یک نصحیت👇 🌸خوشی‌ها هر چه از چشمِ مردم مخفی تر؛ پایدارتر...👌🌱 خوشی هاتون پایدار 🌻اللّٰھـُم؏جِّل لِوَلیڪَ‌الفَرَج 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

 پاچینی مرغ😋😋😋😋 کپی بدون ذکر منبع🚫 مواد برای 4نفر کتف مرغ:24 عدد آرد سوخاری 1فنجان کنجد:یک فنجان آرد معمولی 1فنجان تخم مرغ:2 عدد روغن:به میزان لازم(حدودا یک ونیم لیوان) نمک و فلفل و پودر سیر :1ق م قسمت انتهایی و بالای کتف مرغ را برش بزنید و با دست گوشت آن را به طرف پایین بکشید و آماده کنید. تخم مرغ را در یک ظرف بشکنید و با چنگال خوب بزنید تا صاف و یکدست شود. نمک و فلفل و سیر و آرد  را باهم مخلوط کنید کتف مرغ را ابتدا درآرد ونمک و فلفل و پودر سیر که مخلوط شده وسپس تخم مرغ زده شده فرو کنید و بلافاصله در کنجد و آرد سوخاری که قاطی کردید بغلتانید (از یک قاشق برای ریختن روی پاچینی ها کمک بگیرید) و در روغن داغ داخل یک ظرف شیرجوش خوب سرخ کنید.  روغن باید تمام سطح گوشت را بگیرد این غذا واقعا ظاهر شکیلی داره و اگر کسی ندونه و نشناستش فکر میکنه ران های مرغ کوچک هستند بسیار خوش طعمه و مغز پخت هم میشه. برای اینکه موقع خوردن دستها کثیف نشه و در ضمن خوشگل هم بشه از کاغذ آلومینیوم برای پیچیدن دسته ها کمک بگیرید. با سس کچاپ خوشمزه تر میشه 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

پای موز👇👇 آرد 1 و 1/2 لیوان(الک شده) شکر 2/3 لیوان روغن مایع 2/3 لیوان ماست یا شیر ولرم 1/2 لیوان گلاب 2 قاشق غذاخوری  تخم مرغ 2 عدد پکین پودر 1 قاشق چایخوری پودر هل مقداری موز یک عدد ورق شده طرز تهیه :  تخم مرغ ها را داخل کاسه ای بشکنید و 2 دقیقه با همزن بزنید. سپس شکر را اضافه کنید و خوب مخلوط کنید تا شکر حل شود و مایه کیک یکدست شود. ماست ، روغن مایع و گلاب را به مایه کیک اضافه و مخلوط کنید سپس مواد خشک ( آرد ، بکینگ پودر ، کمی پودر هل ) را کم کم به مایه کیک اضافه و آرام مخلوط کنید تا مایه کیک یکدست شود. ابتدا داخل قالب کیک یزدی یا مافین یک ورق موز بگذارید سپس بامایه کپسول های کاغذی راپر کنید و قالب را داخل فری که از قبل با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کرده اید و گرم شده است 10 – 15 دقیقه طبقه وسط قرار دهید بعد 2دقیقه گریل را روشن کنید تا روی کیکها طلایی شود.  بهتره برای هر پای موز دوتا قالب کاغذی استفاده کنید تا موزها نسوزن پای موز را پس از پخت از فر خارج کنید و اجازه دهید کمی خنک شود سپس سرو کنید. نوش جان خودتون و عزیزانتان 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

خانما یه کم شوهرداری از حاج آقا ایزدخواه یاد بگیرید😂 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

🔹️مصرف قند و شکر دندان و کبد را از بین برده و خون را آلوده کرده که اینکار باعث ضعف اعصاب می‌شود 🔸️بهتر است به جای قند و شکر از خرما،توت خشک و عسل و شیره انگور استفاده کنید 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

