eitaa logo
ختم قرآن هدیه به شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
27 فایل
بالای 2070 حاجت روایی از این ختمها👇 https://t.me/hajatravaei313 کپی از مطالب شهدا آزاد🌹 فقط کپی از متنهای حاجت روایی مطلقا ممنوع👉 حق الناسه💥 کانال خیریه👇 @kheyriiyeh_313 گرفتن جز و ارسال متنهای حاجت روایی👇 @shahidaneh99  @yamahdi_adrekniii31
مشاهده در ایتا
دانلود
یعنے؛ زنـــــدگے ڪـــن، امــا! ... اگـــــر شهـــــادت میخواهید زنـــــدگے ڪنـــــید ... @khatme_quran313
ختم قرآن هدیه به شهدا
💟 💟 🍃يک روز من را ديد و گفت: آنجا را ببين. يک دکل مخابراتي هست که پرچم داعش بالاي آن نصب شده. بيا برويم و پرچم را پايين بکشيم. گفتم شايد تله باشد. آنها منتظرند ببينند چه کسي به اين پرچم نزديک ميشود تا او را بزنند. در ثاني شما تجربه بالا رفتن از دکل داري؟ اين دکل خيلي بلند است. ممکن است آن بالا سرگيجه بگيري. خلاصه راضي شد که اين کار را انجام ندهد. 🌹عمليات بلد تمام شد و اين شهر آزاد شد. هادي تقاضاي اعزام به سامرا داشت. رفتم و کار اعزام او را انجام دادم. با او راهي منطقه سامرا شده و به زيارت رفتيم. 🍀سه روز بعد با هم به يک منطقه درگيري رفتيم. منطقه تحت سيطره داعش بود. من و برخي رزمندگان، خيلي سرمان را پايين گرفته بوديم. واقعاً ميترسيديم. هادي شجاعانه جلو ميرفت و فرياد ميزد: التخاف، التخاف ماکوشيئ ... نترس، نترس چيزي نيست. ما آنقدر جلو رفتيم که به دشت باز رسيديم. از صبح تا عصر در آنجا محاصره شديم. خيلي ترس داشت. نميدانستيم چه کنيم اما هادي خيلي شاد بود! به همه روحيه ميداد. 🌺عصر بود که راه باز شد و برگشتيم. از آنجا با هم راهي بغداد شديم. بعد هم نجف رفتيم و چند روز بعد هادي به تنهايي راهي سامرا شد. ما از طريق شبکه هاي اجتماعي با هم در ارتباط بوديم. يک شب وقتي با هادي صحبت ميکردم گفت: اينجا اوضاع ما بحراني است! من امروز در يک قدمي شهادت بودم. 🌿او ادامه داد: يک انتحاري پشت سر ما در ميان نيروها منفجر شد. من بالای پشت بام خانه بودم که بلافاصله يک انتحاري ديگر در حياط خانه خودش را منفجر کرد و... 🌸چند روز بعد هادي به نجف برگشت. زياد در شهر نماند و به منطقه مقداديه رفت. از آنجا هم راهي سامرا شد. دو تن از دوستانم با او رفتند. دوستان من چند روز بعد برگشتند. با هادي تماس گرفتم و گفتم: کي برميگردي؟ گفت: انشاءالله مصلحت ما است! من هم گفتم اين هفته پيش شما مي آيم تا با هم فيلم و عکس بگيريم. اما چند روز بعد روز دوشنبه بود که از دوستان شنيدم که هادي شهيد شده. @khatme_quran313
🔹من مطمئن هستم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی چیزها را از دست می دهد. چشم گنهکار لایق نیست... 🌹مدافع حرم شهید هادی ذوالفقاری @khatme_quran313
شهادت، سهمِ کسانی مےشود که عالم را، مےدانند و کسانی که عالم را محضر خدا بدانند نمےکنند و شهدا، اینگونه اند و ما نیز را سهمِ خود کنیم با ... 🌹 @khatme_quran313
یعنے؛ زنـــــدگے ڪـــن، امــا! ... اگـــــر شهـــــادت میخواهید زنـــــدگے ڪنـــــید ... @khatme_quran313
