#سو_من_سه
#قسمت_هشتادوشش
از این مکث ها متنفرم.
- علیرضا نبود؟
- نبود مصطفی.
- برید جلو. برید جلوتر. دنبال ماشینشون نرید. برید جلوتر.
نمی فهمم چرا. جواد فریاد می زند سوار شویم. آرشام دوبار نه، ده بار ماشین را خاموش می کند تا راه بیفتد. محمدحسین شروع می کند دوباره
آرامش دادنش را:
بچه ها خبری نیست. نترسید. من باهاتون فاصله ای ندارم. فقط، چهارچشمی اطراف رو نگاه کنید. تند نرید. آرشام تند نرو. شیشه
رو بدید پایین. اطراف رو نگاه کنید. علیرضا...
آرشام با داد جواد پا از روی گاز برمی دارد:
- احمق مگه نمیگه یواش برو.
- جواد عصبانی نشو. الان وقت داد نیست. چپ و راستتون رو خوب نگاه کنید. آرشام یه لحظه ماشین رو نگه دار جواد ببینه رد ماشین
مستقیم رفته یا پیچیده.
جواد پیاده می شود و مقابل ماشین می دود. یک جایی می ایستد و به چپ می پیچد. دوباره می دود و یکهو فریادش بیابان ساکت را پر می کند:
- علیرضا!
هولزده از ماشین پیاده می شویم. گوشی از دستم می افتد. نمی توانم کاری کنم. صدای التماس مصطفی می آید. خم می شوم و گوشی را برمی دارم. نه نمی توانم. جواد و آرشام از ماشین دور شده اند. علیرضا با من بیشتر از همه مانوس بود. زیادی تنها بود. نه مادر عاقلی داشت و نه پدر دلسوزی. من همیشه همراهش بودم. تمام دلم به هم می پیچد.
صدای محمدحسین که آرام آرام نامم را می خواند کمی توانم را برمی گرداند:
- وحیدجان! آقاوحید! تو تا حالا هوادار علیرضا بودی. حالا هم همینه! میشه بگی چه خبره؟ ببین الان ماشین دوستاش از جلوی ما رد شد. پس ما نزدیک شماییم. وحید.
لب می زنم:
- بیایید. تو رو جان حضرت زهرا؟ بیایید.
- داریم می آییم وحیدجان. فقط بگو چی شده؟
با آخرین توانی که برایم مانده قدم بر می دارم به سمت جایی که علیرضا افتاده است. پاهایم رمق ندارند، اما دنبال خودم می کشمشان.
صدای فریاد جواد را می شنوم:
- ای خدا! به دادمون برس. یا ابالفضل.
یک جسم می بینم و یک دایرۀ خون. هق می زنم. زانوهایم خم می شود و می افتم. صدای محمدحسین می آید که دوباره ذکر توسل گرفته است. آرشام هم نشسته روی زمین. جواد سر هر دوتایمان داد می زند تا بلند شویم. دوباره هق می زنم و می لرزم.
- زنده است، زنده است. بیاید کمک بدید. آرشام تو رو قرآن پاشو. وحید در ماشین رو باز کن.
خودم را می کشم تا نزدیک علیرضا. سر و صورت خونینش توانم را بیشتر می برد. بدنش پر از جای چاقو است. پاره پاره است لباس هایش...صدای ماشینی می آید و فریاد مصطفی و...
...
دستم را می گذارم روی زنگ، اما نمی زنم. جواد خانه است؟ مادرش هست؟ خواهرش هم هست؟ صبر می کنم. نفس می کشم. گوشی اش خاموش است. آدم نه توی خیابان خیال راحت دارد از دست زنها، نه...زیر لب می گویم:
- ای تو روحت جواد که آدم شدنت هم شده برای من پارازیت
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
دوستای گل #مرکز_دنیااااااا💋💋💋
چون یه عده از دوستای گلمون تازگی به ما پپیوستن 😍😌😌
خب طبیعیه که نمیدونن روال گروه جذاب و قشنگ #مرکز_دنیااا چه جوریاس و واسشون سؤال شده مه اصلا اینجا کجاست؟ 🤔
و ما و شما گل دخترای ناب و خاص و دوست داشتنی و فهمیده😍😌👌اینجا چی کار میکنیم😉😉😉
پس یه توضیحی میدیم برای این دوستای جدید و البته همهی دوستای نازنین قبلیمون😊😊😊
خب جونم بگه واستون که 👇👇
#مرکز_دنیا یه گروهه😉
ویژهی دخترای نوجوون ۱۳ تا ۱۸ ساله از سراسر کشور قشنگمون ایران😍😌
(البته اعضای خارج از کشور هم داریما☺️)
کارمون چیه؟ 🤔 🤔
هر هفته #سه_شنبه
#ساعت18(همون 6عصر😉☺️خودمونی)
با هممممهی این گلدخترا میایم تو گروه😌😍
و راجع به موضوعاتی که تو شخصی ادمین ها پیشنهاد میدن😉
و یا علاقه دارن😌☺️
و یا مربی هامون باخبرن که خوششون میاد😉
با هم حرف میزنیم🗣🗣
و شما گل دخترا هرررررچی دلتون میخواد میگید👌😘
و ما میشنویم👂👂
و مربی های گل و توانمند و خوبمونم باهاتون حرف میزنن😍😘
تازشم همیشه فردای دورهمی مجازی مون
یه #چالش جذاب و مفید داریم😍
و بعد از یه هفته که دوستای گل هم گروهیمون 😉
جوابای چالشا رو فرستادن برا ادمین
و البته تو گروه هم جواباشون اومد😃☺️😌
#برنده و #جایزه هم داریم👏👏😍😍
و جایزه های خوشگل و #جذاب هم برا برنده هامون می فرستیم بره در خونشون 💒
و غافلگیرشون کنه😍👏👏👏👏👏
پس بشتابید به عضویت و فعالیت و عضو اضافه کردن در #مرکز_دنیااااااا
( https://eitaa.com/joinchat/2347565137C7f7b383141 )
👏👏👏
#سو_من_سه
#قسمت_هشتادوهفت
کسی می گوید:
- شنیدم وحیدخان! درو باز می کنم جرات داری بیا تو...
از جا می پرم و در تیک صدا می کند.جواد خندان روی بالکن را دوست دارم. دستم را چنان فشار می دهد که برای خلاصی دو تا مشت حواله اش می کنم.
- از کی روح خبیث پیدا کردی.
- روح موح نمی خواد. از پنجرۀ چشمی دیدم مثل منگولا دور خودت می چرخی! چرا زنگ نمی زدی؟
حرفی ندارم بزنم، می پرسم:
- تنهایی؟
در سالن را باز می کند و می گوید:
- آره بابا. اهالی ما زود به زود حالشون گرفته میشه، میرن برای تعویض روغن دبی.
- ای جان!! منم.
می گوید:
- چه خبرا؟ پیش علیرضا بودی؟
علیرضا یک هفته ای در مراقبت های ویژه بود و دو سه روز است که بخش نشین شده است. ده روز است که زندگی ما کلا قابل بهره برداری
نبوده است. اتفاقاتش ریشۀ همۀ ما را سوزاند. حدود دوازده تا از خانه های مزخرفشان را گرفتند. داشته و نداشته و تمام خوشی هایمان یک جا گندمال شده است. جوان یعنی ... این نتیجۀ جدیدم است. هر زر مفتی را قبول کردن یعنی همین. بعد هم ادعایمان می شود که عقلی اگر حرف بزنید قبول می کنیم اما احساسی نه. کجای این جوان ها عقلی انتخاب کردند که...
- اَه ول کن تو رو خدا.
خیره خیره جواد را نگاه می کنم. می خواهم که از سکوتم بفهمد، اگر که بخواهد بفهمد. جواد نفهم نیست. سکوت را می شکند:
- یه بار گیر داده بودم به مهدوی که خدا ما رو زندانی کرده با بکن و نکن کردنش. از اسارت بدم میآد. من دلم آزادی می خواد. همین طوری که هستم. هوس هرچی کردم داشته باشمش. نقد و خوشمزه. "حداقل" کیف می کنم همین جا که... خدا گیر داده که پدر در بیاره!!!
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
1.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ به زبان انگلیسی ترجمه فارسی🎵
در مورد امام زمان😍
#موزیک_تایم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
شهیدی که در شب عملیات به تک تک اعضا گردان گفت که سرنوشت شما چه خواهد شد ...🌻
شهادت ، اسارت و زنده ماندن و ...😢
در وصیت خود نوشت ای برادر عراقی که مرا به درجه شهادت رساندی اولین کسی را که در ان دنیا شفاعت می کنم تو هستی چرا که مرا به این درجه رساندی.
#شهید_حاج_علی_محمدی_پور
فرمانده گردان ۴۱۲ رفسنجان.
#الگو #یک_نمونه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
^|🐝🍯|^
#حرف_قشنگ✨🌱
گفتـــم خدایا؛
ازبیناون ھمھ گناهــےڪهڪــردم!...؛
ڪدومـــومیبخشـــے...؟!
لبخنــدزدوگفت↓
∞اناللهیغفرالذنوبجمیعا∞ツ💫
•🌿•
#ازخدابه_مخلوق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
4.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عفافگرایی
🎥معضل خرید مانتوی پوشیده
🔶 گلایه خبرنگار آمریکایی سرکار خانم #مرضیه_هاشمی از وفور عرضه مانتوهای نامناسب در ایران و ناتوانی برای خرید #مانتوی_پوشیده
♨️ متأسفانه مانتوهای پوشیده به قدری کاهش یافته است که بانوی آمریکایی در خرید مانتو در ایران !
متعجب مانده بود که چطور
این بازار شیعیان پر از
مانتوی بدون دکمه و نصفه آستین است!
✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#خلاقیت
خلاقیت بسیار زیبا و جالب با چوب های غیر قابل استفاده یا بازیافتی
👌👌👌
#هنرومهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost