وصیتنامه مرحوم استاد صفایی تحت عنوان «نامه ای برای پس از من»
اعلام صریح مواضع سیاسی
بخشی از نامه:
«اين نوشته را براي پس از مرگم ميگذارم تا آن روزي كه من، يعنيبزرگترين دشمن نوشتههايم در خاك نشستم، آنها كه برفرازند، ايننوشتهها را ببينند و بسنجند كه ميشود يك متهم به اندازهي تمام قاضيانشهر نسبت به خودش سختگير باشد و به اندازهي تمامي آنها حوصله وظرفيت داشته باشد، تا بتواند جرم بزرگ آنها را كه پيش از محاكمه محكومكردن و اعدام كردن است، از پيش ببخشد و بر آبروي ريخته و خون مهدورشحتي به اندازهي خون پشهاي مزاحم و آب راكدي گنديده، دريغ نخورد; كه او بااز دست دادن همهي اينها، تمامي اينها را به دست آورده است.
آنها بسوزند كه با گرفتن اينها چيزي به دست نياوردند و چيزها از دستدادند.
. . . و اين حرفها را در حالتي مينويسم كه بهترين اتهامها را و شيرينتريننجواها و گرمترين انسها را در غربتم و تنهاييام، در جام دلم و گوشم وحضورم ريختهاند. راستي مثل كسي هستم كه در زير سختترين توفانها وشديدترين برفها و بارانها، در حصار امني و كنار آتشي ايستاده و رقص برفو اشك ابر را نگاه ميكند و از اين همه بارش تهمت و توفان دشمني، حتي نمبرنمي دارد و خدا را... كه چهها نميكند. با اتهامها تبرئه ميكند و با همانكاري كه ،ميخواهند تو را بسوزانند، با همان كار تو را ميسازد. برادران يوسفبا آنچه كردند، يوسف را به عزت رساندند و با به چاه انداختنشان او را عزيزيمصر دادند... كه" والله غالب علي امره...
اينها با آنچه كه ميكنند و آنچه كه از من ميگيرند، فراغت و راحتيبيشتري را به من ميبخشند; كه اگر اينها نبود و اين حرفها نميآمد، بايستشب و روز، انسان به كاري و برخوردي ميرسيد و مدام گامي برميداشتم وگامي پيش ميگذاشتم.
راستي كه امتحانها گوناگون است و همه با هم امتحان ميشويم و همهبه هم مبتلاييم.
آن يكي با گفتنش و من با ثباتم و ضعفم و ديگران با شنيدن و پذيرفتن ونپذيرفتن و توضيح خواستن و مدعي را به محاكمه كشاندشان... و يا مدعيعليه را به زحمت انداختن و رنجدادنشان... و راستي با اين ديد ديگر چهرنجي؟
الهي لك الحمد حمد الشاكرين لك علي مصابهم. اللهم اني اسئلك انتقطع عني كلما يقطعني عنك...»
دو متن دیگر در توصیف حضرت امام (ره):
نامه هاى بلوغ ؛ ص17
. . . پسرم، خدا را شاكر باش كه رهبر امروز كشور تو، از اين انس برخوردار است و از اين امن سرشار. و اين است كه براى مبارزه با همهى اينهايى كه آتش مىكارند، ايستاده است و نه بر شرق و نه بر غرب و نه بر جهان سوم و حتّى نه بر ملّيت ايرانى، كه بر ايمان مردم و آنهم نه ايمان غرور، كه بر ايمان به خداى واحد قهّار متّكى است.
نامه هاى بلوغ ؛ ص19
هر گروهى؛ چه سياسى، چه ولايتى و چه عرفانى، بايد گذشته از مبانى و اهداف، از اين روش بيّناتى برخوردار باشد. اين اصول در تشكّل و سازماندهى، وضع جديدى را باعث مىشود و ظرفيّت و حلم را در رهبرى ضرورى مىسازد. تو شايد خيلى متوجه نبودى، ولى ما شاهد بوديم كه رفسنجانى زيرك و بهشتى مدير، با تمام سازمان گسترده و تشكّل حزبى، در برخورد با شيطنتهاى چند رنگ گروهها و بازىهاى بنىصدر چگونه به انزوا كشيده شدند تا آنكه ظرفيّت و حلم امام، همراه آن روش به كمك آنها آمد و حسابها را به هم زد. عنصر ظرفيّت و حلم، عنصرى است كه در مباحث مديريت و تشكّل جديد بايد مطرح شود.
