eitaa logo
🍀خط‌خطی‌های دل🍀
562 دنبال‌کننده
531 عکس
30 ویدیو
1 فایل
دلنوشته‌ها و اشعار پریسامصلح کتابهای منتشر شده #آنی_که_ندارم #گلدان_خشکیده #دیوانه_جان 👈کپی با ذکر نام شاعر👉 کانال در تلگرام moslehparisa@ عاشقانه ها و عارفانه ها
مشاهده در ایتا
دانلود
کار مجنون هاست از لیلا شکایت می‌کنند "با زبان گریه از دنیا" شکایت می‌کنند شیوه دل بردن از معشوقه‌ها تا سخت شد از صبوریهایشان هر جا شکایت می‌کنند اشک در چشمانشان وقتی که می‌خشکد فقط خشکسالی را بهانه یا شکایت می‌کنند در کنار ساحل آرام دور از هر خطر بی‌هنرها از تب دریا شکایت می‌کنند در بلاتکلیفی احساسشان با بوسه‌ها بی‌سبب از تلخی لبها شکایت می‌کنند این جماعت در بیان عشق هم سردرگمند با چه رویی از غم فردا شکایت می‌کنند @khatdl
صبحت‌بخیر حضرت باران بگو به ما با روزگار خسته دلها چه میکنی؟ درگیر زرق وبرق فریبنده‌ای شدیم با غفلت نشسته بر ما چه میکنی؟ @khatdl
آسمان غرق تماشا شده با حس غرور خانه دخت نبی پرشده ازعشق وسرور آمده زینب کبری که شود اسوه صبر صلواتی بفرستید براین دختر نور @khatdl
سلام به همراهان عزیز میلاد حضرت زینب را تبریک عرض می‌کنم روز پرستار را متفاوت به کسانی تبریک میگم که در حال مراقبت از بیمار ، سالمند و یا معلول در خانه هستند بدون هیچ چشم‌داشتی با عشق. @khatdl
در فاطمیّه روضه به دلها سلام کرد اشک آمد و به گونه دنیا سلام کرد @khatdl
زل می‌زند هر روز بر در؛ با تیله‌بازی خو گرفته، چشمان اشک‌آلود مادر. ** ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
به اهل آسمان بگو! هنوز باز مانده است، دهان زخم‌هایمان. **... @khatdl ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
می‌بینی‌ام دوباره ولی روبه‌راه‌تر بی تو تمام زندگی‌ام دلبخواه‌تر محکم نشسته‌ام که بگویم به گوش شهر دل در کنار عقل شده سربه‌راه‌تر آنقدر زخم و طعنه به جانم رسانده‌ای در خاطرات کهنه شدی پُرگناه‌تر اصلا مچاله میکنم آن روزگار را وقتی به نام عشق "منم" بی‌پناه‌تر هر واژه‌ای پیاده نظامم شده ببین من هم کنار شعر و غزل پادشاه‌تر می‌بینی‌ام دوباره کمی آه می‌کشی می‌بینمت شکسته شدی روسیاه‌تر @khatdl
باید لهستان باشم و درگیر با انقلاب سرخ چشمانت سرکوب می‌گردد جدایی‌ها با لشکر خودخواه و نادانت اشغال کردی کشور دل را بیهوده دست و پا زدم در گل باید برای حکم آزادی دستور می‌آمد که زندانت_ جای قشنگی نیست تاریک است سخت است جانفرساست می‌دانی یکرنگ بودن بین آدمها نقشی است خشکیده در ایوانت گنجشکها ای کاش برگردند حال و هوای شهر بارانیست از صلح پرسیدم ، کبوتر را_ کشتی چرا در کاخ ویرانت اصلا نفهمیدم بیا امشب تکلیفمان را باز روشن کن این عشق باید مثل پیچکها سر می‌زد از دنیای گلدانت بس کن نگو از خواستنهایت اصلا زبان مشترک داریم؟؟ ما دوست نه، دشمن‌تریم انگار پیداست از احساس پنهانت من اهلی صلحم تو اهل جنگ بیزارم از فرسنگ‌ها دوری باید به من نزدیک‌تر می‌شد مرز جنون و عقل و ایمانت @khatdl
