eitaa logo
🍀خط‌خطی‌های دل🍀
608 دنبال‌کننده
548 عکس
31 ویدیو
2 فایل
دلنوشته‌ها و اشعار پریسامصلح (دِلارُز_مصلح) کتابهای منتشر شده #آنی_که_ندارم #گلدان_خشکیده #دیوانه_جان #دنیای_من_ابراهیم 👈کپی با ذکر نام شاعر👉 کانال در تلگرام moslehparisa@ عاشقانه ها و عارفانه ها
مشاهده در ایتا
دانلود
حاصل بداهه‌سرایی شاعران گروه مُداقّه بمناسبت سالروز شهادت سردار سليماني (۱۳دی‌ماه ۱۴۰۳) ماه ما پیکرش که پرپر شد خدمتِ تازه‌ای مقدّر شد از کران تا کران ستاره شد و شبِ دلها از او منوّر شد خستگی‌ناپذیرِ میدان بود خستگی پیش او محقر شد گفت: هرکس که تیر زد به نظام در به در، خوار و زار و ابتر شد از ندای بلند حق‌خواهیش گوش ظلم جهانیان کر شد از امامِ رضا شهادت خواست آخرش پر زد و کبوتـــر شد بعد عمری مجاهدت آن شب شام تار جدایی اش، سر شد جز شهادت نبود سودایش ارباً اربا شبیه اکبر شد در زمستان سرد و بی‌احساس چشم خشک جهانیان تر شد از دیار حسین می‌آمد کشور از بوی او معطر شد روز تدفین حاج قاسم ما کل ایران‌ شبیه محشر شد با عمل در پی شهادت بود هر چه شد از دعای مادر شد در دفاع از حریم آل الله شمع پروانه های بی سر شد سر فدا کرد و عاقبت دیدیم لایق التفات دلبر شد آنقدر بی قرار رفتن بود تا که مهمان بزم حیدر شد تا نوشتم چه آمده به سرش شرحه‌شرحه تمام دفتر شد داغ سنگین پر کشیدن ، آه سخت چون کربلای دیگر شد زردی خاک آن زمین از خون رنگ دیگر گرفت و احمر شد با هزاران ستاره در دل شب زخمـــهای تنــش برابر شد اربا اربا شد و درون کفن جای اکبر، علی اصغر شد او که در راه اعتلای وطن بی سر و پاره پاره پیکر شد شک ندارم که در بهشتِ عدَن میهمان علیّ‌ِ اکبر شد نه فقط ما ، که از شهادت او خاطر یک جهان مکدر شد خون پاکش هدر نخواهد رفت حاج قاسم اگر چه پرپر شد درس آزادگی به ما آموخت مکتب او شهید پرور شد مخزن عطر عاشقی بشکست یک جهان مست بوی عنبر شد تا که خالص شود برای خدا پیکرش پاره پاره آخر شد از نبـــوغ و رشــادتِ ســـردار سربلند این نظام و کشور شد چه یلی پرورانْد این کرمان خطّه ای که شهیدپرور شد نورِ چشمانِ هرچه آزاده یاور و غمگسارِ رهبر شد منجی و جان‌پناه مظلومان خارِ چشمان هر ستمگر شد از غروبش نگو فسانه به ما سر زد از شرق و مهر خاور شد حاج قاسم، قسم به خون تو انتقامت شعار برتر شد راستی قهرمانِ قصه ی ما چندمین؟ قهرمان بی سر شد؟
همسرایی شاعران گروه مداقه به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله رئیسی ای عهده‌دار عشق، در باغ ولایت الگوی کامل در شجاعت، در قناعت ای صاحب لطف و کرامتهای بسیار مرد عمل ، مرد رشادتهای بسیار ای از همه با درد مردم آشناتر هم باصفاتر، ساده‌تر، هم باخداتر ‌ با حرف مردم بارها کردی مدارا گل‌واژه‌های صبر را کردی شکوفا ای دست و پنجه نرم کرده با شدائد نستوه‌تر از