eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
651 دنبال‌کننده
565 عکس
324 ویدیو
102 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
✨مرحوم حاج شیخ علی صفایی حائری (رضوان الله تعالی علیه): " به خدا قسم، کسانی که به خاطر باطل از حقّ جدا شدند، کامی از باطلشان هم نگرفتند. این را به نَفستان بِباورانید " 🎤 سخنرانی ویژگی‌های اصحاب امام حسین(علیه السلام) ❣ 📆جلسه اول - ۱۵/محرم/۱۳۶۹.ش ▪️امروز ۲۲تیرماه، سالروز عروج مرحوم استاد صفایی است. 🔺 به روح بلند ایشان، صلوات و فاتحه‌ای هدیه کنیم. 🤲 🔺 استاد شیخ حسین انصاریان 👇 https://eitaa.com/einsad/5569 🌷🇮🇷🏴🇮🇷🌷
📌سلسله نشست های شبهای حوزه 🔸استاد صفایی و مشکلات حوزه و روحانیت 🔺باحضور حجت الاسلام لاجوردی و حجت الاسلام بهمنی ⏰ ۲۳ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸ عصر 🏠قم- میدان معلم- کوچه ۲۲- پلاک ۲۶- مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم آدرس روی نقشه @markazasnadqom
📌«همیشه مسافر» مطرب که عاشق نَبوَد، و نوحه گر که دردمند نَبوَد، دیگران را سرد کند. (مقالات شمس تبریزی) 🔹اصلاً نمی توانستم باور کنم که یک سفر کوتاه یک روزه همه ی زندگی مرا تغییر دهد و سال های سال تا به امروز این همه بر لحظه لحظه ی عمر و جزء جزءِ هستی ام تأثیر بگذارد. 🔸یکی از روزهای آذرماه سال یک هزار و سیصد و پنجاه و هشت. من بودم و سعید و ناصر. سعید که بعدها چند تکّه از استخوان های او را از جبهه به تهران آوردند و ناصر که تمام بدنِ مجروح و زخمی اش نشانه هایی دارد از هشت سال حضور جوان مردانه در دفاع از این سرزمین ( و الآن ناصر در بیمارستان است و منِ بی همـّت ناسپاس به دیدن اش نرفته ام هنوز).شنیده بودم که خیلی از کتاب ها، خوانندگان خود را به دنبال نویسنده ها روانه کرده اند. جست و جویی که از انس با اثر شروع شده و به مصاحبت مؤثّر انجامیده. ما نیز با خواندن چند کتاب از نویسنده ای ناشناس، راهی شده بودیم. 🔸بعد از زیارت از حضرت معصومه، راهیِ کتابفروشی های اطراف حرم شدیم. به دنبال کتاب فروشی هجرت. بالاخره راه پلّه ای را گرفته بودیم و رفته بودیم بالا. در آن بالاخانه با کتاب فروش سر و کلّه می زدیم که ما به دنبال نویسنده ی این چند تا کتاب، آقای عین.صاد می گردیم که از بعضی ها شنیده ایم نام اصلی اش علی صفایی است. 🔹کتاب فروش همین طور طفره می¬رفت. نه ردمان می کرد برویم پی کارمان و نه نشانی ای از آقای عین.صاد را به ما می داد. معلوم بود که ما را نگه داشته تا هم قدری سبک سنگین مان کند و قدری هم وقت بگذرد. همین طور بود. دیگر حوصله مان لبریز شده بود و چیزی نمانده بود تا راه بیفتیم که مردی روحانی وارد شد. و دقایقی بعد، مرد کتاب فروش با حرکاتِ چشم اش به ما اشاره کرد که یعنی همین است. و ما متوجّهِ تازه وارد شدیم. بیست و هفت- هشت ساله می نمود. عمامه ای سفید و عبا و ردایی با موها و ریش های خرمایی و چهره ای آرام. با تعجّب و احترام سلام کردیم. خودش جلو آمد و خیلی صمیمانه – و به یادم نمانده که با چه چیزی- سر صحبت را باز کرد. قرار شد که عصر به خانه اش برویم در محلّه ی باجک قم. 