noorihamedani.irدهه اول محرم_منبر.mp3
زمان:
حجم:
11.7M
🎧 # صوت
#منبر_ حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد
🏴 دهه اول محرم
📆 امروز(1400/5/19)| قم
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمی نوری همدانی مدظله العالی
#مراسم_سوگواری_محرم
#شهادت_امام_حسین علیه السلام
#نوری_همدانی
https://eitaa.com/noorihamedani
noorihamedani.irدهه اول محرم_منبر.mp3
زمان:
حجم:
10.1M
🎧 # صوت
#منبر_ حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد
🏴 دهه اول محرم
📆 امروز_دوم محرم_(۱۴۰۰/۵/۲۰)| قم
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمی نوری همدانی مدظله العالی
#مراسم_سوگواری_محرم
#شهادت_امام_حسین علیه السلام
#نوری_همدانی
https://eitaa.com/noorihamedani
noorihamedani.irمنبر.mp3
زمان:
حجم:
9.5M
🎧 # صوت
#منبر_ حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد
🏴 دهه اول محرم
📆 امروز_دوم محرم_(۱۴۰۰/۵/۲۱)| قم
دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمی نوری همدانی مدظله العالی
#مراسم_سوگواری_محرم
#شهادت_امام_حسین علیه السلام
#نوری_همدانی
https://eitaa.com/noorihamedani
حجت الاسلام دکتر عباسی آغوی 001.mp3
زمان:
حجم:
16M
#صوت / بشنوید
موضوع: مشاوره تحصیلی در خانه
جلسه اول
حجت الاسلام دکتر #عباسی_آغوی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
مرکز آموزش های کاربردی
http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
🎧 #صوت
🔶تاثیر فضای مجازی بر خانواده
🎤استاد حجت الاسلام والمسلمین هادی
🕓 مدت زمان: 50 دقیقه
◾◾◾◾◾◾
مرکز آموزش های کاربردی
http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
حجت الاسلام دکتر عباسی آغوی 002.mp3
زمان:
حجم:
15M
#صوت / بشنوید
موضوع: مشاوره تحصیلی در خانه
جلسه دوم
حجت الاسلام دکتر #عباسی_آغوی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
مرکز آموزش های کاربردی
http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
پاسخگويي به شبهات عزاداري جلسه اول.mp3
زمان:
حجم:
5.9M
#صوت
پاسخگویی به شبهات عزاداری /جلسه اول
◾◾◾◾◾◾
مرکز آموزش های کاربردی
http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
پاسخگويي به شبهات عزاداري جلسه دوم.mp3
زمان:
حجم:
10.3M
#صوت
🔶پاسخگویی به شبهات عزاداری / جلسه دوم
🎤استاد حجت الاسلام والمسلمین صالحی
🕓 مدت زمان: 50 دقیقه
◾◾◾◾◾◾
مرکز آموزش های کاربردی
http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
نقش ایمان و دعا در سلامت جسم و روان.mp3
زمان:
حجم:
25.7M
#صوت
نقش ایمان و دعا در سلامت جسم و روان
اساتید:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر آذربایجانی
جناب آقای دکتر احمدی فراز
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
مرکز آموزش های کاربردی
http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
حجت الاسلام شهیدیسواد رسانه در تربیت فرزند جلسه دوم.mp3
زمان:
حجم:
10.7M
#صوت
جلسه دوم
سواد رسانه در تربیت فرزند
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
مرکز آموزش های کاربردی
http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
💠 *همراهان خورشید* 💠
🔹حر بن یزید ریاحی
🔸نسب حرّ بن یزید*
حرّ بن یزید ه یکی از تیرههای قبیله تمیم میرسد و وی را ریاحی خواندهاند.خاندان حرّ در زمان جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند.
حرّ از مشهورترین جنگاوران كوفه بود.
🔸نسل حر*
درباره نسل حرّ نیز اشاراتی در دست است. در طول تاریخ، دو خاندان به حر منسوب بودهاند: خاندان مستوفیان قزوین که حمدالله مستوفی تاریخ نگار مشهور از ایشان است و آل حر در منطقه جبل عامل لبنان که یکی از مشهورترین ایشان، شیخ حر عاملی، صاحب کتاب مشهور وسائل الشیعه است.
🔸نقش حر در واقعه کربلا*
عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه آگاه شد، حر را که از بزرگان و رؤسای قوم خود در کوفه بود به فرماندهی سپاهی با نزدیک به هزار سوار منصوب کرد و به رویارویی امام حسین(ع) فرستاد.
