eitaa logo
خانه کتاب کوثر
88 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆👆👆👆 ☘ برگی هایی از کتاب: موقعی که به دنیا آمد ، باران🌧 زیبایی باریدن گرفته بود و برای همین ، اسمش را "رحمت الله" گذاشته بودند. رحمت چهار سال👦 بیشتر نداشت که مأمورهای 👮ثبت احوال آمدند و فامیلی اش را گذاشتند"شکوریان فرد" بی بی از صبح 🌞که بلند می شد، مشغول کار بود تا شب، پدر تاجر بود و برای کار به شهرها و کشورهای عربی رفت و آمد داشت، گاهی این رفت و آمد تا دوسال طول می کشید. خبر آمدن کاروان تجار که رسید، بچه ها 👦👧👱تا بیرون شهر دویدند تا پدر👳 را ببینند؛ اما پدر بین آن ها نبود، خبر دهان به دهان میگشت. پدر، دو سال قبل ، در راه رفتن مرده بود.😔 یکی دو سالی که گذشت، رحمت👱 مکتب را رها کرد چون می خواست خیال بی بی را راحت کند که از خرج زندگی و یتیم داری نترسد.👌 برای بچه ای به سن او کاری جز پادویی و شاگردی در مغازه ها👨‍🔧 نبود. حقوقش💵 را که می گرفت با خوشحالی تا خانه🏃 می دوید تا پول ها را به بی بی بدهد. ...حالا که جوان رشیدی👨‍ شده بود، کارهای بزرگتری می کرد.... راه های طولانی را که از بیابان های ترسناک‌ می گذشت، به تنهایی و با ذکر و دعا طی می کرد تا کار را انجام دهد. و به همین دلیل آرامش عجیبی پیدا کرده بود. توی همین رفت و آمدها شنید که پالایشگاه نفت🏭 آبادان کارگر👷 می خواهد، پالایشگاه را انگلیسی ها اداره می کردند. ایرانی ها تنها کارگر ساده 👷بودند و با آن ها مثل برده رفتار می کردند. از صبح🌞 زود مشغول کار سخت می شدند و مهندس های انگلیسی با فخر بالای سرشان می رفتند و مثلا نظارت می کردند، رحمت👱 پیش خود می گفت: سگ 🐶ایرانی 🇮🇷شرف دارد به مهندس انگلیسی. چندماهی ماند، اما انگار استخوان در گلویش بود. باید روی پای 👣خودش می ایستاد. با پول💶 کمی که داشت چند طاقه پارچه گرفت و کنار خیابان بساط کرد. خیلی زود توانست در خیابان احمد آباد مغازه ای اجاره کند. مغازه اش را پارچه فروشی کرد. ✅ سرت که به کار خدا گرم باشد دنیا و آخرتت یک جا درست می شود ╭┅──────┅╮ @khaneketabkosar ╰┅──────┅╯
‍  به نظرشما کدام شهید جذابتر و انسان را متحول می کند؟😇 انتخاب سخته مگه نه ....؟🌸 🔺شهیدی که نشانی قبر خود را داد حمید (حسین) عربنژاد🌷 🔺شهیدی که قرضهای یک نفر را داد سید مرتضی دادگر درمزاری🍃 🔺شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت محمدرضا شفیعی ۱۴ ساله🌷 🔺شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت محمودرضا ساعتیان🍃 🔺شهیدی که در قبر خندید حقیقی🌷 🔺شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند عباس صابری🍃 🔺شهیدی که روز تولدش شهید شد سید مجتبی علمدار🌷 🔺شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد مستجاب الدعوه سید مهدی غزالی🍃 🔺شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید علیرضا حقیقت🌷 🔺شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست نادر مهدوی🍃 🔺شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است هادی ثنایی مقدم ۱۵ ساله 🌷 🔺شهیدی که پیکرش هنگام نبش قبر سالم بود رخشانی از شهدای قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد🍃 🔺شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد احمد علی یحیی🌷 🔺شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد سیداحمد پلارک🍃 🔺شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت رجبعلی غلامی از افغانستان🌷 