eitaa logo
خانه آرام من(موسسه بصیر)
326 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
270 ویدیو
18 فایل
کانالی ویژه بانوان عزیز آموزش مهارت های همسرداری تربیت فرزند (کودک و نوجوان) هنری سرگرمی ایده های زناشویی و... راه ارتباط با ادمین کانال https://eitaa.com/banoo_basir
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز صبح که از خواب برمی‌خیزم می‌بینم هنوز فردا نیامده است هر چه هست امروز است ســ🌸ــلاااام صبح زیباتون بخیر امروزتان شاد و زیبا و پر از لطف خدا امروز زیباترین روز خداست بهانه برای زندگی هست شاد باش و لبخند بزن دنیا ارزش یک لحظه ناراحتی تو را ندارد 🌴💎🌹💎🌴 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌙💫🌙💫🌙💫 تو یی پاکدامنی ات را از دخت پیغمبر گرفته ای. روزی به من گفتی «خوب باش، هیچکس از خوب بودن ضرر نمی‌کند» و من بعد از سالها وجود عذرایی ات را شناختم ✨✨✨✨✨ خدایا بر من منت گذاشتی یی را به من دادی و فرمان دادی در پس هر نماز او را یاد کنم³ یاد آنان را از دلم مبر 💫💫💫💫💫 ³ اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَهُمَا فِي أَدْبَارِ صَلَوَاتِي ، وَ فِي إِنىً مِنْ آنَاءِ لَيْلِي ، وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِي دعای ۲۴ صحیفه مبارکه سجادیه https://eitaa.com/khaneAram_Basir
💐🌼💐🌼💐🌼💐🌼💐🌼 افرادیكه كنترل و مدیریت عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامه‌ ای برای مهار عصبانیت دارند. نكات زیر، مسائل مهمی می‌باشند كه به شما در مدیریت عصبانیت كمك می‌كنند : 🍃 تمرین سوم : تصور كنید كه خود شما نیز همان كار (كاری كه موجب عصبانیتتان شده است) را انجام می‌دهید. با خود رو راست باشید. قبول كنید كه گاهی اوقات شما نیز جلوی یك راننده دیگر درمی‌آیید... بعضی مواقع این مسئله تصادفی است. آیا نسبت به خود نیز عصبانی می‌شوید؟ 🍃 تمرین چهارم : از خود بپرسید: «آیا طرف مقابل این كار را به‌طور عمدی نسبت به من انجام داده است؟» در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد كه این مسئله فقط در اثر بی‌دقتی و تعجیل رخ داده و كسی نمی‌خواسته شما را ناراحت كرده و بیازارد. این تمرین ها رو امتحان کنید و منتظر تمرین های بعدی باشید. در صورت تمایل نتیجه تمرین های خود را برای ما بفرستید . 🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃 🌾🍃🌾 🍃 💥 🌟آقایون از همسران خود چه می خواهند ؟؟؟ 💖توجه به خواسته های مردان و وفاداری بیشتر آنان به همسرانشان 🌸درخواست محبت و خواسته های جنسی 🌺شک نداریم که رابطه جنسی برای مردها فوق العاده مهم است .بیشتر وقتها مردها خودشان هم تاکید می کنند که رابطه ی جنسی در صدر لیست چیزهایی است که از ازدواج می خواهند اما همین آقایون نیازهای عاطفی دیگری هم دارند و محبت برایشان واقعا مهم است هر چند که ممکن است بیان نکنند . 🌼این محبت برای مردان به صورت های مختلفی می تواند ابراز شود . 🌺محبت یک زن نسبت به شوهرش می تواند به صورت گرفتن دست او ،گذاشتن پیامک عاشقانه برای او ،گفتن اینکه چقدر او را دوست دارد ،یک بوسه ی غافلگیر کننده ،تشویق او و تعریف کردن از او ،ماساژ دادن شانه ها و بدن او بعد از یک روز سخت کاری ،گوش دادن با محبت نسبت به حرفهای او و...باشد که تاثیرات زیادی در رابطه ی زناشویی و وفاداری بیشتر مردان می گذارد. 