(تاريخ تحريرنامه، 15 فروردينماه 1364، مطابق با شب سيزدهم رجب 1405)
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
نامه ای به مرحوم استاد: وجود خدا برایم ثابت شده ولی احساسی نسبت به خدا ندارم....پاسخ استاد: حسن آن د
علیزاده طباطبایی: ...من کپی این نامه را شاید 14 سال پیش به آقا موسی دادم. خودم هم دیگر خاطرم نبود. شما که جواب استاد به نامه جوانی را منتشر کردید یاد این موضوع افتادم و از فامیلی که اصل نامه را داشت پیگیر شدم و تصویر را در گروه ارسال کردم. بنظرم کسانی که چنین دست نوشته هایی از استاد دارند تعمدی بر محبوس کردن ندارند گرفتاریهای روزمره و گذر زمان و چه بسا بیخبری از اشتیاق و نیاز عظیمی که به این آثار هست باعث این موضوع است.
پرسش و پاسخ زنده مجازی
با حضور «حجة الاسلام استاد مسعود حیدری نیک»
با موضوع :
مذاکره با دشمن از منظر « استاد صفایی حائری ره »
سه شنبه ۹ دی ماه ۹۹ روز بصیرت
ساعت ۲۱
از طریق اینستاگرام موسسه راز انسان
@raz_e_ensan
موسسه راز انسان شیراز
هدایت شده از گروه علمی فرهنگی فتح
📖 از مشکلات بهرهمندی بدست بياوریم!
🔸ما خیال میکنیم که اگر زندگی یک زندگی بیدردسر و بدون درگیری باشد، زندگی مناسبی است، درحالیکه آنچه که مطلوب است و آنچه که به آدمها تکامل میدهد و آنها را رشد میدهد و بهرهمند میکند این است که در هر برخوردی بیاموزم که چگونه موضع گیری کنم و در هر موقعیتی چگونه با مسائل روبرو بشوم.
🔹اینجاست که دیگر آدم دنبال یک زندگی بیدغدغه و بی درگیری نیست. برایش این مسئله است که با هر درگیری و با هر گرفتاری چه باید بکند، از مشکل فرار نمیکند، بین خودش و مشکلات هم حائلی را قرار نمیدهد، بلکه میکوشد از مشکلاتی که برایش شکل میگیرد بهرهمند شود، یعنی از مشکلات بهرهمندی بدست بیاورد!
✂️ #برشی_از_کتاب : روابط متکامل زن و مرد، ص ۵۰
👤 استاد علی صفایی حائری (ره)
🌐 fatehan.net
🆔 @fatehan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷اللهم سَدّد السنتَنا بالصواب و الحکمه🌷
✨تا میتوانید برای اسلام انسان فداکار و همفکر تربیت نمایید. امام خمیتی (رحمه الله علیه ✨در نامه 45 نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام به عثمان بن حُنَيف فرمودهاند: «أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِى بِهِ وَ يَسْتَضِىءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لاتَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِى بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ» ؛ اگر نمىتوانيد مثل من باشيد، پس مرا در اين چهار امر كمك كنيد:
ورع، اجتهاد، عفّت، سَداد .
⏪سداد
✨سداد، پر كردن رخنهها و شكافها و برداشتن كسرىها و كمبودها است. گاهى سفرهاى مىافتد و فرزندت به تقليد از تو به آشپزخانه مىرود و هر چه دم دست هست به سوى سفره مىآورد، ولى گاهى با توجّه به كمبودها و كسرىهاى سفره و نيازهاى موجود، اقدام مىكند و دنبال كارى مىرود.
اهل سداد، كسانى هستند كه شكافها و كسرىها را پُر مىكنند و كمبودها را مىآورند. نيازهاى برآورده نشده را در نظر مىآورند و با توجّه به اهميّتها و اولويّتها به آن می پردازند. #اهل_سداد #استاد_صفایی #عهده_داری #طرح_پشتیبان_همیار
هدایت شده از مرادی طارُمی
1827872513_-210241.mp3
650K
✴️ صوتی مهم از استاد
#علی_صفایی_حائری
🌿 @GeraFekr
هدایت شده از مجید حیدری نیک
«ع . ص» در برابر تهمت التقاط چه پاسخی داد

من نه تنها در منابع و مقاصد و مجاری فکرم، وسواس به خرج میدادهام، بل در کلماتی که فکرم را با آن بیان میکنم، کوشیدهام که از متن باشد و این است که حتی یک کلمه امپریالیسم هم در این نوشتهها نیاوردهام؛ چون من این طور فکر نکرده بودم که با این زبان بنویسم.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس ، در سالگرد درگذشت علی صفایی حائری خبرگزاری فارس با انتشار چند متن به بازخوانی پرونده فکری و فرهنگی این شخصیت اندیشمند و تاثیرگذار میپردازد. آنچه در ادامه میخوانید برگی از حیات اندیشهای این نویسنده و نظریهپرداز است که در پاسخ به پارهای از مهمترین اتهامات نگاشته شده است:
روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ 29 آذر ماه 1360 به قلم مسیح مهاجری، نسبتهای ناروایی به استاد علی صفائی حائری داد. استاد به این تهمتها و نسبتهای ناورا در نوشتهای با عنوان «برای پس از مرگم» پاسخ داد.
در شماره 739 روزنامه جمهوری اسلامی و در ستون پاسخ سوالات سیاسی شما این سوال مطرح شده است:
هدایت شده از مجید حیدری نیک
[۱۲/۳۱، ۲۲:۴۱] مجید حیدری نیک: - کتابهایی که با نام مستعار «عین _ صاد» به مردم عرضم میشوند گونه میباشند؟
جواب: نویسنده این کتابها تلاش میکند در سبک نوشتن از برخی نویسندگان معاصر تقلید کند و مطالب انحرافی را در قالب عبارات به ظاهر زیبا به خورد مردم دهد. بسیاری از مطالبی که در کتابهای آقای عین _ صاد آمده است از بینش مادی و التقاطی ریشه میگیرد و متاسفانه تاکنون نقدی هم نسبت به آن بعمل نیامده است و این شخص همچنان القائات انحرافی خود را پی میگیرد. امید است صاحبنظران انحرافات این کتابها را مستدلا به مردم بنمایانند. (روزنامه جمهوری اسلامی. سال سوم .یکشنبه 29 آذر 1360 . شماره 739)
[۱۲/۳۱، ۲۲:۴۳] مجید حیدری نیک: 29 آذر 1360 . شماره 739)
استاد علی صفائی حائری در پاسخ به این اتهامات نوشته است:
برای من این جملهها که آقای مسیح مهاجری نوشته بودند و بینش مادی و انحراف و التقاط را یک جا به من چسبانده بودند، خیلی خنده آور بود و نشانة این که آقا این نوشتهها را هیچ ندیدهاند و شاهد این نکته این مطلب است که ایشان به واسطه آقای فلسفی نامی، یک نقد از کتابها شامل 16 صفحه برای یکی از معترضین فرستادهاند که در این نقد جزو خصلتهای مثبت نوشتهها ضدماتریالیستی و کمونیستی بسیار قوی، و ضد التقاطی و ضد ارتجاعی بودن آنها آمده است و گمان میکنم بدون آن که نیاز به جوابی باشد، خود جواب خود را دریافتهاند.
راستی که جوّ با آدمهای بی در و پنجره چهها که نمیکند، تا آنجا که این رجل که خودش را سیاسی هم میشناسد، این طور روی یخ سر میخورد و خلقی را هم به دنبال خود میکشد. و گمان میکنم این یک بازی سیاسی بود که خیال میکرد من هم دَم به دَم میدهم و همانند بنی صدر جان، چماق و انحصار را عَلَم میکنم و چون اینها واکسینهاند، شکست میخورم! غافل از آن که ما آماده شنیدن توضیحهای ایشان هستیم و هنوز حمله را تمام شده نمیدانیم که دفاع کنیم...اکنون در انتظار توضیح هستیم و اگر در ایشان، انصافی و دینی هم باشدکه شنیدهام از ایشان تعریف میکنند، خودشان به دفاع برخواهند خاست و توبه را بر شکست غرورشان ترجیح خواهند داد.
