🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 عاشقانه ای در جمکران 👇👇👇👇
سلام بانو جان...
من اهل قم هستم...
وقتی همسرم اومدند خواستگاری من اصلا سخت نگرفتم..ایشونم همینطور...اصلا جهیزیه براشون مهم نبود..میگفت کار میکنم باهم زندگیمونو میسازیم....
ما بعد از عقد یهولیمه به چندتا خانواده خودمون دادیم و باهو رفتیم جمکران...
اونجا باهم عهد بستیم که زندگیمون امام زمانی و زیبا بسازیم...
خداروشکر۸سال از زندگیمون میگذره هروقت مشکل داشتیمبهش پناه بردیم و یکی یکی مشکلاتمون حل شده....
🎀@delbrak1🎀
🌿🌿🌿💗🌿💗🌿💗🌿🌿🌿
روزگار اینِ ...
آدمو در گیر دنیا میکنه
آدمو از خودش دور میکنه
فکر به این که چی میشه.. چکار باید کنم
فکر به اینکه تایمم رو چه جوری مدیریت کنم که به کارهام برسم..
گاهی شوق ها وهیجانات هم آدمو از خودش دور می کنه
گاهی لازمه یه چیزی بهانه بشه تا سکوت کنی
درونت یه سکوت لازم داره تا خودشوپیدا کنه
هر بار..هر روز.. حتی هفته ای یکبار ..
به خودت بیا و خلوت کن
دیدنِ رقصِ سوختنِ عود
یا رقصِ شعله شمع
یا چشیدن یک فنجان قهوه....
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 #ایده_معنوی اعضا برای بچه دار شدن... 👇👇👇
🔸️در خصوص عدم بچه دار شدن برخی عزیزان:
نظر این بنده حقیر:
گاه عدم وجود ایجاد نسل برای انسان ، برخی گناهان عمد و سهل است.
۱_چهل روز قبل اقدام ، روزی ۱۰۰۰ مرتبه ذکر (استغفرالله ربی و اتوب...) و ادای واجبات چون نماز عمل کند.
۲_گاه باید برکتی وارد زندگی کرد ، و انرژی های منفی را بیرون راند ، یکی از اذکاری که برکت به زندگی میدهد نشر آوای اذان در خانه است!!
مرد چهل روز قبل اقدام هرروز در خانه اذان به هنگامه آن ، سر دهد. واجباتی چون نماز فراموش نشود. (قنوت نماز و بعد نماز ، بهترین لحظه ارائه خواسته است)
☝️☝️☝️
شاید هزار روش علمی امتحان کردی و جواب نداده ، ولی این بیا نظر این بنده حقیر رو ام یبار امتحان کن 🌺 ضرر نمیکنی....
🔸️اما یه نکته دیگه:
۱_نیت اسم گل پسرتون رو به اسم مولا علی یا حضرت عباس ببندید.
۲_اگر انشالله نیت دختر دارید ، روی اسم زهرا ، فاطمه ، زینب ، معصومه ببندید.
🌷خدایا نسلی صالح به همه عطا کن🌷
🎀@delbrak1🎀
#خانمها_بخوانند
🔹دوست عزیزی که همسرتون با خانم ها ارتباط کاری دارن بخونید مطمنم نتیجه میگیریم ..
🔵ببینید ی مثال واضح، وقتی همسرتون محبت نبینه و جام همسر خالی باشه، میاد تو مسیر اتفاقی ی خانم سوار ماشین میشه یا تو محل کار با خانم هم صحبت میشه اونم در حد ی سلام و تشکر..
🔵حالا تجسم کن خانم به راننده با ناز میگه ممنون که منو رسوندین و تشکر و از این حرفها. .
🔷بعد همسر جرقه درش روشن میشه چرا هر بار خانم خودش رسونده جایی اینجوری تشکر نکرده و جوری برخورد کرده که انگار وظیفه اش بوده..
🔵خوب خانم عزیز این جام شوهر داره پر میشه اونم توسط ی غریبه .ببین ی جرقه کوچک زد و آتیش روشن شد ..
پس پر کن جام همسر تو
یا تو اداره آقا خانم صدا میکنه خانم میگه جانم بفرمایید خوب این جرقه در درون همسرتون.
❌تلفن زنگ میزنه شما در جواب همسر :
بله بگو .ها چی شده ..خوب باشه . باشه بابا اه. .