🍃 🌾🍃🌾 🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀ سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود ... چند لحظه مکث کردم ... - یادم نمیاد برای اومدن به انگلستان و پذیرشم در اینجا به پای کسی افتاده باشم و التماس کرده باشم ... شما از روز اول دیدید ... من یه دختر مسلمان و محجبه ام ... و شما چنین آدمی رو دعوت کردید.... حالا هم این مشکل شماست، نه من ... و اگر نمی تونید این مشکل رو حل کنید ... کسی که باید تحت فشار و توبیخ قرار بگیره ... من نیستم و از جا بلند شدم ... همه خشک شون زده بود ... یه عده مبهوت ... یه عده عصبانی ... فقط اون وسط رئیس تیم جراحی عمومی خنده اش گرفته بود ... به ساعتم نگاه کردم ... - این جلسه خیلی طولانی شده ... حدودا نیم ساعت دیگه هم اذان ظهره ... هر وقت به نتیجه رسیدید لطفا بهم خبر بدید ... با کمال میل برمی گردم ایران نماینده دانشگاه، خیلی محکم صدام کرد ... - دکتر حسینی ... واقعا علی رغم تمام این امکانات که در اختیارتون قرار دادیم ... با برگشت به ایران مشکلی ندارید و حاضرید از همه چیز صرف نظر کنید؟ ... -و من گفتم این چیزی بود که شما باید ... همون روز اول بهش فکر می کردید ... جمله اش تا تموم شد ... جوابش رو دادم ... می ترسیدم با کوچک ترین مکثی ... دوباره شیطان با همه فشار و وسوسه اش بهم حمله کنه این رو گفتم و از در سالن رفتم بیرون و در رو بستم ... پاهام حس نداشت ... از شدت فشار ... تپش قلبم رو توی شقیقه هام حس می کردم وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... با یه وجود خسته و شکسته ... اصلا نمی فهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا ... خیلی چیزها یاد گرفته بودم ... اما اگر مجبور می شدم توی ایران، همه چیز رو از اول شروع کنم ... مثل این بود که تمام این مدت رو ریخته باشم دور ... توی حال و هوای خودم بودم که پرستار صدام کرد ... - دکتر حسینی ... لطفا تشریف ببرید اتاق رئیس تیم جراحی عمومی ... در زدم و وارد شدم ... با دیدن من، لبخند معناداری زد ... از پشت میز بلند شد و نشست روی مبل جلویی ... - شما با وجود سن تون ... واقعا شخصیت خاصی دارید ... - مطمئنا توی جلسه در مورد شخصیت من صحبت نمی کردید ... خنده اش گرفت ... - دانشگاه همچنان هزینه تحصیل شما رو پرداخت می کنه... اما کمک هزینه های زندگی تون کم میشه ... و خوب بالطبع، باید اون خونه رو هم به دانشگاه تحویل بدید ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... - اول با نشون دادن در باغ سبز، من رو تا اینجا آوردید ... تحویلم گرفتید ... اما حالا که حاضر نیستم به درخواست زور و اشتباه تون جواب مثبت بدم ... هم نمی خواید من رو از دست بدید ... و هم با سخت کردن شرایط، من رو تحت فشار قرار می دید ... تا راضی به انجام خواسته تون بشم ... چند لحظه مکث کردم ... - لطف کنید از طرف من به ریاست دانشگاه بگید ... برعکس اینکه توی دنیا، انگلیسی ها به زیرک بودن شهرت دارن ... اصلا دزدهای زرنگی نیستن ... و از جا بلند شدم ... 👈ادامه دارد…
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 🔹شناخت احساسات 🔸راه رسیدن به افکار مثبت 🔹راهی براب تقویت اعتماد به نفس 🔸رضایت و رسیدگی به خود جسمانی سرکار خانم رمضانعلیزاده : هفت جلسه آموزشی یک ساعته : ۷۰ هزارتومان ویژه نوجوانان پایه چهارم ، پنجم و ششم ۹۹/۱۱/۲۰ ☎️ جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر تماس بگیرید. ۵۵۴۶۷۷۴۲ ۵۵۴۵۱۲۷۳ ۰۹۱۳۰۱۰۱۸۸۰ 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