🌷 🌷 مقصد نیست؛ راه است... 🍃 مقصد [خداست] و معقول‌ترین راه برای رسیدن به خداست. 🌷با شهدا؛ پرواز تا خدا🕊 @khatme_quran313
# شهادت # ۶ اسفندماه شهادت # ۸ اسفندماه شهادت # ۱۰اسفندماه شهادت # ۱۷ اسفندماه شهادت # ۱۸ اسفندماه شهادت # ۲۳ اسفندماه شهادت # ۲۴ اسفندماه شهادت # ۲۵ اسفندماه #همه شهدای عزیز بالاخص شهدا اسفندماه را تبریک و تسلیت عرض می نماییم. ضمنا در اسفندماه هفته #و #هم هست که این موضوع هم به قابلیت این ماه اضافه شده است‌‌‌. صلواتی به روح پاکشون هدیه کنید🕊 @khatme_quran313
🌹امام صادق عليه السّلام: هركس در راه خدا كشته شود، خداوند هيچ يك از بدى‌ها و گناهانش را به رخ او نمى‌كشد (و او را از آن‌ها آگاه نمى‌كند). ترجمه فروع کافی ؛ ج۵ , ص۱۳۲ 🌷 یعنی بخیر گذشت وگرنه می مردی... @khatme_quran313
👆👆 پیام اعضاء این پیام دوست عزیزمون به حق ثابت می کنه اینکه می گیم حتما باید یه رفیق شهید برای خودمون داشته باشیم، یک شعار خیال انگیز و یا فانتزی نیست! بلکه در نوع خودش سبکی از زندگی یک فرد مسلمان و معتقد هست که اگر جدی گرفته بشه در بسیاری از تنگناها و دوراهی ها راه گشا خواهد بود. @khatme_quran313
AUD-20200103-WA0017.opus
156K
صحبت‌های امروز همسر شهید مجاهد سرلشکر حاج قاسم سلیمانی در مورد ترور و شهادت سردار بزرگ اسلام بشنو! دارند پشت بیسیم، «بسم الله القاصم الجبارین» می‌گویند... علم بر زمین نمی‌ماند سردارم... #پیام #همسر_حاج_قاسم_سلیمانی #شهید #شهادت #سردار_سلیمانی #حاج_قاسم #انتقام_سخت #جهاد_ادامه_دارد
4_601083456214007863.mp3
1.25M
✨ معرفی نامه از زبان خودش🌷 ✨امضاء 🌹 🆔 @khatme_quran313
💚شهید جهاد مغنیه💚 🕊خبر شهادت برادرم جهاد را که شنیدم دلم سوخت مثل بابا شده بود. خون ها رو شسته بودند ولی جای زخم‌ها و پارگی‌ها بود، جای کبودی و خون مردگی ها، تصاویر بابا و جهاد با هم یکی شده بود و یک لحظه به نظرم رسید دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.😭 مادر وقتی صورت جهاد را بوسید گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده، البته هنوز به " ارباً اربا " نرسیده، لا یوم کیومک یا اباعبدالله علیه السلام، خجالت آراممان کرد. بعد هم مادرم خودش توی قبر جهاد رفت. همان قبر! سه ساعت قرآن و زیارت عاشورا و دعا در قبر خواند. 🌻راوی: خواهر شهید 📗منبع: نوید شاهد @khatme_quran313
4_5951807808683902540.mp3
3.99M
🎤 با نوای: حاج صادق ✬سبک بالان خرامیدند و 💢مرا نامیدند و رفتند😔 ✬تو بالا رفته ای در زمینم 💢برادر روسیاهم شرمگینم😔 ✬مرا اسب سفیدی بود روزی🕊 💢 را امیدی بود روزی 🌹🍃🌹🍃 @khatme_quran313
🌹شهادت ارث اولیای خداست... 🍂ما خاکیان محجوب... 🖋امام خمینی رحمة‌الله علیه @khatme_quran313
