#کتاب_خوان
#ارمیا
این کتب برای خرید و یا امانت در کتابخانه موسسه موجود میباشد.
https://eitaa.com/khaneAram_Basir
خانه آرام من(موسسه بصیر)
#کتاب_خوان #ارمیا این کتب برای خرید و یا امانت در کتابخانه موسسه موجود میباشد. https://eitaa.com/
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
#کتاب_خوان
#ارمیا
🔸رمان ارمیا یکی از کتابهاییست که شبیه هیچ کتاب دیگری نیست ؛ یعنی در واقع نویسنده اش هم شبیه نویسندهی دیگری نیست و از چنین نویسنده ای هم نوشتن چنین کتابی ابدا بعید نیست .
🔹و لابد خوب میدانید که یک چیز فوق العاده شبیه هیچ چیز فوق العاده دیگری نیست.
🔸ارمیا یکی از همین فوقالعاده هاییست که جز خودش شبیه هیچ فوقالعادهی دیگری نیست .
🔹رمان ارمیا داستان پسر نوزده سالهی نازپرورده [ شعر ’نازپرورد تنعم نبرد راه به جای‘ در اینجا کاربرد ندارد !] ای است که بدون مرخصی گرفتن دانشگاه را رها میکندو بعنوان یک نیروی بسیجی ساده به جبهه میرود ؛ آنجا با پسری بنام مصطفی آشنا میشود و درکمتر از شش ماه دوستی و محبت عجیبی بین آن دو ایجاد میشود .
🔸وقتی قطعنامه امضا میشود و نیروهای بسیجی در حال برگشتن به عقب هستند خمپارهای به سنگر ارمیا و مصطفی برخورد میکند که پس از اصابت آن مصطفی شهید میشود ولی ارمیا فقط چند خراش سطحی برمیدارد .
🔹در پی شهادت مصطفی ، ارمیا دچار یکسری تحولات درونی میشود که شرح این تحولات ادامهی داستان را میسازد .
🔸شخصیت ارمیا برایم بسیار جالب و عجیب بود ؛ و آنقدر که مجذوب شخصیت عجیب غریب ارمیا بودم شخصیت دوستان ارمیا که هرکدام مرد بزرگی برای خودشان بودند جذبم نکرد .
🔹ارمیا یک دانشجوی نوزده ساله است که توی زمان جنگ میتوانسته رنوی سفید سوار شود؛ توی خانهی ویلایی سفید بالای شهر زندگی کند ولی یکدفعه یک چیزی که خودش هم نمیداند چیست اورا به طرف خاک های جنوب میکشانَد .
🔸در روند داستان هیچ کدام از ادابازی هایی که توی کتاب های زرد دفاع مقدس وجود دارد را نمیتوان پیدا کرد و از اغراق و قهرمان سازی های بیهوده هم خبری نیست .
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
https://eitaa.com/khaneAram_Basir