eitaa logo
*خط به خط...
147 دنبال‌کننده
628 عکس
34 ویدیو
9 فایل
#کتاب ها خدای خطوط اند... و خطوط خدای کلمات.. و این میان... چه خبر از خدای من؟!
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان «دعبل و زلفا» سرگذشت شاعری معروف به نام دعبل است که زبانی تیز و صریح در حق‌گویی دارد. او در سفری، به عشق زلفا که کنیزی شیعه است و سیرت و صورتی زیبا دارد، گرفتار می‌شود. برای رسیدن به او تلاش فراوانی می‌کند و حتی در عشقش از نماز دور می‌شود و به شراب روی می‌آورد و اشعاری عاشقانه می‌سراید. این اشعار باعث می‌شود تا به قصر موصلی و هارون راه پیدا کند و با چنین افرادی هم‌نشین شود. در نهایت به وضع اسف‌باری دچار می‌شود و یکی از عمّال امام کاظم علیه السلام، ابن یقطین، او را نجات می‌دهد و زلفا را با لطایف الحیلی از چنگ موصلی بیرون کشیده و به ازدواج دعبل درمی‌آورد. زلفا دعبل را ترغیب می‌کند تا اشعاری در مظلومیت اهل بیت و افشاگری ظلم‌های حکومت وقت بسراید. دعبل مسیری روشن‌تر را طی می‌کند تا این‌که با بیماری چشمان همسرش مواجه می‌شود و به هم می‌ریزد. در نهایت چشمان زلفا به وسیله‌ی پیراهنِ امام رضا علیه السلام شفا می‌یابد. دعبل در این داستان با افراد زیادی از جمله ابن سیار مواجه است. ابن سیار طبیبی مادی‌گراست که دوست ندارد به هیچ وجه مومن شود. او نیز در این داستان با حادثه‌هایی مواجه می‌شود. این رمان مانند قلب تپنده‌ای است که مدام با اتفاقی تازه، خون را در رگ‌های داستان پمپاژ می‌کند. نویسنده طنابِ ناقوسِ داستان را به دست دارد و به محض این‌که احساس کرد ارتعاشات صدا دارد فروکش می‌کند، باز این طناب را می‌کشد و اتفاق و آهنگ تازه‌ای رقم می‌خورد. البته برخی از داستان‌ها که جنبه‌ تاریخی و معرفتی نیز دارند، مجبورند در روند داستان، مجموعه‌ای از اطلاعات لازم را به مخاطب برسانند؛ اطلاعاتی که خیلی با اصل داستان عجین نمی‌شود. رمان «دعبل و زلفا» نیز، که برگرفته از حادثه‌ای واقعی است و جنبه‌ تاریخی و معرفتی دارد، از این قاعده مستثنی نیست. یکی از نشانه‌های تسلّط نویسنده و خلّاقیّت او این است که جایی و به گونه‌ای این اطلاعات را به مخاطب بدهد، که لطمه‌ای به داستان وارد نشود. بهترین زمان برای دادن اطلاعات، زمانی است که نویسنده مخاطب را به مرحله‌ای از تعلق رسانده باشد؛ مرحله‌ای که مخاطب به خاطرِ عُلقه‌اش به داستان، تحمّل پذیرش این مطالب را داشته باشد. در واقع، وقتی چنین زمانی فرا می‌رسد که داستان به بلوغ خود رسیده باشد. خوشبختانه نویسنده، که با فنون نویسندگی آشناست، همین کار را می‌کند. او ابتدا داستان را تا مرحله‌ی زیادی پیش می‌برد و به بلوغ می‌رساند و بعد اطلاعات را در قالب‌های مختلفی(مانند دیالوگ و کلاس درس و امثال آن) به مخاطب ارائه می‌دهد...
داستان ❤️ ❤️ دعبل خزاعی ، شاعر معروف اهل بیت، به کنیزی شیعه، زیبا و مومن...💞 روایتی عاشقانه از دشواری های رسیدن دعبل به زلفا.. 💔 از بی نمازی خدا،📿 تا بی نیازی خدا،🙌 از گفتن شعر های عاشقانه، ❤️ تا شراب و می و خماری و مستی...🍷🍾 از عشق طبیب دربار به زلفا،💘 تا باز شدن پای دعبل به دربار موصلی و هارون ...❌ یک داستان شیرین تاریخی، 🌸 به ظرافت از نویسنده ....
هدایت شده از انتشارات به‌نشــر
📝مسابقه کتابخوانی #دعبل_و_زلفا ◀️قرعه کشی هفته پنجم📆دوشنبه۱۲شهریور یک هدیه۴میلیون ریالی سفربه مشهد 💰دوهدیه۱میلیون ریالی کارت خرید کتاب وکالا 🎁سه بسته متبرک فرهنگی ◀️اطلاعات بیشتر Behnashr.com
*خط به خط...
#معرفی_کتاب_محرم 💫نامیرا💫 #مناسبتی #kettabkhanha
✂️ آشفته و نگران وارد خانه شد. یکراست به اتاقی رفت و سرگردان به دور خود چرخید. ام سليمه وارد اتاق شد. آشفتگی عمرو را دریافت. پرسید: چه شده عمرو... اتفاقی در کوفه افتاده؟» عمرو عصبی بود. گفت: نه... کاسه ای آب بیاور ام سليمه گفت:‌ من باور کنم که هیچ اتفاقی نیافتاده؟ پس آشفتگی تو از چیست؟ عمرو گفت: چون هیچ اتفاقی نیافتاده.. آخرین پیک های کوفه از مکه باز گشته اند، اما پاسخی از سوی حسین بن علی دریافت نکرده اند. فقط نامه ها را گرفته و آنها را راهی کرده؛ همین!» . . @kettabkhanha
به مسلم گفت: «حسین بر ما منت گذاشت که یاری ما را پذیرفت. من از سوی تمامی مردان مذحج می گویم که آماده ایم تا کار یزید را در همین کوفه یکسره کنیم. خواهی دید که با ورود فرزند رسول خدا، مردم بصره نیز به ما خواهند پیوست. وقتی همه تأیید کردند. عمرو هیجان زده گفت: به خدا سوگند من غلبه‌ی حسین بن علی را بر پسر معاویه بسیار نزدیک میبینم. مسلم لبخند زد. گفت: خداوند به تو خیر دهد که برای مولایم حسین خیر میخواهی.
و حُـــــــر هنوز هم که هنوز است... ماتِ کَرَمِ سَیِّدُ الشُهدا است..... ❤️ @kettabkhanha