📞این تیپ جواب دادن با جواب دادن :
جانم عزیزم .بفرما.. چشم و...
خانم ها حرف زدنتونو درست کنید ..نگین دیر شده و من چند سال ازدواج کردم از من گذشت و ولش کن .. ماهی رو هر بار از آب بگیری تازه اس .
❌اگر تا حالا اینجوری نبودین الان خجالت میکشین کاری نداره ساده اس ..قدم اول با پیامک شروع کنید .
کم کم پیام محبت بدین بعد به زبان بیارین خودش شروع زندگی خوب و پر کردن جام.
🔵تو اوج مشکلات هستین .خیانت کردن اشکال نداره تکان بخور و شروع کن خودت از این به بعد جام همسر تو پر کن ..زود شروع کن تا دیر نشده
🎀@delbrak1🎀
🌿🌿🌿💗🌿💗🌿💗🌿🌿🌿
ده ویروس کلامی که موجب تخریب رابطه ی بین شما و همسرتان می شود:
1️⃣ نصیحت تکراری
2️⃣ تذکر مداوم
3️⃣ سرزنش کردن
4️⃣ منت گذاشتن
5️⃣ مقایسه کردن
6️⃣ جرو بحث کردن زیاد
7️⃣ برچسب منفی زدن
8️⃣ پیش بینی منفی (نفوس بد)
9️⃣ گله و شکایت مداوم
🔟 متهــم کــردن
🎀@delbrak1🎀
🧿🌵
نوستالژی
حال خوب
همونجا که دلبر خونه داره..🥰
#حالا_شما_بگین خوشتون اومد؟🦩🕊🦩
🎀@delbrak1🎀
تو فقـط کسی نیستی که دوسش دارم
تو بهترین رفیقمی
بهترین آدمی که میتونم باهاش دردودل کنم
بهترین پناهگاه واسه غم هام
تو واسه من خیلی باارزشی..
#زندگیمی_دیگه
#دلبرجان 🤍
────𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮────
🎀@delbrak1🎀
🌸🌹🥀🍂🍁🌺☘🌿🍃🍂🍁🌺
#خانومها_بخوانند
بعضی از ما انگار سندروم خودزنی داریم!!!
❌❌جلو هر کسی بخصوص جلوی کسی که شما رو نیمه گمشده خودش میبینه هی کم و کسری هاتونو لیست نکنید ( من اعتماد بنفس ندارم من خجالتی ام....).
✅اتفاقا خودتونو تحویل بگیرین و یواش یواش ویژگی هایی که دوست دارین تغییر کنن رو براشون برنامه بریزین،دربارشون فک کنین.
🔹سرچ کنین ببینین کتابی هست که درباره یه همچین ویژگی و تغییرش توش گفته شده باشه؟
نشد با یه بزرگتر یا مشاور حتی دربارش صحبت کنین. دنبالش باشین همه جوره تا تغییره اتفاق بیافته.
🚫 خودتونو هیچوقت پایین نیارین
🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن.....
