eitaa logo
خانه کتاب کوثر
86 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه کتاب کوثر
سربلند : به یاد داشته باشیم پاکیزه نوشتن، هنر است. #نقد_کتاب #سربلند❗❗❗ #نویسنده:محمد_علی_جعفری سرم را انداختم پایین وقتی کتاب #عارفانه را خواندم یا #شاهرخ و #سلام_بر_ابراهیم را … هم به احترام سر پایین گرفتم و هم از شرمندگی … اما کتاب سربلند را که خواندم سرم را تکان دادم به تاسفی که وجودم را فرا می گرفت… این کتاب داشت چه می گفت؟ نویسنده چه هدفی داشت؟ خواننده چه دستگیرش می شد؟ این سوال ها را من جواب نمی دهم… نیاز نبود که #حججی را کسی برایمان کتاب کند، خودش کفایت می کرد اما قطعا نیاز است که کسی از نویسنده و ناشر بپرسد که چرا این کار را به وجهه ی خوب این شهید عزیز انجام دادید. واگویه های خیالی و ذهنی همسرش و حرف های خالی از محتوای بعضی از خاطراتش یک الگوی نامناسب از ایشان در ذهن می تراشید که خاصیت ثبت را نداشت. ما هم قبول داریم که #شهدا تمام و کمال نبودند، انسان بودند و در مسیر پر پیچ و خم زندگی حتما اشتباهاتی داشتند اما آنقدر عمیق و فکور و عابد بودند که دست به ریسمان الهی زدند و خودشان را تا مقام #شهادت بالا کشیدند. ادامه نقد👇👇👇👇👇💥💥💥
🌱چشاندن شیرینی به خواننده و نمایش زشتی و تاریکی جهالت 🌀سیر داستان سرگذشت پسری تافته ی جدا بافته است؛ چه از جایگاه  شخصیت  خانوادگی، چه از نظر  ، چه از منظر توانمندی و استعداد که روبرو می شود با حرف جدیدی از زبان شایسته ترین جوان زمانش. اسلام،که حرف متفاوتی می زند  و رویکرد متفاوتی ارائه می دهد و افرادی که به آن متمایل می شوند روش متفاوتی از دیگران پیدا می کند، او می شود کتک می خورد،تحقیر می شود اما بر حرفش می ماند و...تا . 👱شخصیت اول داستان است که بسیار نازدانه و مورد احترام است و به خاطر زیبایی فوق العاده اش دخترکش است، اهل سخاوت است و بسیار دنبال این است که حرف درست را متوجه شود(حق جو) ✨شخصیت دوم داستان جعفر برادر علی پسران ابی طالب هستند که می شود دم خور لحظات تنهایی و تفکر مصعب. جعفر جوان خاصی است که همه خواهانش هستند خواهان هم صحبتی با اوست 🔅پیام اصلی داستان: از فضای نادانی و خراب،اگر کسی دنبال خوبی باشد نتیجه می بیند،اگر کسی دنبال شر و بدی باشد باز هم بار خودش را می بندد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @khaneketabkosar
👆👆👆👆👆👆👆 شهید ادواردو آنیلی را می‌گویم. کسی که پدرش صاحب کارخانجات عظیم ماشین سازی🚗 فیات بود و یکی از ثروت‌مندترین💸 انسان‌های دنیا. می‌دانی داستانش چیست؟ در چند خط. قرار بود ثروتی که تو توی خوابت هم نمی‌بینی😇، یکجا به او برسد ثروتی معادل سه برابر درآمد نفتی ایران.💰 ⁉می‌دانی یعنی چه یعنی؟!یعنی سه برابر پول کشور نفت‌خیز مان ریخته شود توی جیب یک نفر! فقط و فقط توی جیب یک نفر! اما... اما این شرط دارد. شرطش هم دست برداشتن ادواردو از ایمانش و اعتقادش بود. اما او از پیامبرش الگو گرفته بود و همچون رسول‌الله به مشرکان زمانه‌اش گفت: اگر صد برابر این ثروت را هم در دست من بگذارید در از اسلامم و پیامبرم برنمی‌دارم. او می‌دانست این کارها به سرنوشت تمام می‌شود و آخرش او را می‌کشند، اما بارها به دوستانش گفته بود: من خود را برای آماده کرده‌ام و می‌دانم روزی من را خواهند کشت! خلاصه کنم این کتاب خاطرات کوتاه از مردی است که دین و ایمانش را به دین به دنیا و مظاهرش نفروخت مردی که ثابت کرد می شود در دره بود اما زنجیر های شیطان را پاره کرد و تا اعلی علیین بهشت پرواز کرد. مردی که بزرگ‌ترین آرزویش این بود که تا وقتی زنده است ظهور کند و از یارانش شود.🌸🍀🌸🍀