من آنچه که از خودم میدانم این است که نه تنها در منابع فکری و مقاصد و مجازی آن وسواس داشتهام که از هرگونه التقاط که هیچ، حتی از آمیزش اسلام و مسلمین هم برحذر بمانم. و این را همان سخنرانی تالار رودکی که نخواستند تا پخش شود، میتوانند ببینند که چگونه تربیت اسلامی، فلسفه اسلامی، عرفان اسلامی، اخلاق اسلامی، فقه و ادب اسلامی، از تربیت و فلسفه و عرفان و اخلاق و فقه و ادب مسلمین تفکیک میشود، بدون آن که به این میراث گرانبار تعریضی باشد، که این جزو میراث فرهنگی ماست و آن دیگری جزو دین ما.
و ما در دین خود این قدر سخت گیر بودهایم که نه در برابر شرق و غرب، که حتی در برابر سنتهای خودمان هم بایستیم. من نه تنها در منابع و مقاصد و مجاری فکرم، وسواس به خرج میدادهام، بل در کلماتی که فکرم را با آن بیان میکنم، کوشیدهام که از متن باشد و این است که حتی یک کلمه امپریالیسم هم در این نوشتهها نیاوردهام؛ چون من این طور فکر نکرده بودم که با این زبان بنویسم. من در قسمت:
1. شناخت
2. انسان
3. جهان
4. تاریخ
5. طبقات
6. مبارزه
7. مراحل و شکلهای آن
8. موضعگیریها در برابر قدرتها و دولت جمهوری و جنگ و گروگانها،
حرفهای مشخصی دارم که نتیجهاش همان خواهد بود که در آن تالا�
[۱۲/۳۱، ۲۲:۴۵] مجید حیدری نیک: گفتم، که امروز مذهبیترین بچههای ما حتی همین آقای مهاجری دارند مارکسیستی فکر میکنند و نمیدانند کلمات زیربنا و روبنا و جبر تاریخ و بورژوا و خرده بورژوا و خصلتهای بورژوایی و امپریالیسم هم از آن زمینه برخاسته است.
1. در مرحله شناخت، گفتهام که جریان فکری که انبیاء ایجاد کردند، از ادراکات بلاواسطه و حضوری تغذیه میکند، نه از تجربه و نه از تجرد و اشراق و نه از تعقل و استدلال، که فلاسفه و عرفا و دانشمندان برای شناخت از آنجا آغاز میکنند و این تفاوت کم نیست...چون بدون این چارچوب یقینی که بینش ما را نسبت به انسان و جهان و تاریخ و طبقات و...شکل میدهد، هرگونه تجربه و تجرد و استدلالی، معلق و پا در هواست.
نمیخواهم بگویم در بینش مذهبی نظر به آیهها نمیشود. نه، بل میخواهم بگویم چه در مرحلة معرفت و چه در مرحلة ایمان، از ادراکات بلاواسطة انسان و درک قدر و ترکیب و وضعیت انسان آغاز میشود و آنگاه این معرفت و ایمان که ایمان به خدا و وحی و غیب و یوم الآخر را به دنبال میآورد، میتواند از توجه به آیات آفاقی و انفسی بارور شود.
مادام که ایمان به قدر انسان شکل نگیرد، ایمان به خدا و وحی و غیب و یوم الآخر شکل نخواهد گرفت؛ که الذین خسروا انفسهم فهم لا یؤمنون) انعام، 12(. این در قسمت ایمان و من عرف نفسه، فقد عرف ربه (بحارالانوار، ج 2، ص 32). این در
هدایت شده از مجید حیدری نیک
قسمت معرفت.
آن حکمتی که در آیهها از آن یاد میشود، همان درک قدر انسان است، نه شناخت فلسفهها و مکتبهای گوناگون که با تمامی این آگاهی، کسی که معیاری برای انتخاب ندارد، مانده است و علیعلیهالسلام میگوید: «کفی بالمرء جهلاً ان لایعرف قدره؛ بر جهل و نبود حکمت همین بس که اندازة خودت را نشناسی» (نهجالبلاغه، صبحی صالح، ج 103.)
