#رمان_از_کدام_سو
#قسمت_بیست_و_یکم
- جواد! چه کار می تونم برات بکنم؟
- یه سؤال دارم. سرجدت درست جواب بده. نپیچونم.
- اگه جواب دادنای من حالت رو خوب میکنه، باشه بپرس.
- مگه نمی گی من آزادم؟ اختیارم دست خودمه؟
دوبـاره شـروع شـد. چـرا یـک بـار نمی نشـیند عالـم خلقـت را از اول، درسـت و عمیـق مطالعه کنـد تـا ایـن همـه از وسـطش دور خـودش نپیچـد. الآن وقتـش نیسـت کـه ایـن را بگویـم. کوتـاه می آیـم و جـواب می دهم:
- خب آره خدا بهت آزادی داده با اختیار...
- پس مرگ این وسط چیه؟
حـالا اصـل حالـش را فهمیـدم. بایـد مـدارا کنـم تـا بتواند خـودش را به زمان حال برساند.
- برگه ی پایان دنیا. سوت پایان مسابقه ی اختیار.
انگار جواب دلخواهش را گرفته، پوزخندی می زند:
- پس بالاخره خدا یه جایی کم می آره...
امشب مشکلش اساسی است. تا صبح همین جا هستم.
- آره یا نه؟
خدایا چطور جواب بدهم که حالش را خراب تر از این نکنم؟
حرفم را سبک و سنگین می کنم و می گویم:
- خـدا کـم مـی آره یـا بشـر مغـرور؟ توقـع نـداری کـه هرچـی بشـر از اول خلقت بوده همین جوری توی دنیا بمونه؟
- مگه اینجا چشه؟
لذتـش مخـدوش شـده کـه این طـور بـه غم نشسـته اسـت. مثـل همه، مثـل مـن کـه وقتـی کسـی و چیـزی لذت زندگیـم را کم می کنـد لب به اعتراض باز می کنم. با احتیاط می گویم:
- کوچیکه. آدم هم محدوده. خودت تا حالا اصرار داشـتی که برای لـذت بـردن محدودیت هـا رو کنـار بـذاری و هـر کاری دلـت خواسـت بکنی. پشیمون که نشدی؟
با حالتی که انگار دارد مسخره ام میکند جواب میدهد:
- خب داشتم لذت می بردم.
- نـه اشـتباه نکـن. تو دلت می خواسـت مرغ بریان بخـوری. باید پاش پول می دادی. باشه بچه مایه داری!
بالاخره باید کار می کردی، باید گاهی خودت رو مجبور می کردی که سر کار بری، پس محدود می شدی به سختی تا پول داشته باشی. تازه یـه مقـدار کـه می خوردی سـیر می شـدی و نمی شـد ادامه بـدی. دلت
می خواست تا دخترای خوشگل مال تو باشند، اما دلتو می زدن. کی بود؟ سـیمین؟ قالت گذاشـت یکی دو هفته قیافه می گرفتی. به در و دیوار می زدی.
منتظـرم تـا بـه حرفهایم واکنش نشـان بدهد و درددلش باز شـود؛ اما انگار دارد با خودش حرف می زند. آرام زمزمه می کند:
- یعنـی فریـد الآن اون دنیـا راحـت و آزاده؟... یعنـی دیگـه هـر کاری می تونه بکنه؟
دردش را فهمیدم. هم تأسف رفتن خورده و هم ترسیده است.
- فرید رو جلوی چشمام گذاشتن تو خا ک... هیچیش نبود... سالم سـالم بـود... . سـکته ی قلبـی کـرد... مسـخره اسـت، خیلـی مسـخره است.
سـرش را بـه شـدت تـکان میدهـد. صورتـش رنـگ می بـازد... انـگار دارد صحنـه ای را می بینـد کـه برایـش خـوش نیسـت و لحظـات بـد و نا گـوار...
🆔️ @khatdost
چیز کیک بدون نیاز به فر در سرآشپز پاپیون
https://sarashpazpapion.com/recipe/73266evepgljtvl8f7h7ll7chbk31ldi
مواد لازم برای۶ نفر
بیسکویت ساده ۱۸ عدد
کره (بدون نمک، آب شده) ۱۱ قاشق سوپ خوری
شکر ۲ قاشق سوپ خوری
پنیر خامه ای (در دمای اتاق) ۴۸۰ گرم
شیر (غلیظ شده شیرین) ۴۵۰ گرم
آب لیمو ۱/۴ فنجان
پوست لیمو ترش 1.5 قاشق چای خوری
عصاره وانیل 1.5 قاشق چای خوری
دانه انار (برای تزئین) ۱/۳ فنجان
طرز تهیه
۱- بیسکویت ها را در یک غذا ساز بریزید و بزنید تا خوب ریز شود. به جای آن می توانید آنها را در یک کیسه پلاستیکی در بسته بریزید و له کنید.
۲- خرده بیسکویت ها را در یک کاسه متوسط بریزید و کره آب شده و شکر را اضافه کنید و هم بزنید تا خوب مخلوط شوند.
۳- مخلوط بیسکویت را کف و دور (تا ارتفاع 6 سانتی متری) یک قالب فنری 22 سانتی متری بریزید. می توانید با کف و دور یک پیمانه بیسکویت را به قالب فشار دهید.
۴- روی نان بیسکویتی را با پوشش پلاستیکی بپوشانید و 20 دقیقه در یخچال بگذارید.
۵- در یک مخلوط کن پنیر خامه ای را خوب بزنید تا نرم و یکدست شود سپس شیر غلیظ شده را در آن بریزید. آب لیموترش، پوست لیموترش و عصاره وانیل را اضافه کنید و بزنید تا مخلوط شوند.
۶- مخلوط را داخل قالب نان بیسکویتی بریزید. روی چیز کیک را با پوشش پلاستیکی بپوشانید و 3 ساعت و نیم تا 4 ساعت تا سفت شود داخل یخچال قرار دهید.
۷- وقتی خواستید کیک را سرو کنید آن را از یخچال بیرون بیاورید و فنر قالب را فشار دهید تا کیک از آن بیرون بیاید. روی کیک دانه انار بریزید سپس برش بدهید و سرو کنید.
سایر نکات
این چیز کیک غلظت نرمی مانند پودینگ دارد. چون ژلاتین داخل مخلوط وجود ندارد چیز کیک به هیچ وجه سفت تر از پودینگ نمی شود.
منبع :سرآشپز پاپیون
وبسایت :
https://sarashpazpapion.com
@khatdost
🌹 رفع گرفتاری 🌹
#آیت_الله_مجتهدی
هر که گرفتاری شدید داشته
باشد روزی هزار مرتبه بگوید:
˝استغفرالله ربی و اتوب الیه˝
آن گرفتاری رفع میشود انشاءالله.✨
📚 صحیفه مهدیه ۱۰۴
🆔️👇👇👇
@khatdost
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹کلیپ تصویری: غریبی امام زمان (عج)😭
بسیار تاثیر گذار و قابل تامل 😔
🎤 استاد احسان عبادی
#قرارگاه_حضرت_مهدی
@khatdost
الهی ;
روی بنما تا در روی کسی ننگریم
و دری بگشای تا بر در کس نگذریم
الهی;
از بود خود چه دیدم مگر بلا و عنا؟
واز بود تو همه عطاست و وفا!
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
@khatdost