۵۹۸ و 🍷جام زهر... 📌ارتش عراق پس از عمليات خيبر ۱۳۶۲ در يك روند صعودی، پذيراي شكست شد و سرانجام، در عمليات والفجر ۸ در عين ناباوری فاو را از دست داد. اما شكست نظامي در جبهه شلمچه طي عمليات كربلاي ۵ با هيچ يك از شكست هاي عراق قابل مقايسه نيست، زيرا اين شكست، آن هم در سال هفتم جنگ و در حساس ترين منطقه نبرد، آينده حكومت عراق را از داخل در تاريكی فرو برد. 🌾به همين دليل پس از عمليات كربلای ۵ آمريكا منافع حياتی خود را در خليج فارس با خطر جدی مواجه ديد و از طريق شوراي امنيت سازمان ملل و هماهنگي با اتحاد شوروي در صدد برآمد تا به جنگ ايران و عراق پايان دهد. 🗞تصويب قطعنامه ۵۹۸ در نشست شورای امنيت ملل متحد، محصول چنين شرايطی بود. 🌹امام خمینی ضمن پذیرفتن مفاد این قطعنامه خطاب به ملت ایران فرمودند: 🔰اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و برایم گواراتر بود. اما چاره چیست؟ همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم… 🔰قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسأله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است… ملت ما هم نباید فعلاً مسأله را تمام شده بداند... 🔰در این روزها ممکن است، بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و باید و نبایدها کنند - که هر چند این مسأله به خودی خود، یک ارزش بسیار زیباست - اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست … من باز می گویم، قبول این مسأله برای من از کشنده تر است، ولی راضی به رضای خدایم ... 📚منبع: باشگاه خبرنگاران جوان و پایگاه اینترنتی حوزه @khatme_quran313
🌸چند روز بعد هادي به نجف برگشت. زياد در شهر نماند و به منطقه مقداديه رفت. از آنجا هم راهي سامرا شد. دو تن از دوستانم با او رفتند. دوستان من چند روز بعد برگشتند. با هادي تماس گرفتم و گفتم: کي برميگردي؟ گفت: انشاءالله مصلحت ما است! من هم گفتم اين هفته پيش شما مي آيم تا با هم فيلم و عکس بگيريم. اما چند روز بعد روز دوشنبه بود که از دوستان شنيدم که هادي شهيد شده. @khatme_quran313
و حالا که حرف از اخلاص شد و حضرت زهرا، یادمان نرود که آن لیلة‌القدر سيدة نساء للعالمین ام ابیها مادر آقا امام مجتبی، مادر آقاسیدالشهداء مادر همه ائمه ام‌المومنین مادر همه از جمله همین 🌷آقا سید مرتضی خودمان، جمله‌ای مادرانه گفته است: 💫هرکس خالصانه‌ترین عبادت خودش را به درگاه خدا ببرد، خدا هم بهترین سرنوشت‌ها را برایش می‌فرستد. ... و شاید بهترین تقدیر باشد، شاید... حواستان هست چقدر رزق این هفته‌امان زهرایی شد. چقدر اسم با دلیل و بی‌دلیل برده شد؟! هنیئا لنا🌹🌹
رضا برجی مستند‌ساز و از همراهان شهید آوینی می‌گه: یادمه یه روز شهید آوینی، شهید گنجی و من نشسته بودیم. شهید گنجی یه جمله‌ای گفت که 🌷شهید آوینی جواب جالبی داد. من بین این دو تا شهید بودم. شهید گنجی رو کرد به آسد مرتضی و گفت: حاج مرتضی! دیگه باب شهادت بسته شد.😔 آسد مرتضی در جواب بهش گفت: نه برادر!☝️ لباس تک سایزییه که باید تن آدم به اندازه‌اش دربیاد. هر وقت به سایز این لباس تک‌سایز دراومدی، پرواز می‌کنی. مطمئن باش!👌 من که بین این دو تا بودم گفتم: حاجی! پس من چی؟ من کِی پرواز می‌کنم؟ سید مرتضی در جواب گفت: تو توی کوله‌ات یه چیزهایی داری و اسم چند تا منطقه‌ی جنگی که در اونجاها مستند ساخته بودم رو آورد و بعدش ادامه داد: توی کوله‌ات چیزهای دیگه‌ای هم هست که نمی‌دونم چیه، هر وقت کوله‌ات سبک شد، می‌کنی... بعد از یه مدت از این گفتگو سید مرتضی شهید شد و به فاصله‌ی یه سال دیگه‌ هم گنجی به شهادت رسید. البته منم منتظرم ببینم کی کوله‌ام سبک میشه ________ کوله‌ی ما کی سبک میشه؟! اصلا سبک شدنی هست؟! 🆔 @khatme_quran313