و این شروع را از انسان نباید با اُمانیسم مخلوط کنی؛ که آن میخواهد در معبد علم جز انسان، معبودی نباشد و این میگوید که برای شروع حرکت، باید از شناختهای بلاواسطة انسان و از قدر و ترکیب و وضعیت انسان آغاز کرد...که جریان فکری اسلام همین است و نباید با فلسفة مسلمین مشتبه کرد. هرچند که این فلسفه، غنا و عمق خودش را داشته باشد؛ چون آنجا که از اسلام میگویی، استناد میخواهیم، که در سورة روم آمده که حتی شناخت حق و اجل در جهان نتیجة تفکر در همین شناختهای حضوری و ادراکات بلاواسطه است؛ «اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل.» (روم، 8)
و همین است که انبیاء مذکر هستند و از این درک مغفول و شناخت فراموش شده، پرده بر میدارند. در مرحلة شناخت، آیا این یک بینش مادی و التقاطی است
[۱۲/۳۱، ۲۲:۴۸] مجید حیدری نیک: 2. با درک قدر و ارزش انسان به مرحلة دوم که شناخت انسان است، میرسیم. در انسان با وضعیت انسان، شناخت جهان و الله مشخص میشود، و با تقدیر انسان، ادامة انسان شکل میگیرد، و با ترکیب انسان، نقش او که تحرک است، نه تنوع، به دست میآید و با توجه به حرکت، صراط و منازل و مقاصد و ضالین و مغضوب و نعمتیافتهها شکل میگیرد... و درد و رنجها برای انسان، ساده که هیچ، مطلوب هم میشوند، که بلاها مرکب حرکت و عامل شتاب و سرعت هستند.
در مورد انسان، انسان با ترکیب نیروها و جبر و علیتهایش، به آزادی و به خودآگاهی میرسد. آزادی و وجدان، نتیجة این ترکیب است و با توجه به ترکیب، دیگر اجزا اصالت ندارند، که در یک مجموعه، اصالت با ترکیب است نه اجزا.
و همین حرف ساده، تفاوتهایی را به دنبال خواهد آورد و از بینش مادی، فاصلهها خواهد گرفت... و ما را به غنای فکری عظیمی راهنمون خواهد شد...که حتی در تحلیلهای روانشناسی و جامعهشناسی و هنرشناسی هم اثر خواهد گذاشت، گرچه در این زمینهها ما هنوز جیره خواریم، ولی میتوانیم با این آغاز به استقلال خودمان و فکری اسلامی متوجه شویم...
اگر ما آزادی انسان را این گونه فهمیدیم، دیگر نه محتاج تحلیل آزادی مارکسیستی هستیم که نتیجة شناخت قانونمندیهاست و نه حسرت خوار تحلیلهای هایدگر و سارتر... و آزادی مفروض و دنیای امکانها.
آزادی انسانی و اصیل ما مربوط به ترکیب ماست. اگر انسان آزاد نبود، به آگاهی انسانی نمیرسید.
آزادی از قانونهای حاکم بر جهان مربوط به علم ماست.
آزادی از غریزهها و اسارتها مربوط به عشق بزرگتر و انتخاب عظیم ماست.
و آزادی از تمام آزادیها هم دستآورد مذهب و ارمغان عبودیت خدای ماست... و این آزادیها را هنوز آقای مهاجری زود است که بفهمد و از یکدیگر تفکیک کند... و بفهمد که آزادی اجتماعی مربوط به مرحلة تبیین است و پس از تبیین و کفر، دیگر آزادی نیست، که صف و دسته بندی و سپس قتال و درگیری است؛ که هیچ کس دشمن در آستین نمیپرورد. البته باید عرض کنم، داستان خلقت انسان هم با آنچه از داروین میگیرند و یا آنچه که خلقت دفعی حسابش میکنند، فاصله دارد، که در بینش قرآنی میان این فرزند یک ماهه و آدم و عیسی هیچ استثنایی نیست و هیچ تفاوتی نیست. یک نظام است در جایگاههای گوناگون، نه این که آدم اولیه از نسل میمون باشد و ما از یک سلالة دیگر.
