eitaa logo
خانه کتاب کوثر
88 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
🌵 پیشـــــنھاد بنده خصوصاً بہ جوان ‌ها این است ڪہ اگر خواستید تمرین خودتان را براے یڪ ادب و سبڪ زندگےِ درست، شروع ڪنید روے این رفتارِ خودتان برنامه‌ ریزے ڪنید، 💚از خواب بیدار شدن!! این تمرین را از همین فردا شروع ڪنید! این تمرین را به هموطنان ارمنے و زرتشتے خودم هم پیشـــــنھاد مے دهم. بیدار شدن از خواب، در موقع اذانِ مســـــلمان‌ها و حتی نیم‌ ســـــاعت قبل از آن، براے نشاط روز و براے هوشـــــمندے و سلامتے لازم است. یڪ متخصص، در یڪے از رشتہ ‌های پزشـــــڪے، می‌گفت: "در تمام جھـــــان، متخصصان این رشـــــتہ، مے ‌دانند ڪہ سلامتے بدن بہ ســـــحرخیزے است؛ این واقعیت را پیـــــامبر اسلام (ص) فرموده است و علوم تجربے هم تأییدش ڪرده است... لذا ڪسے ڪہ دین اسلام را هم قبول نداشـــــتہ باشد، به ‌خاطر ســـــلامتے خودش لازم است سحر از خواب بیدار شود..... @khaneketabkosar
کتاب " روایتی از زندگی سردار فرهنگی، شهید سید محمدعلی رحیمی به روایت همسر شهید مریم قاسمی زهد" وحید یامین پور: خواندن این کتاب برای همه کسانی که مدعی کار فرهنگی هستند واجب است.
خانه کتاب کوثر
کتاب #رسول_مولتان " روایتی از زندگی سردار فرهنگی، شهید سید محمدعلی رحیمی به روایت همسر شهید مریم قا
👆👆👆 مولتان گردآورنده: زینب عرفانیان محتوای کتاب از زبان خانم مریم قاسمی زهد بیان می شود و به حق ایشان از امانتی که از شهید بزرگوار سیدمحمدعلی رحیمی در دل و جانشان داشتند جانانه دفاع و به درستی بیان کردند. سیر کتاب از آشنایی و سپس ازدواج و کار فرهنگی در ایران، هندوستان، افغانستان و مولتان پاکستان و شهادت شهید رحیمی را در برمی گیرد و نوع بیان و روابط مذهبی و دینی حاکم بر زندگی هیجده ساله این زوج در واقع در واقع انعکاس یک نوع سبک زندگی اسلامی را مطرح می کند. رسول مولتان، به واقع «مقتل مولتان» است، بیان مظلومیت ها و محرومیت شیعیان در خارج از ایران و مظلومیت مضاعف تر برای افرادی چون شهید رحیمی ها که در نقطه اوج گمنامی و تهمت های داخلی و تهدیدهای خارجی فی سبیل الله برای اعتلای الله جانفشانی کرده اند و همسر بزرگوار این شهید زینب گونه از راه و هدف شهید دفاع کرده است و این اثر هم در راستای بیان اهداف راه شهید و ادامه این راه بیان شده است. @khaneketabkosar
حکایتی زیبا 🕊 قصابی که به معنای واقعی مرد بود و ملقب شد به جوانمرد قصاب 💐 عبدالحسین کیانی 32 سال پیش در این دنیا نفس میکشید و از نظر انسانی و اخلاقی فرد ممتازی بود و خود را مطیع دستگاه سید الشهدا علیه السلام دانسته و واقعا زیبا امتحان خود را پس داد همیشه با وضو می رفت مغازه. هر گاه از او می پرسند: « عبدالحسین! چه خبر از وضع بازار؟ کسب و کار چطوره؟» او فقط میگفت الحمدلله … ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد… »‌ همیشه بیشتر از وزنه ای که توی کفه ترازو بود گوشت میگذاشت ، و می داد دست مشتری. همیشه کفه گوشت به کفه آن طرفی می چربید .‌ هیچ کس کفه های ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود. همیشه سمت گوشت سنگین تر بود هیچ وقت کسی نمیدید عبدالحسین پولی را که از مشتری هایش می گیرد، بشمارد. پول را که می گیرد، بدون اینکه حتی نگاهش کند، می انداخت توی دخل. این عادت همیشگی اش بود.‌ اگر مشتری مبلغ ناچیزی گوشت میخواست عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازویی هست» و البته همه می دانند که او همیشه بیشتر از حق مشتری گوشت می گذاشت توی ترازو. اصلاً گاهی اوقات که مشتری را می شناسد، نمی گذارد مشتری مبلغی را که گوشت می خواهد به زبان بیاورد. مقداری گوشت می پیچد توی کاغذ و می داد دستش.‌ مشتری هایش را می شناخت. آنهایی که وضع مادی خوبی نداشتند یا حدس می زند که نیازمند باشند یا اینکه عائله سنگینی دارند را دو برابر پولشان گوشت می داد. اصلاً گوشت را نمی گذاشت توی ترازو که طرف متوجه بشود داستان چیست. ‌ گاهی اوقات برای اینکه بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کند که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گیرد و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره برمیگرداند به مشتری. گاهی هم پول را می گرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می دهد دست مشتری و می گوید:«بفرما. مابقی پولت را بگیر». می خواست عزت نفس مشتری های نیازمندش را نشکند. عبدالحسین سال های سال اینگونه رفتار کرد.‌ فردی یکی دوبار از رو به روی مغازه رد می شود که عبدالحسین صدایش می زند و می گوید: «تو گوشت می خوای اما پول نداری و خدا به دلت انداخته که این مغازه نسیه هم گوشت می ده… مرد انگار که کسی حرف دلش را زده باشد، گره های پیشانی اش باز می شود و می گوید: «خدا خیرت بدهد یک ماهه گوشت نخوردیم. میشه نیم کیلو گوشت بدی و این انگشتر عقیق رو هم بزاری گرو بمونه تا پولشو بدم؟» عبدالحسین بدون اینکه او را بشناسد، تکه ی بزرگی گوشت می پیچد توی کاغذ و انگشتر را هم می گذارد توی دست مرد. «اینو بزار دستت، برا نماز ثواب داره. هر وقت داشتی، پولشو بده»‌ مرد لبخند زنان گوشت را می گیرد و می رود. عبدالحسین زیر لب می گوید: ‌«خدایا! امیدوارم که هیچ وقت برا دادن پول گوشت نیاد، اینطوری گفتم فکر نکنه بهش صدقه دادم و خجالت بکشد»‌.‌‌ او فردی وارسته بود و خوب بلد بود در عاشقی قمار کند پیرزنی می آید درب مغازه و صدا می زند: « عبدالحسین! مادر! این گوشت رو از فلانی خریدم، گوشت خوبی بهم داده؟» عبدالحسین گوشت را ورانداز می کند. یک تکه گوشت از لاشه آویزان در مغازه جدا می کند و می گذارد روی گوشت پیرزن و می گوید:« آره مادر! حالا دیگه گوشت خوبی شد». عادت همیشگی عبدالحسین همین است. هم دل مشتری را نمی ‌ شکند و هم دروغ نمی گوید. تازه این بماند که عصبانی شود و بگوید چرا از من خرید نکردی؟ معمولاً با گفتن نام قصاب، تصویر یک آدم خشن در ذهن ها نقش می بندد. اما عبدالحسین تنها جایی خشمگین می شد که برای خدا بود همسر رئیس شهربانی آمده بود داخل مغازه اش و می گوید: «از این گوشت به من بده». عبدالحسین می گوید:«برو بیرون! مثل بقیه، سرنوبت… می گوید: «من زن رئیس شهربانی ام» و عبدالحسین که به معنای واقعی بجز خدا از هیچ کس نمی ترسد، پاسخ می دهد:«زن رئیس شهربانی باش. تو هم مثل بقیه.»‌ چند لحظه بعد دو مأمور شهربانی برای بردن عبدالحسین می آیند درب مغازه. او با مأمورها نمی رود ومی گوید: برید. کارم تموم شد، خودم میام.» کارش تمام می شود و می رود پیش رئیس شهربانی و می گوید: تو پشت میزت نشستی، برا قانون. منم تو مغازم برا قانون. اگه قرار به بی قانونیه، من از تو بهتر بلدم.» این را می گوید و از شهربانی می زند بیرون ایشان چهل و سه بهار را گذراند و در نهایت ۱۲ گلوله او را به وادی موعود رهسپار کرد و به دیار معشوق شتافت و شهید شد روحش شاد @khaneketabkosar
🔻نقش خانواده در تربیت 1⃣ هیچ وقت همسر خود را تحقیر نکنید بخصوص نزد فرزندانتان. 2⃣ با دخترتان مثل یک دوست باشید. حرف‌های او را گوش دهید و تلاش کنید خودتان مشاور او باشید. 3⃣ همیشه سعی کنید صادق و بی‌ریا باشید و به جای اینکه موعظه و نصیحت کنید، اهل عمل باشید. 4⃣ برای اینکه دختر خوشبختی داشته باشید، با او بگویید و بخندید و در کنارش باشید. 5⃣ الفبای زندگی را به دخترتان آموزش دهید، بگذارید بعضی وقت‌ها غذا درست کند، ظرف ها را بشوید، اتاق‌ها را تمیز کند، قبض آب و برق را پرداخت کند، حساب بانکی برای خودش داشته باشد، درباره زندگی تصمیم بگیرد و … 6⃣ با دخترتان به گردش بروید و با هم بازی کنید. هر که هستید، چه سرمایه دار و چه تحصیل کرده و ... در برابر دخترتان یک دوست صمیمی باشید و غرورتان را زیر پاهایتان له کنید تا هم سطح دخترتان شوید. 7⃣ بین فرزندان خود تبعیض قائل نشوید. 8⃣ کاری کنید که دخترتان خودش را باور کند و به برسد. به او مسئولیت بدهید و در کارها با او مشورت کنید. 9⃣ نسبت به دخترتان با محبت برخورد کنید ... اگر اشتباهی کرد، راه حل بدهید و با پیدا کردن راه حلی، مشکل را به خوبی و خوشی حل کنید. 🔟 تشویق را فراموش نکنید. دخترتان را تشویق کنید که دوستان خوبی داشته باشد. اگر دخترتان دوستانی خوب، مودب، باایمان و باوقار داشته باشد، حتما از آنها خواهد کرد. @khaneketabkosar
📚 کتاب «غناء» رونمایی و معرفی شد 👈 آیین معرفی کتاب «درسنامه‌ی غناء و موسیقی» صبح امروز (سه‌شنبه) با حضور جمعی از طلاب و اساتید و فضلای حوزه علمیه قم و سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی شب‌زنده‌دار از فقهای عضو شورای نگهبان و حجت‌الاسلام و المسلمین محسن اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در شهر مقدس قم برگزار شد. 🔺️ کتاب «درسنامه‌ی غناء و موسیقی» حاصل ۷۶ جلسه خارج فقه مکاسب محرمه است که توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طی سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ تدریس شده و به واکاوی مسئله‌ی «غناء، موسیقی و رقص» پرداخته‌اند. این سلسله مباحث را می‌توان از طولانی‌ترین دروس حوزه‌ها در موضوع خاصّی مانند غناء دانست که ۷۶ جلسه‌ی درسی را به خود اختصاص داده است. درحالی‌که معمولاً این بحث در حوزه‌ها با چند جلسه در یکی دو هفته به سرانجام میرسد. 📥گزارش تصویری+متن کامل خبر👇 http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=43100#i
📚 نوشته ی🖊: نشر  اگه یه مشکل سخت برات پیش بیاد چیکارمی کنی ؟چجوری حلش می کنی؟  میخوای بدونی اسماعیل چیکارکرد؟ با اینکه فکر میکرد کاری ازش برنمیاد اما.... بخون تا کیف کنی. 📜خلاصه کتاب: داستان پسر نوجوانی که در روستایی زندگی می کند کی خیلی برف باریده و راه های ارتباطی بسته شده و پدرش هم به شدت مریض است او فقط برای خوب شده پدرش دعا می کند تا اینکه می فهمد دعای خالی نتیجه ندارد و باید برای حل مشکل تلاش هم کرد. ✂️برشی از کتاب📖 : سوز سردی می وزید.قرچ قرچ فشرده شدن برف ها زیر پایمان و هن و هن نفس نفس های مشهدی  قاسم, تنها صدایی بود که به گوش می رسید. ناگهان زوزه بلندی سکوت شب راشکست و به دنبالش چند زوزه دیگر.... سر جایمان میخکوب شدیم.وحشت سرتاپایمان را گرفت. مغزمان فلج شد. چندلحظه مثل مجسمه های  سنگی ایستادیم وگوش دادیم. مشهدی قاسم با لحنی که آهنگ گریه داشت گفت: تمام شد! ازچیزی که می ترسیدم به سرمان آمد,گله گرگ ها! @khaneketabkosar
هدایت شده از خانه کتاب کوثر
◼ اگر ۲۰ یاور داشتی پس بجنگ… این را پیامبر خدا به امیرالمؤمنین فرموده بود؛ وقتی که همه مدینه در یک چرخش عجیب حرف خدا و رسول را زمین گذاشتند. علی را کنار زدند و با دیگری بیعت کردند. پیامبر در غدیر فریاد زده بود که خدا علی را انتخاب کرده است، در موقعیت های دیگر هم، وصی و جانشین را او معرفی کرده بود… اما حالا مردم با اختیار خودشان به علی گفتند: نه. به دنیا رأی «آری» دادند. علی گفت: خدا در قرآن فرموده اگر ۲۰ نفر باشید و صبر کنید، بر ۲۰۰ نفر غلبه می کنید. بار خدایا ۲۰ نفر هم پیدا نشد. به خدا سوگند اگر به اندازه این گوسفندان، مردانی خیرخواه خدا و رسول می داشتم، او را از حکومت خلع میکردم… و به خدا پیدا نشده بود… امام این را ۳ بار فرمودند و… به خانه بازگشتند. @khaneketabkosar
