#همسرانه
✅از همسرت همه جوره توقع نداشته باش
ازدواجی موفق هست که طرف مقابل همه چیز ما نباشه!
هر انسانی حال خوبش رو از چند منبع میگیره:
خانواده اش
کار خوب
تحصیلات
تاثیرگذاری اجتماعی
دوستان خوب
ازدواج
وقتی همهی حال خوب خودمون رو به عهده همسر بذاریم یا
نامزدمون به عهده ما بذاره، بازی بسیار خطرناکی آغاز شده
چون هیچ انسانی چنین قابلیتی نداره که در دراز مدت همه جوره ما رو خوشحال نگه داره.
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🎀@delbrak1🎀
#سیاستهای_همسرداری
بدترین کارها پس از دعوای زن و شوهر؛👇👇
👈 کش دادن مـسئله
👈 رفتار سـرد داشـتن
👈 جدا کردن جای خواب
👈 ناامید شـدن از رابطـه
👈 مـرور جملههای همسـر
"چـند اصـل مـهم، در دعـواهای زناشـویی"👇
1⃣ حق نداریم به خانوادههای هم توهین كنیم.
2⃣ سلام و خداحافظی در هر صورت لازم است.
3⃣ هیچكسی حق ندارد جای خودش را عوض كند.
4⃣ هر كسی برای آشتی پیشقدم شود؛ نفر دیگر باید برایش كادو بخرد.
5⃣ حق نداریم مسائل و مشكلات كهنه را مطرح كنیم. در حین دعوا فقط راجع به همان موضوع بحث میكنیم.
6⃣ شام و ناهار نپختن و نخوردن نداریم. همه اعضا باید مثل قبل برای غذا خوردن حاضر باشند.
7⃣ حق نداریم اشتباه طرف مقابل را تعمیم دهیم؛ "مثلا عبارت تو همیشه" ممنوع است چون این كار دعوا را به اوج میرساند.
8⃣ باید به هم فرصت دهیم كه هر فردی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت كند و طرف دیگر هم پنج دقیقه فرصت پاسخگویی دارد. در صحبت همدیگر نمیپریم. اگر حرفی هم باقی ماند باید به فردا موكول شود تا سر و ته بحث مشخص میشه
🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده خیاری
𓂅˖ ࣪ . ִֶָ𓂅˖ ࣪ . ִֶָ𓂅˖ ࣪ . ִֶָ𓂅˖ ࣪ . ִֶָ𓂅˖ ࣪
🦋 @delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن.....
#خورشید
شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 #خورشید چه راحت از مرگ مادرم صحبت میکرد زنی که تا امروز پشت سرش چیزی به جز پچپچ نبود چرا
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹
چه زود و بی خبر زن گرفته بود؟ نگاهم که به نگاهش گره خورد، بی هیچ حرف اضافه ای فقط فریاد زد گمشو بیرون کثافت. از ترس کتک خوردن توى طويله قایم شدم هرکدوم از حیوونها گوشهای خوابیده بودند پشت به قفس مرغ و خروسها .کردم جایی برای خواب پیدا کردم کار خونه زیاد بلد نبودم ولی چیزی که یاد گرفته بودم از مادرم رو تمرین می کردم. سر تنور زانو زده نون میپختم برای تازه عروس عموم و با این حال سکینه غرولند میکرد
رحیم نون خور اضافه میخوایی چکار؟ بفرستش بره خونه خان کار کنه هم
جوونه هم چابک شکمشم که اونجا سیر میشه و یه پولیم میدن میمونه واسه خرج خودمون... با پشت دست عرق روی پیشونیمو پاک کردم کار کردن تو مطبخ خان کار حضرت فیل بود و بس. اما سکینه اینقدر گفت و گفت تا عموم راضی شد و من رو برای کار معرفی کرد خستگی کارهای روزانه خونه و طویله یک طرف غرولندهای سکینه ی بی رحم طرف دیگه، حتی دیگه وقت نمی کردم سرخاک مادرم برم
از صبح خروس خون باید آب گرم میکردم سکینه و عموم برن حموم روزگار بد تا میکرد باهام حتی اجازه نداشتم توی خونه ،بخوابم، چون عموم با زنش راحت نبودن شبم توى طويله كنار حیوونها صبح میشد و روزهامم در پی انجام امورات سكينه. یک روز صبح سرم رو از در طویله بیرون نیاورده بودم که گیس هام کشیده شد میگفت خیلی زود بقچه تو ببند باید بریم عمارت کلفت میخوان دیر ممکنه جاتو بدن به کسی دیگه. چشمامو بهم فشردم به نظرم حمالی بهتر از زندگی اینجا بود. ناشتا چارقدم رو روی سرم محکم بستم و راهی شدیم اهالی ده اکثرا دسته دسته ریخته بودن بیرون تا برای درو گندم سر زمینهای ارباب حاضر بشن دم اخری موقع رفتن دم گوشم گفت یک قرون از حقوقت و خرج کنی موهات و از ته میزنم
بریم