آدم و من و شما همه از تراب و ماء و طین و صلصال و... شروع میشویم و از ادامة خود به مراحل حیات و شعور و تخیل و تفکر و احساسات و عواطف و تعقل میرسیم و مادام که این ترکیب در ما شکل نگرفته است، انسان نیستیم... که با جنبش در شکم مادر هنوز از گربهها کمتریم... تا به بلوغ نرسیدهایم، انسان نیستیم �
[۱۲/۳۱، ۲۲:۴۹] مجید حیدری نیک: 3. با شناخت انسان به شناخت جهان میرسیم و حق و اجل و نظام و جمال را در جهان میبینیم؛ که احسن کلی شیء، و اتقن کلی شیء و ماخلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل (روم. 8) آیا این بینش از جهان، مادی و التقاطی است؟
4. رابطه انسان و جهان میشود کلید تحلیل تاریخ و حرکت تاریخ در رابطه با حرکت انسانِ همآهنگ با نظام و یا ناهمآهنگ با آن توضیح مییابد. رفت و آمد امّتها و استبدال و اضمحلال آنها این گونه معنا میگیرد، که انسان آزاد اگر در نظام، سرکشی کند، ضربه میخورد. آیا این بینش از تاریخ، مادی و التقاطی است؟
5. بر همین اساس، طبقات به صورت همآهنگ و ناهمآهنگ و مذبذب، یعنی مؤمن و کافر و منافق شکل میگیرد و تضاد اصلی میان اسلام و کفر است. حال این کفر چه براساس لذت باشد؛ مترفین، چ
هدایت شده از مجید حیدری نیک
ه براساس قدرت باشد؛ مستکبرین و طاغوت، و چه براساس ثروت باشد؛ ملاء. آیا این بینش، مادی و التقاطی است؟
6. ضرورت مبارزه از ضرورت حرکت آنها و ایستایی آنها میان این دو دسته شکل میگیرد و با همآهنگی نیروی تولید و روابط یا ناهمآهنگی آن توضیح نمییابد. آیا این بینش، مادی و التقاطی است؟
7. شکل مبارزه هم دیگر نه براساس تحلیلهای جنگل و کوه و کارگاه و شهر و روستا استوار است و نه براساس تحلیلهای حرکت تودهها و تظاهرات، که شکل مبارزه در انتظار و تقیه و قیام جلوه میکند. انتظار، آماده باش است و تقویت خویش. تقیه، نفوذ در دشمن است و تضعیف او، و در این هنگام نوبت قیام است. آیا این بینش، مادی و التقاطی است؟
8. موضعگیریها در برابر قدرتها باید به نفوذ در خود آنها و درگیر کردن آنها بینجامد و این طرحی است که اگر آن را در نظر بگیریم، با تمام اشکالهایش، هم عملی است و هم ضروری... و از همین جاست که گفته بودم به مسألة گروگانها نباید به صورت شکل نهایی مبارزات نگاه کرد، که دشمن در خانة ما شکست نمیخورد، باید با او در خانة خودش جنگید...
و باز براساس نفوذ در دشمن، نظر من راجع به جنگ کردستان که برای بازرگان هم فرستاده شده بود، توضیح مییابد که پارتیزانی کردن و یا نظامی کردن و یا کردی کردن جنگ، غرامت سنگین دارد. بهتر است در آنها کسانی را داخل کنید - که آن روز میتوانستند - و آنها را از داخل منهدم کنید... همان طور که در جنگ با عراق و همراه شرایط ما، چارهای جز نفوذ در کادر رهبری و بعثی عراق نیست...شاه جز با همین نفوذها در ارتش و در همافران و در گارد لویزان و در صنعت نفت و ادارات شکسته نشد. آنچه تظاهرات مردم را گرم میکرد، دیدار این نشانهها از ضعف و نفوذها در دشمن بود. و شاه جز با نفوذ در ما، ما را شکست نداد...
البته داستان نفوذ در آنجا مطرح میشود که دو کار دیگر هم به �
هدایت شده از مجید حیدری نیک
ر آنجا مطرح میشود که دو کار دیگر هم به موازات انجام بگیرد؛ یکی دگرگون کردن تلقی تودهها از خویش و دوم، به دست آوردن مهرههای کارآمد و نفراتیکه بار سنگین را به دوش بگیرند.