تو ندیدم من مجاهد تو خستگی را خسته کردی مرد میدان فرزند زهرا، سید ابراهیمِ ایران اخلاص راس کارهایت بود ای مرد هرگز نگشتی از فشار کار دلسرد قصدِ سفر کردی برایِ خدمتِ خلق رفتی که دریابی، ببینی محنتِ خلق اردیبهشت چشمهایت تا خزان شد سیلابِ خون جاری ز قلبِ ورزقان شد باران و ابر و جنگل و انبوهیِ برگ آن شب بدل گشتند به خنیاگرِ مرگ لعنت به این بغض گلوگیر کشنده آن ابرهای تیره‌ی بالا رونده ....!؟ گفتند کار ابرِ بد یُمن و پلید است من ابرها را میشناسم این بعید است رفتی و احساس صداقت با تو می‌رفت گل‌واژه‌ی صبر و نجابت با تو می‌رفت دین خدا را حافظ و منصور بودی آیینه‌دار آیه‌های نور بودی لاجرعه از جام ولایت سر کشیدی از ورزقان سوی خراسان پر کشیدی ای مرد میدان‌! راه تو، راه عدالت شایسته‌ی نوشیدن شهد شهادت با ماه و انجم می‌زدی هرشب تفأل گفتی خدا،خواندی دعا ،کردی توسل تو اهل ذکر و فکر و ایمان و حدیثی با خون خود تفسیر قرآن می‌نویسی قدری بخواب ای مرد خاک‌آلود و خسته حالا که چشمان تو را، عباس بسته رفتی ندیدی غزه را ویرانه کردند خون بر دل شمع و گل و پروانه کردند رفتی ندیدی ماه را در خون نشاندند بعد از تو نصرالله را در خون نشاندند رفتی ندیدی ضجه‌های کودکان را در خاک و خون سنوارهای نیمه‌جان را ای داغ سنگینت کمرها را شکسته با رفتنت غم بر دل رهبر نشسته بعد از تو دور مدعی‌ها خط کشیدم از گریه‌های رهبرم غم را چشیدم با رفتنت غم در دلِ عالم نهفته از آن زمان دیگر کسی شب‌ها نخفته آن شب لباس صبر را صدچاک کردیم ما تکه‌ای از قلب خود را خاک کردیم با کوچ تو کرد آسمان ورزقان تب غمخانه شد دنیا برای ما در آن شب بعد از تو بار غصه‌هامان مانده بر دوش یک عده هم نور تو را کردند خاموش رفتی و دنیا رخت خوشحالی نپوشید در سینه‌هامان زخم بود و درد جوشید پرپر شدی همراه یارانت رئیسی ایران و ایرانی پریشانت رئیسی ای کاش می‌ماندی ولی تو رود بودی در جست‌وجوی منزل معبود بودی دریای با احساس بودی ای رئیسی از نسل پاک یاس بودی ای رئیسی رفتی و این بازی دست سرنوشت است زخمت همیشه بر دل اردیبهشت است رفتی و عکس خنده‌ات را قاب کردم اندوه را ...اندوه را بی‌خواب کردم وقتی که گفتند آسمانی شد رئیسی من ماندم و دلتنگی و حسرت‌نویسی پای قلم با رفتنت جانی ندارد ابر دواتم میل بارانی ندارد هر بیت را بیت دگر آرام کرده این مثنوی را یاد تو خوش‌نام کرده ای مرد پاک بی‌ریای حین خدمت داغت به دلهامان نشسته تا قیامت در کوچه‌های یاد تو بغضی نشسته غم شیشه‌های خانه‌ی دل را شکسته عمری گذشت و بی‌تو ما درگیر دردیم بودی بهار و بعد تو پاییز زردیم در سایه‌ی خورشید هشتم خانه داری تو تا ابد در محضرش خدمتگزاری زد بوسه بر پیشانی تو حاج قاسم پای شهادت‌نامه‌ات ثبت است: "خادم" در آسمان‌ها سوی ما آغوش وا کن سید برای عزت ایران دعا کن