eitaa logo
خانه سبز🌿
463 دنبال‌کننده
2هزار عکس
236 ویدیو
15 فایل
❁﷽❁ 🍃فروش انواع محصولات ارگانیک و طبیعی با قیمت مناسب به صورت عمده و خرده. 🚚ارسال از کرمان 🌿آیدی مدیر کانال جهت ثبت سفارش: @sarbaz_zahra313
مشاهده در ایتا
دانلود
¦🧔🏻🖇¦ - هـےزمیـن‌مـیخورن‌ولـےتہ‌خـط... عا‌شـقاایـستاده‌مـیمیࢪن : )
من گشته ام در هیچ جا پیدا نخواهد شد حال خوشی که زیر پرچم میشود پیدا @amaneh_roman
۲ ولی چراهیچ کس این وسط نگفت "عطیه" بودن برای امثال "محمد" سخت ترین نقش تودنیای واقعیه @amaneh_roman
هدایت شده از عه
⃠پسر ممنوع ری⃟م میشی⃤🐼꙰. ⃠گپ دخترونس⃤❄️꙰. ⃠فوش بدی ری⃟م میشی ⃤🌙꙰. ⃠ تبلیغ کنی ر⃟یم میشی⃤🌈꙰. ⃞گفتم که در جریان باشی⃤🤷🏻‍♀꙰ https://eitaa.com/joinchat/3797024859C1b496c4233 ━─━────༺༻────━─━
همه‌ی ما که تا الان بیداریم شدیدا به اینجا نیاز داریم: ❤️ https://eitaa.com/joinchat/342098019Caec1c94cc2
💠﷽💠
...♡ الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا خدایا مرا یک چشم بهم زدن به خودم وا مگذار
: 🌼۱-چهارسوره( ، ، و )سجده ی واجب دارن ودردوران قاعدگی خوندنشون .به جزاین سوره هاخوندن بقیه ی سوره هااصلاایرادی نداره.🌼 🤔نظر مراجع درباره خواندن سوره سجده دار در قاعدگی👇 آیت الله مکارم:  خواندن یکی از آیات سجده حرام است. ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.🌹 آیات عظام خوئی، گلپایگانی، صافی، سیستانی و تبریزی:  خواندن هر یک از دارای سجده واجب حرام است.🌸 آیت الله خامنه ای:  خواندن قرآن به‌ جز آياتى كه سجده واجب دارد براى حائض جايز است اگر چه كراهت دارد.🌺 آیت الله سیستانی:  در زمان حیض فقط خواندن که دارای سجده واجب است اشکال دارد و خواندن آن سوره ها .🌻 آیات عظام امام خمینی، بهجت، فاضل، نورى: افزون بر آیات سجده دار، باید از .🌷 آیت الله وحید: افزون بر آیات سجده‏دار، بنابر احتیاط واجب باید از خواندن .🌾 آیت الله خامنه ای:   خواندن قرآن در دوران عادت ماهانه، ؛ ولی خواندن آیاتی که سجده واجب دارد، و خواندن آیات، ؛ ولی خواندن بیش از ۷ آیه، دارد؛ .⚘ آیت الله هادوی تهرانی:  خواندن قرآن در حال عادت است، مگر سوره هایی که آیات سجده واجب در آنها وجود دارد.🌿 آیات عظام امام، بهجت، فاضل لنکرانی و نوری: علاوه بر خواندن آیه سجده‌دار، آن سوره نیز است.🍁 آیات عظام تبریزی، سیستانی، صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی:  تنها خواندن آیه سجده‌دار، است و خواندن بقیه سوره .🍀 آیت‌الله وحید خراسانی: خواندن آیه سجده‌دار، است و بنابر احتیاط واجب، .🍂 ۲-شما حتی در دوران قاعدگی هم می تونید برای بگیرید.🦋 ۳-درباره ی : كافى است به سجده رود و ذكر گفتن واجب نمى ‏باشد، امّا بهتر است ذكر بگويد و بهتر است اين ذكر را انتخاب كند: «لا الهَ إلَّااللَّهُ حَقّاً حَقّاً لا الهَ إلَّااللَّهُ ايماناً وَ تَصْديقاً لا الهَ إلَّااللَّهُ عُبُودِيَّةً وَرِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْكِفاً وَ لا مُسْتَكْبِراً بَلْ انَا عَبْدٌ ذَليلٌ ضَعيفٌ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ ❤ ۶-ممنون ازهمگی💐التماس دعا @amaneh_roman