این مجموعه دستگاه فکری و بینش مادی و التقاطی یا غیرمادی و التقاطی من است که نه تنها از مسائل سیاسی دور نیست، که در این دستگاه کوچکترین طرح تربیتی با مسائل سیاسی و موضعگیریها گره خورده است. آیا این بینش، مادی و التقاطی و منکر وحی و رسالت است؟
من در برابر بیان آقای صانعی تنها توجیهم این بود که ایشان از کتابها مطالبی را خواندهاند که من هم آن را در قسمت دیگرش نقد زدهام، و گرنه آخر چه طوری میتواند انسان اینطور قضاوت کند که من منکر وحی و رسالتم...
میگویند ظریفی نمازش را ترک کرد. بازخواستش کردند. گفت: در قرآن آمده که: «لاتقربوا الصلوة»!...دیگر از جانم چه میخواهید؟!...
خوب بود این قضات رسمی و غیر رسمی یک مقدار زحمت به خود میدادند و کتابها را میدیدند و آن وقت قضاوت میکردند که مادی است و یا همراه عرفان منفی است و یا منزوی و دور از مسائل سیاسی و اجتماعی است و یا صوفی است و آن هم صوفی سارتر قورت داده. و یک نکته هم بگویم که اگر بنا شد که این فکر را قضاوت کنیم، باید مجموعه این فکر را از آغاز تا انجامش با هر طرح و فکر دیگری بسنجیم و اگر تمام ساختمانها از مصالح مشابهی تهیه میشوند و هر باطلی از مقداری حق بهرهمند است، که یوخذ من هذا ضعف و من... .
یکی از خوانندگان به من میگفت که کتابهای شما مثل هم هستند و تکرار یکدیگر هستند...گفتم من هم وقتی که تازه مدرسه میرفتم و الفبا یاد میگرفتم خیال میکردم تمام کتابها مثل هم هستند؛ چون همه از الفبا درست شده بودند... این گونه برخوردهای سطحی و شتاب زده فقط ریش خود ما را رنگ میکند و ما را کنار میزند...نه نوشتهها و نه نویسنده را...
من با شنیدن این فرمایشات دُرَربار آن هم در روزنامه حزب گفتم: اولین حرف مکتوب و مستند، آن قدر گشاد و بیدر و پنجره است که خود عامل تبرئه ماست. راستی بعضی از اتهامها آدم را تبرئه میکنند و این هم از لطافت کارهای خداست...
***
هدایت شده از مجید حیدری نیک
SHARETWEET
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: آنان که میگویند اگر رئیسجمهور شوند همه مشکلات کشور را حل خواهند کرد از پشت کوه نیامدهاند و در همه این دوران سخت اتفاقاً در مصادر اموری بودهاند که میتوانستهاند در حل مسائل نقش اساسی ایفا کنند،حالا چرا این اقدام را موکول به رئیس شدن خودشان میکنند، نه تنها از عجایب روزگار بلکه خیانتی در حق مردم گرفتار است.
واقعا چه بر سر وجدان و انسانیت برخی آمده است که بیش از حل مسائل مردم این اصل برایشان مهم است که این مشکلات به دست کدام جناح و گروه حل شود و گرنه هیچ مشکلی با مذاکره و پیوستن به کارگروه انضباط مالی و حتی رابطه با آمریکا ندارند آنها فقط نمیخواهند این افتخار! نصیب رقیب شود.
این عقل کلها چیزی بنام دولت در سایه شنیدهاند ولی به فلسفه و کاربرد آن توجهی ندارند مثلا کابینه سایه در انگلیس مکمل دولت مستقر است ونه رقیب آن،برای حل مشکلات مشورت میدهند اما رویکرد دولت سایه شما، خالی کردن زیرپای دولت قانونی و ایجاد بحران و بن بست است و این نهایت بداخلاقی و ضد نظام گرایی میباشد.
معنی حرکات و حرفهای شما این میشود که مردم باید زیر سایه سیاه تحریمها با سفرههای خالی زجرکش شوند تا شما ناجیان آنان از راه برسید و بر اریکه قدرت تکیه بزنید و مشکلات را یکشبه حل کنید.