4_5823161344756549536.mp3
6.78M
🎧صوت 🎤حجت الاسلام 💠عنایت شهدا به جوان گنهکار 🍃🌺 @khatme_quran313
✅خلاصه‌ای از زندگینامه‌ی شهید عبدالحسین برونسی: متولد سال 1321 ه.ش است و زادگاهش روستای گلبوی کدکن تربت حیدریه. البته بین ترتبتی‌ها و نیشابوری‌ها بر سر این موضوع دعواست.☺️ هرکدام او را همشهری خود می‌دانند. آخر عبد‌الحسین کم کسی نیست.😊 ✅القصه: مثل همه‌ی بچه‌های آن روزگار در کنار درس و تحصیل کمک‌حال پدر بود در کار کشاورزی اما یک روز اتفاقی افتاد که تصمیم گرفت به جای مدرسه به مکتب‌خانه برود. 📌(جریانش رو تو پست بعدی بخونید) 🍃تا زمان ازدواجش در همان روستا ماند و بعد از پایان خدمت سربازی با خانواده‌‌ای روحانی: آقای سبک‌خیز وصلت و دختر ایشان را به همسری انتخاب کرد. 🌴سال 1352بود که پس از توفیق آشنایی و نشستن پای درس مقام معظم رهبری وارد عرصه‌ی مبارزه و انقلاب شد و آن‌قدر در این راه مصمم بود که در همین مدت اندک تا زمان پیروزی انقلاب بارها توسط ساواک دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت. آنقدر که همه‌ی دندان‌هایش را شکستند و وقتی آزاد شد و به خانه برگشت، همسرش متعجب از چهره‌ی پر چروک عبدالحسین، او را مسن‌تر از قبل یافت، آن هم در سنی حدود 35 سالگی! ♨️انقلاب که شد بصورت افتخاری وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. با شروع درگیری‌های کردستان رفت پاوه. جنگ تحمیلی هم که شروع شد دیگر یک پای ثابت جبهه‌ها بود‌ آن‌قدر که باید خاکریز و چادر و قرارگاه را خانه‌ی اول او بدانی. شهید برونسی در عملیات‌های همچون ، ، ، و 1 تا 4 به عنوان فرمانده‌ی گردان خط‌شکن شرکت کرد و ضمن کسب نتایج موفقیت‌آمیز بارها مجروح شد. موفقیت‌های او در عملیات‌های والفجر یک به عنوان فرمانده گردان خط‌شکن، خیبر و میمک حسابی گل کرد و کاری کرد کارستان. آنقدر که رژیم بعث چشم دیدنش را نداشت و برای سرش جایزه تعیین کرده بود. 🥀آخرین عملیاتی که عبدالحسین در آن شرکت کرد، عملیات بدر بود. عملیاتی که در آن به عنوان فرمانده‌ی تیپ 18جواد‌الائمه حضور پیدا کرد. شهید برونسی در همین عملیات در تاریخ 25اسفند ماه سال 1363 در منطقه هورالعظیم در اثر اصابت ترکش خمپاره به رسید. 🆔 @khatme_quran313
✍شرح شهادت عبدالحسین همراهان شهید برونسی گفته‌اند که او در عملیات بدر بسیار ناراحت و متاثر به نظر می‌رسیده است. علت این امر را نه خستگی ناشی از کار بلکه باید در دغدغه‌ی او برای اجرای دستور امام خمینی(ره) برای تسلط بر منطقه‌ی بصره-العماره جستجو کرد. در همین رابطه به یکی از فرماندهانی که برای پیگیری روند کار، قبل از آغاز عملیات با شهید برونسی گفتگو می‌کند می‌گوید: فلانی! ما از عملیات خیبر سالم برگشتیم. ولی این‌دفعه به شما