و رفت. حالا در برابرم زنی لاغر اندام با پشت لبی پر از مو ایستاده بود، که بی بی مریم صداش .میزدند زنهای ده ما وقتی شوهرشون فوت میشد حق نداشتن دست به صورتشون بزنن شمرده شمرده کارها رو توضیح میداد و توقع داشت همونطور که با جزئیات همه چیز رو گفته متقابلا مثل یک فرفره مسوولیتی که گردنم میگذاشت بی نقص انجام بدم
باید قبل از طلوع خورشید بیدار میشدم تا کار خاک روبی حیاط رو توی عمارت شروع کنم صدای خش خش جاروی خشک وقتی به ریزه سنگها و
خاک نم خورده میخورد مولودی زیبایی از صبحی تازه رو نشون میداد.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹 چه زود و بی خبر زن گرفته بود؟ نگاهم که به نگاهش گره خورد، بی هیچ حرف اضافه ای
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹
با اینکه عمارت خدمه زیاد داشت چون تازه کار بودم بیشتر کارهای سنگین رو به من میدادند و به قول خودشون تازه نفس بودم و گریزی برای انجام هیچ کاری نداشتم. اون روزم مثل همیشه مختصر صبحانه ای همراه بقیه خدمتکار
ها خوردم و سراغ لگن لباس شویی رفتم پشت عمارت جوی آبی بود برای شستن لباس.ها سرگرم مالیدن چرک آستین پیراهن مردونه ای بودم که سایه ای بالا سرم حس کردم سر بلند کردم و با دیدن ارباب فرنگ برگشته خونم خشك شد گفت آهوی گریز پا تو اینجا چکار میکنی؟ از خدمه ها شنیده بودم اسمش علی خان بود چطور پشت عمارت اومده
بود؟ سرم و پایین انداختم و تو همون حالتی که زانو زده بودم سلام دادم. برخلاف انتظارم اومد و کنارم ایستاد و به کوه لباس های تلنبار شده نگاهی انداخت و یکمرتبه دستامو گرفت گفت: چندروزه اومدی اینجا؟ اصلا برای چی اومدی؟ نگران پشت سرم رو نگاه کردم اگه کسی می دید همه جا
پخش میشد دختر رحیم دست خورده علی خان شده.دستامو از گرمای دست هاش بیرون کشیدم گفتم اقا اگه کسی ببینه برام حرف در میارن تورو
خدا برید نرفت و به جاش اخم کرد گفت جواب بده ،دختر چرا ازم فرار میکنی؟ توام مثل تموم خدمههای این عمارت که کارت دارم باید برام انجام بدی حالا چه فرقی میکنه؟ برای اینکه از شر درست کردن جلوگیری کنم گفتم زیاد نیست اینجام عموم خواست بیام بلکه کمک خرج خونه بشم فکر کنم! نگاهش پر از مهربونی بود. البته فکر کنم و گرنه اونو چه به من؟! آروم گفت به کارت برس و رفت. منم تند و تند لباسهارو شستم و دیگه بهش فکر نکردم. خدارو شکر که از سرم رفع شد.
شرایط کار توی عمارت خیلی سخت بود جوری که تا پاسی از شب باید بیدار میموندم و ظرفهای شام رو میشستم نه برای یک نفر بلکه دست کم
برای سی چهل نفر ظرف نشسته میموند وقتی هم به رختخواب میرفتم از فرط خستگی بیهوش میشدم و چون تازه وارد بودم و هنوز شناخت کافی بهم نداشتن یه پستو بهم داده بودن تا تنهایی بخوابم و نمی دونم چرا چند باری توی خواب حس میکردم کسی موهام رو نوازش میکنه هرم نفس های گرمی به صورتم میخورد ولی تا به هوش میومدم زود غیب میشد. به هوای خستگی هیچوقت تلاش نکردم بفهمم کیه چون میذاشتم به حساب توهم از خستگی زیاد طبق معمول صبح خروس خون قبل از اذان در حال آماده کردن صبحانه بودم که در چوبی مطبخ با صدای قیژی باز شد با خودم گفتم حتما بی بی مریم بی خواب شده و اومده سرکشی ببینه بیدارم یا نه؟
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 همسر منم خسیسه 👇👇👇👇👇
منوهمسرجان چهار تا پسر داریم همشونو هم داماد کردیم خیلی سختی کشیدیم چون وضعیت مالیه تقریباً پایینی داریم
همسرمن هم خسیس بود بیشتر وقتا که نداشت ولی اون موقع که داشت هم دلش نمیومد به ما خرج کنه
اما خدارو شکر پسرام اصلا اینطور نیستن
همه جوره برای همسرانشون خرج میکنن درست نقطه مخالف باباشون اینه که من فکر نمیکنم که همه مردا طبق قوانین خونه پدرشون عمل کنن
خیلیا هم هستن که میبینن مادرشون چقدر سختی میکشه تو زندگی خودشون درست رفتار میکنن
🎀@delbrak1🎀
▫️اگر قصد دارید به همسرتان بگویید کارش را اشتباه است، در وهله ای اول لحن مناسب و زمان مناسب را انتخاب کنید هرچند بیشترمسائل باید قبل از ازدواج و در زمان آشنایی مطرح و حل و فصل می شد .
