eitaa logo
خزینة الجواهر
1.2هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
34.3هزار ویدیو
39.2هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
noorihamedani.irمنبر.mp3
زمان: حجم: 9.5M
🎧 # صوت حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد 🏴 دهه اول محرم 📆 امروز_دوم محرم_(۱۴۰۰/۵/۲۱)| قم دفتر مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمی نوری همدانی مدظله العالی علیه السلام https://eitaa.com/noorihamedani
حجت الاسلام دکتر عباسی آغوی 001.mp3
زمان: حجم: 16M
/ بشنوید موضوع: مشاوره تحصیلی در خانه جلسه اول حجت الاسلام دکتر 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 مرکز آموزش های کاربردی http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
🎧 🔶تاثیر فضای مجازی بر خانواده 🎤استاد حجت الاسلام والمسلمین هادی 🕓 مدت زمان: 50 دقیقه ◾◾◾◾◾◾ مرکز آموزش های کاربردی http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
حجت الاسلام دکتر عباسی آغوی 002.mp3
زمان: حجم: 15M
/ بشنوید موضوع: مشاوره تحصیلی در خانه جلسه دوم حجت الاسلام دکتر 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 مرکز آموزش های کاربردی http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
پاسخگويي به شبهات عزاداري جلسه اول.mp3
زمان: حجم: 5.9M
پاسخگویی به شبهات عزاداری /جلسه اول ◾◾◾◾◾◾ مرکز آموزش های کاربردی http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
پاسخگويي به شبهات عزاداري جلسه دوم.mp3
زمان: حجم: 10.3M
🔶پاسخگویی به شبهات عزاداری / جلسه دوم 🎤استاد حجت الاسلام والمسلمین صالحی 🕓 مدت زمان: 50 دقیقه ◾◾◾◾◾◾ مرکز آموزش های کاربردی http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
نقش ایمان و دعا در سلامت جسم و روان.mp3
زمان: حجم: 25.7M
نقش ایمان و دعا در سلامت جسم و روان اساتید: حجت الاسلام و المسلمین دکتر آذربایجانی جناب آقای دکتر احمدی فراز 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 مرکز آموزش های کاربردی http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
حجت الاسلام شهیدیسواد رسانه در تربیت فرزند جلسه دوم.mp3
زمان: حجم: 10.7M
جلسه دوم سواد رسانه در تربیت فرزند 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 مرکز آموزش های کاربردی http://eitaa.com/joinchat/315686930C4d8d228136
💠 *همراهان خورشید* 💠 🔹حر بن یزید ریاحی 🔸نسب حرّ بن یزید* حرّ بن یزید ه یکی از تیره‌های قبیله تمیم می‌رسد و وی را ریاحی خوانده‌اند.خاندان حرّ در زمان جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند. حرّ از مشهورترین جنگاوران كوفه بود. 🔸نسل حر* درباره نسل حرّ نیز اشاراتی در دست است. در طول تاریخ، دو خاندان به حر منسوب بوده‌اند: خاندان مستوفیان قزوین که حمدالله مستوفی تاریخ نگار مشهور از ایشان است و آل حر در منطقه جبل عامل لبنان که یکی از مشهور‌ترین ایشان، شیخ حر عاملی، صاحب کتاب مشهور وسائل الشیعه است. 🔸نقش حر در واقعه کربلا* عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه آگاه شد، حر را که از بزرگان و رؤسای قوم خود در کوفه بود به فرماندهی سپاهی با نزدیک به هزار سوار منصوب کرد و به رویارویی امام حسین(ع) فرستاد. 