متولدشدم‌اصلا‌ڪہ‌شـوم‌نوڪرتو بۍتوعمرم‌همہ‌باطل،همہ‌دم‌علافۍست..! ‌‌‌‌‌ • @amaneh_roman
آنگاه که صدای اولین ربنا از گوشه های شهر به گوش می رسد قند در دلم آب می شود دوست دارم از بالاترین نقطه ی شهر فریاد بزنم: آی مردم! خدای مرا ببینید چقدر مرا دوست دارد کارت دعوتم را ببینید!!! من آرام و قرار ندارم، برای پاسخ به دعوت ات. تو همان خدای خوب همیشه هستی مرا می خوانی،با تمام جرم ها و گناه هایم و یکی یکی خط می زنی بدی هارا به حرمت مهمانت شدن ... 💚
کارتان را برای نکنید....! برا کار کنین....! .آوینی↝ @amaneh_roman
😂 پُست نگهبانے ࢪو زودتࢪ تࢪڪ ڪࢪد! فࢪمانده گفت: ³⁰⁰تا صلوات جریمته! چند لحظه فڪࢪڪࢪد🤔 وگفت: برادࢪا بلند صلوات! همہ‌ صلوات فرستادن گفت: بفࢪما 😊😁 از³⁰⁰ تا هم بیشتر شد...😂 @amaneh_roman
قوی‌بودن‌به‌بالا‌وپایین‌کردن‌وزنه‌توباشگاه‌نیست؛ جوانی‌که‌بتونه‌چشم‌وفکرش‌روکنترل‌ڪنه، ازهمه‌قوی‌تره..! @amaneh_roman
بࢪکات این ماه ࢪا نمی‌تواטּ اندازه گࢪفت، خودتاטּقضاوت کنید، دࢪ ایام دیگࢪ سال هࢪ انسانۍ باید چقدࢪ وقت بگذاࢪد و زحمت بکشد تا یک ختم قرآטּ کند؟ ساعت‌ها، ࢪوزها و شب‌ها باید وقت بگذاࢪد اما خدا ماه ࢪمضاטּ ࢪا طورۍ قرار داده که وقتی شما بگویید: «بسم الله الࢪحمن الࢪحیم» ثواب یک ختم قࢪآטּ برایتان نوشته مۍشود، «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» یک ختم قࢪآטּ، «اللَّهُ الصَّمَدُ» یک ختم قࢪآטּو ... پیغمبࢪ اڪࢪم(ص) فࢪمود: تلاوت هࢪ آیه دࢪ ماه مباࢪڪ ࢪمضاטּثواب یڪ‌ختم قࢪآטּداࢪد. @amaneh_roman
رجب را نفهمیدیمـ شعبان را تقدیم ڪردے شعبان را رَها ڪردیم به رمضان میهمانمان ڪردے📿 تو بگو این همہ دوسٺ داشتن براے چہ؟ . . ..🌱 @amaneh_roman
خانه سبز🌿
{بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ} . (اَمانه) . #اثنین_واربعین . توفان شن دهانم را پر از خاک
{بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ} . (اَمانه) . . از ترس فک فلجم به لرزش در آمد و نطق دهان لالم باز شد و شروع به فریاد کردم. آنقدر داد کشیدم که به ناگاه بیهوش شدم و دیگر چیزی متوجه نشدم و سیاهی صرع مرا در خود پیچاند. . بوی گندم زار می آمد.و صدای آبشار چشم هایم را باز کردم. رو به آسمان بودم. اما در بیابان نه زیرا صدای گنجشکان این را به من می‌فهماند که در بیابان نیستم. چند بار پلک زدم تا تصویر آسمان در مقابلم شفاش شود. گردنم را چرخاندم درد داشت. گویا تکه چوب خشکی بود و حالا من قصد شکاندش را داشتم. بدنم درد میکرد و احساس کوفتگی عجیبی داشتم. زیر دلم درد میکرد و انگار که با چاقویی تیز برش داده شده بود.