خورش هویج آلو کپی بدون ذکر منبع🚫 خورش تبریزی بسیار خوش طعم و متفاوت مواد برای 4 نفر گوشت ماهیچه گوسفندی 400گرم.قیمه ای خرد شود پیاز دو عدد بزرگ خلالی نازک آلو بخارا 20 عدد رب 1 ق غ روغن یک ملاقه کوچک زعفران دمکرده 3 ق س گلاب یک درپوش هویج خلالی ظریف و نازک شده 4 عدد درشت زردچوبه 1 ق م نمک 1 ق م آب لیمو تازه 2 ق س هویجها را با حرارت متوسط با روغن خوب سرخ کنید(اگر سرخ نشه طعم مورد نظر در نمیاد) گوشت و پیاز را با کمی از روغن خوب سرخ کنید تا پیازها طلایی بشن.نمک و زردچوبه هم اضافه کنید.رب هم بیفزایید و تفت دهید .حالا 3 لیوان آب جوش اضافه کنید و بگذارید با شعله ملایم گوشت بپزد.هویج و آلو را افزوده و باز اگر آب احتیاج بود بریزید تا خورش جا بیفتد و تنگ آب شود.زعفران و گلاب را افزوده و باز 10 دقیقه مهلت دهید .شعله را خاموش نموده و آبلیمو هم بیفزایید نوش جانتون کنار این خورش و پلو بهترین گزینه سبزی خوردن و ترشی سیر هستش #خورش #تبریز #غذای_محلی 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

ترشی زیتون و قارچ 😋😋😋😋 کپی بدون ذکر منبع🚫 مواد لازم قارچ ریز تازه و بدون هاگ 300گرم.تمیز بشویید و بگذارید آبش برود زیتون هسته گرفته یک پیاله سرکه انگور طبیعی 1 فنجان پودر سیر 1 ق چ فلفل نصف ق چ نمک نصف ق چ رب 1 ق س روغن زیتون 4 ق س شکر 1 ق س همه ی مواد به جز زیتون را داخل یک قابلمه مناسب بریزید و بگذارید بجوشد.بعد شعله را کم کرده و 10 دقیقه فرصت دهید تا قارچ از خامی درآید.حالا بگذارید خنک شود.وقتی خوب سرد شد زیتون را اضافه کنید و بگذارید یخچال یک روز بماند.ترشی لایت شما آماده است #ترشی 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

پیش غذا_ماست لبو بورانی لبو دو عدد لبوی متوسط را با پوست بپزیدتا آبش تمام شود.وقتی خنک شد پوست گرفته و خرد کنید بایک کاسه ماست شیرین چرب وچکیده مخلوط کنید.چند ساعت داخل یخچال بماند آماده است. (اگر دوست داشتید یک حبه سیر رنده شده هم بیفزایید ) 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

🌷🌷🌷 ﺑﯿﺎیید ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩمونو ﺭﺍ بزنیم ﺑﻪ بیخیالی! ﺗﻮﯼ دنیای"بیخیالی"نفس بکشیم... ﺭﺍﻩ ﺑﺮیم ! ﺳﻮﺕ ﺑﺰنیم ! عشق کنیم! خوش بگذرونیم توی دنیای بیخیالی سربه هوا شیم! آواز بخونیم! ازنوع کوچه بازاریش بگذاریم زندگی مون رنگ دیگه ای بگیره بی خیال بایدها و نبایدها... قید و بندها.... قاب و قالب ها... باورکنیم دنیای "بیخیالی" هم برای خودش عالمی دارد. 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