#خورشید
شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 پیغوم گذاشته واسه ارباب که دست به اون دختر نزدم خودتون این ننگو پاک کنید تا با
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
شنیدم یکی از دور صدام میزنه که هرجا هستی زود بیا دست و پاهام شل شد. یکی از خدمه ها
هراسون خودشو رسوند بهم گفت ،خورشید بجنب که خانم بزرگ کارت داره
کاش میشد ،نرفت کاش میشد فرار کرد کاش با علی رفته بودم ولی واسه این کاش گفتنا دیر بود. تا به خودم بیام و نه بیارم واسه رفتن پیش خانم دوتا نگهبان زیر بغلمو گرفتن بردن انداختن
زیر پای خانم بزرگ خون از چشماش میریخت عروس علی با چشمای خیس ولی سر به زیر کنارش نشسته بود اما از ارباب خبری نبود زانوهام درد گرفتن از دلشوره و دل اشوبی حس کردم خودمو خیس کردم خیره به لبای خانم بودم تا ببینم سر چی و واسه چی قراره مجازات بشم
که بالاخره زبونش چرخید با صدایی کلفت گفت تو که گفتی از علی خبر نداری. گفتم به والله ندارم گفت اما یکی از خدمه ها گفته دیشب علیو حوالی اتاقت دیده با بغض گفتم منو چه به علی خان، خانم بزرگ مگه کسی باورم میکرد؟ از نظر خانم من دشمن بودم به یکی از خدمه هایی که کنارش بود اشاره زد و گفت همینجا موهاشو از ته بتراشید تا حالیش بشه به اربابش دروغ نگه ببینم اونوقت به چیش مینازه مگه میشد التماس کنم یا بگم از علی خبر ندارم؟ خانم یک نفس میگفت
میبرید و میدوخت هیچ کاری از دستم برنمیومد جز گریه و زاری... چارقدمو به زور از سرم کشیدن از ته دل جیغ میزدم که بهم رحم کنن ولی خبری از مروت و دلسوزی نبود. تا اینکه دم موهام که تو مشت یکی از خدمتکارای گنده منده چرخید ارباب بزرگ سر رسید. یه عربده بی سر و ته زد تا همهمه بخوابه رو کرد به زنش گفت زن اینجا چکار میکنی؟؟ معرکه گرفتی چیو به ره ثابت کنی؟ نکنه پاتختی عروستو بیخبر جشن گرفتی؟ با دیدن سرو وضعم گفت چطور به خودت اجازه میدی تو خونه ام به رعیت زیر دستم توهین کنی؟ خانم بزرگ مقتدرانه گفت خانم این عمارتم با هرکی اندازه لیاقتش رفتار میکنم میدونه علی کجاست ولی زیر بار نمیره. خدمه ها ولم کردن ارباب گفت دخترک حقیقت داره؟ علی به تو حرفی زده؟
تا جاییکه میدونم علی حق داره به هر دختری از این آبادی ناخونک بزنه چون اختیار داره. پس نه اولیشی نه آخریش که هوا ورت داره زیر پاش بشینی و دلبری کنی که عقدت کنه و فراریش بدی.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 شنیدم یکی از دور صدام میزنه که هرجا هستی زود بیا دست و پاهام شل شد. یکی از خدم
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
با اشکایی که ردش روی گونه ام خشک شده بود گفتم همه تهمته ارباب
منو چه به بزرگ زادهها و .اعیونیا جز تمیز کردن کثافت و کنیزی شما لیاقتم نیست به روح پدر و مادرم قسم که هیچ خبری ازش ندارم نمیدونم چرا خانوم بزرگ باور نـ که خانوم بزرگ فریاد زد مش صفر با قسم و ایه میگه علی و دور و ورا اتاقت دیده چرا منکرش میشی؟ نکنه دست داری تو فرارش؟
چرا منکرش میشی؟ نکنه دست داری تو فرارش؟ اصلا علی اونجا چی میخواسته؟
گریه کردم و گفتم نمیدونم مش صفر چی دیده، اما به همه مقدسات از ارباب زاده بیخبرم ارباب با نگاه تیزش به همه فهموند متفرق بشن طولی نکشید همه رفتن حتی خانم بزرگ که با
حرص و خط و نشون نگام میکرد تنها که شدیم گفت حجاب ،کن ولی چرا اصرار دارن ثابت کنن تو معشوقه ی علیی؟ یعنی باور کنم از سر کینه بهت شکاک شده؟ چارقدم و انداختم سرم با هق هق گفتم عرق پام به عمارت خشک نشده خانم ازم کینه داشت اینهمه بدخلقی به یه رعیت
رو نمیفهمم.خدابیامرز مادرم که زنده بود دائم گوشزد میکرد از ارباب زاده دوری کنم نمیدونم چرا ولی گوش به حرفش میدادم. از شانس و اقبالم افتادم جایی که ارباب زاده زندگی میکنه مصیبتشم ،با منه شاید مادرم این روزا رو میدید و میگفت از ارباب زاده حذر
کنم.
ارباب گفت به خدا قسم اگر تار مویی از سرت کم میشد این عمارت و با خانوم بزرگ وخدمه هاش به آتیش میکشیدم
مونده بودم چرا هر چی خانوم بزرگ اصرار داشت با علیم ارباب سعی داشت از این واقعیت فرار کنه هیچی نمیفهمیدم بجز اینکه زودتر دور از چشم همه پناه ببرم به اتاقکم. اون چند روزی که همه دنبال علی بودن خانم حسابی باهام چپ افتاده بود. چقدر اذیتم کرد و زخم زبون میزد تا چشم اربابو دور میدید یه دل سیر کتک میخوردم بعد تو طویله حبس میشدم و غذا بهم نمیدادن اتیش تند خانم که کمی خنک میشد از طویله ازادم میکردن بجاش ازم
بیگاری میکشیدن
🎀@delbrak1🎀
در جهانی که ما زندگی می کنیم؛ هیچ چیز، غیر ممکن نیست!