🔸ندایی که حر شنید*
از حر نقل شده هنگامی که از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(ع) حرکت کنم، سه بار ندایی را پشت سرم شنیدم که میگفت: «ای حرّ! تو را به بهشت بشارت باد». او میگوید که به پشت سر نگریستم و کسی را ندیدم؛ با خود گفتم: «به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونه بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(ع) هستم.»
او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت حسین بن علی(ع) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(ع) به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافتهای.
▪️رودررویی با حسین بن علی(ع)*
هنگامی که کاروان امام حسین(ع) از منزلگاه شراف حرکت کرد در میانه روز طلایه داران لشکر دشمن را از دور مشاهده کردند. امام(ع) به اطرافیان خود فرمود:آیا در این منطقه پناهگاهی هست که بدانجا پناه ببریم و آن را پشت سرِ خویش نهیم و با این قوم، از یک سمت، مقابله کنیم؟ گفتند:آری، در ناحیۀ چپ، منزلی است به نام «ذو حُسم». امام(ع) در قسمت چپ جاده به طرف ذو حُسم روان شد، سپاه دشمن نیز به طرف این منزل میتاخت؛ ولی امام(ع) و همراهانش زودتر به این منزل رسیدند. پس امام(ع) دستور داد که خیمهها را در این مکان بر پا کردند.
حر بن یزید ریاحی و سپاهیانش به هنگام ظهر، از گرد راه فرارسیدند و در حالی که خود و همراهانش تشنه بودند، برابر امام حسین(ع) و یارانش قرار گرفتند. به رغم این صف آرایی خصمانه، واکنش امام(ع) با آنان صلح آمیز بود چنانکه به یاران خود دستور داد سپاهیان حر و اسبانشان را سیراب کنند و چون حرّ ابراز تمایل کرد که با یارانش در نماز به امام اقتدا کند، امام پذیرفت. حر مأموریت خود را به عرض امام(ع) رساند. امام(ع) به تأکید فرمود مردم کوفه از او دعوت کردهاند تا به کوفه بیاید. و متعاقباً، با یادآوری مکاتبات و درخواستهای مکرر کوفیان مبنی بر عزیمت امام به کوفه و در درست گرفتن زمام امور، تصریح کرد که چنانچه کوفیان از خواست خود پشیمان شدهاند، باز میگردد.
حرّ از وجود چنین مکاتباتی اظهار بیاطلاعی کرد و گفت او و همراهانش در زمره نویسندگان نامهها نبودهاند و وی مأموریت دارد امام(ع) را به کوفه نزد ابن زیاد ببرد.
چون امام با یاران خویش عزم حرکت نمود، حر مانع حرکت امام(ع) به سمت کوفه و نیز مانع بازگشت امام حسین(ع) به حجاز شد. حرّ پیشنهاد داد امام راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا وی بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند. حر به امام(ع) گفت: من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری میکنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامهای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامهای به یزید بنویسید، تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد؛ و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم. پس از این، امام حسین(ع) و یارانش در مسیر عُذیب الهجانات و قادسیه حرکت کردند و حرّ نیز همراه آنان بود.
حرّ اگرچه مأمور جنگ نبود، از همان ابتدا احتمال وقوع درگیری با امام حسین(ع) آزارش میداد و حتی گفتهاند به امام هشدار داد که اگر بجنگد حتماً کشته خواهد شد؛ و هرگاه مجالی مییافت به امام(ع) عرض میکرد: به خاطر خدا حرمت جان خویش را نگهدار که من یقین دارم که اگر جنگی صورت گیرد، کشته خواهی شد. اما امام با خواندن شعری پاسخ داد که از مرگ و شهادت در راه خدا ترسی ندارد.