🔸بر دیوار آن خانه ی کوچک یک طبقه، تعداد زیادی دوچرخه و چند تا موتورِگازی و دنده ای تکیه داده بودند. تو که رفتیم لحظات آخرِ درس او بود. با تعدادی طلبه ی ملبّس و مکلا که در اتاق کیپ تا کیپ نشسته بودند. یک مَدرَس ساده. کم کم طلبه ها رفتند. چند نفری ماندند که به مباحثه پرداخته بودند. و من و سعید و ناصر. شلوار و پیراهنِ بلند آخوندی تن¬اش بود و بدون دستار رفت و چای آورد و نشست. از ما یکی¬یکی پرسید. ناصر چیزی گفت و من غزلکی خواندم و سعید هم سوره ی فجر را به سبک منشاوی قرائت کرد و آقای عین.صاد که در همان دقایق متوجّه شدیم دیگران به او حاج شیخ می گویند شروع کرد به صحبت. حرف هایش مثل نوشته هایش در کتاب های مسؤولیت و سازندگی، عاشورا، انفاق، غدیر و رشد، صمیمی و عمیق و تازه و تأثیرگذار و جذّاب بود. درباره ی همان سوره ی فجر شروع کرد به صحبت و به آیات پایانی که رسید، صورت اش پر از اشک شده بود. یا أیَّتُها النَّفسُ المُطمئِنّه إرجِعی إلی رِبِّکَ راضیه مرضیّه فادخُلی فی عِبادی و ادخلی جَنَّتی. 🔹علی صفایی حائری به عنوان یک نویسنده هیچ فاصله ای با آثارش نداشت. خودش را که می دیدی انگار کتاب هایش رو به روی توست. کتاب هایش را که می خواندی، انگار خودش با تو حرف می زند و حرف و حدیث و پیک و پیغامش همان بی تابی های متعالی که عالمان را میراث داران انبیا کرده است. در جوانی با مسائل تربیتی شروع کرده بود. در کنار فقه و اصول و ادبیات و فلسفه و . . . به مسائل پرورشی پرداخته بود. با آن¬که شنیده بودم در بیست و یکی دو سالگی خارج فقه و اصول را گذرانده و چیزهای دیگر را در این ها درجا نزده بود. به قول خودش: در نور نمی توان نگریست که این¬جا درجا زدن است. با نور باید حرکت کرد و به جایی رسید. اولی بینایی را از تو میگیرد و دومی تو را در راه یاریگر است. به سرچشمه پناه برده بود؛ قرآن و حدیث، و در سلسله کتابهای روش نقد که انواع دیدگاه ها را نقد میکند، میبینی در آزادی و عرفان مصطلح ماندن را هم کم می داند، برای انسان. آزادی از آزادی دغدغه ی او بود و رسیدن به مرتبه ی رشد. و این همه را در وحی دریافت کرده بود. عین‌صاد به روایت سهیل محمودی به مناسبت ۲۲ تیرماه سالروز رحلت استاد علی صفایی حائری https://t.me/maasqom/36 @markazasnadqom
🔺 پا فرو برده در عشق! 🔹به مناسب سالروز رحلت دانشمند فرزانه استاد علی صفایی "توفیق حضور در درس و جلساتش را نداشتم، چند باری برای دیدن یکی از دوستان که از شاگردان و ارادتمندانش بود، به منزلی که حلقات درس و گفت و گوهایش در آن برگزار می‌شد رفتم و او را که با حرارت و عشق و شوق خاصی در حال بحث و گفتگو بود، از نزدیک دیدم. مرد با وقار و جذاب و صمیمی ! حلقات‌ درسش بسیار گرم و پرنشاط بود. چیدمان حلقه درسش هم مثل مباحثش و همانند ادبیاتش؛ خاص، دیدنی و نوآورانه بود! روحانی جوانی که در همان بار اول ملاقات با او؛ احساس قرابت و صمیمیت می‌کردی و محبتش به دل می‌نشست! با آن‌که آن سال‌ها جوان بود اما اندیشه‌اش عمیق و دامنه دانش و اطلاعاتش گسترده بود و همین دانش را چون، اهل ذوق و هنر بود، با چاشنی ادبی و هنری زیبا و دل‌نشین ادا می‌کرد لذا به دل می‌نشست. دبیرستان که بودم با کتاب‌هایش آشنا شدم و بسیاری از آن‌ها را خوانده بودم و سال‌های اولی که وارد قم شدم پی‌جوی آثارش بودم. هنوز برخی از آثارش را در کتابخانه‌ام دارم و گاه از آن‌ها بهرمندم. از ادبیات روان و بدور از اغلاق و پیچیدگی‌های زبانی و ادبی و جذابش ، احساس خوبی دارم و همیشه برایم شیرین و دلنشین بود. اما مهمتر از آثارش، منش و جامعیت دانش و اندیشه‌ورزی و تعلیم خردورز‌ی‌اش به شاگردان ، هنر خاص او بود که از او شخصیتی خاص و منفرد ساخته