مچ دست هایم نیز قفسه سینه و ساق پاهایم. اشک هایم بی اختیار می‌ریخت از این همه مصیبت ای کاش که همان روز در آن قصر نکبت معدوم میشدم. و هیچ گاه زنده نمی‌ماندم. نیم خیز شدم و به پاهایم خیره شدم میلرزیدند. دامنم خیس بود ابتدا فکر کردم که از ترس آن عفریت کنترل خود را از دست داده بودم اما وقتی به روی پاهایم دست کشیدم. دیدم که خون بسیار زیادی از من دفع شده است و ضعف من برای همین است. فکرش هم برایم عذاب آور که بود بفهمم عفریت به حریم زنانگی من تجاوز کرده است.اما حقیقت تلخ است و باور نکردی. ترس به اندامم ریخته شد. هق هق گریه هایم بیشتر و بیشتر می‌شد. نمی‌توانستم نفس بکشم دلم میخواست خودم را از جای بلندی به پایین پرت کنم و یا خودم را حلق آویز کنم. شاید هم چیز تیزی رگ حیات دستم را منقطع کند. به زور و با تکیه دادن به یک درخت روی پاهایم ایستادم. خون از من می‌چکید و پاهایم میلریزد. از عمق وجودم دستم را مشت کردم و با تمام قدرت به سینه ام کوبیدم و نام بکیر را فریاد زدم. با زانو به زمین افتادم و سرم را رو به آسمان گرفتم و خدا را صدا زدم. بکیر را و حسین بن علی را مرجل و بحری را تمامی کسانی که برای یکبار هم که شده به من محبت کرده‌ اند. من حتی نام رئیس کاروانمان را نیز صدا زدم (محمد) حتی نام عمران را... نویسنده :میم_پ . . @mahoramp آیدی نویسنده
{بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ} . (اَمانه) . . آنقدر گریه کرده بودم که نمیدانستم چه کنم. سرم را به درخت تکیه دادم. اینجا دیگر کجا است؟! خدا به خیر کند که بعد از هر بار بیهوش شدن من سر از جایی عجیب در می‌آورم. حواسم به صدای گنجشکان بود که صدای پای اسب آمد. از ترس پشت درخت پنهان شدم. که دیدم اسب سواری از دور نزدیک می‌شود. نگاهش کردم بکیر بود. بی آنکه فکر کنم دویدم به سمت اسب به سختی و با عذابی دردناک. بکیر تا مرا دید از اسب پیاده شد و به سمت من دوید هردو بهم رسیدم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. هردو باهم گریه میکردیم. صدای گریه های مردانه بکیر دل سنگ را آب می‌کرد. نمی‌دانستم از کارش متعجب شوم یا نه. آخرین باری که بدنم به تنش خورده بود وقتی بود که سر مرا به دیوار کوبید. آخر چگونه دلش آمده بود. و حالا چرا مرا در آغوش کشیده بود. بکیر گریه میکرد. آنقدر مرا در آغوشش فشار داد که استخوان هایم درد گرفت. هردو در میان چمن ها نشستیم. دستان گرمش را روی گونه هایم کشید و. اشک هایم را پاک. کرد. سرم را بوسید و خاک نشسته بر روی شانه ام را تکاند. هق هق گریه هایم ابروان کمانی بکیر راخم. کرده بود. قرمزی چشمانش دلم را ریش می‌کرد. دستانم را بوسید و سر به روی پایم گذاشت و های های گریه کرد و از من معذرت خواهی می‌کرد. سرش را بلند کردم. لحظه ای نفرت به جانم نشست. ایستادم تا بروم. بکیر نیز ایستاد. دستم را گرفت و خواست که ببوسد دستم را پس کشیدم. خم شد تا پایم را ببوسد ولی چکه های قرمز خون را روی پایم دید. آنهارا کنار زد و مبهوتانه نگاهم کرد. نشستم. دستش را روی پایم گذاشت و گفت : زخمت را ببینم!!!! سرم را پایین انداختم و چیزی نگفتم درهم جوشید و گفت: عبود بلایی سرت اورده است؟ گریه کردم. دستش را مشت کرد و بر سرش کوبید. بازویم را گرفت و به سمت اسب کشاند. آنقدر خشمگین شده بود که هر لحظه امکان داشت با شمشیر آویزان به عبایش اول هنجره مرا پاره کند و سپس خودش را از دورن بشکافد. به کمک آن روی اسب نشستم.او نیز نشست و افسار در دست گرفت آن‌چنان فریادی زد که مو بر تنم راست شد. از آن فریاد هایی که مرد ها وقتی در جنگ با عجم ها می‌زدند سر داد. اسب شیهه کشید او نیز ترسید بود. با سرعت به نا کجا آباد رفتیم. بکیر داد کشید و گفت : وای به حالت عبود امشب خون سیاهت را به زمین میریزم تا بدانی که امانه و بکیر کیستند. شاد شدم اما شادی آغشته به ترس که بکیر توان مقابله با اجنه را نداشت و به حتم شکست خواهد خورد. دلشوره گرفتم. و. می‌دانستم اگر حرفی بزنم به یقیین سرم را می‌برد. نویسنده :میم_پ . . @mahoramp آیدی نویسنده
💠﷽💠
...♡ الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا خدایا مرا یک چشم بهم زدن به خودم وا مگذار
منجی می آید 🌿 حتی اگر صف کشند تا نگذارند حتی اگر ظالمان نخواهند اومی آید ..... و آمدنش چه خوش خبری است @amaneh_roman
ماه رمضون قند خون ک می افته ناخود آگاه اختلال عصبی ایجاد میشه تو ترشح ناقل ها و آدم اعصبانی میشه اگه با این تغییر خلق و خو بجنگی روزه دار واقعی هستی نه اینکه سر عالم و آدم هوار بزنی مسلمان @amaneh_roman
:🌱 گیرتوگناهات‌نیست..! گیرتو‌کارای‌خوبیه‌ڪه‌انجام‌میدی .. ولی‌نمیگی‌خدایابه‌خاطرتو .. ـ :🥀 مشکل همه ی کارهای ما این است که برای رضای همه ، کار میکنیم ، الا خدا !!! ‌‌‌‌‌‌‌ @amaneh_roman ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌
یکی از فانتزیام تو ماه رمضان اینه که حواسم نباشه، آب بخورم. که متاسفانه چون همش تو ذهنمه، به ای مهم دست نمی‌یابم @amaneh_roman
علامه محمد باقر مجلسی(رحمت الله علیه) در زاد المعاد فرمودن، امام زمان دعایِ افتتاحُ برای شیعیانش نوشته‌ که هر شب ماه رمضان بخونن فرشته ها می‌شنونُ برای خوانندهٔ دعا استغفار می‌کنن، در این دعا به ویژگیهای حکومتی که شیعیان معتقدند امام مهدی پس از ظهور ایجاد خواهد کرد اشاره شده‌ که این حکومت رو میگن اگ دلتون میخواد فرشته ها براتون استغفار کنن بسم الله ... @amaneh_roman
💠﷽💠
...♡ الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا خدایا مرا یک چشم بهم زدن به خودم وا مگذار
«سیدابوالفضل هاشمی» و استواریکم «محمد نصیری» امروز در مرز سراوان سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدن؛ سعادتیست که با زبان روزه و در دفاع از خاک وطنت به شهادت برسی... @amaneh_roman
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ... خدایا شر غربزده ها رو از سر کشور کم کن... @amaneh_roman
" الهےاࢪحمــ‌عبدڪ‌العاشق‌" "خدایاࢪحمــ‌ڪن‌بہ‌بنده‌ے‌؏ـاشڨٺ.." ــ‌خیݪے‌ڨشنگہ..! (: @amaneh_roman