❤️💛❤️💛❤️💛❤️ (( ویژه متاهلین )) 🌸 برخی از عناوین ❤️رازهای شنیدنی 💛چرخه برانگیختگی و پاسخ ❤️ آشنایی با تفاوت های زیستی و روانی جنسی سرکار خانم نیکوزاد سرکار خانم شقاقی کارگاه دو ساعته در قالب یک جلسه حضوری فقط ۲۰ هزارتومان 📞 جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر تماس بگیرید. ۵۵۴۶۷۷۴۲ ۵۵۴۵۱۲۷۳ ۰۹۱۳۰۱۰۱۸۸۰ ❤️💛❤️💛❤️💛❤️ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸 (( ویژه متاهلین )) 💠 برخی از عناوین 🌸 ایده های طنازی ✨ رازهای جذابیت 🌸 بیان اهمیت جذابیت زن ✨ تفاوت زیبایی با جذابیت سرکار خانم نیکوزاد سرکار خانم شقاقی کارگاه دو ساعته در قالب یک جلسه حضوری فقط ۲۰ هزارتومان 📞 جهت ثبت نام با شماره های زیر تماس بگیرید. ۵۵۴۶۷۷۴۲ ۵۵۴۵۱۲۷۳ ۰۹۱۳۰۱۰۱۸۸۰ ✨🌸✨🌸✨🌸✨ https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾 علیه‌السلام به یاد تو کران تا بی‌کران دل برایت می‌تپد هفت آسمان دل کدامین جمعه می‌آیی؟ که از شوق کنم تقدیم تو صد جمکران دل 🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🍃🌸 برنامه آموزشی موسسه در هفته سوم بهمن ماه 🍃🌸 https://eitaa.com/khaneAram_Basir
🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀💛🙇‍♀ این رو گفتم و از جا بلند شدم ... با صدای بلند خندید ... - دزد؟ ... از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟ ... - کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم ... از جاش بلند شد ... - تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا محبور کرده باشه ... نفس عمیقی کشیدم ... - چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبار پدرم ... و از اتاق خارج شدم ... برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها ... از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم ... به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم ... از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه ... حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ... رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولو شدم ... - بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم ... اما ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیام ... کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم ... توی مسیر حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم ... همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی ... پشت سر هم و فشرده ... فشار درس و کار به شدت شدید شده بود گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد ... سخت تر از همه، رمضان از راه رسید ... حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم ... عمل پشت عمل ... انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره ... اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود... از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم ... کل شب بیدار ... از شدت خستگی خوابم نمی برد ... بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک ... رفتم توی حیاط ... هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد ... توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد ... و با لبخند بهم سلام کرد ... - امشب هم شیفت هستید؟ - بله ... - واقعا هوای دلپذیری شده با لبخند، بله دیگه ای گفتم ... و ته دلم التماس می کردم به جای گفتن این حرف ها، زودتر بره ... بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم ... اون هم سر چنین موضوعاتی ... به نشانه ادب، سرم رو خم کردم ... اومدم برم که دوباره صدام کرد ... - خانم حسینی ... من به شما علاقه مند شدم ... و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه ... می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم ... 👈ادامه دارد…
امام على عليه السلام: لَيسَ لِمُتَوَكِّلٍ عَناءٌ براى هيچ توكّل كننده اى رنجى نيست غررالحكم حدیث7451 https://eitaa.com/khaneAram_Basir