بود. علاوه بر مقام تعلیم، همسان پدر بلکه بیش از آن، یار و غم‌خوار شاگردانش بود. همین ویژگی‌های شخصیتی او بود که برای نسل جوان آن روزگار جذاب و محبوب بود. حسادت‌ها و سو ظن‌ها شائبه‌هایی را علیه استاد جوان پراکند و شبهاتی در مورد آرا و اندیشه‌اش به وجود آورد که دل آزردگی‌اش را فراهم ساخت. اما هیچ‌گاه از گفتن و نوشتن و تربیت خسته نشد و نگاه والای انسانی‌اش را مخدوش نساخت. به همین جهت، اندیشه‌هایش درجمع جوانان سال‌های ۵۰ و ۶۰ زیاد مورد گفتگو قرار می‌گرفت. در چنین فضایی بود که خیلی تلاش کردم تا از اندیشه و شخصیت او بیشتر بدانم اما با شرایط غبار آلودی که گروه‌ها ایجاد کرده بودند، خیلی امکان حضور در جلساتش نبود اما همواره پی‌‌جوی آثارش از شاگردانش و .. بودم و به بحث و گفتگو نشستم. یک بار در محافل سیاسی که صبح جمعه در دفتر تبلیغات قم با حضور شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی کشور با شرکت طلاب جوان برگزار می‌‌شد یکی از نمایندگان بلند پابه و مشهور مجلس حضور یافته بود، از او پرسیدم که چرا از جناب عین صاد ( مخفف نامی که مرحوم صفایی به آن شهرت داشت) در تلویزیون استفاده نمی‌شود؟ پاسخی داد که از اثباتش در ماند! مشخص بود که فهم و درکی درست از اندیشه‌اش ندارد. برای من نگاهش به هنر و سینما و کاربست ادبیات خاص در تبیین معارف اسلامی مهم بود و اما حرّیت و صمیمیت او با اهل هنر و رسانه و طلاب و دستگیری مداوم او از اهل نیاز و بی‌تکلف بودنش، عالمی فرزانه و اهل اندیشه و معلمی خردمند و خردورز و مربی ناصح و خیرخواه بودنش و افق نگاهش که ورای زمانه و اقران قرار داشت از همه مهمتر بود. روزگار آن‌چه سزاوارش بود، از او دریغ داشت و اجل نیز صفحات فرصت‌ را بر مریدان و خوشه چینان محضرش بست و او را که روح بی‌قراری داشت و مهاجری مشتاق لقای حق بود به دیاری دیگر و سرای محبوبش، فراخواند! او برای همیشه معلمی ژرف‌اندیش و جان آگاه و دردمند که به بیان خودش، بارش باران عشق را حس کرده و پا در عشق فرو برده بود، در تاریخ بلند حوزه معرفت و تربیت و فضیلت باقی ماند! شخصیتی بود وارسته و معلمی متعهد، سخت کوش و جان شسته که امروز سخت بدان نیازمندیم. رضوان‌الله تعالی علیه روحش شاد 🤲 ✍ حمید احمدی 📆 ۲۲ تیر ماه ۱۴۰۳ 🌷🏴🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۲ تیرماه، سالروز عروج استاد علی صفایی حائری است. مردی که در عمر کوتاه ۴۸ ساله‌ی خود، بیش از ۶۰ کتاب نوشت و صاحب مکتب و اندیشه بود. ✍ رهبر معظم انقلاب در مورد ایشان فرموده‌اند: ایشان در تفسیر قرآن صاحب‌نظر بود؛ همچنان که علامه طباطبایی (ره) صاحب نظر بود. حضرت آیت الله حائری شیرازی نیز راجع به ایشان گفته اند: قدر این نویسنده، شناخته نشده. او محتوای شهید مطهری را دارد و روش بیان شریعتی را. 💌 فرزندان ایران را بشناسیم. ★᭄↬@𝒑𝒂𝒋𝒐𝒉𝒆𝒔𝒉_𝒆𝒔𝒇𝒂𝒉𝒂𝒏
هدایت شده از چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 برادری چو عبّاس ◼️ در این شب تاسوعا همّتی تا جفا کم کنیم و به وفای عباس زنده شویم و با ولیّ خود همراه بمانیم و امان شمر را نخواهیم و از جام فرات لب تر نکنیم. که اگر وفا کردیم ما را به برادری می‌گیرند و فاطمه ما را فرزند خویش می‌خواند. 📚 وارثان عاشورا، ص ۷۵ 🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥چیکاربکنیم سقوط نکنیم ... 🎙 «🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از مدیا استاد هادیزاده
سخنرانی استاد هادی زاده_ روایت علامات مومن.mp3
19.86M
علامات مومن ، استاد هادیزاده
هدایت شده از مدیا استاد هادیزاده
سخنرانی استاد هادی زاده_ روایت علامات مومن.mp3
19.86M
🔺علامات مومن در کلام سید الساجدین علیه‌السلام 🏴 👌 زید عزه 📆 ۱۴۰۳۰۴۲۸ 🔺این صحبت استاد هادیزاده حول علائم مومن از بهترین و کاربردی ترین تحلیل‌هایی است که از کلام معصوم ارائه شده است که همراه با مثال های کاملا ملموس و قابل فهم است. این تحلیل های دقیق در مرحله اول موجب می‌شود انسان نظارت دقیق تری روی رفتارهای خودش داشته باشد و بتواند خودش را در بعد ایمان نقد بزند. 🔺به علاوه راهکارهای استاد جهت رفع مشکلاتی مانند شتاب، بیصبری و ... که دامان ما و نسل جوان امروز ما را گرفته بسیار کلیدی و راهگشاست. 🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از فرزندان روح الله
🔰 دور جدید جلسات مبنا بررسی مهمترین طرح های معرفتی کشور 📌با حضور مولفین و اساتید برتر طرح های معرفتی، اعتقادی کشور حجت‌الاسلام مجتبی مصباح - طرح ولایت دکتر محمدصالح هاشمی گلپایگانی - کتب شهید مطهری حجت‌الاسلام عباس محسنی - دین فطری حجت‌الاسلام محمدحسن وکیلی - معارف کاربردی دکتر محمدمهدی اعتصامی - کتب دین و زندگی حجت‌الاسلام علاءالدین اسکندری - سیر معرفتی مرحوم صفایی 📌 پنج شنبه و جمعه یازدهم و دوازدهم مرداد ساعت 7 الی 13 همزمان با اردوی اسلام ناب دانش آموزی و حضور تشکل های تربیتی از سراسر کشور ثبت نام👇 https://survey.porsline.ir/s/bNoG5PA پرسش و اطلاعات بیشتر👇 تماس با شماره:09211911089 پیام به آیدی ایتا : @Hassan_Farhad بله | ایتا | تلگرام | اینستاگرام
1️⃣ 📕انديشه من، ص: 7 مقدمه‏ 🔸يكى از روزهاى آفتابى زمستان سال 1350 بود. در حجره‏ى يكى از دوستان بودم. مقاله‏اى از سيد قطب مشغولم كرده بود. مقاله‏اى بود پر از شعار و سرشار از رجزخوانى‏ها و از خود گويى‏ها. از اسلام و آن چه داشته و از غرب و آن چه كه دارد. اين قدر مى ‏دانم وقتى از حجره بيرون آمدم دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشمگين و عاصى بودم؛ خشمگين از اين همه شعار و عاصى بر اين همه تكرار. هراسناك و مشتاق بودم؛ هراسناك از اين بارى كه سيد و ديگران به دوش گرفته‏ اند بدون اين كه پايى ساخته باشند و مشتاق بر اين كه پايى بيابم. 👇
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
1️⃣ 📕انديشه من، ص: 7 مقدمه‏ 🔸يكى از روزهاى آفتابى زمستان سال 1350 بود. در حجره‏ى يكى از دوستان بود
2️⃣ 📕انديشه من، ص: 8 من مى ‏ديدم از زمان سيد جمال تا به امروز كه به اصطلاح دوره ‏ى بيدارى ما بوده، ما هميشه هدف داشته ‏ايم اما راه و طرح و پايش از ديگران بوده و در نتيجه برداشت و منافعش هم از همان ‏ها. ما به راه، طرح و به پا فكر نكرده بوديم. به هدف بسيار، اما به نقشه‏اى كه ما را برساند، هيچ گاه. اين نقشه هميشه از ديگران بوده و طرح ريزى آن‏ها. ما حداكثر با آن‏ها ائتلاف كرده‏ ايم و بر آن‏ها تكيه كرده ‏ايم. درست همان كارى كه قرآن نهى كرده است: «لاتركنوا الى الذين ظلموا فتمسّكم النار ». و من اين آتش گرفتن و سوختن را بارها مى ‏توانستم ببينم. در عرض يك قرن بيش از چندين بار سوختن؛ از سوختن حكومت عثمانى و تجزيه‏ى آن، سوختن ايران و از دست رفتن آن، سوختن در مشروطيت و سوختن در تمام سرزمين‏هاى به اصطلاح اسلامى و سوختن در جنگ خاور ميانه و ...
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
2️⃣ 📕انديشه من، ص: 8 من مى ‏ديدم از زمان سي
3️⃣ 📕 انديشه من، ص: 8 من مى ‏ديدم كه نتيجه ‏ى بيدارى مقدس سيد مى‏شود تجزيه ‏ى عثمانى، مى‏شود مشروطيت ايران و اين هر دو هم مى‏شود طعمه ‏ى بريتانيا. و چرا؟ چون ما به پا و به نقشه فكر نكرده بوديم. حساب نمى‏كرديم كه مبارزه، نيرو و نفرات مى‏خواهد. و اين هر دو را بايد خود تهيه كنيم. همان طور كه محمد (ص) خودش تهيه كرد و به زد و بند سياسى با ايران و روم قانع نشد.
4️⃣ 📕انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى ساختن مبارز، ما بر دشمن تكيه داريم و از همان راهى مى ‏رويم كه آن‏ها مى‏ روند، در حالى كه راه آن‏ها به درد ما نمى‏خورد و بار ما را به مقصد نمى ‏رساند. آن‏ها مى ‏توانند براى ساختن يك كمونيست و يك فدايى، از دردها و رنج‏ها، از فقرها و تبعيض‏ها شروع كنند و با شعارها حركت كنند و تا سر حد رفاه پيش بتازند، اما ما نمى‏توانيم؛ چون حتى در زمينه ‏ى رفاه هم بايدمبارزه كنيم و بايد تا سر حد شكوفايى استعدادها و تشكيل جامعه ‏ى انسانى پيش بتازيم، در حالى كه اين زندگى مرفه و ايده ‏آل و اين جامعه ‏ى راحت، بيش از يك جامعه حيوانى نيست و از استعدادهاى عالى انسانى در آن نشانه‏ اى نيست. اين زندگى كه در چين يا در سوئد به دست آمده، بدون فكر و تكنيك، تنها با غريزه در كندو به دست مى‏آيد، حتى خيلى عالى‏تر و مرفه ‏تر و عادلانه ‏تر و كم حرف‏تر. و اين است كه اين جامعه ‏ها را من بيش از يك جامعه ‏ى حيوانى نمى ‏شناسم كه فقط استعدادهاى انسان را به كار گرفته و فكر و عقل و انتخاب و اختيار انسان را به كار گل گماشته است.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
4️⃣ 📕انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى ساختن مبارز، ما بر دشمن تكيه داريم و از همان راهى مى ‏ر
5️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى تهيه‏ى نيرو هم بر دشمن تكيه داريم و از آن‏ها حرف مى‏شنويم، در حالى كه به تعبير قرآن اين اطاعت و حرف شنوى چيزى جز عقب‏گرد نيست‏ « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى ‏گردانند. هدف آن‏ها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149) ) و چيزى جز سوختن و از دست رفتن نيست‏ . « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى ‏گردانند. هدف آن‏ها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149)
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ‏ديدم كه نتيجه‏ى اين تكيه دادن‏ها و ركون‏ ها و اعتمادها، از دست دادن‏ها و سوختن ‏هاست و در نتيجه تنور بيگانه را گرم كردن و اجاق او را شعله ‏ور ساختن و راه او را روشن كردن و آخر سر هم چوب نيم سوخته ماندن و يك چيز زيادى همانند فلسطين‏ شدن. و نه تنها فلسطين‏، كه سوختن همه ‏ى‏ انديشه من، ص: 10 كشورهاى به اصطلاح اسلامى كه همه ‏شان بيش از گوشت قربانى نيستند و از مرغ دست كمى ندارند كه در عروسى و عزا كبابش مى‏كنند. و چرا نكنند كه كمال مرغ همين است و اگر نكنند طعمه ‏ى شغال مى‏شود.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ‏ديدم كه نتيجه‏ى اين تكيه دادن‏ها و ركون‏ ها و اعتمادها، از دست دادن‏ه
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه انداخته بود.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه اندا
