⚡️سؤال:
«شهریه ایشان [آقای صفایی] هرگز بدست خودشان نمیرسید و با واسطه بدست خانوادههای افراد آبرومندی میرسید که بدلایلی زندانی شده یا گرفتاری دیگری داشتند.» (رد پای نور)
✨سوال اینجاست که ایشان خرج خود و خانوادهشان را از کجا تامین میکردند؟ 🌱پاسخ: یک دوست: ✨شاید این نوع زندگی برای ما که تجربه ای ازش نداریم غیر قابل باور و یا داستانهایی مربوط به افسانه ها و اساطیر بیاید اما مرحوم استاد علی صفایی به تاسی از مرحوم پدرشان شیخ عباس صفایی قائل به رزق من حیث لایحتسب بودند تا رزقی که ماهیانه به حساب واریز شود و بتوان روی ان برنامه ریزی کرد.
مرحوم پدرشان میگفتند وظیفه من تحصیل است و وظیفه خدا براوردن رزق طالب های علم. به من ربطی ندارد که خدا کی و چگونه رزقش را میفرستد. چیزی که به من مربوط است طلب علم است. خدا خودش بهتر میداند رزق و روزی مرا چگونه و با چه واسطه ای واریز کند. رزقی که ثابت و حساب شده باشد انسان را وابسته و ذلیل میکند و خدا مومن را ذلیل نمی خواهد.
این فقط یک حرف نبود. ایشان از خدا خواسته بودند که رزق هر ساله شان حج خانه خدا باشد و سالی که نمیتواند ایام حج در عرفات و مشعر حضور پیدا کند اخرین سال او باشد. یک سال که شیخ عباس صفایی در عطش رفتن به حج دست و پا میزده، هیچ پولی برایش فراهم نمیشود. از قضا یکی از دوستانش را در مسیر میبیند که مشغول فراهم کردن تدارکات سفر به حج بوده. به او میگوید پول تو، هزینه رفت و برگشتت را میدهد درست است؟ با شنیدن پاسخ میگوید: تو هزینه سفر من تا مکه را بده، من هزینه برگشت تو را میدهم.
آن شخص اگرچه از این معامله بیم داشته اما به خاطر دوستی و اطمینانی که به ایمان شیخ عباس داشته میپذیرد و میگوید: قبول، اما باید قول بدهی در بازگشت دستم را توی حنا نگذاری.
پدر مرحوم استاد بی هیچ ترس و واهمه ای و صرفا با توکل به رازق بودن کسی که راهی حرمش شده میپذیرد و آن سال هر دو راهی حج میشوند.
با رسیدن به خانه خدا و پس از اعمال حج هنوز برای شیخ عباس صفایی گشایشی صورت نپذیرفته است. شیخ رو به کعبه به خدا عرضه میدارد: خدایا، من به امید گدایی در خانه ات تا اینجا آمده ام و به تو ایمان دارم. اگر عشق و ایمان من به تو و وعده های راستینت نبود میدانی که چنین نمیکردم.
اکنون هم من نگران نیستم. ازت میخواهم که نگرانی را از قلب همراهانم دور کنی.
وقت مراجعت به منزل، در راه یکی از آشنایان را میبیند که چند روز آزگار در به در دنبالش میگشته را میبیند. آن شخص، مبلغی از طرف یکی از علما به شیخ میرساند و میگوید: آقا فرمودند این را به آشیخ عباس صفایی برسانید سلام ما را ابلاغ کرده و بگویید ایشان ملتمس دعا هستند.
وقتی شیخ به خانه میرسد تمام مخارج دوستش علاوه بر هدیه ای برایش میگیرد و وی را از نگرانی در می آورد.
این نوع زندگی برای ما که پر از تعلق و توقع هستیم به خواب و خیالی شبیه است. تنها کسانی میتوانند اینگونه زندگی کنند که توقع شان را از تمام عالم بریده و فقط و فقط چشم به پروردگارشان دوخته اند.
📚داستان فوق از کتاب خواندنی «افکار و امال شیخ عباس صفایی» و به نقل از خودشان روایت شده. ایشان در سال 57 وقتی نتوانستند به سفر حج بروند به همه می گفتند که امسال آخرین سال عمر من است.