می‌گویم که برای رسیدن به اهدافمان من دو راه بیشتر ندارم. یا به اهدافی که مدنظر امام عزیز است می‌رسیم و یا جنازه‌ی من برمی‌گردد. در صحبت با نیروهایش هم تاکید می‌کند که جای عقب‌نشینی در عملیات وجود ندارد و حتی اگر تا آخرین نفرمان به شهادت برسد باید به سر چهارراه خندق برسیم. بعد با صدای بلند فریاد می‌زند: وعده‌ی ما سر چهارراه عبدالحسین خود پیشگام این وعده می‌شود و در روز 25 اسفند ماه 1363، ساعتی پس از ادای نماز ظهر و درست در سر همان چهار راه در اثر اصابت ترکش خمپاره به می‌رسد. پیکر پاک شهید برونسی به مدت 37 سال در سر همان چهار‌راه باقی ماند تا اینکه در سال ۱۳۹۰ با تلاش گروه تفحص شهداء به میهن بازگشت و در بهشت رضای مشهد آرام گرفت. 🍃🌺 @khatme_quran313
💌 به خون و تیر و ترکش نیست. آن روز که خدا را در همه چیز دیدیم؛ آن روز شده‌ایم... @khatme_quran313
✨خبر شهادت عباس همان روز حادثه در فضای مجازی منتشر شده بود، اما ما چیزی نمی دانستیم. جمعه 4 رمضان بود و ما افطار منزل دخترم دعوت بودیم. شب که برگشتیم، فامیل‌های دور به خانه ما آمدند. تعجب کردم این‌وقت شب علت حضورشان چه بوده است؟ ✨چهره غمگین آنها تعجب مرا بیشتر برانگیخت، اما با توجه به ارامشی که پیدا کرده بودم، اصلاً فکر نمی‌کردم اتفاقی افتاده باشد تا اینکه یکی از اقوام پرسید: می‌دانید عباس مجروح شده؟😔 چشمان اشک آلودشان چیز دیگری می‌گفت. پرسیدم عباس شهید شده؟😢 همه زدند زیر گریه و آن موقع بود که فهمیدم پسرم به آرزویش رسیده است و همان لحظه خدا را شکر کردم.🤲🏻   ✨عباس من برای مردن حیف بود👏🏻. او باید شهید می‌شد. این اواخر فوق‌العاده شده بود، نماز خواندنش را خیلی دوست داشتم، خیلی زیبا نماز می‌خواند. با نگاه کردن به او هنگام نماز آرامش می‌گرفتم. یقین داشتیم عباس شهید می‌شود. وقتی پسرم رفت از خدا خواستم اگر عاقبت به خیری بچه‌ام در شهادت است، شهید و اگر در ماندن و خدمت کردن است بماند. عباسم از من خواسته بود برای شهادتش دعا کنم.🤲🏻 ✨هنگام دفن کردن پیکرش، به او گفتم: "شیرم حلالت مادر!  ازت راضیم. سربلندم کردی"😇   ✨دختر عموی عباس چند روزی بعد از شهادت پسرم تعریف کرد که: خواب دیدم عباس لباس احرام پوشیده و در میان جمعیتی که همه لباس سفید به تن دارند ایستاده است.👳🏻‍♀🧖‍♂ ✨ با خودم گفتم تا آنجا که میدانم ، عباس مکه نرفته. خانمی کنارم بود و به من گفت: عباس امشب مهمان شهدای مناست.💚 پسرم خیلی بعد از حادثه منا بی‌قرار شده بود و تا مدت‌ها آرامش نداشت. تا مدت‌ها عکس شهدای منا را در اتاقش نصب کرده بود. ما خیلی چیزها را بعد از شهادت عباس فهمیدیم. عباس هیچ‌وقت از کارها و کلاس‌هایش چیزی به ما نمی‌گفت... ✨ بعد از شهادتشان فهمیدیم که ایشان دوره‌های بینش مطهر را گذرانده و مدتی بود در دانشگاه، سطح 1 بینش مطهر را تدریس می‌کرده است. یا اینکه مدرک کارشناسی ادوات نظامی را هم گرفته بود. از دوستانشان شنیدیم که مرتب در کلاس‌های🍃 استاد پناهیان و دکتر عباسی 🍃شرکت می‌کرده است.. @khatme_quran313