کسی که تا دیروز تو را دوست داشته، امروز می تواند دوستت نداشته باشد،
آسمانی که تا دیروز، صاف بوده، امروز می تواند ابری باشد،
کهکشانی که تا دیروز، تنها بوده، امروز می تواند، در محاصره ی میلیاردها کهکشان باشد،
جدولی که امروز صد و هجده عنصر دارد، فردا میتواند بیش از صد و بیست عنصر داشته باشد و کسی که امروز عقیده ای شبیه به تو دارد، فردا میتواند عقیده ی دیگری داشته باشد!
جهان، دائما در حالِ ارتقا و تغییر است و نمی توان انتظار داشت آدم ها و تفکر و احساساتشان همیشه بر یک قرار بماند...
اینجا هیچ چیز، همیشگی و ثابت نیست!
من این را پذیرفتم و بعد از آن از هیچکس هیچ انتظاری ندارم!
نه انتظارِ تا همیشه ماندن و نه انتظارِ تا همیشه یک جور ماندن!
من این را پذیرفتم و به آرامش رسیدم.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃🍃 متنی بسیار تامل برانگیز برای مادرانکانالمون 👇👇👇
بچه که بودم وقتی کار اشتباهی میکردم مادرم میگفت
" اشکال نداره حالا چیکار کنیم تا درست بشه"
اما مادر دوستم بهش میگفت
"خاک برسرت یه کار درست نمی تونی انجام بدی"
امروز هر دو بزرگسال و بالغیم.
وقتی اتفاق بدی می افته اولین فکری که به ذهنم میاد "خب چیکار کنم؟" و با حداقل اضطراب و عصبانیت مشکل رو حل میکنم.
اما دوستم با مواجه شدن با اتفاقات بد عصبانی میشه و میگه "خاک بر سر من که نمی تونم یه کار درست انجام بدم، چرا من اینقدر بدبختم؟"
مادر و کودکی ها حرفای امروز ما و احساسی که به فرزندمان می دهیم تبدیل به صدای درونی فرزندمان خواهد شد.
مراقب باشیم چه پیامی برای همه عمر به فرزندانمان می دهیم.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃🍃🍃 مادربزرگ کانالمون میگه منم در زندگیم خیلی سختی کشیدم ولی صبوری کردم 👇👇👇
سلام. مهربونم
خانمی هستم ۷۲ ساله ۵۵ ساله بایک مرد عصبی و بداخلاق رندگی کردم
برای هیچ و پوچ عاشورا راه می انداخت
من و ۴ تا بچه ام کتک ها خوردیم ولی الان مادر دوتا دکتر مرد دوتا استاد دانشگاه که دخترام هستن میباشم
کلی خانواده ما زبانزد فامیل هستن
امسال شوهر م فوت شد نوه هایم دورم میگردند
منظورم اینه که تا کاسه ای ب کوزه ای خورد
زود زندگی رو ول نکنین بچه ها ب گردن ما حق دارن
کلمه طلاق د ر زندگی نباید بیان بشه من ۱۰ ماهه که مطالب این کال رو دنبال میکنم همش جنگه
ب خدا متوسل بشید صبر هم خوبه
عزیزان من صبر تلخ است ولیکن عاقبت
میوه شیرین دهد پر منفعت
🎀@delbrak1🎀
طنزینه
❣❣❣❣❣❣
مخصوص آقایان متأهل
یکبار فیلم عروسیتو برعکس نگاه کن،خیلی بهت حال میده.
یه شام مفصل میخورید ،بزن و برقص.
زنت حلقه و طلاهاشو در میاره میده بهت،از ماشین پیاده میشه ،میره خونه باباش😂😂
🎀@delbrak1🎀
⭕️ #تفاوت خصایص دو جنس زن و مرد
🔸مرد می خواهد تنها باشد و مشکلش را خودش حل کند.
🔸زن همدرد می خواهد و نمی خواهد تنها باشد.
