eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. 🗣تجربیاتتون رو اینجا برامون بفرستین👇🏻👇🏻 @saraa137600 🗣 لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ℒℴνℯ♥️ یه وقتایی بهش بگو : «تو قشنگترین دلیل برای نشون دادن مهربونی خدا رو زمینی...» بزار بدونه که چقدر برات خوش قلب بودنش با ارزشه 🌷❤️ 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍 اول براش بنویسین👇 ‌‌      شنیدی میگن... ‌ ‌ ‌‌ ‌ خدا روزی رسُونه؟ :) بعداز جوابش بگین      آره خب‌ ‹طُ♾› رو خدا      واسه روزایِ من رسُونده      حالا جدا از اینکه      توخودت یه نعمتی...🫀💛🌎 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎀@delbrak1🎀
🌿🌿🌿💗🌿💗🌿💗🌿🌿🌿 سلام به همگی. میخام بزرگترین تجربه زندگیمو باهاتون درمیون بزارم. ‌👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌿🌿🌿💗🌿💗🌿💗🌿🌿🌿 سلام به همگی. میخام بزرگترین تجربه زندگیمو باهاتون درمیون بزارم. ‌👇👇👇👇👇
اگه دوران نامزدی رو درنظر بگیریم الان ۴ سال که همسرمو میشناسم خیلی دوستش دارم خیلی‌. همین علاقه زیاد و ترس از دست دادنش شایدم یه وقتایی ترس از آبرو باعث شد از همون اول جلوی خیلی از کارای اشتباهش کوتاه بیام و توی قهر وآشتیامون من پاپیش بزارم خلاصه که براش توقع ایجاد کردم😓 بدترین اشتباهش میتونم بگم بی احترامی به خانوادم بود 😓 از کوچکترین شروع شد تا الان که رسید به بزرگترین و یه دعوای خیلی بدی بین همسرم وخانوادم ایجاد شد که منو از خانوادم دور کرد. بماند که خانوادمم بی تقصیر نبودن ولی همسرم نباید بهشون بی احترامی میکرد. الان من یه دختر ۶ ماهه دارم و تو این ۶ ماه پدرمو ندیدم مادرمو بعد ۵ ماه دیدم اونم هر دو هفته یبار زمانی که شوهرم خونه نیست 😥 تو این روزا من با شوهرم سر خانوادم زیاد بحث داریم یه وقتایی ازش متنفر میشم اما۰۰۰ از خانوادش که حالم به هم میخوره اونا با من کاری نکردن منم احترامشونو دارم ولی این اتفاقا باعث شد ازشون بدم بیاد خیلی زیاد. الآن منی که همیشه شاد بودمو امیدوار شدم عین افسرده ها شما فکر کنید من فقط ۹ روز از زایمانم گذشته بود و دعوای شدیدی اتفاق افتاد و منی که هیچ تجربه ای نداشتم تنها موندمو یه نوزاد . افسردگی بعد زایمانو ناراحتی که به خاطر این قضیه برام پیش اومد روحمو نابود کرد. دلم برای خانوادم خونه بابا تنگ شده‌. میخام بگم خانما تورو خدا اشتباه منو نکنید از همون اول هم برای خودتون و هم خانوادتون شخصیت بخرید بی خیال دل و آبروتون بشید چون بعدش خیلی اتفاقای بدتری براتون میفته . آقایون از شما هم میخام تحت هر شرایطی احترام خانواده همسرتونو نگه دارید اگرم ازشون دلخور میشید خیلی با احترام و بدون دعوا بیان کنید مطمءن باشید اینطوری برای خودتون شخصیت و احترام خریدید. برای منم دعا کنید که دوباره دور هم جمع بشیم ‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‍‌ ‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌ 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خواستگارِ_قصاب قسمت ۹ همون شب مامانم برای بابام جریان خواستگاری رو تعریف کرد دوباره بابام شروع ک