🔺شهیدی که سر بی تنش سخن گفت علی اکبر دهقان🍃 🔺شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد بروجعلی شکری🌷 🔺شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود محمدحسین شیرزاد نیلساز🍃 🔺شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید مهدی خندان🌷 🔺شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" ایرانی بودنش محرز شد از شهدای گمنام هستند🍃 🔺شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند🌷 🔺شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید حاج اکبر صادقی🍃 🔺شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ، شهادت ، اسارت و زنده ماندن و در وصیت خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه شهادت رساندی اولین کسی را که در آن دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی حاج علی محمدی پور فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان🌷 و چه بسیارند✨ شهدایی که ......🦋 ما همچنان شرمنده آنهاییم🌹 @khaneketabkosar 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
هدایت شده از نمکتاب
#نوجوان #نوجوان_رمان #جستجوگران_شمشیر_عدالت نویسنده: #داوود_امیریان انتشارات #عهدمانا معرفی:📃 تا حالا اسم رستمو شنیدی؟😉 قهرمان ایرانی که دائما با ظلم و ستم مبارزه می کرد؟ قراره یه سفر هیجان انگیز تجربه کنیم.😎 سفری به همراه دو رستم کوچک به اعماق ظلم و ستم و تاریکی… میخوایم به کمک جی جی, آفریدو و آیریک طلسم‌ سرزمین‌ها رو بشکنیم و با موجوداتی که فکرشو نمی‌کنیم همراه بشیم😓 مبارزه با اهریمن و نیروهای ماورائی در داستان (جستجوگران شمشیر عدالت)…😵 خلاصه:📝 داستان، روایتگر ظلمی است که از مرگ ملکه آغاز می شود. شاهزاده که تاب از دست دادن همسرش را ندارد، با عالم و آدم دشمن می شود. آرزویش دستیابی به انگشتر جادویی 💍و شمشیر 🔪عدالت است که بتواند بر همه چیز، حتی مرگ مسلط شود. اهریمن، آرزویش را برآورده می کند و در عوض اورا تبدیل به اژدهایی😈 مخوف می کند که برای زنده ماندن باید هرماه دختری چهارده ساله قربانی کند.😨 این میان، تنها راه شکست او دست یافتن نسلش به شمشِیر عدالت است. آیریک و آفریدو، نوه هایش، برای نجات خواهرشان🙇 شجاعانه دست به این جستجو می زنند. جستجوی شمشیر عدالت…. بریده کتاب📙: آفریدو گفت: این مجسمه ها خیلی طبیعی به نظر می آیند. اگر این ها ناگهان زبان بازکنند و حرکت کنند،من خیلی تعجب نمی کنم.😑 هربار که این مجسمه هارا میبینم دلم بدجوری می گیرد. آریاند گفت: بله فرزندانم این مجسمه ها خیلی طبیعی هستند. آخر این ها هم زمانی مثل من و شماها از زندگی شان لذت می بردند!😓
soleimani-mokhtar-navadiha.ir_.mp3
1.71M
آهنگ بسیار زیبای مختارنامه بازخوانی برای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
آهنگ بسیار زیبای مختارنامه بازخوانی برای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
📢این اصلاح طلب ها چطور باید به شما بفهمانند با ولی فقیه زنده مشکل دارند. 🔴به جای عکس مقام معظم رهبری، عکس کسی که صراحتا به ایشان توهین میکرد و خاطراتش را مستقیما برای پخش به صدای آمریکا (voa) و رادیو اسرائیل میفرستاد(علاوه بر اسناد، صوتش هم موجود است) را کنار عکس امام بزنند، شما قبول میکنید؟ 🙈طرف را به صد دلیل رد صلاحیت کردند یکیش عدم التزام عملی به انقلاب اسلامی، بعد میگه دروغه! وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿البقره 11 ﴾ وقتی به آنها (منافقان) گفته میشود در زمین فساد نکنید میگویند ما فقط اصلاح گر هستیم! پ ن: با تحولات اخیر منطقه و جهان ان شا الله دیر نیست زمانی که دستگاه نفاق و لیبرالیزم از این کشور و جهان برچیده شود و منافقین دنبال سوراخ موش بگردند، فقط اگر روبنرشون دقت کنید از الان اسم سوراخ موش مورد نظر را 《روزنه امید》 گذاشتند و برای کم و کیف، کشف و بهره برداریش نشست و همایش برگزار میکنند.😂 @khaneketabkosar
