"هرکجا حرف غریبی است کمر میشکند"
استخوان درگلوی زخم جگر میشکند
داس بی مهری نامردکه برشاخه نشست
گوشه خانه ی احساس پسر میشکند
با کِفایی شدن روزه ی ساکت بودن
واجب عینی ما،بغض" پدر" میشکند
حرف حق راسرهر ماذنه محکم میخواند
آه از اهل ریا ،قافیه سر میشکند
لقمه ایی که شده برجان حرامی هاگوشت
لب و دندان و دل و سینه و سرمیشکند
#پریسامصلح
#فاطمیه 😭
@khatdl
این شعرها حکایت ناقص نوشته چون
زخمی عمیق بردل تاریخ مانده است
از روضه های مبهم این روزها بخوان
برسینه ای نگاه در ومیخ مانده است
پیچید عطرمادرمان درفضای شهر
یک شاخه گل، گلاب بهشتی شده ببین
چادرنماز خاکی او قد خمیده شد
عجل وفات،نوحه ی هرلحظه اش واین
آغاز ماجرای غم سخت بی کسی است
فرزند درکنار پدرگریه می کند
نیلوفری تکیده وجودش برای عشق
حالا علی کنار پسر گریه می کند
آرامتر که حال بدن روبه راه نیست
اصلا گناه دختر طاها بگو که چیست؟
دنیا برای اهل خودش،بعدازاین فقط
خفت برای اهل نفاق اتفاق نیست
شاعرتمام حسرت خودراخلاصه کرد
دربغضِ کوچه در غم آتش کنار در
شرمندگی نصیب همه میشود که او
مخفی ،شبانه می رود از شهر خیره سر
شهری که خواب می رود از غفلت و گناه
بی غیرتی نشانه ی مردان او شده
باید عذاب در همه جا شعله ور شود
وقتی "علی" نشانه ی بغض عدو شده
این شعرمدتی است که ماتم گرفته است
ای کاش میرسیدی از آن کوچه هابه ما
آقای خوب و مرهم غمهای بیشمار
جان حبیبه ای که شده وقف دین بیا
#پریسامصلح
#فاطمیه 😭
@khatdl
شاعر شبیه مرغ پر وبال بسته ای
اشکش نشسته در دل غم بی پناه تر
می گفت در عزای عظیمی قصیده ای
هرچند بغض مثنوی اش روبه راه تر
هرجا نگاه میکند آتش به پا شده
درگیر روضه های جگر سوز میشود
آرام زیر لب دم یا فاطمه مدد
این شب مگر برای جهان روز میشود!!؟
فریاد زد: کسی به سراغش نمیرود؟
جمعیت و نگاه غریبانه ای به او
شاعردرون خانه مجسّم نشسته است
انگار عده ای شده غافل از آن سبو
هی ضجه میزند نبریدش دلم شکست
صاحب عزای خانه زهرا مکدّر است
آرامِ بچه های علی را شفا نبود؟!
دنیا به نام نامی مادر معطّر است...
#پریسامصلح
#فاطمیه 😭
@khatdl
خوابم نمی بَرد، شده "دل" عابدی عزیز
شب زنده داری اش شده با لطف قهرتو
#پریسامصلح
@khatdl
با چشمهایت ای مسیحا جان گرفتم
در لابه لای دردها درمان گرفتم
پیچیددرگوش زمان موسیقی عشق
هربار با خندیدنت سامان گرفتم
محکم نشستی در وجود نازک دل
در شعرهای عاشقت جریان گرفتم
یادت نمی آید که هرشب تاخود صبح
با آرزویت روی سر قرآن گرفتم
در زیر باران تا سحر کارم دعا بود
عمرم! تورا باچنگ،بادندان گرفتم
لب تَربکن بایک بغل عطرگل یاس
آیا تو را با شاخه ی ایمان گرفتم؟
دوراز هوای شهر تو باران که بارید
درجنگل گیلان تب تهران گرفتم
بین زمین و آسمان گاهی شناور
گاهی صفای شوق را هذیان گرفتم
دراین خودآزاری شیرین گونه هر روز
از گونه هایت عشق را آسان گرفتم....
وقتی نباشی واژه ایی در جستجو نیست
درشهر می پیچدغم نسیان گرفتم
#پریسامصلح
@khatdl
رفت از شهر دلم ،خاطره ها بارانیست
پشت سر "آب" که نه "آه" روان میریزم
#پریسامصلح
@khatdl