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ‏ديدم آن‏ها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ‏ى اصلى‏ اش گرفت، اين اسلام را از راه اصلى‏ اش، از راه خودش به مقصد نمى ‏رسانند و هنگام بيان كردن اين اسلام از طرح‏هايى غير اسلامى مدد مى ‏گيرند و بر قدرتى خارجى تكيه مى ‏كنند و فقط به كمك شعار مى ‏خواهند اسلام را قالب بزنند و پياده نمايند، در حالى كه اسلام جز با پاى خودش به مقصد نخواهد رسيد و نه تنها هدف بلكه راه هم بايد راه خودش باشد. چه فرق مى‏ كند در قسمت سازندگى و تهيه ‏ى افراد و يا جمع آورى اين‏ها و يا در قسمت تبديل شخصيت‏ها به قدرت و بستن افراد به حزب و به بنيان مرصوص. و چه فرق مى ‏كند كه در قسمت تربيتى‏ اش و يا در قسمت‏هاى اعتقادى‏ اش يا در نظام‏هاى اقتصادى و قضايى و جزايى و حقوقى‏اش. در تمامى اين‏ها و جز اين‏ها نمى ‏توان جز از طرح اسلامى و راه حل‏هاى قرآن به سوى راه حل ديگرى رفت و اگر رفتيم اين ديگر حكومت اسلام و حقيقت اسلام نيست؛ چون همين كه هدف حكومتى اسلام و معيارهاى انتخاباتى آن و روش سازندگى و جمع آورى و وابستگى افراد آن و يا تهيه ‏ى نيرو و قدرت آن از جاى ديگر آمد، اسلام طعمه ‏اى خواهد شد و دستاويز محكمى و به همان جايى بر مى‏گردد كه از آن آغاز شده و بر آن دامانى مى ‏خوابد كه در آن تربيت گرديده است.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ‏ديدم آن‏ها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ‏ى اصلى‏ اش گرفت
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده ‏اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه دارد چگونه مى ‏تواند پياده شود. من در اين قسمت همانند كاوشگرى كه مى ‏داند در اعماق چيزى هست و در نتيجه از شكست‏ها عقب نمى‏ كشد كارم را شروع كردم. و براى استفاده از قرآن به كليدهايى كه خود قرآن به دست مى ‏داد- و در نوشته ‏اى جدا از آن ياد كرده ‏ام‏ - روى آوردم، و همين كليدها بودند كه خيلى از درهاى بسته را برايم گشودند و راه‏هاى تازه‏اى پيش پايم نهادند.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده ‏اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه د
📚 امروز مفهوم كلمه ‏هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا روش رهبرى پيامبر و يا ولايت و سرپرستى و يا توحيد و رسالت با بارى همراه هستند و با توشه‏ اى كه مى‏ تواند راهى طولانى را پشت سر بگذارد و با نشانه ‏هايى كه مى ‏تواند هر طرح ديگرى را از خود جدا كند.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
📚 امروز مفهوم كلمه ‏هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا
🔸طرح سؤال‏ براى شروع كار سؤال‏هايى طرح كردم و اين سؤال‏ها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكال‏هاى بنيادى را به دوش بگيرند. و اين گونه پيش آمدم كه آيا اسلام و اصولًا مذهب اصالتى دارد و يا اين كه زاييده اقتصاد، ترس، عدالت خواهى و طبقه ‏ى روحانى است؟ بر فرض اصالت، آيا لزومى دارد؟ آن‏ها كه دين ندارند چه ضرر كردند و اين‏ها كه به دين چسبيده ‏اند چه پيشرفتى به دست آورده ‏اند؟ دين چه دارد؟ و چگونه مى‏ تواند پياده شود و از عالم آرزوها به خارج قدم بگذارد؟ 📕انديشه من، ص: 12
