✅خلاصهای از زندگینامهی شهید عبدالحسین برونسی:
متولد سال 1321 ه.ش است و زادگاهش روستای گلبوی کدکن تربت حیدریه. البته بین ترتبتیها و نیشابوریها بر سر این موضوع دعواست.☺️
هرکدام او را همشهری خود میدانند. آخر عبدالحسین کم کسی نیست.😊
✅القصه:
مثل همهی بچههای آن روزگار در کنار درس و تحصیل کمکحال پدر بود در کار کشاورزی اما یک روز اتفاقی افتاد که تصمیم گرفت به جای مدرسه به مکتبخانه برود. 📌(جریانش رو تو پست بعدی بخونید)
🍃تا زمان ازدواجش در همان روستا ماند و بعد از پایان خدمت سربازی با خانوادهای روحانی: آقای سبکخیز وصلت و دختر ایشان را به همسری انتخاب کرد.
🌴سال 1352بود که پس از توفیق آشنایی و نشستن پای درس مقام معظم رهبری وارد عرصهی مبارزه و انقلاب شد و آنقدر در این راه مصمم بود که در همین مدت اندک تا زمان پیروزی انقلاب بارها توسط ساواک دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت. آنقدر که همهی دندانهایش را شکستند و وقتی آزاد شد و به خانه برگشت، همسرش متعجب از چهرهی پر چروک عبدالحسین، او را مسنتر از قبل یافت، آن هم در سنی حدود 35 سالگی!
♨️انقلاب که شد بصورت افتخاری وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. با شروع درگیریهای کردستان رفت پاوه. جنگ تحمیلی هم که شروع شد دیگر یک پای ثابت جبههها بود آنقدر که باید خاکریز و چادر و قرارگاه را خانهی اول او بدانی.
شهید برونسی در عملیاتهای همچون #فتحالمبین #بیتالمقدس ، #رمضان، #مسلمبنعقیل ، #والفجر_مقدماتی و #والفجر 1 تا 4 به عنوان فرماندهی گردان خطشکن شرکت کرد و ضمن کسب نتایج موفقیتآمیز بارها مجروح شد.
موفقیتهای او در عملیاتهای والفجر یک به عنوان فرمانده گردان خطشکن، خیبر و میمک حسابی گل کرد و کاری کرد کارستان. آنقدر که رژیم بعث چشم دیدنش را نداشت و برای سرش جایزه تعیین کرده بود.
🥀آخرین عملیاتی که عبدالحسین در آن شرکت کرد، عملیات بدر بود. عملیاتی که در آن به عنوان فرماندهی تیپ 18جوادالائمه حضور پیدا کرد.
شهید برونسی در همین عملیات در تاریخ 25اسفند ماه سال 1363 در منطقه هورالعظیم در اثر اصابت ترکش خمپاره به #شهادت رسید.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🆔 @khatme_quran313
🌹عشق شهید برونسی به حضرت صدیقهی طاهره(س) و احترام به سادات
البته #شهداء اکثرشون زهرایی و به نام حضرت مادر حساسند💞
@khatme_quran313
🔷🔹اتفاقی که اعتبار مدرسه رو از چشم عبدالحسین انداخت:
در مقطع تحصیلی ابتدایی با این که همزمان با تحصیل کار هم می کرد، نمراتش همیشه خوب بود.
اما یه روز اومد و با کمال تعجب گفت:
«از فردا اجازه بدین مدرسه نرم… اون مدرسه دیگه نجس شده!»
علت رو پرسیدیم.
با غیظ گفت: دیروز این معلم طاغوتی رو با یک دختری دیدم که...😠😡»
از فردای اون روز گذاشتیمش مکتب به یاد گرفتن قرآن.
🔹به نقل از مادر شهید عبدالحسین برونسی
🍃🌺 @khatme_quran313
✅این اوستا عبدالحسین بدهکار کسی نمیمونه
#رزق_حلال
@khatme_quran313
✅دربهدر به دنبال نان حلال:
همسر شهید عبدالحسین برونسی:
🌾آن روزها عبدالحسین در روستای گلبوی اطراف نیشابور کار کشاورزی میکرد، خودش زمین نداشت، حتی یک متر! برای این و آن کار میکرد و معتقد بود نانی که از زحمتکشی و عرق پیشانی طلب شود حلال است و به این راضی بود…
تقسیم اراضی که اتفاق افتاد، همه اهالی روستا خوشحال بودند ولی عبدالحسین نه! میگفت:
با این کار همه چیز خراب میشود همه چیز را میخواهند نجس🍷❌ کنند، این زمینها مال یتیم و صغیر است.
صاحب زمین گفته بود زمین ها از شیر مادر حلال تر.اما عبدالحسین در جوابش گفت اگر شما هم راضی باشی حق یتیم رو نمی شه کاری کرد.❌
به خاط همین رفتیم مشهد. اونجا توی یه مغازه 🥬سبزیفروشی مشغول کار شد، یک روز آمد و گفت: نمی روم. پرسیدم چرا؟ گفت آدم درستی نیست سبزی ها را می ریزه توی آب و گِل که سنگین تر بشه.
