eitaa logo
🌷🌸سبک زندگی مهدوی🌸🌷
579 دنبال‌کننده
460 عکس
156 ویدیو
33 فایل
آیدی پشتیان محتوایی: @kh_t_m_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷برای تعجیل در ظهور حضرت صاحب الزمان(عج)🌷 سوره : بقره صفحه : ۲۲ جزء : دوم •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
جلسه نهم.m4a
12.85M
🔸جلسه نهم 🔸 استاد : حجت الاسلام، سید عبدالمطلب موسوی ( کارشناس ارشد تربیت اخلاقی و مشاور خانواده، مدیر کانون خانواده مهدوی) 🔸موضوع : پرسش و پاسخ های دینی •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چگونه به فرزندانتان نگاه می کنید؟ وقتی با نگاه خرابکار به فرزندتان نگاه می کنید او هم خرابکار بار می آید. اگر به جای خرابكار او را كنجكاو بدانيد فرزندتان می آموزد از هوشش استفاده كند. اگر به جای لجباز او را مستقل ببينيد فرزندتان مياموزد اعتماد به نفس داشته باشد. شما به فرزندتان چگونه نگاه می كنيد؟ •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهارت های کودک 🌷اربعین🌷 •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷برای تعجیل در ظهور حضرت صاحب الزمان(عج)🌷 سوره : بقره صفحه : ۲۳ جزء : دوم •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
به امید اون روز.m4a
12.78M
🌹 به امید آن روز🌹 🌷مناسب کودکان8الی 11سال🌷 🎤با اجرای : مادر جون 🎶تدوین: مادر جون •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 نکته مهم در مورد اسباب بازی بچه ها: بچه ها باید با اسباب بازیشان بازی کنند و آنها را مستهلک کنند و عوض کنند تا یاد بگیرند که «اثاث زندگی در خدمت من هستند، من در خدمت اثاثیه نیستم.»  اما ما بچه ها را طوری بار می آوریم که آن ها در خدمت اسباب بازی هایشان قرار می گیرند. یکی از دلایلش هم همان « نظم» است. می خواهیم بچه هایمان مرتب و منظم باشند. «همه چیز را نگهدار خراب نشه» خیلی هم با افتخار این حالت را به بچه ها امر می کنیم. دائم به بچه ها تلقین می کنیم که دست نزن و خراب نکن، فقط داشته باش و بچه ها هم یاد می گیرند که چیزی را مستهلک نکنند و فقط جمع کنند و داشته باشند بدون اینکه از بازی و استفاده کردن از آن لذت ببرند. •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸بخش دوم : پایه ها را بشناسیم و تربیت را روی آنها بنا کنیم .(مبانی تربیت دینی) 🔹الف)تربیت 🔹ب)هدف آفرینش 🔹ج)فطرت 🔹د)ساز و کار تربیت •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
🔸بخش دوم : پایه ها را بشناسیم و تربیت را روی آنها بنا کنیم .(مبانی تربیت دینی) 🔹الف)تربیت : تربیت،فراهم کردن زمینه برای رشد استعدادها درجهت رسیدن به هدف آفرینش است. سه عنصر شناخته شده در راهکارهای تربیتی : اول )هدف آفرینش دوم) استعدادها سوم ) شیوه فراهم کردن زمینه برای رشد استعدادها جهت رسیدن به هدف •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷برای تعجیل در ظهور حضرت صاحب الزمان(عج)🌷 سوره : بقره صفحه : ۲۴ جزء : دوم •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
رشد نوزادانی که مادران آنها روغن زیتون مصرف می ‌کنند، از نظر و و رفتارهای روان شناختی بهتر است. همچنین نوزاد برای جلوگیری از اکسیداسیون مواد در اثر ورود اکسیژن هوا، به ویتامین E نیاز دارد. اگر چه میزان این ویتامین در روغن زیتون زیاد نیست، ولی برای جلوگیری از اثرات اکسیداسیون کافی است. این ویتامین در مدت در پستان‌ها تغلیظ می‌ شود و مادر باید ذخیره کافی از آن را در بدن خود داشته باشد تا مقدار مورد نیاز این ویتامین برای نوزاد در شیر ترشح شود. مصرف میزان کافی ویتامین E در نوزادان دارای نارسایی لوز المعده و کلیه ضروری است. به علاوه روغن زیتون، اسیدهای چرب مورد نیاز برای رشد نوزاد را فراهم می‌ کند و نسبت اسید لینولئیک به اسید لینولنیک آن مشابه شیر مادر است. •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