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🔸طرح سؤال‏ براى شروع كار سؤال‏هايى طرح كردم و اين سؤال‏ها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكال
زمينه‏هاى سؤال‏ سپس به خاطر اين كه اين بحث‏ها بدون مقدمه نباشد به مطالب زير انديشيدم: - آيا انسان در جستجوى بهزيستى و زندگى بهتر هست؟ - آيا بهزيستى در جامعه‏ى انسانى با غرائز به دست نمى‏آيد؟ - اگر بهزيستى در اين جامعه به قانون و رهبرى نيازمند است، آيا عقل جمعى- پارلمان- و وجدان جمعى- دولت- براى قانون گذارى و حكومت كافى نيستند؟ آيا مذهب- اسلام- كه مدعى است مى‏تواند گذشته از قانون گذارى و حكومت به تربيت و شكوفا كردن استعدادها هم دست بيابد، اصالتى دارد؟ و لزومى دارد؟ و طرحى دارد؟ پس اين طرح چگونه پياده مى‏شود؟ اكنون چند سال از آن روز مى ‏گذرد و ما در اين سال‏ها شاهد بارورى ‏ها و حادثه ‏هايى بوده‏ايم و سال‏هاى گرم و پربارى داشته‏ايم، اما اين سال‏ها هم فقط گرم و پربار بوده ‏اند نه روشن و زاينده. 📕انديشه من، ص: 13
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
زمينه‏هاى سؤال‏ سپس به خاطر اين كه اين بحث‏ها بدون مقدمه نباشد به مطالب زير انديشيدم: - آيا انسان د
ما در توحيد بحث‏هايى داشته‏ ايم و اين بحث‏ها هم ادامه ‏ى همان بحث‏هاى كلامى بود با رنگى از جامعه ‏شناسى، اما از اين كه چگونه مى‏ توان موحّد شد و چگونه مى ‏شود از اسارت بت‏ها آزاد شد و چگونه مى ‏توان او را در درون و در جامعه و در هستى به حكومت گرفت، بحثى نشده و اين است كه توحيد، خودش يك بت بزرگ روشن‏فكرى گرديده و ما را از اسارت هواها و حرف‏ها و جلوه‏ها آزاد نكرده است. توحيد به معناى يكتا پرستى، از عشق به حق- پرستش- و آزادى از غير حق- يكتا- مايه مى‏گيرد و ما از اين عشق و آزادى گفتگويى نداريم مگر در سطح چهار زندان كه از سه تايش با علم آزاد مى‏شويم و از آخريش با عشق، اما اين عشق چگونه و از كجا به دست مى‏آيد و از چه پدر و مادرى متولد مى‏شود و تا چه حد رشد مى‏كند و به چه شكل‏هايى مى‏تواند در آيد، ديگر به آن كارى نداريم و همچنين در قسمت آزادى. در گذشته پيشوايان بيشتر از آن چه كه از توحيد بحث كنند موحّد مى‏ساختند و بت‏ها را در درون مى‏شكستند و انسان را از اسارت‏ها و از خدايان هواها و حرف‏ها و جلوه‏ها و از طاغوت‏هاى چند رنگ آزاد مى ‏ساختند، در حالى كه امروز ما را فقط از آثار توحيد و ارزيابى آن سرشار مى‏كنند و يا از بحث‏هاى كلامى و شبهات اين گونه و همين است كه ما نقش توحيد را خوب مى‏شناسيم اما از خودش بيگانه‏ايم و هر كداممان يك بت هستيم و دنبال يك راه. و همين است كه حتى وحدت و اتحاد ما پيروزى ندارد، در حالى كه اختلاف آن‏ها كه به توحيد رسيده بودند و در صراط بودند و در راه عبوديت بودند، رحمت بود و بارور بود و پيروز بود؛ چون اختلاف در سبل مفيد است و رحمت است، آن چه خطرناك است اختلاف در صراط است. و ما امروز اتحاد در سبيل را شايد به دست بياوريم در حالى كه در صراط به اختلاف‏ها رسيده‏ايم و اسير هوس‏ها شده‏ايم و همين است كه هيچ گاه پيشرفتى نخواهيم داشت و مى‏شويم همانند يك گارى كه از چهار طرف به اسب ببندندش. و درست است كه يك گارى است و در اين مسأله اتحاد هست، اما همين اتحاد باعث ركود و در جا زدن و عقب ماندن است!! 📕انديشه من، ص: 14