eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.8هزار دنبال‌کننده
429 عکس
174 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
سراغ از ذکرِ با معنا گرفتیم شبیه موجِ دریا پا گرفتیم حماسه آفریدیم آن زمان که... مدد از حضرت زهرا(س) گرفتیم!
✨آیت الله بهجت (ره) در توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) تاکید می کردند. می فرمودند: 💠هرکسی که گرفتار است و مشکل دارد، چاره اش این است که متوسل شود به زهرای مرضیه.
@saeedsadeghi_maddah ایتا کانال آموزش مداحی استاد سعید صادقی ⬆️⬆️⬆️
336.3K
در فراق 😭 اجرای سبک: @khatmkhanimajma کانال ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
تصنیف جدید سوگ مادر سبک:خدایا عاشقان را با.... خدایا مادرم رفته ز دستم دلغمینم چگونه من دگرآن روی زیبایش نبینم خدایا من دگر دلداروغمخواری ندارم مرا بنگر مرا بنگر که سالاری ندارم هزاران ناله دارم غم صد ساله دارم به یاد مادرم من ز دیده ژاله بارم همه حاصلم عزیز دلم کجارفتی تو مادر غم دوریت بود مشکلم کجا رفتی تو مادر تو بودی مادرم تاج سرم داروی دردم توبودی روشنایی برشب تاریک و سردم تو بودی محرم و هم مرحم غمهای قلبم عجب رفتی و تا بودی تو را درکت نکردم کجایی مادر من گل غم پرور من چرا از خانه رفتی عزیز و دلبرمن شفای منی دوای منی چرا دیگر نیایی صفای منی وفای منی امان از این جدایی چرا قدرت ندانستم گلم تا زنده بودی چرا پایت نبوسیدم چرا تا زنده بودی چرا پندت نکردم مادرم آویزه گوش تو رفتی یاد تو هرگز نمیگردد فراموش خدایا دلغمینم دگر رویش نبینم به جای روی مادرمن عکسش راببینم ز رحمت خدا ز حکمت خدا ببخشا مادرم را به روز جزا زجام ولا تو نوشان مادرم را در فراق 😭 اجرای سبک: @khatmkhanimajma کانال ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
سر خاکت شعر مجلس ختم و ترحیم ،سر خاک و تشییع جنازه شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) سبک :دشتی -------------------------------- سر خاکت منم با اشک و زاری امان از درد دوری داغ داری سر خاکت سرشک از دیده جاری تو رفتی و منم در سوگواری سر خاکت عزیزان غرق آ ه اند همه در انتظار یک نگاه اند سر خاکت دلم را خاک کردم دلم را از غمت صد چاک کردم سر خاکت شکست بال و پر من بیا بنگر تو چشمان تر من سر خاکت دلم آتشفشان است ببین که مادر تو روضه خوان است دلم با غربت و غم آشنا شد زمانی که دلم از تو جدا شد نوایی جان فزا آ ید ز خاکت فرستم فاتحه بر روح پاکت عزیزان قدر یکدیگر بدانیم بیا یک لحظه دور از هم نمانیم سر خاک تو من منزل گرفتم در این طوفان غم ساحل گرفتم خموش ساقی ز داغ و درد و ماتم دلم را ماتمش بنموده در غم ------------------------------------ شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) اجرای سبک: @khatmkhanimajma