طولی نکشید که ایشان در همان روزها به دیار باقی شتافت و حج آن سال را در جوار اولیای خدا بود. رحمت و رضوان خدا بر روح مطهر پدر و پسر 📢فردا 22 تیر ماه ساگرد رحلت ملکوتی عالم مفسر دانشمند مربی گرانقدر آیت الله علی صفایی حائری است. مباد بخل ورزیدن از تحفه ای برای شادی روح پدر و پسر و شهید محمد صفایی حائری#فاتحه #صلوات #صدقه #احسان #زیارت_ازنزدیک_یادور آرزو بر جوانان عیب نیست. خدایا کاری کن که ما هم اینگونه شویم.🤲
آمین🙏🌱☘️🌷💐
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
⚡️سؤال:
«شهریه ایشان [آقای صفایی] هرگز بدست خودشان نمیرسید و با واسطه بدست خانوادههای افراد آبرومندی میرسید که بدلایلی زندانی شده یا گرفتاری دیگری داشتند.» (رد پای نور)
✨سوال اینجاست که ایشان خرج خود و خانوادهشان را از کجا تامین میکردند؟ 🌱پاسخ: یک دوست: ✨شاید این نوع زندگی برای ما که تجربه ای ازش نداریم غیر قابل باور و یا داستانهایی مربوط به افسانه ها و اساطیر بیاید اما مرحوم استاد علی صفایی به تاسی از مرحوم پدرشان شیخ عباس صفایی قائل به رزق من حیث لایحتسب بودند تا رزقی که ماهیانه به حساب واریز شود و بتوان روی ان برنامه ریزی کرد.
مرحوم پدرشان میگفتند وظیفه من تحصیل است و وظیفه خدا براوردن رزق طالب های علم. به من ربطی ندارد که خدا کی و چگونه رزقش را میفرستد. چیزی که به من مربوط است طلب علم است. خدا خودش بهتر میداند رزق و روزی مرا چگونه و با چه واسطه ای واریز کند. رزقی که ثابت و حساب شده باشد انسان را وابسته و ذلیل میکند و خدا مومن را ذلیل نمی خواهد.
این فقط یک حرف نبود. ایشان از خدا خواسته بودند که رزق هر ساله شان حج خانه خدا باشد و سالی که نمیتواند ایام حج در عرفات و مشعر حضور پیدا کند اخرین سال او باشد. یک سال که شیخ عباس صفایی در عطش رفتن به حج دست و پا میزده، هیچ پولی برایش فراهم نمیشود. از قضا یکی از دوستانش را در مسیر میبیند که مشغول فراهم کردن تدارکات سفر به حج بوده. به او میگوید پول تو، هزینه رفت و برگشتت را میدهد درست است؟ با شنیدن پاسخ میگوید: تو هزینه سفر من تا مکه را بده، من هزینه برگشت تو را میدهم.
آن شخص اگرچه از این معامله بیم داشته اما به خاطر دوستی و اطمینانی که به ایمان شیخ عباس داشته میپذیرد و میگوید: قبول، اما باید قول بدهی در بازگشت دستم را توی حنا نگذاری.
پدر مرحوم استاد بی هیچ ترس و واهمه ای و صرفا با توکل به رازق بودن کسی که راهی حرمش شده میپذیرد و آن سال هر دو راهی حج میشوند.
با رسیدن به خانه خدا و پس از اعمال حج هنوز برای شیخ عباس صفایی گشایشی صورت نپذیرفته است. شیخ رو به کعبه به خدا عرضه میدارد: خدایا، من به امید گدایی در خانه ات تا اینجا آمده ام و به تو ایمان دارم. اگر عشق و ایمان من به تو و وعده های راستینت نبود میدانی که چنین نمیکردم.
اکنون هم من نگران نیستم. ازت میخواهم که نگرانی را از قلب همراهانم دور کنی.
وقت مراجعت به منزل، در راه یکی از آشنایان را میبیند که چند روز آزگار در به در دنبالش میگشته را میبیند. آن شخص، مبلغی از طرف یکی از علما به شیخ میرساند و میگوید: آقا فرمودند این را به آشیخ عباس صفایی برسانید سلام ما را ابلاغ کرده و بگویید ایشان ملتمس دعا هستند.
وقتی شیخ به خانه میرسد تمام مخارج دوستش علاوه بر هدیه ای برایش میگیرد و وی را از نگرانی در می آورد.
این نوع زندگی برای ما که پر از تعلق و توقع هستیم به خواب و خیالی شبیه است. تنها کسانی میتوانند اینگونه زندگی کنند که توقع شان را از تمام عالم بریده و فقط و فقط چشم به پروردگارشان دوخته اند.
📚داستان فوق از کتاب خواندنی «افکار و امال شیخ عباس صفایی» و به نقل از خودشان روایت شده. ایشان در سال 57 وقتی نتوانستند به سفر حج بروند به همه می گفتند که امسال آخرین سال عمر من است.
طولی نکشید که ایشان در همان روزها به دیار باقی شتافت و حج آن سال را در جوار اولیای خدا بود. رحمت و رضوان خدا بر روح مطهر پدر و پسر 📢فردا 22 تیر ماه ساگرد رحلت ملکوتی عالم مفسر دانشمند مربی گرانقدر آیت الله علی صفایی حائری است. مباد بخل ورزیدن از تحفه ای برای شادی روح پدر و پسر و شهید محمد صفایی حائری#فاتحه #صلوات #صدقه #احسان #زیارت_ازنزدیک_یادور آرزو بر جوانان عیب نیست. خدایا کاری کن که ما هم اینگونه شویم.🤲
آمین🙏🌱☘️🌷💐