کیک شربتی کیک👇 تخم مرغ 5 عدد وانیل یک چهارم ق چ شکر 1 یک لیوان روغن مایع یک لیوان شیر یک لیوان ماست نصف لیوان آرد سه لیوان بکین پودر 1ق سوپخوری زعفران دم کشیده 2 ق غ پودر هل 1 ق چ نمک نوک ق چ برای شربت:👇 آب دو لیوان نصف لیوان گلاب شکر دو لیوان زعفران آبکرده 2 ق.غ آب لیمو ترش تازه یک ق م ابتدا شربتشو درست می کنیم اب و شکر رو میذاریم روی حرارت جوش ک اومد بذارید 7 دقیقه با حرارت ملایم بجوشه. بعد گلاب و زعفران. ابلیمو رو اضافه کنید بذارید سی ثانیه دیگه روی حرارت باشه سپس خاموش کنید تا کامل سرد بشه. ارد و نمک و بکینگ پودر رو سه بار الک کنید و بذارید کنار تخم مرغا رو یکم با همزن میزنیم کف ک کرد وانیل و شکر رو اضافه کنید و چهار دقیقه با دور متوسط همزن بزنید تا حجیم و کش دار بشه سپس زعفران و هل و روغن را اضافه کرده و یک دقیقه دیگر هم بزنید. شیر و ماست رو باهم مخلوط کنید بعد یک سوم مخلوط شیر و ماست را اضافه کرده یکم هم بزنید همزن رو بذارید کنار و یک سوم ارد رو اضافه کنید و با لیسک بصورت دورانی در یک جهت هم بزنید و باز یه کم شیر و ماست و یه کم ارد تا مواد تمام شود. ( زیاد همزدن باعث میشه کیک حالت خمیری بشه و پف نکنه) کف قالب ۴۰ در ۴۰ یا دو تا قالب کوچکتر رو با مخلوط روغن و آرد چرب کنید کمی آرد بپاشید مواد رو داخل قالب ریخته در فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰ درجه به مدت نیم ساعت میذاریم تا بپزه. بعد از نیم ساعت با خلال دندان تست کنید کیک که پخته شد تو همون قالب برش بدین و شربتی که کامل سرد شده رو روی کیک داغ بریزید.خنک که شد از ظرف جدا و سرو کنید خانه ی سبزآبی @khaneyesabzabi

ساحل جزيره هرمز دیروز بعد از بارندگى 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

