#مادر در شعر #فریدون_مشیری ✨️🌱
□□□
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سرداشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمتها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمانی یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
لذت یک لحظه «مادر» داشتن
🌸🤍🌸
_______________
خوان هشتم را ما روایت میکنیم اکنون...
📜🌱
@khanhashtom
#مادر در شعر #سعدی🌱✨️
□□□
جوانى سر از رأى مادر بتافت
دل دردمندش به آذر بتافت
چو بیچاره شد پیشش آورد مهد
که اى سست مهر فراموش عهد
نه در مهد نیروى حالت نبود
مگس راندن از خود مجالت نبود؟
تو آنى کزان یک مگس رنجهاى
که امروز سالار و سرپنجهاى…
چه پوشیده چشمى ببینى که راه
نداند همى وقت رفتن ز چاه
تو گر شکر کردى که با دیدهاى
وگرنه تو هم چشم پوشیدهاى
🌸🤍🌸
_______________
خوان هشتم را ما روایت میکنیم اکنون...
📜🌱
@khanhashtom
#مادر در شعر #شهریار✨🌱
□□□
مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گویی سرم هنوز به بالین نرم تست
پیوسته در هوای تو چشمم به جستجوست
هرلحظه با خیال تو جانم به گفتگوست
در خواب و خیال همه با توام هنوز
تنهائیم مباد که تیره است بی تو روز
دائم حریم قدس تو احساس می کنم
احساس قدس آن دم انفاس می کنم
موسیقی بهشت همانا صدای تست
گوش دلم به زمزمه لای لای تست
مادر به قصه های تو می خفت غصه ها
می رفت چشم و گوش به دنبال قصه ها
با شادیت نبود غمی را مجال ایست
امّا به گریه تو هم آفاق می گریست
صد قصه عشق بودی و می خواندمت مدام
رفتیّ و ماند قصه صد عشق ناتمام
ای سینه داشته سپر هر بلای من
اکنون بکن شفاعت من با خدای من
امروز هستیم به امید دعای توست
فردا کلید باغ بهشتم رضای توست
این راز آن حدیث که نقل از پیمبر است
جنت نهاده زیر قدم های مادر است
🌸🤍🌸
_______________
خوان هشتم را ما روایت میکنیم اکنون...
📜🌱
@khanhashtom