🍃تا نامش را شنیدم ذهنم پرکشید به سال پیش همون موقع که خبر برگشتش دلم را لرزاند. خانطومان قصه ی اشک های رزمنده هایی است که پیکر دوستان شهیدشان را در آن سرزمین، جا گذاشته اند. ، حال مادران چشم انتظار، همسران دلسوخته و کودکان دلتنگ است😔 🍃اما یکسال پیش خانطومان از پیکر تفحص شده شهید جواد الله کرم گفت که چند سال پیش زمین و اهلش را وداع گفته بود. 🍃ای شهید.... آنقدر در دنیا و مشکلاتش غرق شده ام که حتی از شناخت شهیدی همچون تو غافل بودم اما خبر آمدنت بدجوری دلم را لرزاند، شیشه شکست و چشمانم بارید.. 🍃مدافع حرم شدی و بعد ، آخر هم جان و دلت را با پیکرت در خانطومان جا گذاشتی. خبر شهادتت و پیکری که نیامدنش همه را چشم انتظار گذاشته بود تو را شهید کرد.. 🍃میدانم مهمان بودی و حضرت مادر برایت مادری می کرد.. اما شاید دلتنگی های دخترت کار دستت داد. میدانی در خرابه های شام هم ناله های کار خودش را کرد و حسین با به دیدارش آمد...😭 🍃شاید هم در ، دعا ها و نجواهای خانواده ات سبب شد تقدیر به رقم بخورد و چشم های منتظرشان منور به پیکرت شود... 🍃خوشبحال آنان که مهمان مراسم تشییع‌ات بوده اند. نمی دانم چند دل شکسته ی عاشق، را از تو هدیه گرفتند. شاید هم پسرت دلتنگی هایش را بغل کرده بود و برای تو با سوز دل میخواند... از شام بلا شهید آوردند با شور و نوا شهید آوردند😓 🍃حال یکسال است که خانواده ات هرگاه دلشان می گیرد، دل تنگی هایشان را بر سر مزارت تسکین می هند. شهید از قوانین دل، سرپیچی کرده و اسیر روز های بلاتکلیفی شده ایم... برایمان دعا کن.... ✍️نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۲ تیر ماه ۱۳۶۰ - تهران 📅تاریخ شهادت : ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵. خانطومان 🕊محل شهادت : خانطومان، سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا، قطعه ۵۰ @khatme_quran313
⭕️جواد الله‌کرم نیز ازجمله شهدای مدافع حرمی بود که خود را پیش‌بینی کرده و برای آن آماده بود.❗️ 📍 یکی از همرزمان شهید، خاطره‌ای از شب قبل از شهادت او نقل کرده و گفته بود: شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی می‌کردیم، جواد گفت: بچه‌ها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم: «جواد نکنه داری شهید می‌شی» گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم😟. ✨ همه لحظه‌ای سکوت کردند. یکی از بچه‌ها دوربین آورد و گفت: «بگذار چند تا عکس بگیریم» قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم، فردا جواد شهید شد.🕊 💕📸شهید "جواد الله کرم" در کنار شهید امین کریمی @khatme_quran313
....📞 یک هفته قبل از شهادت اقاروح الله تماس گرفت و یک ساعت و نیم صحبت کردیم و تلفن قطع نشد برعکس همیشه! می گفت این دنیا می گذرد، تمام می شود، مادرم هم رفت، حاج آقا مجتبی تهرانی هم رفت، دنیا خیلی کوتاهه. اگر شهید شدم تو ناراحت نباش من بتو قول می دهم آن دنیا همیشه باهم باشیم. یک ساعت و نیم ازین حرف می زد که آنجا کار خیلی زیاد هست.اجازه بده بمانم. می گفت دلم برای بچهایی که اینجا به ناحق کشته می شوند می سوزد، تو هم دلت بسوزد و بگذار بمانم... گفتم بمان اشکالی ندارد اما مواظب خودت باش.