「حزباللھۍبودنمرا،باتمامِ
تراژدۍهایشدوستدارم」
#خیلےباحالہخدایی..
میگفت؛
خیالنکنوقتیمیگنفلانیبهشیطون درسمیده!
صرفاشوخیه!🖐🏼
شیطانشایدتجربشازانسانهابیشتر باشه!(چونازابتدایخلقتبوده!)
اماهوشانسانهابیشتره^.^
بعضیوقتایهچیزاییبهذهن آدمامیادکهشیطونمتعجبمیشه
میگهچطوربهذهنمننیفتادهبود😐!!
#مراقبخودمونباشیم
#مبارزهبانفس
هدایت شده از " تبادلات کریستال "
https://eitaa.com/joinchat/3861512291C6619676ce7
همه مدیران توی اینفو عضو باشن
🌺اینم ایده ای عالی برای ماه رمضان🌺
دوست عزیزم از روز اول ماه رمضان برای درست کردن افطار هر روز رو به نیت یکی از معصومین و بزرگان خدا که در لیست زیر هست قرار بدین(نذر کنید)و سفره ها تونو پر برکت کنید☺
📣برنامه سفره ماه مبارک رمضان:
1. حضرت محمد (ص)
2. حضرت فاطمه زهرا(س)
3.امام علی(ع)
4.امام حسن مجتبی(ع)
5.امام حسین(ع)
6.امام سجاد(ع)
7.امام محمدباقر(ع)
8.امام جعفرصادق(ع)
9.امام موسی کاظم(ع)
10.امام رضا(ع)
11.امام جواد(ع)
12.امام هادی(ع)
13.امام حسن عسگری(ع)
14.صاحب الزمان(عج)
15.حضرت ابوالفضل(ع)
16. حضرت نرجس خاتون(س)
17.حضرت زینب و ام کلثوم (س)
18.حضرت رقیه(س)
19.حضرت ام البنین(س)
20.حضرت سکینه(س)
21.حضرت علی اکبر و قاسم بن حسن(ع)
22.حضرت رباب(س)
23.حضرت نجمه خاتون(س)
24.حضرت معصومه(س)
25.حضرت خدیجه(س)
26.حضرت فاطمه بنت اسد(س)
27.حضرت آمنه و نفیسه خاتون(س)
28.حضرت مسلم بن عقیل(ع)
29.ب نیت نذر۱۲۴هزار پیغمبرع
30.ب نیت نذر شهدا
✅به عنوان مثال
روز اول به نیت سفره ی حضرت محمد (ص) نیت میکنید و افطاری را ب نیت حضرت محمد نذری میپزین بعد
سه صلوات هم هدیه میکنید.
👌ایده ی بسیار خوبی است تا این ماه پربرکت تر شود
🙏
#حـاجقاســم💔
ادعاییدرشمانمیبینم...
وحقّاکهتمامِهویتِشما
خـلاصهشده
درهمین بیادعایۍ⛵️
مارادریاب....
خانه سبز🌿
{بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ} . (امانه) . #اربعین . چند مرد دور زنان و وسایل هارا احاطه
{بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ}
.
(اَمانه)
.
#واحد_واربعین
.
دیگر تا صلاة صبح چیزی نمانده بود.
نمیدانم چرا اینقدر هوای بکیر به سرم نشسته بود و قصد رفتن نداشت.
قلبم هر ازگاهی عجیب تیر میکشید و سرم سنگین میشد.
در فکر فرو رفته بودم که آن مرد سیاه پوش که بود و برای من چه میخواست اما تا می آمدم ذهنم را مشغول چیزی سازم بازهم بکیر در میان مغزم جولان میداد.
همان گونه که به تاریکی بیابان خیره بودم. از پشت تپه ای دو چشم تیله ای روشن دیدم که به من خیره شده بود.
با خود گفتم : لابد حیوان گرسنه است.
دم من هم که شیرین است حتما هوای خوردن من را در سر دارد که اینگونه چشم چرانی میکند.
اما نه هرچه جلو تر میرفتیم آن دو چشم تیله ای نزدیک تر میشد.
لحظه ای ایستادم و با دقت به چشم ها خیره شدم.
اما چیزی به عقلم نرسید که این چه حیوانی است که اینقدر وجودی سیاه و تاریک دارد که فقط دو چشم از او در بیابان با وجود مشعل ها دیده میشود.
دلهره ی عجیبی گرفتم و با سرعت خودم را به رئیس کاروان رساندم.
گفتم : آقا عرضی داشتم.
مرد که باز با تسبیح چرک مرده اش بازی میکرد نیم نگاهی به من کرد و گفت: نامم محمد است. میتوانی محمد صدایم کنی.
وسط حرفش پریدم و گفتم : در بیابان چه حیوان های درنده ای وجود دارد که چشمان تیله ای داشته باشد و ظاهری سیاه و تاریک.
مرد ایستاد و سرتا پایم را نگاه کرد و گفت: حالت خوب است دختر؟؟
اینجا جز خار و شتر و مار هیچ چیز دیگری دوام نمی آورد.
اسب با آن هیبتش دو روز بی آب و غذا در بیابان بماند میمیرد. حیوان درنده گوش خوار چکارش به بیابان بدوی ها...
چیزی نگفتم و به مکان خودم در انتهای کاروان رفتم.
آهسته راه میرفتیم. و این مرا بیشتر میترساند. تصمیم گرفتم که به وسط کاروان بروم تا هیچ حیوانی نتواند از پشت مرا خفت کند.
به محض اینکه تصمیم به سرعت گرفتم. پاهایم در هم قفل شد و دیگر نتوانستم تکان بخورم.
هرچه سعی کردم نتوانستم و چند قدمی از کاروان جا ماندم.
آمدم فریاد بزنم که کسی مرا کمک کند اما صدایم در نمی آمد.
نفس در سینه ام حبس شد.به یقیین که آن دو چشم تیله ای یک جن است که قصد کشتن مرا دارد. ناگهان تصویر چهره آلم و عبود در ذهنم نقش بست.
اشک هایم میریخت. خیلی سخت است که نتوانی کاری بکنی که جانت را نجات دهی. عین فلج ها روی زمین افتادم و بدنم مانند تکه ای از چوب خشک شده بود.
هیچ کدام از اعضای کاروان رویش را برنگرداند تا مرا ببیند و یاری ام دهد.
نفس هایم هر لحظه تنگ تر و تنگ تر میشد. به حدی که چشم هایم در آن ظلمت شب به سیاهی میرفت.
در کاروان سرشماری درستی انجام نمیشد و من از این نگران بودم که آن ها بروند و دیگر به دنبال من گمشده نیایند.
از خود بیابان ترسی ندارم من از آن چشم تیله ای هراس دارم. که به یقیین او مرا افلیج کرده است.
نویسنده :میم_پ
.
#الحمدالله_علی_کل_حالنا
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#کپی_بدون_ذکر_منبع_حرام_است
.
@mahoramp
آیدی نویسنده