق کند به این مفهوم که زن از نیازها و پاسخ های جنسی شوهرش آگاه نباشد و بنابراین از نشان دادن واکنش های مناسب عاجز و ناتوان باشد🔆
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
#کارگروه_همسرداری
https://eitaa.com/khaneAram_Basir