عباس خیام و کوروش کبیر! جالبه بخونیدش👌 *"عباس طویله دشتی" معروف به "عباس خیام"* را همه در ظلم‌آباد و بعضی از محله‌های دیگه بوشهر به خوبی می‌شناختند. راننده و تعمیرکار شهرداری با قد نسبتا بلند و ریش و محاسن اسطوره‌ای منظم و بلند. به جهت این ریش و خصلت های دم غنمیت داشتن، لقب خیام به او داده بیدن. محوطه بزرگ باز آن زمان جلوی درِ سرای خونه پا شُلی اش، مملو از بدنه اسقاطی اتومبیل های جنرال موتور، فورد، شورلت و غیره بید. تعدادی از آنها نیز صندلی و فرمانی نیز داشتند. تمام این ماشین ها ی فرسوده را عباس خیام از جاهای مختلف، ادرات و شرکت ها جمع آوری و در این محوطه باز ریخته تا قطعات بدرد بخور آن را باز و در اختیار خریداران قرار بدهد. از طرفی این فضا محلی برای بازی و مانور خداکرم تنها پسر عباس خیام و ما و بقیه بچه ها هم سن و سال محله شده بید تا پشت فرمان این ماشین های اوراقی نشسته و فیگور رانندگی بگیرند. بدین شکل، ناخواسته عباس خیام پارک یا شهر بازی سی بازی بچها ساخته بید. بخاطر همی او نزد بچها چهره کاریزمای شناخته شده و محبوبی پیدا کرده بید.... سال 1350 جشن بزرگ و با شکوه دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی مصادف با میلاد کوروش بزرگ در شیراز با دعوت از سران کشورهای دنیا در محل تخت جمشید شیراز قرار بود برگزار شود. هم زمان به تاسی آن در شهرهای مختلف ایران نیز جشنی قرار شد گرفته شود.... در بوشهر نیز چنین تصمیمی گرفته شد. پیشنهاد شد با کپی برداری از جشن اصلی مقرر در شیراز، شخصیت کوروش بزرگ را بر درشکه سوار و پیاده نظام و همراهان او در خیابان های مرکز بوشهر با سرود و گروه موزیک و تشکیلات و همراهی سران شهر رژه رفته و بدین شکل مشابه جشن اصلی تخت جمشید، جشن را برگزار کنند. در اولین مرحله در جلسه ای اداری، بدنبال شخصیت مناسب و مشابه کوروش گشتند. افراد مختلف و هنرمندانی جهت گریم سازی و ریش گذاری پیشنهاد شد ولی شهردار بوشهر که در جلسه بود، یک لحظه گفت من یک کارگری در شهرداری سراغ دارم که خود شباهت خوبی به تصویر کوروش دارد و اگر او را انتخاب کنیم، نیازی به گریم و ریش مصنوعی و غیره ندارد. او کسی جز عباس خیام خومون نبید.... دنبال عباس خیام فرستادند و همگی او را تایید کردند و پیشنهاد انعامی هم به او داده شد و عباس خیام نیز پذیرفت... روز موعود فرا رسید. لباس اسطوره ای کوروش که دوخته و آماده شده بود، با شنل، کلاه و تشکیلات خاص بر تن عباس خیام کردند. گروه بزرگی از بزرگان شهر، مسولین بالا رتبه و نظامیان و مردم جمع شده بودند. او را بر درشکه سوار کردند و درشکه چی هم در صندلی جلو نشسته بود. پشت سر گروهی بزرگ اسب سوار و پیاده نظام با ادوات و شمشیر سپر قدیمی و گروهی مارش موزیک بدنبال آنها حرکت را آغاز کردند و مردم و همراهان نیز بدنبال او به حرکت در آمدند. در شهر شآیعه ای پخش شده بود که شاه میخواد بیاد تو مرکز چهار محل، هر کی عریضه یا خواسته ای داره، بیاد به شاه بگه. البته این شایعه هیچ پایه و اساسی نداشت و بقولا پیرزن های ماسی دم دروازه ساخته بیدن. کاروان خیابونای شهر را یک به یک طی کردند. از خیابون نادر به فلکه و خیابون ششم بهمن رسیدند. به ابتدای محله شنبدی، بعدِ فروشگاه بحرینی که رسیدند، در یک لحظه پیرزنی ساده چادر به سر چارقد بسته، از یکی از شیب های تند کوچه تنگی از محله شنبدی سراسیمه خود را به جلو کاروان رساند و بطرف درشکه اصلی که به اصطلاح کوروش بر آن سوار بود، با عجله خیز بر داشت و به گمانش شاه بر درشکه سوار است. پاسبان های اطراف، بطرف پیرزن رفتند که جلو او را بگیرند. در یک لحظه عباس خیام که خود را در قواره کوروش بزرگ دیده بود، به ماموران گفت؛ ولش کنین و فریاد زد کاروان متوقف شود. کاروان متوقف و موزیک قطع شد. تمام مسولین و همراهان از جمله شهردار و فرماندار شهر و بقیه مات و مبهوت که عباس خیام داره چه میکنه، ولی عباس خیام با کمال خونسردی گفت: *ننه؛ بیو نزیک...* مادر که چشمش به درستی نمیدید و اصلا قیافه و عکس شاه هم تو عمرش ندیده بید، هنو فکر میکرد او شاه است. بلافاصله پیرزن دست کرد نامه ای که تو دستش بید و درخواست شغلی دولتی برای نوه اش که کم سواد بید و تازه از سربازی اومده بید، به دست عباس خیام داد. عباس خیام هم نامه را وراندازی کرد و در حالیکه انگار باورش شده بید کوروش یا شاه واقعی است، داد دست فرماندار بوشهر و با حالت تحکم شاهانه به فرماندار گفت: این درخواست مادر را بلافاصله فردا انجام بدهید، نبینم کوتاهی کنید. پیرزن هم خوشحال شد و رفت بطرف به اصطلاح شاه، که دست او را ببوسد که او اجازه نداد و گفت: ننه؛ حالا برو خونه تا فردا کارت انجام بِدَن. پیرزن به طرف کوچه خانه اش رفت. بدین شکل، عباس خیام به بهترین شکلِ ممکن، تصویری از یک پاداش دادگر و نیکو خصال در ردای (کوروش بزرگ) را به نمایشی واقعی در آورد.... بلافاصله عباس خیام به کاروان گفت: حرکت..