بعد رفت تو 🥛لبنیاتی، اونجا هم زیاد نماند. گفت: کم فروشی می کنه، جنس بد و خوب را قاطی می کنه.
از فرداش یک بیل و کلنگ خرید و رفت سرگذر برای ⛏🔨بنایی، کم کم تو کار جا افتاد و بعد از مدتی شاگرد هم می گرفت.دستمزدش هم از قبل بهتر شده بود.🤗
#حلال
@khatme_quran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این👆 یه کلیپه از صدا و تصویر شهید برونسی که در اون شهید داره درباره مقام معظم رهبری صحبت میکنه:
از آن روزی که ما با عزیزم آقای سید علی خامنهای آشنا شدم، دین را خوب فهمیدم. ایشان معلم خوبی بودند و امیدوارم که شما در حق ایشان که امروز رئیس جمهور عزیزمان است دعا بکنید... از خدا میخواهم که این رئیس جمهور عزیزمان را تا انقلاب مهدی نگه دارد.
🍃🌺 @khatme_quran313
ختم قرآن هدیه به شهدا
این👆 یه کلیپه از صدا و تصویر شهید برونسی که در اون شهید داره درباره مقام معظم رهبری صحبت میکنه: از
نه صدا و نه تصویر کیفیت نداره. فقط خواستم یه کم با صدای ایشون و لحن کلامشون آشنا بشید.😊
✅هر چیزی سر جای خودش
به روایت معصومهی سبکخیز همسر شهید برونسی:
در یکی از عملیاتها، 💍انگشترم را #نذر کردم و گفتم «اگر انشاءالله به سلامتی برگرده، همین انگشتر رو میاندازم تو ضریح امام رضا (ع)». شهید برونسی در همان عملیات مجروح شد، اما زخمش زیاد کاری نبود و سالم به خانه برگشت.
جریان نذر انگشتر را برایش گفتم خندید و گفت «وقتی نذر میکنی، برای جبهه نذر کن»
پرسیدم «چرا؟!» گفت «چون امام هشتم احتیاجی ندارند، اما جبهه الان خیلی احتیاج داره؛ حالا هم نمیخواد انگشترت رو ببری حرم بندازی».
از دستش دلخور شدم😕😔 اما چیزی نگفتم...
عبدالحسین در عملیات بعدی به سختی مجروح شد، او را به بیمارستان کرج برده بودند؛ از همان جا به ما اطلاع دادند و فهمیدیم که حالش اصلا خوب نیست بطوریکه اصلا نمیتوانست صحبت کند.
فردای آن روز برادرم از تهران زنگ زد. زود پرسیدم «چه خبر، حالش خوبه؟» گفت «خوبتر از اونی که فکرش رو بکنی الان هم یک پیغام خیلی مهم هم برای شما داشت،اولاً که سلام رساند، دوماً گفت اون انگشتری رو که عملیات قبل نذر کرده بودی، همین حالا برو حرم، بندازش در ضریح»
گیج شده بودم😢، حساب کار از دستم در رفته بود؛ گفتم «او که میگفت این کار را نکنم!» گفت:
💫 «وقتی ما رسیدیم بالای سرش، هنوز به هوش نیامده بود. هم تختیهاش میگفتند توی عالم بیهوشی داشت با پنج تن آل عبا (ع) حرف میزد، آن هم با چه سوز و گدازی! تکتک آن بزرگوارها را به اسم صدا میزد…
وقتی به هوش آمد، جریان را از خودش پرسیدیم. اولش که طفره رفت، بعد خیلی غمگین شروع کرد به گفتن؛ توی عالم بیهوشی، دیدم #پنج_تن_آل_عبا(ع) بالای سر من تشریف آوردند. احوالم را پرسیدند و دست میکشیدند روی زخمهای من و میفرمودند عبدالحسین خوشگذشته(به خیر گذشته)، انشاءالله زود خوب میشه. بعد یکی از آن بزرگوارها، عیناً انگشتر خانمم را نشانم دادند و فرمودند👈 بگویید آن انگشتر💍 را بیندازند توی ضریح».
فهمیدم خواست خودش نبوده که انگشتر را بیندازم ضریح؛ فرمایش همانهایی بود که به خاطرشان میجنگید و شاید هم یادآوری این نکته که هر چیز به جای خودش نیکوست…
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#نذر
#امام_رضا
📚 کتاب خاک های نرم کوشک
🆔 @khatme_quran313
ختم قرآن هدیه به شهدا
✅هر چیزی سر جای خودش به روایت معصومهی سبکخیز همسر شهید برونسی: در یکی از عملیاتها، 💍انگشترم را
قابل توجه #سلبریتیهایی که شب خواب نما میشن و صبح اول محرمی پست میذارن که به جای غذای نذری دادن پولشو به فقراء کمک کنید.🤦🏻♂🤦🏻♂
اینا خبر ندارن که نصف پول غذای نذری امام حسین رو همون فقرایی دادند که با عشق به حضرت ارباب، یه سال تموم یه قرون دوزار رو هم گذاشتند تا موعدش از راه برسه و یه نمکی تو آش امام حسین بریزن.
البته توقعی هم ازشون نیست. این چیزا شعور خودش رو میخواد.