اما با این حال هرگز اشتباه او را با داد و فریاد کشیدن بر سر همسرتان ، طعنه و کنیه و به کار بردن کلمه "چرا " بیان نکنید.
شما باید اشتباه را و علت این که چرا اشتباه است، به همسرتان شرح دهید.
قرار نیست او را وارد جلسه محاکمه ی کوبنده ای کنید.
سرکوفت نزنید و لحن تحقیرکننده در پیش نگیرید.
ضمن آن که باید فرصت پاسخگویی به همسرتان هم بدهید و مانند نصایح والدین به کودکان، بحث را یکطرفه جلو نبرید. شاید این شما هستید که اشتباه متوجه شده اید و یا رفتار همسرتان، عمدی نیست،اطلاع رسانی مرحله ی اول کار است.
به همسرتان بگویید کارش اشتباه بود و برایش دلیل بیاورید که به چه علت اشتباه است و چه تاثیری بر شما یا رابطه تان داشته. سپس دوستانه و با مهربانی از او بخواهید که در رفتارش تجدید نظر کند.
🎀@delbrak1🎀
هیچکس کامل و بدون عیب نیست
همه ی ما ویژگی هایی داریم که ممکنه ازشون بیزار باشیم و یا اینکه نخوایم اون ویژگی ها در ما وجود داشته باشن و دائما سعی می کنیم که با اون خصلت ها مبارزه کنیم و به بقیه نشون بدیم که ببینید این ویژگی در من وجود نداره.
اما این کار خیلی اشتباهه ، ما باید خودمون رو هر جوری که هستیم قبول کنیم حتی اگه می خوایم ویژگی منفی ای رو تو خودمون تغییر بدیم اول باید اون رو قبول کنیم.
گاهی اوقات افرادی هستن که به خاطر یک ویژگی منفی کل شخصیتشون رو زیر سئوال می برن این افراد هم مثل کسایی که خودشون رو مسخره می کنن دچار اشتباهی بزرگ هستن و باید زودتر این اشتباه رو از بین ببرن.اگه ویژگی ای در خودتون دیدید که تا به حال اونو قبول نکردید سریعا روی کاغذی بنویسید و بعد ذکر کنید که جنبه های مثبت منفی اون چیه و بعد از انجام این کار به جنبه های مثبت و منفی اون امتیاز بدید و اگه جنبه های مثبت امتیاز بیشتری آوردن سعی کنید راه حل هایی برای تشدید اون ویژگی در خودتون بنویسید و اگه جنبه های منفی امتیاز بیشتری گرفتن راه حل هایی ذکر کنید تا از این ویژگی منفی خلاص بشید.
🎀@delbrak1🎀
#سیاست_های_زنانه :
#خانواده_شوهر
❌انتظار نداشته باشید که همه به طور خودکار ورود شما را به خانواده جدید خوشامد بگویند.
ممکن است به گروه افراد خوششانسی تعلق داشته باشید که با آغوش باز مادرشوهر پذیرفته میشوند.
یا شاید از بدو ورود مشکلاتی برایتان پیش بیاید.
به هر حال باید بدانید برای شناخت خانواده جدیدتان به زمان بیشتری نیاز دارید و باید صبر و تحملتان را بالا ببرید
🎀@delbrak1🎀
⭕️یک مرد خوب، این اشتباهات را نمیکند
_هرگز از ظاهرتان ایراد نمیگیرد
«اگر موهایت فقط کمی بلندتر بود»، «اگر میتوانستی چند کیلو وزن کم کنی»، «اگر بلد بودی بهتر آرایش کنی» و ...، چیزهایی هستند که یک مرد خوب هرگز به زبان نمیآورد و ظاهرتان را جوری قضاوت نمیکند که احساس بدی نسبت به خودتان به شما بدهد
_هرگز به حریم خصوصیتان حمله ور نمیشود
_هرگز ناامیدتان نمیکند
_هرگز کاری نمیکند احساس کنید اولویت او نیستید
_هرگز این احساس را به شما نمیدهد که در رابطهتان تنها هستید
_هرگز به شما خیانت نمیکند
_هرگز به شما بیاحترامی نمیکند مخصوصا در جمع دوستان و خانواده اش
_از مشکلات فرار نمیکند، آنها را مدیریت میکند یا نهایتش میگوید بیا باهم این معضل را حل کنیم
_از شما سوء استفاده نمیکند
_او هیچوقت بدقولی نمیکند و روراست است
_بدبین و منفی گرا نیست
_ذهنش بسته و محدود نیست
_از شادیها وپیشرفت شغلی شما ناراحت نمیشود
خیلی مهم است مردی را در کنار خود داشته باشید که بتواند دست آوردهای شما را جشن بگیرد و موفقیت خودش بداند.
🎀@delbrak1🎀