هیچوقت از رفتن به سوریه منصرفش نکردم. می دانستم اگر برود شاید دیگر برنگردد. اما هیچوقت به زبان نیاوردم که نرو و بمان. ... در ۱۳ آبان ۱۳۹۴ بعد از ۵۴ روز ماموریت، شهید قربانی بهمراه شهید سرلک در حومه حلب بودند که ماموریت انها تمام می شود. شهید سرلک بنا داشت که به عقب برگردد و مقداری وسایل بردارد که شهیدقربانی نیز با وی همراه می شود،آنجا در اتاقی نیم ساعتی باهم صحبت می کنند بعد وارد ماشین می شوند که برگردند. زمانی که شهید روح الله درب ماشین را باز می کند گویی آنها را زیر نظر داشته اند با قبضه آمریکایی کرنت مورد اصابت قرار می گیرند. بدلیل وجود مواد انفجاری در ماشین و اینکه کسی اطرافشان نبوده، ماشین ۲۰ دقیقه ای در اتش می شوزد و چیزی از پیکرشان باقی نمی ماند🥀 پبکر روح الله وضعیت خوبی نداشت. یکی از رفقا که پیکر شهید را دید شروع به گریه کرد می گفت روح الله عاشق اینطور شهید شدن بود. پیکر مطهر شهید قربانی در قطعه ۶ ردیف ۸۷ شماره ۵۳ گلزار شهدای بهشت زهرا در جوار محرم ترک و رسول خلیلی به خاک سپرده شد. برگرفته از پیج فرهنگ مقاومت🌱 @khatme_quran313
✅خلاصه‌ای از زندگینامه‌ی شهید عبدالحسین برونسی: متولد سال 1321 ه.ش است و زادگاهش روستای گلبوی کدکن تربت حیدریه. البته بین ترتبتی‌ها و نیشابوری‌ها بر سر این موضوع دعواست.☺️ هرکدام او را همشهری خود می‌دانند. آخر عبد‌الحسین کم کسی نیست.😊 🥀آخرین عملیاتی که عبدالحسین در آن شرکت کرد، عملیات بدر بود. عملیاتی که در آن به عنوان فرمانده‌ی تیپ 18جواد‌الائمه حضور پیدا کرد. شهید برونسی در همین عملیات در تاریخ 25اسفند ماه سال 1363 در منطقه هورالعظیم در اثر اصابت ترکش خمپاره به  رسید.  🆔 @khatme_quran313
✍شرح شهادت عبدالحسین همراهان شهید برونسی گفته‌اند که او در عملیات بدر بسیار ناراحت و متاثر به نظر می‌رسیده است. علت این امر را نه خستگی ناشی از کار بلکه باید در دغدغه‌ی او برای اجرای دستور امام خمینی(ره) برای تسلط بر منطقه‌ی بصره-العماره جستجو کرد. در همین رابطه به یکی از فرماندهانی که برای پیگیری روند کار، قبل از آغاز عملیات با شهید برونسی گفتگو می‌کند می‌گوید: فلانی! ما از عملیات خیبر سالم برگشتیم. ولی این‌دفعه به شما می‌گویم که برای رسیدن به اهدافمان من دو راه بیشتر ندارم. یا به اهدافی که مدنظر امام عزیز است می‌رسیم و یا جنازه‌ی من برمی‌گردد. در صحبت با نیروهایش هم تاکید می‌کند که جای عقب‌نشینی در عملیات وجود ندارد و حتی اگر تا آخرین نفرمان به شهادت برسد باید به سر چهارراه خندق برسیم. بعد با صدای بلند فریاد می‌زند: وعده‌ی ما سر چهارراه عبدالحسین خود پیشگام این وعده می‌شود و در روز 25 اسفند ماه 1363، ساعتی پس از ادای نماز ظهر و درست در سر همان چهار راه در اثر اصابت ترکش خمپاره به می‌رسد. پیکر پاک شهید برونسی به مدت 37 سال در سر همان چهار‌راه باقی ماند تا اینکه در سال ۱۳۹۰ با تلاش گروه تفحص شهداء به میهن بازگشت و در بهشت رضای مشهد آرام گرفت. 🍃🌺 @khatme_quran313