⚠️ولی امر، امرکردند؛ باید مقابل جریان غیر انقلابی داخل نظام ایستاد سهم شما از این دستور ولی امر چیست؟ شما به عنوان یک ولایتمدار غیریتمند، برای عمل به این دستور چه برنامه ای دارید؟ ❌روشنگری در فضای مجازی حداقل کاری است که هیچ عذری باقی نمیگذارد @khaneketabkosar
💢رهبر معظم انقلاب: در دهه فجر بر سر در هر خانه‌ای پرچم جمهوری اسلامی بزنید. ╔ ✾🇮🇷✾🇮🇷✾ ════╗   @khaneketabkosar ╚════ ✾" ✾" ✾
🖼 📚 ☘ برگی از کتاب: اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش👁 راه گرفت… مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود. در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه 🍩 🍽را خودش بریده بود. اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود.💦 پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد: _البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه… @khaneketabkosar
📸 📕 ✍ آمریکا جایی ست که همه با هم برابرند...😉 ╭┅──────┅╮ 🇮🇷 @khaneketabkosar
🔆 فیلم *۲۳ نفر* یک اثر خوب سینمایی است که در حال حاضر روی پرده سینما در حال اکران است. اما . . . متاسفانه جریانات رسانه ای اخیر باعث شده فیلم دیده نشه و اگر این هفته استقبال خاصی صورت نگیره فیلم از پرده برداشته میشه😔😥 تازه . . . جالبه بدونید سردار سلیمانی عزیزمون(🌹) هم تو تصویربرداری بعضی از سکانس های این فیلم حاضر بودن...😍😭 حتما ببینید و ببینانید!!👀🔚👀👀👀👀👀👀 🌼@khaneketabkosar
🌀 📚 🔖 📚✨📚✨📚✨📚 💥حکایت مردی که هیچ گاه آرام و قرار نداشت. همیشه دنبال این بود که چه باید بکند، برای وطنش. 🇮🇷 🔰 مردی خوش پوش👕، خوش سیما، خوش اخلاق، خوش خنده. 😊 انگار همه خوش ها را جمع کرده بود کنار هم. ☘ برگی از کتاب: "به روایت حاج ، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در دوران دفاع مقدس" 🔹یک گوشه دراز کشیدم و پلک هایم روی هم رفت... آقا مهدی از در وارد شد🚪. هیجان زده پرسیدم: " آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟" 🔸با خنده گفت: "من توی جلسه هاتون میام. مثل اینکه هنوز باور نکردی شهدا زنده ن." عجله داشت. می خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: "پس حالا که می خوای بری، لااقل یه پیغامی💌 چیزی بده تا به رزمنده ها برسونم." _ قاسم، من خیلی کار دارم، باید برم. هر چی میگم‌ زود بنویس.✍ فوری خودکارم🖌 را از جیبم درآوردم و گفتم: "بفرما برادر! بگو تا بنویسم." بنویس: "سلام، من در جمع شما هستم." موقع خداحافظی🤚، گفتم: "خب الان من این رو ببرم بدم به بقیه، ازم قبول نمی کنن که. بی زحمت زیر نوشته رو امضا کن." برگه را گرفت. اول یک نقطه . گذاشت و بعد امضا کرد.📝 کنارش نوشت: "سید ." نگاهی بهت زده به امضا و نوشته زیرش کردم. باتعجب پرسیدم: "چی نوشتی آقا مهدی؟ تو که سید نبودی!" _اینجا بهم مقام دادن.ص ۲۷۸ ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   @khaneketabkosar ╚════ ✾" ✾" ✾