eitaa logo
ختم قرآن هدیه به شهدا
2.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
27 فایل
بالای 2070 حاجت روایی از این ختمها👇 https://t.me/hajatravaei313 کپی از مطالب شهدا آزاد🌹 فقط کپی از متنهای حاجت روایی مطلقا ممنوع👉 حق الناسه💥 کانال خیریه👇 @kheyriiyeh_313 گرفتن جز و ارسال متنهای حاجت روایی👇 @shahidaneh99  @yamahdi_adrekniii31
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5951807808683902540.mp3
3.99M
🎤 با نوای: حاج صادق ✬سبک بالان خرامیدند و 💢مرا نامیدند و رفتند😔 ✬تو بالا رفته ای در زمینم 💢برادر روسیاهم شرمگینم😔 ✬مرا اسب سفیدی بود روزی🕊 💢 را امیدی بود روزی 🌹🍃🌹🍃 @khatme_quran313
حكايت جواني كه خواب سيد مرتضی را ديد: 🎤سردار سعید قاسمی: 🔰خاطره‌ای را بگویم که یکی دو جا بیشتر خرج نکرده‌ام. سال سوم شهادت سیدمرتضی با رفتیم اصفهان که در دانشگاه صحبت کنم. آهنگران گفت: «بگذار اول من بخوانم پرواز دارم باید بروم». گفتم: «برو بخوان». 🔰بعد از او من صحبت کردم و از منبر آمدم پایین و 👱🏻‍♂دانشجویی که اصلاً قد و قواره‌اش به این حرف‌ها نمی‌خورد، آمد و گفت: ✅«آقا! من پای حرف شما نشستم و گوش کردم. من نه شما را می‌شناسم، نه این آقا را می‌شناختم. دیشب دم‌دم‌های صبح یک خواب دیدم و این آقا را در خواب دیدم». 🔰عکس سید را نشان داد و گفت: «👈این 🧔🏻آقا را». گفت: 👈«این آقا در خواب به من گفت: فردا کسی در دانشگاه می‌آید و راجع به من صحبت می‌کند و خاصه لحظه‌‌ی شهادت را می‌گوید که این جوری بود، ولی این جوری نبود.‼️ آنچه که اینها دیدند صورت ظاهر قضیه بود و بال‌بال می‌زدند. اولاً من نمی‌دانم چرا به من این مقام را دادند. آیا به خاطر خدماتی بود که برای شهدا کردم؟ نوشتم، قلم زدم، صحبت کردم، وقت گذاشتم، اما آن لحظه‌ای که این اتفاق افتاد، سراسیمه آمدند سر وقتم، اصلاً این فاصله را که مرا به سمت نوری کشاندند، نمی‌توانم برای‌تان تعریف کنم که چه لحظه زیبایی بود. اینها صورت ظاهر قصه را دیدند، اما این نبود». 🔰پسرک گفت: «از خواب بلند شدم و از ترس این‌که نکند یادم برود، مطلب را نوشتم» 🔰نوشته را به من داد که هنوز دارم. نوشته را به من داد و رفت. با خودم گفتم: «یا خدا! قضیه چیست؟»... 🆔 @khatme_quran313