✅ عزرائیل چگونه_جان میگیرد؟ مردی وحشت زده سمت حضرت سلیمان(ع) رفت 🌹🍃حضرت‌ سليمان‌ ديد از شدّت‌ ترس‌ رويش‌ زرد و لبانش‌ كبود گشته‌، سؤال‌ كرد: ای‌ مرد مؤمن‌! چرا چنين‌ شدی؟ سبب‌ ترس‌ تو چيست؟ مرد گفت‌: عزرائيل‌ بر من‌ از روی‌ كينه‌ و غضب‌ نظری‌ كرده‌ و مرا چنانكه‌ می ‌بينی دچار دهشت‌ ساخته‌ است‌. 🍃🌷حضرت‌ سليمان‌ فرمود: حالا بگو حاجتت‌ چيست‌؟ عرض‌ كرد: يا نبیّ الله‌! باد در فرمان‌ شماست‌؛ به‌ او امر فرمائيد مرا از اينجا به‌ هندوستان‌ ببرد، شايد در آنجا از چنگ‌ عزرائيل‌ رهائی‌ يابم‌! حضرت‌ سليمان‌ به‌ باد امر فرمود تا او را شتابان‌ بسمت‌ كشور هندوستان‌ ببرد. 🍃🌷روز ديگر كه‌ حضرت‌ سليمان‌ در مجلس‌ ملاقات‌ نشست‌ و عزرائيل‌ برای‌ ديدار آمده‌ بود گفت‌: ای عزرائيل‌ برای‌ چه‌ سببی‌ در بندۀ مؤمن‌ از روی كينه‌ و غضب‌ نظر كردی‌ تا آن‌ مرد مسكين‌، وحشت‌ زده‌ دست‌ از خانه‌ و لانۀ خود كشيده‌ و به‌ ديار غربت‌ فراری‌ شد؟ 🌹🍃عزرائيل‌ عرض‌ كرد: من‌ از روی‌ غضب‌ به‌ او نگاه‌ نكردم‌؛ او چنين‌ گمان‌ بدی‌ دربارۀ من‌ برد. داستان‌ از اين‌ قرار است‌ كه‌ حضرت‌ ربّ ذوالجلال‌ به‌ من‌ امر فرمود تا در فلان‌ ساعت‌ جان‌ او را در هندوستان‌ قبض‌ كنم‌. قريب‌ به‌ آن‌ ساعت‌ او را اينجا يافتم‌، و در يك‌ دنيا از تعجّب‌ و شگفت‌ فرو رفتم‌ و حيران‌ و سرگردان‌ شدم‌؛ او از اين‌ حالت‌ حيرت‌ من‌ ترسيد و چنين‌ فهميد كه‌ من‌ بر او نظر سوئی‌ دارم‌ در حاليكه‌ چنين‌ نبود، اضطراب‌ از ناحيۀ خود من‌ بود. باری‌ با خود می ‌گفتم‌ اگر او صدپر داشته‌ باشد در اين‌ زمان‌ كوتاه‌ نمی ‌تواند به‌ هندوستان‌ برود، من‌ چگونه‌ اين‌ مأموريّت‌ خدا را انجام‌ دهم‌؟ 🍃🌷ليكن‌ با خود گفتم‌ من‌ بسراغ‌ مأموريّت‌ خود می ‌روم‌، بر عهدۀ من‌ چيز دگری‌ نيست‌. به‌ امر حقّ به‌ هندوستان‌ رفتم‌ ناگهان‌ آن‌ مرد را در آنجا يافتم‌ و جانش‌ را قبض‌ كردم‌. 📚معاد شناسی، جلد اول، علامه طهرانی. .دفتر اوّل‌ «مثنوي‌» طبع‌ ميرخاني‌، ص‌ @khatmkhanimajma
اشعار نی نوازی بزن نی زن که غم داره دل من فلک اتش زده بر حاصل من بزن نی زن که هجر یار سخته غم دوریش گشته قاتل من بزن نی بر دل بی تابم امشب که رفته از دوچشمان خوابم امشب بزن نی با نوای غربت و غم که غرق گریه با مهتابم امشب بزن نی زن دلم در سوز وسازه بزن نی زن که یارم خواب نازه مدد کن ای خدا سامون بگیرم همه میگن که الله چاره ساز ه بزن نی آتش افتاده بجونم سر قبر عزیزم می نشینم به دریایی پر از غم خونه دارم از این غم تا قیامت خوشه چینم بزن نی با صدای ابر و بارون بزن با سوز دل با چشم گریون بزن نی تو شب سخت جدایی که خون می بارم این شام غریبون .@khatmkhanimajma
الهی نو جوان مردن چه سخت است پدر داغ جوان دیدن چه سخت است نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد بخدا مادر اکبر چه سحر ها دارد هجده ساله جوان هر که از او کشته شده خبر از درد دل حضرت لیلا دارد به گمانت نرسد مرگ جوان آسان است هرکه خون گریه کند بهر جوان جادارد چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان برسر قبر جوان ناله و غوغا دارد .@khatmkhanimajma
داغ جوان شب سال آمدم اندر مزارت ناله ها برپا کنم آمدم تا عقده های این دلم را وا کنم آمدن گردم بلاگردان تو ای نوجوان آمدم تا این دلم را پیش تو رسوا کنم نوجوان مادرم رفتی آخر از برم تو درون خاک من در منزلم داغ تو گردیده آخر قاتلم در جوانی ترک منزل کرده ای رفتی و آتش زدی بر پیکرم در جوانی کرده ای میل سفر تا شوم مادر زر داغت خونجگر از چه رفتی بی خبر ای نو گلم بر مزارت می شدم من نوحه گر گل به شاخه جلوه ای چندان کند دوریت این دیده را گریان کند ای گل پژمرده ام حرفی بزن این سکوت تو پریشانم کند ای پسر شد چندمین سال عزا رفته ای ناکام از دار و فنا مادرت نوحه گر شد زین بلا رفته ای راهت شدی از ما جدا🥀 .@khatmkhanimajma