🌷توپ و علی آقا🌷 آقا رحیم به علی گفت: "علی تندتر کار کن که باید تعداد زیادی توپ بدوزیم". علی در یک مغازه برای آقا رحیم کار می کرد. تکه های شش ضلعی را به هم می دوخت و یک توپ درست می کرد. علی خیلی فوتبال را دوست داشت برای همین یک توپ را باد کرده بود و زیر صندلی اش قایم کرده بود، هر وقت آقا رحیم از مغازه بیرون می رفت. علی در مغازه فوتبال بازی می کرد. توپ را به دیوار می زد، به سمتش بر می گشت و دوباره شوت می کرد. گاهی اوقات هم مثل گزارشگرها می گفت:" گل گل عجب گلی می زند این علی آقای گل". یک روز رضا دوست علی که از کنار مغازه می گذشت، علی را دید که در مغازه با یک توپ بازی می کند. در را باز کرد و گفت:" علی چرا با دیوار بازی می کنی؟ بیا بیرون با هم بازی کنیم". علی گفت: " نه توپ کثیف می شود". رضا گفت:" خوب با آب و صابون آن را می شوییم". علی که خیلی دوست داشت بیرون مغازه بازی کند، توپ را برداشت و گفت: " باشد. اما فقط چند دقیقه بازی کنیم". علی توپ را بیرون آورد و شروع کرد با توپ بازی کردن. رضا گفت: " شوت کن بابا". علی توپ را آرام شوت کرد. رضا گفت: " چقدر یواش بازی می کنی، باید محکم شوت بزنی". بعد لگد محکمی به توپ زد. علی نتوانست توپ را بگیرد. رضا گفت:" گل گل" و با خوشحالی دور خودش می چرخید. علی توپ را جلوی پایش گذاشت و آن را محکم شوت کرد. توپ در هوا چرخید و به درخت خورد و بعد به یک دوچرخه سوار که داشت از خیابان رد می شد، خورد. دوچرخه سوار روی زمین پرت شد. از روی زمین بلند شد و خاک لباسهایش را پاک کرد. علی دو دستی روی سرش زد و گفت:" بدبخت شدم". رضا گفت:" چیزی نشده که . دوچرحه سوار سالم هست". علی گفت: " سالم هست اما صاحب کارم آقا رحیم هست". رضا گفت:" بدبخت شدی. فکر کنم اخراجت کند". آقا رحیم توپ را برداشت و با دوچرخه اش سمت مغازه رفت. رضا به علی گفت:" من باید بروم نانوایی، خداحافظ". علی که خیلی ترسیده بود. به مغازه رفت و شروع کرد به کار کردن. آقا رحیم در را باز کرد. علی آب دهانش را قورت داد و گفت:" سلام آقا، به خدا من به رضا گفتم توپ کثیف می شود". آقا رحیم با اخم به علی نگاه کرد و گفت:" برو یک لیوان آب بیاور". علی یک لیوان آب آورد و روی میز گذاشت. آقا رحیم دست علی را گرفت. علی گریه اش گرفت:" آقا رحیم دیگر تکرار نمی شود، من را ببخشید، پول توپ را از حقوقم کم کنید". آقا رحیم گفت: " پول توپ را حتما از حقوقت کم می کنم. اما اگر توپ به شخص دیگری می خورد و پایش می شکست. آن وقت چه کار می کردی؟". علی ساکت شد. بعد از چند دقیقه گفت:" وای من چه کار خطرناکی کردم" و با صدای بلند گریه کرد. آقا رحیم توپی که تو سرش خورده بود و خاکی شده بود را برداشت و به علی داد و گفت: " این توپ دیگر به درد من نمی خورد. مال خودت باشد. اگر قول بدهی خوب کار کنی می توانی هر روز یک ساعت زودتر بروی و با دوستت فوتبال بازی کنی". علی که باورش نمی شد آقا رحیم اینقدر مهربان باشد. آقا رحیم را بغل کرد و بوسید. آقا رحیم گفت:" خودت را لوس نکن، برو به کارت برس که کلی کار داریم". •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---• @khanevademahdvi •---•••~~~°🍀🌸🍀°~~~•••---•
📣 *خبر خوش اربعینی* 🔹خادمان موکب بانوان فاطمی در نظر دارند به نیابت از جاماندگان اربعین حسینی زیارت نیابتی به جای آورند 🔻جهت ثبت نام برای زیارت نیابتی به نشانی زیر مراجعه فرمایید. www.b2n.ir/z80348