پس حقالناس پایمال شده و گناه بزرگ ناشی از آن برای مردمی که در ایام کرونایی جان میدهند و مبتلا میشوند و در فقر و فلاکت ورشکست میگردند و بدتر از همه دین و معنویات و ارزشهای اسلامی را پشت سر میاندازند و دیوار بیاعتمادیشان به نظام و انقلاب بالاتر میرود همه و همه به گردن شماست دیگر؟!
هشت ماه دیگر اگر دولت را هم به فهرست مایملک خود اضافه کردید (که بعید است) آن وقت دیگر نه از فتنه و فتنهگر خبری خواهد بود و نه از استحاله و لیبرالها اثری، خودسرها آرام میگیرند از دیوار سفارت خانهها مورچه هم بالا نمیرود، سران قوا و نهادهای قدرت یکدیگر را در آغوش میکشند، سیاست و فرهنگ و حتی تاریخ انقلاب را آنگونه مینویسند که حتی رد پایی از خاطرات رقیب هم نماند. فقط شاید در تعریف جمهوری اسلامی دچار مشکل جدی شوید که آن هم مهم نیست. برای شما خواب خوشی است ولی برای ملت غیر از کابوس نیست. بفهمید!
جهانگیری : کشور از پشتوانه قدرت مردم، رهبری و ظرفیت سرزمینی برخوردار است
مطالب مرتبط:اخبار ویژهتحریم هاروزنامه جمهوری اسلامیسفره خالیمشکلات معیشتی
تا بعدشکست آمریکا در بازگشت تحریم های سازمان ملل علیه ایران/ بازگشت تحریم ها منتفی شد
فراموش نکنتصویری از آرامگاه استاد شجریان
هدایت شده از مجید حیدری نیک
ایشون همون کسی که در این نوشته دم از قیامت وحق الناس وحق مردم میزنه وجانماز آب میکشه
اما اون اتهامات به حاج شیخ زده واز حرفش هنوز برنگشته طبق نقل بعضی از دوستان مورد اعتماد
بدون هیچ دلیل ومدرک واینگونه از دولت
بی تدبیر وناامیدمستقر حمایت می کنه😭
1827872513_-210241.mp3
650K
✴️ صوتی مهم از استاد
#علی_صفایی_حائری
#تیر_کشیدن_سلولها
#جمع_شدن_با_نور_زیادشدن_تکلیفه
#آیاخودت_از_فکرهای_بزرگت_بزرگتری؟
#شنیدنها تو را به کجا میرساند؟
#بار بیش از ظرفیت!
#تحصیل_قدرت
#هدف_تجمع
#جلسه_های_ابتر
#تدبر
#وسعت
#شور_بدون_آمادگی
#بار_بیش_از_ظرفیت
#نرمشهای_ابتدایی؟
#مثقال_مثقال
🌿
برگزاري كارگاه رسالت انسان و دانشگاهيان در دانشگاه محقق اردبيلي
بنا بر گزارش دفتر هم انديشي استادان، كارگاه انسان و رسالت دانشگاهيان در تاريخ 97/10/17 در دانشكده فني دانشگاه محقق اردبيلي برگزار شد.
دکتر فتحي در اين نشست با بيان اينكه رسالت انسان بر اساس هدف زندگي تعيين مي شود، رسالت الهي، وظيفه ي فطري، تعهد بندگي، تكليف انساني و مسئوليت زندگي را عناوين مختلفي بر يك حقيقت دانستند كه از ابعاد مختلف قابل تامل است.
دبير هم انديشي استادان دانشگاه دكتر امين فتحي به نقل از كتاب مسئوليت و سازندگي؛ افزودند: خداوند حكيم نعمتها را بي جهت نمي دهد و بي دليل نمي گيرد. داده ها و داشته ها ملاك برتري نيست. داده هاي خدا بازدهي مي خواهند و در اين كوششهاست كه برتري تحقق مي يابد. و اين آغاز مسئوليت است... هركس كه بيشتر دارد مسئوليتش سنگينتر... بايد سرمايه هاي عمر و استعداد را به جريان انداخت و بايد همه اينها را در راه حق بكار گرفت و گرنه اسراف و زيان بوده و هواي دل و سخن خلق و جلوه هاي دنيا در اين ميان باتلاق و اسارت است.