❤️، كاري، پرتلاش اما بدون ادعا❤️ ❤️ فعاليت کرد و مظلومانه🌷 شد❤️ 💢او بهتر از آن چيزي بود كه فكر ميكرديم💥، كاري، پرتلاش اما بدون ادعا. 🌴هادي بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوي بود. ايده های خوبي در كارهاي فرهنگي داشت. با اين حال هميشه كارهايش را در💥 انجام ميداد. دوست نداشت اسم او مطرح شود. 💢مدتي با چاپخانه هاي اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد. پوسترها و برچسب هاي شهدا را چاپ ميكرد. زير بيشتر اين پوسترها به توصيه ي او نوشته بودند: جبهه ي فرهنگي، عليه تهاجم فرهنگي ـ. 🌱رفاقت ما با هادي ادامه داشت. تا اينكه يك روز تماس گرفت. پشت تلفن فرياد ميزد و گريه ميكرد! بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علي مصطفوي را به من داد. 💢سال بعد همه ي دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علي مصطفوي چاپ شود. او همه ي كارها را انجام ميداد اما ميگفت: راضي نيستم اسمي از من به ميان آيد. 📍 منتشر شد. بعد از سيد علي، هادي بسيار غمگين بود. نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود. 📍هادي بعد از پايان خدمت چندين كار مختلف را تجربه كرد و بعد از آن،راهي حوزه ي علميه شد. 📍تابستان سال 1391 در نجف، گوشه ي حضرت علي علیه السلام او را ديدم. 📍يک دشداشه ي عربي پوشيده بود و همراه چند طلبه ي ديگر مشغول مباحثه بود. جلو رفتم و گفتم: هادي خودتي؟! 📍بلند شد و به سمت من آمد و همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب گفتم: اينجا چيكار ميكني؟ 📍بدون مكث و با همان لبخند هميشگي گفت: اومدم اينجا برا🌷! 🍀خنديدم و به شوخي گفتم: برو بابا، جمع كن اين حرفا رو، در باغ رو بستند،كليدش هم نيست! ديگه تموم شد. حرف رو نزن. ☀️دو سال از آن قضيه گذشت. تا اينكه يكي ديگر از دوستان پيامكي براي من فرستاد كه حالم را دگرگون كرد. او نوشته بود: »، از شهر سامرا به كاروان شهيدان پيوست.« 🍃براي شهادت هادي گريه نكردم؛ چون خودش تأكيد داشت كه را فقط بايد در عزاي حضرت زهرا (س) ريخت. اما خيلي درباره ي او فكر كردم. هادي چه كار كرد؟ از كجا به كجا رسيد او چگونه مسير رسيدن به مقصد را براي خودش هموار كرد؟ 💢اينها سؤالاتی است كه ذهن من را بسيار به خودش درگير نمود. و براي پاسخ به اين سؤالات به دنبال خاطرات هادي رفتيم. ☀️اما در اولين مصاحبه يکي از دوستان روحاني مطلبي گفت که تأييد اين سخنان بود. او براي معرفي گفت: وقتي انساني کارهايش را براي خدا و پنهاني انجام دهد، خداوند در همين دنيا آن را آشکار ميکند. ⚘ ☀️ مصداق همين مطلب است. او فعاليت کرد و مظلومانه🌷 شد. به همين دليل است که بعد از🌷، شما از زياد شنيده اي و بعد از اين بيشتر خواهي شنيد.او مصداق این شعر زیبا بود 🌼دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام 🌼غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام می خرد. @khaneketabkosar 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
❣‌چه آرزوهای قشنگی میکردند و چقد زیبا اجابت می‌شد ... ✅ آرزو کرده بود : بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی کشته بشم و حالا دست اونهاست ... ✅ از خدا خواسته بود : مثل مولایم بدون سر وارد بهشت بشم ترکش خمپاره سرش رو برد... ✅ همیشه می‌گفت : دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم سالها پیکرش مفقود بود ... ✅ می‌گفت از خدا خواستم : بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه آب دجله او رو برای همیشه با خودش برد ... ✅ در مسیر پیاده روے مشهد می‌گفت آرزو دارم : در جاده عشق (مشهد) از دنیا برم تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت امام رضا در جوار دفن شد ... 👇👇👇👇👇👇👇 🔰حاج حسین یکتا : میخواستن ؛ میشد ... میخوایم! نمیشه... چہ کار کردیم با این دل ها ... 🌺از خدا بخوایم ! را برای امام زمان(علیه السلام) شش دانگ سند بزنه... و برای این کار یاریمون کنه... که دست و پا و گوش و چشم و زبان جز برای رضای حضرت حجت عج به حرکت در نیاد! 🌺 که اگه خداوند باشه... ما میشه... و ان شاءالله عاقبتمون ❤️
یعنی: 🔴متفاوت به آخــــــر برسیمـ! وگرنـه پایان همه قصه هاست... 🍃🌸🍃 #
🌱چشاندن شیرینی به خواننده و نمایش زشتی و تاریکی جهالت 🌀سیر داستان سرگذشت پسری تافته ی جدا بافته است؛ چه از جایگاه  شخصیت  خانوادگی، چه از نظر  ، چه از منظر توانمندی و استعداد که روبرو می شود با حرف جدیدی از زبان شایسته ترین جوان زمانش. اسلام،که حرف متفاوتی می زند  و رویکرد متفاوتی ارائه می دهد و افرادی که به آن متمایل می شوند روش متفاوتی از دیگران پیدا می کند، او می شود کتک می خورد،تحقیر می شود اما بر حرفش می ماند و...تا . 👱شخصیت اول داستان است که بسیار نازدانه و مورد احترام است و به خاطر زیبایی فوق العاده اش دخترکش است، اهل سخاوت است و بسیار دنبال این است که حرف درست را متوجه شود(حق جو) ✨شخصیت دوم داستان جعفر برادر علی پسران ابی طالب هستند که می شود دم خور لحظات تنهایی و تفکر مصعب. جعفر جوان خاصی است که همه خواهانش هستند خواهان هم صحبتی با اوست 🔅پیام اصلی داستان: از فضای نادانی و خراب،اگر کسی دنبال خوبی باشد نتیجه می بیند،اگر کسی دنبال شر و بدی باشد باز هم بار خودش را می بندد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
کتابی خاص در حوزه کتب شهدای است. این کتاب شنیدنی از است و خاص بودن این کتاب از آن جهت است که از زبان خود شهید بیان شده است! او جانشین بوده و بهانه نویسنده در مصاحبه با او بیان خاطراتی از آقا مصطفی؛ اما مرتضی، این مصاحبه‌ها را تبدیل به کتابی درباره خودش می‌کند.
📚 کتب 📚 📌معرفی آثار: دفترنشرمعارف تلاش میکند از دریچه ناب به بازخوانى، بررسى، نقد و تولید اندیشه در عرصه هاى مختلف بپردازد. از جمله این فعالیتها تولید آثار ره میباشد. ایشان از روحانیون فعال در و از اساتید بود وی در دوره اول مجلس شورای اسلامی و نیز دوره اول، دوم و چهارم #رهبری به نمایندگی از مردم شیراز حضور داشت و با از سوی (ره)به امامت جمعه شیراز منصوب و بعدازآن نماینده امام در این شهر شد. آثار ایشان با تلاشی طاقت فرسا، از مجموعه سخنرانی ها از نوارهای کاسِت، پیاده و ویرایش شده و در قالب به چاپ رسیده است. 🔸ناشر:دفتر نشر معارف 🔹قطع : رقعی 🔸سیزده جلد 📚💐┅══•✾•══┅💐📚 ✅راه ارتباطی✅ 💰خرید نسخه الکترونیک: https://patogh.mobi/author/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%A6%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C 📌لینک مستقیم کتاب: https://nashremaaref.ir/product-tag/haeri/ ☎️ 025-37740004 داخلی 10 📱09107755170 🌐🙏کانال 🆔 @nashrmaref
🥀✨ با این حال نتوانست وجود رو تحمل کند و به سندی ملعون دستور داد که (ع) را به برساند. سندی هم با خرمای مسموم حضرت رو کرد...
1.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فرازی از صلوات حضرت موسی‌بن جعفر علیه‌السلام 🔹 اَللهُمَّ صَلِّ عَلى مُوسَى بنِ جَعفَرٍ وَصیِّ الاَبرارِ وَ اِمامِ الاَخیارِ وَ عَیبَةِ الاَنوارِ حَلیفِ السَّجدَةِ الطَّویلَةِ وَ الدُّموعِ الغَزیرَةِ وَ المُناجاةِ الکَثیرَة؛ اللٰهمّ صَلّ علیه و علی آبائه و ابنائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و رَحمة الله و برکاته. 🖤 سالگرد شهادت امام كاظم(علیه‌السلام)