هدایت شده از خانه کتاب کوثر
🌸 ﷽ 🌸 کشیش کتاب را در دستش گرفت، جلدش را به سرگئی نشان داد و گفت: « است؛ سخنان و نامه‌های علی است. کتاب بسیار عجیبی است؛ پُر از مضامین بکر و راه‌گشا.» سرگئی گفت: «لابد به من توصیه می‌کنی که آن را بخوانم.» کشیش گفت: «حتماً؛ کاری که پدرت باید در جوانی می‌کرد. مثل که می‌گفت از ۱۲ سالگی مطالعه را شروع کرده و هنوز هم ادامه می‌دهد. (علیه السلام) شخصیتی است مثل اقیانوس؛ هرچه در عمق آن شنا کنی، شگفتی‌هایش آشکارتر می شود.» سرگئی روی کاناپه نشست و پرسید: «اگر چنین است که شما می‌گویید، پس چرا کشورهای مسلمان که علی امام آنهاست، جزو کشورهای جهان سوم و عقب‌مانده‌اند؟» کشیش گفت: «ملّت‌ها و دولت‌های اسلامی مانند کسانی هستند که گرانبهایشان را دفن کرده‌اند یا اساساً از آن خبر ندارند. گمان می‌کنم آنها هم علی را نمی‌شناسند. من هنگامِ مطالعه این کتاب و چند کتاب دیگر، به همین مسئله فکر می‌کردم. در آن دوران، خلیفه مسلمانان بود و مردی هم به نام معاویه خود را خلیفه مسلمانان نامیده بود. هردوی اینها، داعیه داشتند، امّا علی کجا و معاویه کجا! فکر کنم اکثر رهبران کشورهای اسلامی، حکومتشان از جنس حکومت معاویه باشد، نه علی. اگر حاکمی از حاکمان مسلمان، یک بار نهج‌البلاغه را با دقّت می‌خواند و به آن عمل می‌کرد، امروز روزگارشان این نبود که هست.» سرگئی لبخند زد و گفت: «ما باید کم کم مراسم مسلمان شدن شما را فراهم کنیم پدر...!» کشیش گفت: «ادیان الهی، شکل، قالب و پوسته روح الهی است سرگئی. مهم مغز و درون آن است که یکی است و فرق چندانی با هم ندارند. کسی که مسلمان است یا مسیحی، اگر به ذات و جوهره الهیِ دین خود دست نیابد، می‌خواهد روحانی مسلمان باشد یا کشیش مسیحی، به یک اندازه از مسیر خدا جدا شده است. در زمان علی دشمنانش و آنهایی که با او می‌جنگیدند، از حافظان و مبلّغان قرآن و اسلام بودند و در عبادت و زهد و تقوا چنان بودند که زانوهایشان بر اثر سجده پینه بسته بود. آنها به نام همان اَللهی با علی جنگیدند که علی به نام همان الله می‌خواست هدایتشان کند.» 📚 ناقوسها به صدا در می آیند. ابراهیم حسن بیگی نشر
سلام . دوستان میخوام شما رو با شکل جدیدی از نذر اشنا بکنم .اسمش نذر دانایی هست شما در این نذر هزینه یک📙 یا چند کتاب📚 رو میپردازید و اون کتاب رو وقف در گردش میکنید .به این ترتیب هرکس اون کتاب رو میخونه و بوسیله اون کتاب به مسیر درستی هدایت میشه ثوابی هم نصیب شما میشه که باقیات الصالحات محسوب میشه .شما میتونید برا خیرات امواتتون😇 در این طرح شرکت کنید یا برای براورده شدن حاجاتتون 🙏 نذر بکنید و یا اینکه، این وقف در گردش رو هدیه به ساحت ائمه اطهار💚 علیه السلام کنید . اینهمه شربت🍹 و شیرینی🍪🍰 میدن شما کتاب 📚بده خیلی قشنگ و ماندگارتره... 👏👏 ما قصد داریم برا عید غدیر🎊 کتابهای زیبایی که رمان هستن در موردامیرالمومنین و دلایل امامت ایشون رو پخش کنیم🎁 بین جوان ها که این روزها مورد تهاجم فرهنگی دشمن واقع شدن و شبهاتی در باره دین و شیعه رو به اعتقاداتشون وارد کردن... با هدیه💝 دادن کتاب کیمیاگر📗 و ناقوسها📕 وپدر 📘 میتونیم جوانهای شیعه کشورمون رو در برابر این شبهات مقاوم کنیم💪 . .. .باین کار در تجلیل عید غدیر🎊🎉 گامی برداریم ... جهت پرداخت نذورات پیوی پیام بدید. @khaneketabkosar