eitaa logo
خط دوست
62 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
675 ویدیو
6 فایل
یک کانال خاص ☺️برا دخترای خاص😁 هنر، طنز، موسيقى🎶 مطالب علمی 🤩 رمان 📚 💢 مشاوران خوب👇 🔸مشاورخانواده @mpaknejad 🔸مشاورنوجوان و جوان 09191600459 🔸مشاور نوجوان @m_jahazi 🔸سوالات احکام ‏‪0912 452 5766 🔸شبهات اعتقادی @R_Jebreeilzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
بـہ سُوۍ مَݩ بـیآ...!🕊🌱 از طرف خُدآ🌸☁️ 🍪💕 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
زندگی زیباست🌸🌻🌈 آفتاب زندگی زیباست با ترانه های دل نوازش طلوع زندگی زیباست با خاطره هایش غروب زندگی زیباست با تلخیها و دردهایش آری ،زندگی زیباست اگر تو بخواهی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر آرشام هم مثل مادر جواد دوتا لب داشت، یک کیلو مو، دو سه تا جعبه لوازم آرایش. البته بچه ها بیشتر می گفتند: - شش تا کفش، دو تا بوت، بیست تا ساپورت، سیصد و اندی شال، چهارصد رنگ لاک، گوشی یکی، جلدش سه گونی... و یک گروه صد نفرۀ دوستان مدرسه و کودکی و خردسالی و رحِم مادر که تازه بعد از چند سال همدیگر را در مجازی پیدا کرده بودند و عکس آش و ماست تزیین شده و گل و زردک و تنبرک را می فرستادند و هزار قربان صدقه پشتش و قرارهای پارک و خرید که دوتا هم وسطش موسسۀ خیریه بروند که حس مفید بودن و تعریف از فداکاری کردنشان زنده بماند. دیگر وقتی نمی ماند برای بچه هایشان مادری کنند. یا اصلا بچه دار شوند که حس مادریشان بگیرند. مادر پدرهای امروز بچه را یک هلو تصور می کنند که لپ قرمزش قابلیت بوس کششی دارد و کلی لباس و عروسک و... اما هیچ چیز محبت و توجه مادر نمی شود که آرشام داشت؛ منتهی از نوع جسمی اش را. دیگر خودش هم می دانست از خانه که بیرون می آید باید رد رژ لب مادر و خواهرش را از صورتش پاک کند. جای بوسه بود، جای فهم نیاز فکری و روحی آرشام نبود. دارم خزعبلات می نویسم؛ خودم هم می دانم. حال خرابی دارم من. این شب ها همه اش در صفحات و فضاهایی هستم که هیچ وقت فکر نمی کردم باشد. یک دنیای دیگر از بشر و مدل زندگی اش. کاش ندیده بودم. سرم شده است پر از سؤال و شبهه و تردید و ترس. می خواستم بفهمم علیرضا عضو کدام گروه زیرزمینی شده است که خودم هم... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
20.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگه خدا از روح خودش در ما دمیده است یعنی خدا در آخرت می خواهد روح خودش را عذاب کند؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
"بنیاد ملی خانواده" برگزار می‌کند : @women92 دوره تخصصی حل مسئله با حضور اساتید برجسته، جهت تربیت نیرو در حوزه زن و خانواده میباشد. طلاب برگزیده این دوره در صورت کسب حد نصاب امکان حضور در دوره های کنشگری خانواده را خواهند داشت. _ دوره ویژه جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ می باشد(به زودی بقیه گروه های سنی هم دعوت خواهند شد) _ظرفیت و زمان ثبت نام محدود است ✨ دوره برای افرادی که از طریق لینک زیر (با معرفی مدرسه علمیه) ثبت نام نمایند، رایگان خواهد بود. ✨ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://formaloo.com/wo0m3 https://eitaa.com/joinchat/3344760855C17713c4a73 سوالات (بسیار ضروری) خود را برای شناسه زیر ارسال بفرمایید. @seyedalikhan