عشقی که جان گرفته به دنیا نمی‌دهم امروز را به نسیه‌ی فردا نمی‌دهم پهلوی شاعرانه‌ترین واژه‌ها شکست غم را به دست شاعر تنها نمی‌دهم مولا فقط علیست که با اسم اعظمش دشمن درون خانه‌ی خود جا نمی‌دهم در کوچه،پشت در، همه جا با ولایتم با سوختن مجال به حاشا نمی‌دهم تا باغبانِ زنده‌ی آل پیمبرم گلخانه را به دست تبرها نمی‌دهم اصحاب یأس را ببرید از شب امید شمعی شدم که نور به پروانه می‌دهم حب علی درون صدف‌واره‌ی دل است "این است گوهری که به دریا نمی‌دهم" @khatdl
فاطمه رفت ولی رد غمش پابرجاست... @khatdl
با چشمهای میشی دلخواه با لهجه باران و ابر و ماه زیباتر از من شعر می‌گویی زیباتر از من شعر می‌خوانی @khatdl
پاییز رفته است از خانه‌های ما نقشی نماند از او در کوچه‌ها به‌جا مادربزرگ من با سینی مسی آمد نشست و گفت: از عطر نرگسی پر بود سینی‌اش از شعرهای ناب مهمان ما شده لبخند بی‌حساب دی ماه آمده با کوله‌های برف دلگرم میشویم با شعله‌های حرف یک استکان چای با کاسه‌ای انار هی فال حافظ و موسیقی سه‌تار شادی جوانه‌ایست در سردی زمین یلدا بهانه‌ایست شیرین و دلنشین @khatdl
364.6K
شعر. :پریسا مصلح آوا : م.ج‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرلحظه دستان تو را مهتاب بوسیده در آسمان چشم‌هایت نور پاشیده از عشق لبریزی و همواره در آغوشت گنجشک بی‌بال و پری آرام خوابیده دور از هیاهوی درون شهر در خانه آرامش لبخندهایت را دلم دیده از قاصدکهای کنار باغ نشنیدی اخبار دلگرمی تو در دشت پیچیده با دستهای پينه‌بسته در دل گلدان از مهرورزیهای تو احساس روییده دنیا به تو یک قرن احسان را بدهکار است اما کنار غفلتش چیزی نفهمیده مادربزرگ شعرهای مهربان من پاییز بعد از رفتنت عمریست خشکیده @khatdl
چشمها اشک شوق می ریزند عرض حاجات صد برابر شد آیه آیه دوباره احمد خواند نام زیبای سوره کوثر شد با تمام وجود باید گفت خوش به حال خدیجه مادر شد... @khatdl
شاعر شدن برای خودش امتیاز بود تفریح ناشیانه‌ او رقص جاز بود کنج حیاط خلوت ذهنش بجای گل موسیقی قشنگ غزل ،دلنواز بود از آن طرف نگاه حکیمانه‌ای که گاه دنبال جور کردن پول جهاز بود چشمان هرکدام پراز حرف بود و حیف پلک سخن نگفتشان نیمه‌باز بود دختر تمام دلخوشی‌اش شعر بود و شعر اما زبان منطق دنیا دراز بود باید برای زندگی‌اش عشق می‌کشید با دست عاشقانه‌ که غرق نیاز بود... آمد بهار ،روز تولد ،کنار شمع لبخند کودکش همه جا یکه‌تاز بود خوشحال می‌نشست کنار نهال خود راضی‌تر از همیشه گلش "سروناز"بود با رفت و روب خانه و دم کردن غذا همصحبت جهانی او قهوه‌ساز بود شاعر نشد ولی غزل مادرانه‌اش با شعرهای عصر خودش هم‌تراز بود @khatdl
مانند پسربچه تخس سر کوچه هی شیشه شکسته من ِ بیگانه‌تر از من @khatdl
دلسوخته‌ام مرا کمی باور کن لب‌دوخته‌ام مرا کمی باور کن مانند نسیم رد شدن از غم را _ آموخته‌ام، مرا کمی باور کن @khatdl
این زخمهای کهنه که سر باز کرده‌اند انگار جنگ تازه‌ای آغاز کرده‌اند لشکرکشی علیه دل تکه تکه را شاهان بی‌درایت لجباز کرده‌اند... @khatdl