🔸مرد می خواهد از نظر همسرش قهرمان باشد.
🔸زن می خواهد شوهرش بداند که به او تکیه کرده است.
🔸مرد از وقت گذراندن بیش از حد همسرش با فرزندان حسودی می کند.
🔸زن از وقت گذرانی همسرش با بچه ها لذت میبرد.
🔸مرد گمان می کند اگر یک بار گفت "دوستت دارم" این برای همیشه در خاطر زن میماند.
🔸زن نیاز دارد که "دوستت دارم" به هر دلیلی تکرار شود.
🔸مرد نیاز به دادن عشق دارد.
🔸زن نیاز به دریافت کردن عشق دارد.
🔸مرد عاشق دیدن خوشحالی زن است.
🔸زن با دیدن خوشحالی زیاد مرد به تفّکر فرو میرود.
🔸مرد دوست دارد تشویق بشود و زن دوست دارد حمایت بشود.
🔸ناراحتی مرد به زن احساس دوست نداشته شدن میدهد.
🔸مرد در سکوت فکر می کند و فقط جملات ضروری را بیان می کند.
🔸زن با صدای بلند تمامی افکارش را بیان می کند.
🎀@delbrak1🎀
✨صبح تون شاد و زیبا
✨از خـدا میخواهم
✨هر آنچه آرزو داریـد
✨بی دلیل نصیبتان شود
✨عشق و آرامش
✨نصیب لحظه هایتان
✨عزت و خوشبختی
✨همراهتان
✨سلامتی و تندرستی
✨همیشہ در وجودتان باشـد
✨روزتون زیبـا و پر برکت
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
سرگذشت اعضا 👇👇👇
#تجربه
من و همسرم 1ساله ازدواج کردیم. با وجود اینکه هم رو دوست داشتیم ولی همش دعوا میکردیم!
همسرم اخلاقش اینه که اگه بگه فلان کارو بکن، حتما باید انجام بشه! منم #لجبازی میکردم یا #غر میزدم. اینقدر شبها دعوا میکردیم که ازخستگی، خوابمون میبرد.
یه شب که مثل همیشه دعوا شد، گفتم: بیام از روش خانم های گل کانال استفاده کنم و بهش گفتم:
❤️حیف که دوستت دارم...
باورتون نمیشه! این حرف #معجزه کرد و همسرم بلافاصله گفت: اصلا هرچی تو بگی😍😂
اون شب بعد یک سال، من مزه #محبت همسرم رو چشیدم! بعدش بردم بیرون و برام معجون خرید و تا صبح خوش گذروندیم.
من با یه کلمه تونستم اینقدر مهربونش کنم، اگه یک سال بهش محبت میکردم، الان چکار میکرد!
✍ با زبان میشود کارهایی کرد که با شمشیر نمی توان!
🎀@delbrak1🎀
🔻مهمترین چکاپ هایی که خانم ها باید انجام دهند.
۱. تست پاپ اسمیرسالانه
۲. تست اچ پی وی
۳. سونوگرافی برای خانم های زیر ۴۰ سال و ماموگرافی برای خانم های بالای ۴۰سال و یا کسایی که سابقه سرطان سینه در فامیل درجه یک دارند و یا با تشخیص پزشک
۴. کولونوسکوپی و چکاپ فاکتورهای سرطان روده
۵. تست سنجش تراکم استخوان بعد از دوران یائسگی
🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن.....
#خورشید
شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 با اشکایی که ردش روی گونه ام خشک شده بود گفتم همه تهمته ارباب منو چه به بزرگ
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
جون تو تنم نمونده بود. روز به روز اب میرفتم بخاطر تنبیه کار نکرده ای که سهمی توش نداشتم. این آخریا دیگه پاهام دولا میشد وقتی راه میرفتم خانم بزرگ جوری نمیزد که سر و صورتم کبود بشه که ارباب بهش خورده بگیره بجاش تا توان داشت می کوبید به دست و پام و گاهیم به کمرم و شکمم لگد میزد که نفسم بند میومد با خباثت میگفت اجاقت کور بشه دربدر نیمه های شب تازه از کار دست کشیده بودم تو جام پهلو به پهلو میشدم که در زدن ترس نبود که چهارستون تنم به لرزه در اومد که اینوقت شب کیه؟ نکنه ارباب اومده قصد جونمو کنه؟ چجوری بگم محرم پسرتم کارت کم از گناه کبیره نیست؟ اما الانه
وقتی صدا اومد که میگفت خورشید جانم باز کن درو هنوزم قهری؟ باز کن پشت درما کسی ببینه اینجام اشکام ریخت و نفهمیدم چجوری سرپا شدم در و که باز کردم خودشو انداخت تو بغلم دست کشید رو موهای کم پشتم که به لطف خانم بزرگ چند تار بیشتر نمونده بود. گفت جانم به قربانت چرا استخونی شدی؟ چرا میلنگی؟ رو دستاش بلندم کرد گذاشت رو تشکم و گفت بهت سخت گرفتن؟ مگه نگفتم سرسختی نکن
چرا دستات زمخت شده چی بهت گذشته خورشید؟ چرا مثل پیرزنا چروکیده شدی؟ چیزی نداشتم بگم جز گریه که امونم نمیداد گفتم علی خان ارباب دنبالته، اینجا پیدات کنن عاقبتم با مادرتونه همینجوریم عذابم دادن که از زبونم حرف بکشن. گفت میدونم به وقتش تلافی تموم این روزا رو سرشون در میارم. نگران نباش.
کلی گشتم تا طبیب حاذق پیدا کردم برات دارو گرفتم ابستن بشی. حرف میزد و دائم سرو صورتم و غرق بوسه میکرد
یک ساعتی کنارم موند و گفت چطور دارو گیاهیا رو بخورم و بعد سه شب میاد که بذر بکاره. اونشب علی روح مرده و تن بیمارمو تیمار کرد نوازشم کرد و از شیرینی بعد سختیا گفت. حتی نقشه انتقامم کشید. وقت رفتن بازم چشمامو بوسیدو گفت میرم تا مجبور نباشم تن به ذلت بدم
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 جون تو تنم نمونده بود. روز به روز اب میرفتم بخاطر تنبیه کار نکرده ای که سهمی
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
اما دلم پیشته تاب بیار همین روزا برمیگردم. در و که بست دلم هری ریخت. عطر بوسه هاش هنوز روی دستام بود. عمیق بوییدم به گمونم پنج دقیقه ام نگذشت که شنیدم عربده میزنه ولم کنید بی چشم و روهای بی پدر مادر.... پشت سرش ارباب بزرگ با داد گفت ببندینش گستاخ فراریو، فکر کردی شهر هرته؟ دختر ارباب آبادی کناری رو بدنام کنی و بزنی به چاک؟ کور خوندی پدرسگ همین امشب به زنجیر میکشمت به صلابه ،میبندمت بالا سرت وامیستم تا دستمال زفاف بدی همین الان و همین امشب کار ناتمومو تموم میکنی. بعد هر قبرستونی نرفتی برو، ولی تنها نمیری دست زنتو میگیری میری
فکر کردی اجازه میدم با ابروم بازی کنی ناخلف؟
بخدا که حس کردم روح از تنم رفت مطمئن بودم علی اسیر شده اونم بخاطر من. وقتی در جواب ارباب بزرگ گفت ارباب رعیتی نه ارباب من نمیتونی مجبورم کنی به کاری که دلم رضا ،نیست ارباب دستور داد دست و پاشو ببندین تا به حسابش برسم... های های گریه هام رفت بالا. صبر کردم تا صدای قیژ قیژ باز شدن در اتاقای عمارت بیاد بعد خودمو بندازم تو حیاط. وای که نفسم به شماره افتاده بود همین که حس کردم حیاط به حدکافی از آدم پر شده با احتیاط منم رفتم تو حیاط از دور دیدم علی چهارشونه و با هیبت منو بسته بودن و گوشه لبشم خونی بود ارباب با شلاق مثل شمر ایستاده بود و براش خط و نشون میکشید. علیم
زل زده بود تو چشماش میگفت تلافی این بی احترامی به ارباب اینده ابادیو سر تک به تک اهالی عمارت در میارم دور نیست اونروز... بین بحث پدر و پسر ، خانم بزرگ اومد. دعوای نامفهومی بین زن و شوهر بلند شده بود. علی داد زد گم شید همتون منظورش به ادمایی بود که دوره اش کردن و پچ پچ میکردن
🎀@delbrak1🎀