🔸ندایی که حر شنید* از حر نقل شده هنگامی که از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(ع) حرکت کنم، سه بار ندایی را پشت سرم شنیدم که می‌گفت: «ای حرّ! تو را به بهشت بشارت باد». او می‌گوید که به پشت سر نگریستم و کسی را ندیدم؛ با خود گفتم: «به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونه بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(ع) هستم.» او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت حسین بن علی(ع) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(ع) به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته‌ای. ▪️رودررویی با حسین بن علی(ع)* هنگامی که کاروان امام حسین(ع) از منزلگاه شراف حرکت کرد در میانه روز طلایه داران لشکر دشمن را از دور مشاهده کردند. امام(ع) به اطرافیان خود فرمود:آیا در این منطقه پناهگاهی هست که بدانجا پناه ببریم و آن را پشت سرِ خویش نهیم و با این قوم، از یک سمت، مقابله کنیم؟ گفتند:آری، در ناحیۀ چپ، منزلی است به نام «ذو حُسم». امام(ع) در قسمت چپ جاده به طرف ذو حُسم روان شد، سپاه دشمن نیز به طرف این منزل می‌تاخت؛ ولی امام(ع) و همراهانش زودتر به این منزل رسیدند. پس امام(ع) دستور داد که خیمه‌ها را در این مکان بر پا کردند. حر بن یزید ریاحی و سپاهیانش به هنگام ظهر، از گرد راه فرارسیدند و در حالی که خود و همراهانش تشنه بودند، برابر امام حسین(ع) و یارانش قرار گرفتند. به رغم این صف آرایی خصمانه، واکنش امام(ع) با آنان صلح آمیز بود چنانکه به یاران خود دستور داد سپاهیان حر و اسبان‌شان را سیراب کنند و چون حرّ ابراز تمایل کرد که با یارانش در نماز به امام اقتدا کند، امام پذیرفت. حر مأموریت خود را به عرض امام(ع) رساند. امام(ع) به تأکید فرمود مردم کوفه از او دعوت کرده‌اند تا به کوفه بیاید. و متعاقباً، با یادآوری مکاتبات و درخواست‌های مکرر کوفیان مبنی بر عزیمت امام به کوفه و در درست گرفتن زمام امور، تصریح کرد که چنانچه کوفیان از خواست خود پشیمان شده‌اند، باز می‌گردد. حرّ از وجود چنین مکاتباتی اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت او و همراهانش در زمره نویسندگان نامه‌ها نبوده‌اند و وی مأموریت دارد امام(ع) را به کوفه نزد ابن زیاد ببرد. چون امام با یاران خویش عزم حرکت نمود، حر مانع حرکت امام(ع) به سمت کوفه و نیز مانع بازگشت امام حسین(ع) به حجاز شد. حرّ پیشنهاد داد امام راهی غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا وی بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند. حر به امام(ع) گفت: من مأمور به جنگ با شما نیستم؛ ولی مأمورم از شما جدا نگردم تا شما را به کوفه ببرم، پس اگر شما از آمدن خودداری می‌کنید راهی را در پیش گیر که نه تو را به کوفه برساند و نه به مدینه؛ تا من نامه‌ای برای عبیدالله بنویسم؛ شما هم در صورت تمایل نامه‌ای به یزید بنویسید، تا شاید این امر به عافیت و صلح منتهی گردد؛ و در پیش من این کار بهتر است از آنکه به جنگ و ستیز با شما آلوده شوم. پس از این، امام حسین(ع) و یارانش در مسیر عُذیب الهجانات و قادسیه حرکت کردند و حرّ نیز همراه آنان بود. حرّ اگرچه مأمور جنگ نبود، از همان ابتدا احتمال وقوع درگیری با امام حسین(ع) آزارش می‌داد و حتی گفته‌اند به امام هشدار داد که اگر بجنگد حتماً کشته خواهد شد؛ و هرگاه مجالی می‌یافت به امام(ع) عرض می‌کرد: به خاطر خدا حرمت جان خویش را نگه‌دار که من یقین دارم که اگر جنگی صورت گیرد، کشته خواهی شد. اما امام با خواندن شعری پاسخ داد که از مرگ و شهادت در راه خدا ترسی ندارد. توافق حرّ با امام، در ۲ محرم پایان یافت؛ دو گروه به نینوا رسیده بودند که نامه ابن زیاد به دست حرّ رسید مبنی بر آنکه بر امام و یارانش سخت بگیرد و آنان را در زمینی بی‌آب و علف و بی‌حصار متوقف کند. در نامه ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود: «چون نامۀ من به تو رسید و فرستادۀ من نزد تو آمد، بر حسین(ع) سخت گیر، و او را فرود نیاور مگر در بیابان بی‌حصار و بدون آب. به فرستاده‌ام دستور داده‌ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والس
لام.» حر خدمت امام حسین(ع) آمد و نامه ابن زیاد را برایش قرائت کرد. امام(ع) به او فرمود: بگذار در «نینوا» و یا «غاضریه» فرود آییم. حرّ، که در تنگنا قرار گرفته و پیک ابن زیاد به مراقبت و جاسوسی او گماشته شده بود، به ناچار کاروان امام را متوقف کرد و درخواست امام و یارانش مبنی بر اردو زدن در روستای نینوا (یا غاضریه یا شُفَیه/ سُقَیه) در همان حوالی را نپذیرفت از این رو در کربلا (بنابر پاره‌ای روایات، نزدیک روستای عَقْر)، در نزدیکی رود فرات، اردو زد. 🔅توبه حر در روز عاشورا* حرّ اگرچه اقدامی سخت‌گیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتی یک بار به حرمت خاص فاطمه(س) نیز اشاره کرد. در روز عاشورا، عمر بن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حربن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمر سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین(ع) گردید. حربن یزید چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(ع) جدی دید نزد عمر بن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو می‌خواهی با این مرد بجنگی؟» گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسان‌ترین آن افتادن سرها و بریدن دست‌ها باشد.» حر گفت: «مگر پیشنهادهای او خوشایندتان نبود؟» ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود می‌پذیرفتم؛ ولی امیر تو عبیداللَّه نپذیرفت.» پس حر، عمر سعد را ترک کرد و در گوشه‌ای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(ع) نزدیک شد، مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا می‌خواهی حمله کنی؟» حر در حالی که می‌لرزید پاسخی نداد. مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من می‌پرسیدند: شجاع‌ترین مردم کوفه کیست از تو نمی‌گذشتم (و تو را نام می‌بردم) پس این چه حالی است که در تو می‌بینم؟» حر گفت: *«به درستی که خود را میان بهشت و جهنم می‌بینم و به خدا سوگند اگر تکه‌تکه شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد.»* حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمه‌گاه امام(ع) حرکت کرد. گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام(ع) وارد شد. او خدمت امام حسین(ع) آمد و عرض کرد: فدایت شوم یابن رسول الله(ص) من آن کسی هستم که از بازگشت تو (به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمی‌کردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دچارتان کنند، به خدا قسم اگر می‌دانستم کار به این جا می‌کشد، هرگز به چنین کاری دست نمی‌زدم، و من اکنون از آن چه انجام داده‌ام به سوی خدا توبه می‌کنم، آیا توبه من پذیرفته است؟ امام حسین(ع) فرمود: آری خداوند توبه تو را می‌پذیرد. 