قسمت ۱۰ دنیا دور سرم چرخید با اینکه توی خونه محدودیت‌های زیادی داشتم و خیلی اذیتم می‌کردن اما دلم نمی‌خواست ازدواج کنم فکر می‌کردم اگر ازدواج کنم ممکنه مثل مادرم و زهرا بشم، زهرا از وقتی که ازدواج کرده بود دیگه اون دختر شاداب و سرحال نبود از مامانم پرسیدم خواستگارم کیه که گفت عباس آقا قصاب محل متعجب گفتم مامان اون از من خیلی بزرگتره. خونسرد لب زد می‌دونم که فاصله سنیتون زیاده و ۳۸ سال سنشه ولی دخترم پول داره و می‌تونه ی زندگی راحت برات درست کنه گفتم مامان پولش به چه دردم می‌خوره وقتی که ۲۰ سال از من بزرگتره خیره نگاهم کرده گفت احمقی دیگه مخوای زن ی کم سن بشی که پول نداره و از گشنگی بمیری؟ یه نگاه به زندگی من بنداز سه سال از بابات کوچیکترم ولی حسرت یه دست لباس درست حسابی یا ی وعده غذایی بدون استرسو دارم که هی تو دلم نگم خدایا چی درست کنم .. 🎀@delbrak1🎀
چه وصلت‌هایی که قدیم‌ترها با رد و بدل شدن همین صورت نگرفت ☺️☺️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎀@delbrak1🎀
🌸🍃🍃🍃🌸🍃 خانم کانالمون از یک ناشکری میگه...👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🍃🍃🌸🍃 خانم کانالمون از یک ناشکری میگه...👇👇👇👇
سلام جانم. ممنونم از کانال خوبتون...من یه خانم 36ساله هستم تنها پانزده سالم بود که به اجبار پدرم با پسر عموم که بیست سالش بود نامزدی کردم اصلا اون روزا من چیزی ازعشق وعاشقی بلد نبودم بعداز پایان سربازیش قرار مدارا گذاشته شد که بریم سر خونه زندگیم. هیجده سالم بود که با یه زیارت مشهد روانه زندگیم شدم منی که هیچ مهری به رضا نداشتم دوسال گذشت باردار شدم همش مادر شوهرم میگفت از رنگت روت معلومه بچت پسره چون جاریم دوتا دوغلو پسر داشت میگفت بچه توهم پسره خلاصه ازترس مادر شوهرم سونوگرافی که رفتم تا دختره هر ازم میپرسید بچت چیه؟ میگفتم معلوم نشد بالاخره موقع تولد دختر نازم دنیا اومد رضا نیز بادنیا اومدنش دنیارو بهش دادن وبراش حرف مامانش مهم نبود از تولد عسلم یه مهر عجیبی از رضا تو دلم افتاد بعد بیمارستان مادرش بهم گفت یه چیزی بخور تا بچه بعدیت پسر بشه هنوز دخترم دوسالش نبود که فهمیدم باردارم بازم دخترو یه دنیا گوشه کنایه از جایی خیالم راحت بود که رضا پشتمه خلاصه غزل جونم دنیا اومد بعد از گذشت پنج سال دوباره باردار شدم اصلا حس عجیبی داشتم وقتی رفتم سونو دادم فهمیدم پسره مثل این بود که دنیا رو بهم داده بودن وپیش مادر شوهرم کلاس میذاشتم خیلی به خودم میرسیدم توی شش ماه دکتر بهم گفت مشکل داری بچت تو شکمت مرده منی که هزار امید داشتم نابود شدم با سقط بچه که کورتاژ انجام دادم تا سر حد مرگ رفتم مدتها با کسی حرف نمیزدم حتی چشم دیدن دخترامو هم نداشتم مادرم خیلی بهم دلداری میداد ومیگفت خدا خودش بخاد بده میده الان بعداز اون کورتاژ شش سال میگذره اسما کوچلو ی سه ساله رو دارم اما دخترم نازم الان یه ساله دوچار تشنج شده خود به خود بی حال میشه غش میکنه الان هم تحت مراقبت دکتره تورا خدا هیچ وقت ناشکری نکنید من که خودمو دلیل تشنج دخترم میدونم چونکه ناشکری کردم الان سه تا فرشته ناز دارم که توی فامیل خوشکلیشون زبان زد اقوامه ببخشید طولانی شد 🎀@delbrak1🎀
ما توی یک روستای کوچیک زندگی می کردیم...من دختری سربه هوا بودم...ما خودمون معلم مرد نداشتیم از شهر نزدیک روستامون میومد متاسفانه برخلاف ظاهرشون باطن زشتی داشتند و سادگی و بچگی خودم کار دستم داد و از طریق نامه باهاش در ارتباط بودم..😔 خونشون آخر روستا بود...گذشت تا اینکه یه روز ازم خواست برم خونش😭😔😱😱 https://eitaa.com/joinchat/2761359667Cd485941303 سرگذشت واقعی دخترروستایی😢😢👆👆
💐🌸🍃🍂❄️🍃🌻🍁🍃❄️🍂 🌼🌿 🌺 برای عذر خواهی همیشه پیشقدم شوید. زندگی خودتان است بیهوده تلخش نکنید.. 🎀@delbrak1🎀