توافق حرّ با امام، در ۲ محرم پایان یافت؛ دو گروه به نینوا رسیده بودند که نامه ابن زیاد به دست حرّ رسید مبنی بر آنکه بر امام و یارانش سخت بگیرد و آنان را در زمینی بیآب و علف و بیحصار متوقف کند. در نامه ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود: «چون نامۀ من به تو رسید و فرستادۀ من نزد تو آمد، بر حسین(ع) سخت گیر، و او را فرود نیاور مگر در بیابان بیحصار و بدون آب. به فرستادهام دستور دادهام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والس
لام.» حر خدمت امام حسین(ع) آمد و نامه ابن زیاد را برایش قرائت کرد. امام(ع) به او فرمود: بگذار در «نینوا» و یا «غاضریه» فرود آییم. حرّ، که در تنگنا قرار گرفته و پیک ابن زیاد به مراقبت و جاسوسی او گماشته شده بود، به ناچار کاروان امام را متوقف کرد و درخواست امام و یارانش مبنی بر اردو زدن در روستای نینوا (یا غاضریه یا شُفَیه/ سُقَیه) در همان حوالی را نپذیرفت از این رو در کربلا (بنابر پارهای روایات، نزدیک روستای عَقْر)، در نزدیکی رود فرات، اردو زد.
🔅توبه حر در روز عاشورا*
حرّ اگرچه اقدامی سختگیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص فاطمه(س) نیز اشاره کرد. در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حربن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین(ع) گردید. حربن یزید چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو میخواهی با این مرد بجنگی؟» گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسانترین آن افتادن سرها و بریدن دستها باشد.» حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود میپذیرفتم؛ ولی امیر تو عبیداللَّه نپذیرفت.»
پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشهای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد، مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا میخواهی حمله کنی؟» حر در حالی که میلرزید پاسخی نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من میپرسیدند: شجاعترین مردم کوفه کیست از تو نمیگذشتم (و تو را نام میبردم) پس این چه حالی است که در تو میبینم؟»
حر گفت: *«به درستی که خود را میان بهشت و جهنم میبینم و به خدا سوگند اگر تکهتکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»* حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمهگاه امام(ع) حرکت کرد.
گفتهاند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمیکرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام(ع) وارد شد. او خدمت امام حسین(ع) آمد و عرض کرد: فدایت شوم یابن رسول الله(ص) من آن کسی هستم که از بازگشت تو (به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمیکردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دچارتان کنند، به خدا قسم اگر میدانستم کار به این جا میکشد، هرگز به چنین کاری دست نمیزدم، و من اکنون از آن چه انجام دادهام به سوی خدا توبه میکنم، آیا توبه من پذیرفته است؟ امام حسین(ع) فرمود: آری خداوند توبه تو را میپذیرد.
🔹موعظه کردن سپاه کوفه*
حر پس از توبه رو در روی لشکر عمر بن سعد ایستاد و به نصیحت آنها پرداخت: «ای قوم آیا پیشنهادهایی که حسین(ع) به شما کرد باعث نشده تا خداوند شما را از جنگ با او باز دارد؟» گفتند: «سخنت را به امیر عمر بن سعد بگو.» حر همین سخن را با عمر بن سعد باز گفت. پس عمر بن سعد گفت: «من به جنگ با حسین(ع) حریصم و اگر راهی دیگر جز این داشتم همان کار را میکردم.» پس حر خطاب به لشکر گفت:«ای مردم کوفه مادرانتان به عزایتان بنشینند؛ آیا این مرد شایسته را به سوی خود خواندید و گفتید: در یاری تو با دشمنانت خواهیم جنگید، اما اکنون که به سوی شما آمد دست از یاریاش برداشتید، در برابر او صف بسته میخواهید او را بکشید؟ شما جان او را به دست گرفته راه نفس کشیدن را بر او بستهاید، و از هر سو او را محاصره کردهاید و از رفتن به سوی زمینها و شهرهای پهناور خدا جلوگیریش کردهاید، آن سان که هم چون اسیری در دست شما گرفتار شده نه میتواند به نفع خود کاری انجام دهد و نه میتواند زیانی را از خود دور کند، و آب فراتی که یهود و نصاری و مجوس از آن میآشامند و خوکهای سیاه و سگان در آن میغلطند بر روی او و زنان و کودکان و خاندانش بستهاید، تا جائی که از شدت تشنگی بیحال افتادهاند؛ چه بد محمد(ص) را درباره فرزندانش رعایت کردید، خدا در روز تشنگی (محشر) شما را سیراب نکند!» در این هنگام تیراندازان سپاه عمر بن سعد او را هدف تیرهای خود قرار دادند؛ حر که چنین دید به عقب برگشت و پیش روی امام(ع) ایستاد.
💠شهادت
حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسی بوده که بر امام خروج کرده، اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد. وی بلافاصله پس از پیوستن به امام، راهی میدان نبرد شد و پس از گفتگوی دوباره و بینتیجه با عمربن سعد و بیان