‏ما تو خونمون وقتی سالاد الویه درست میشه تا یک هفته صبح ظهر شب وعده غذاییمون همونه😐 آخرش برای اینکه تموم بشه باهاش درزای دیوارو میگیریم🤦‍♂😂 😊 ☺️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
باید غیر از خودم، عقل کس دیگری را هم به میان گود می کشیدم. همیشه فکر می کردم که عقل کل هستم و همۀ اطرافیان باید یک دور بیایند برایشان کلاس بگذارم. هنوز هم همین حس را دوست دارم داشته باشم، اما نمی شود. به خدا که دیگر نمی کشم. قاطی کرده ام در حد لالیگا. پدر هست اما بروم چه بگویم؟ به مادر هم که نمی توانم بگویم. همیشه مقابلشان خودم را کاردان نشان داده ام و نگذاشته ام دخالت کنند حالا بروم بگویم یک چاه پیدا شده وسط زندگیم که بویش دارد خفه ام می کند. نه، غرورم همۀ دارایی ام است باید هم حفظ شود. بین همه فقط یکی هست که قطعا مهدوی است. تنها کسی که من با خیال خودم دلم نخواسته که ببینمش. بدی ندیدم اما پیش خودم بده اش کرده ام. می روم کنار دفتر و نگاهش می کنم. دور میزش دوسه تا از بچه ها هوارند. همیشه همین است، دورش شلوغ است. همه تیپ با همه فکر و اندیشه ای کنارش راحتند. چون خودش راحت زندگی می کند. به همه هم راحت می گیرد. غالبا معلم ها می خواهند بچه ها را شبیه خودشان بار بیاورند. انگار که ما شخصیت و استعداد و توانمندی خاص خودمان را نداریم، تمام تلاششان را می کنند که خاک ما را در قالبی که خودشان درست کرده اند بریزند و مجسمۀ ما را تراشیده شده مقابلشان بگذارند و هر بار که نگاهش می کنند بادی به غبغب بیندازند. این کار بزرگترهای ما جوان هاست. بشویم مقلد بی فکر. همین هم هست که ما را سر لج می اندازد. نمیخواهم نه شبیه پدرم بشوم نه شبیه آن که مادرم می خواهد. مهدوی اما ما را شبیه خودمان می پذیرفت و شخصیت ما زیر پایش نبود که هیچ؛ با همین شخصیت ما روبرو می شد و تحویل می گرفت. من عاشق همینش بودم؛ هیچ نداشت درظاهر، اما توانسته بود جواد را بعد از نابود شدن فرید، روی پا بلند کند. هیچ چیز نداشت اما آرشامِ اخلاق مرغی را آرام کرده بود. حال خراب من را چه؟ دردسر بزرگ علیرضا را چه؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
.•🦋✨. | وصل، شیرین نشود گر نبُود دردِ فراق نمکِ عشق، بجز رنج و غمِ هجران نیسٺ | ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
مجید بخاطر خال کوبی هایش طوری در سوریه وضو میگرفته که معلوم نباشد؛ اماشب آخر بی خیال می شود و راحت وضو میگیرد. وقتی جوراب یکی از رزمنده ها را میشست💦 یکی از بچه ها که تازه مجید را در سوربه شناخته بود ، به او میگوید:« مجید جان !تو این همه خوبی ,حیف نیست خال کوبی داری؟» ⁉️ مجید هم جواب می دهد:« این خال کوبی یا فردا پاک می شود یا خاک می شود.» 🍃 فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت.» روحش شاد🕊 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
🌱✨ میگن وقتایۍ ڪه بنده میخواد یه گناه بزرگ انجام بده خدا به فرشتگان یا همون ڪرام الڪاتبین میگه فرشته ها شما ها برید... من و بندمو تنها بزارید .. ما باهم یه ڪار خصوصۍ داریم.. ڪه نڪنه مورد لعن ملائکه واقع بشیم ڪه آبرومون نره... انقدر عشق و این همه بۍ وفایۍ؟!🙃💔 🌱| ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
✨ جمعه‌ها، از‌پشت‌پنجرۀانتظار نفس‌می‌کشم‌نبودنت‌را وتسبیح‌می‌اندازم‌امیدبودنت‌را ... این‌شهرانتظارتورادردل‌دارد! برگردای‌مسیحا ...🥺💔 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost