eitaa logo
خانه کتاب کوثر
88 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱چشاندن شیرینی به خواننده و نمایش زشتی و تاریکی جهالت 🌀سیر داستان سرگذشت پسری تافته ی جدا بافته است؛ چه از جایگاه  شخصیت  خانوادگی، چه از نظر  ، چه از منظر توانمندی و استعداد که روبرو می شود با حرف جدیدی از زبان شایسته ترین جوان زمانش. اسلام،که حرف متفاوتی می زند  و رویکرد متفاوتی ارائه می دهد و افرادی که به آن متمایل می شوند روش متفاوتی از دیگران پیدا می کند، او می شود کتک می خورد،تحقیر می شود اما بر حرفش می ماند و...تا . 👱شخصیت اول داستان است که بسیار نازدانه و مورد احترام است و به خاطر زیبایی فوق العاده اش دخترکش است، اهل سخاوت است و بسیار دنبال این است که حرف درست را متوجه شود(حق جو) ✨شخصیت دوم داستان جعفر برادر علی پسران ابی طالب هستند که می شود دم خور لحظات تنهایی و تفکر مصعب. جعفر جوان خاصی است که همه خواهانش هستند خواهان هم صحبتی با اوست 🔅پیام اصلی داستان: از فضای نادانی و خراب،اگر کسی دنبال خوبی باشد نتیجه می بیند،اگر کسی دنبال شر و بدی باشد باز هم بار خودش را می بندد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @khaneketabkosar
📚کتاب: وقتی دلی ✍️نویسنده: 🌱برگی از کتاب: اگر از هر کسی در سراسر جزیره العرب می پرسیدی زیباروترین جوان حجار کیست؟ 😧بی شک پاسخ می‌شنیدی مصعب پسر عمیر. دخترانِ جوانِ خانواده های اعیان مکه، یکایک ، هم را خبر می کردند که مصعب، جوان برازنده ی مکه از سفر 🐫تجاری باز آمده و بزودی وارد شهر می شود. همگی دل❣️ از دست داده از زیارت این جوان رعنای عرب. هر کدام به بهانه ای از خانه بیرون می زدند و راهی بازارچه که بارانداز کاروان پدر مصعب بود. شور و لوله ای در دختران برپا بود و هر یک امیدوار به ربودن دل مصعب. مصعب که هنوز دختری دلش را نلرزانده بود.💔 🙂 خانواده های تجار و اعیان با شنیدن خبر بازگشت کاروان ، به بهانه های مختلف ، دختران خود را آراسته همراه خود می کردند تا بلکه نظر مصعب، سرور جوانان عرب، معطوف دخترشان شود 🤭که در اینصورت اسباب فخر و مباهاتشان می شد. مصعب با کاروان تجاری پدر ، حامل دیبا و حریر یمنی وارد شد. 👀بهانه‌ی حضور دختران نیز مهیا بود ، خرید حریر و دیبا. ╭┅──────┅╮ 🗓@khaneketabkosar ╰┅──────┅╯
🌱چشاندن شیرینی به خواننده و نمایش زشتی و تاریکی جهالت 🌀سیر داستان سرگذشت پسری تافته ی جدا بافته است؛ چه از جایگاه  شخصیت  خانوادگی، چه از نظر  ، چه از منظر توانمندی و استعداد که روبرو می شود با حرف جدیدی از زبان شایسته ترین جوان زمانش. اسلام،که حرف متفاوتی می زند  و رویکرد متفاوتی ارائه می دهد و افرادی که به آن متمایل می شوند روش متفاوتی از دیگران پیدا می کند، او می شود کتک می خورد،تحقیر می شود اما بر حرفش می ماند و...تا . 👱شخصیت اول داستان است که بسیار نازدانه و مورد احترام است و به خاطر زیبایی فوق العاده اش دخترکش است، اهل سخاوت است و بسیار دنبال این است که حرف درست را متوجه شود(حق جو) ✨شخصیت دوم داستان جعفر برادر علی پسران ابی طالب هستند که می شود دم خور لحظات تنهایی و تفکر مصعب. جعفر جوان خاصی است که همه خواهانش هستند خواهان هم صحبتی با اوست 🔅پیام اصلی داستان: از فضای نادانی و خراب،اگر کسی دنبال خوبی باشد نتیجه می بیند،اگر کسی دنبال شر و بدی باشد باز هم بار خودش را می بندد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