🔹موعظه کردن سپاه کوفه* حر پس از توبه رو در روی لشکر عمر بن سعد ایستاد و به نصیحت آنها پرداخت: «ای قوم آیا پیشنهادهایی که حسین(ع) به شما کرد باعث نشده تا خداوند شما را از جنگ با او باز دارد؟» گفتند: «سخنت را به امیر عمر بن سعد بگو.» حر همین سخن را با عمر بن سعد باز گفت. پس عمر بن سعد گفت: «من به جنگ با حسین(ع) حریصم و اگر راهی دیگر جز این داشتم همان کار را می‌کردم.» پس حر خطاب به لشکر گفت:«ای مردم کوفه مادرانتان به عزایتان بنشینند؛ آیا این مرد شایسته را به سوی خود خواندید و گفتید: در یاری تو با دشمنانت خواهیم جنگید، اما اکنون که به سوی شما آمد دست از یاری‌اش برداشتید، در برابر او صف بسته می‌خواهید او را بکشید؟ شما جان او را به دست گرفته راه نفس کشیدن را بر او بسته‌اید، و از هر سو او را محاصره کرده‌اید و از رفتن به سوی زمین‌ها و شهرهای پهناور خدا جلوگیریش کرده‌اید، آن سان که هم چون اسیری در دست شما گرفتار شده نه می‌تواند به نفع خود کاری انجام دهد و نه می‌تواند زیانی را از خود دور کند، و آب فراتی که یهود و نصاری و مجوس از آن می‌آشامند و خوک‌های سیاه و سگان در آن می‌غلطند بر روی او و زنان و کودکان و خاندانش بسته‌اید، تا جائی که از شدت تشنگی بی‌حال افتاده‌اند؛ چه بد محمد(ص) را درباره فرزندانش رعایت کردید، خدا در روز تشنگی (محشر) شما را سیراب نکند!» در این هنگام تیراندازان سپاه عمر بن سعد او را هدف تیرهای خود قرار دادند؛ حر که چنین دید به عقب برگشت و پیش روی امام(ع) ایستاد. 💠شهادت حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسی بوده که بر امام خروج کرده، اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد. وی بلافاصله پس از پیوستن به امام، راهی میدان نبرد شد و پس از گفتگوی دوباره و بی‌نتیجه با عمربن سعد و بیان
سخنانی در تقبیح رفتار زشت کوفیان، رجزگویان با آنان جنگید و سرانجام، پس از چندین نوبت نبرد، به شهادت رسید. سرِ حر بن یزید به همراه سرهای برخی شهیدان کربلا در زیارتگاه رئوس الشهداء در قبرستان باب الصغیر شهر دمشق دفن شده است. ✳️ مرقد حرّ به گفته سید محسن امین، موقع دفن شهدای کربلا توسط افراد قبیله بنی اسد، گروهی از قبیله حرّ، مانع دفن جسد حر همراه با دیگر شهدای کربلا شدند و جسد وی را در جایی که در قدیم به آن «نواویس» می‌گفته‌اند. به خاک سپردند. بنابراین جسد او در فاصله یک میلی از مرقد امام حسین(ع) دفن شد. آرامگاه حر اکنون در سمت غربی شهر کربلا به فاصله حدود هفت کیلومتر واقع شده است. 🆔👉@femamkazem
◼️⚜️◼️⚜️◼️⚜️◼️⚜️◼️ ⚜️ بسم الله الرحمن الرحیم ✨و جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا و [فرمان] پروردگارت برسد، وفرشتگان صف اندر صف حاضر شوند، 📗سوره فجر آیه 22 🔲 پیراهن خونین اباعبدالله (علیه السلام) در دستان مبارک حضرت مادر در روز قیامت🔳 امام محمّد باقر (علیه السلام) می فرمایند: ⚜️ إذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ 👈 ثمَّ أَمَرَ مُنَادِیاً فَنَادَى‏ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ الصِّرَاطَ قَالَ فَتَغُضُّ الْخَلَائِقُ أَبْصَارَهُمْ فَتَأْتِی فَاطِمَةُ عَلَى نَجِیبٍ مِنْ نُجُبِ الْجَنَّةِ یُشَیِّعُهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ ▪️فتَقِفُ مَوْقِفاً شَرِیفاً مِنْ مَوَاقِفِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تَنْزِلُ عَنْ نَجِیبِهَا 👈فتَأْخُذُ قَمِیصَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ بِیَدِهَا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ وَ تَقُولُ یَا رَبِّ هَذَا قَمِیصُ وَلَدِی وَ قَدْ عَلِمْتَ مَا صُنِعَ بِهِ فَیَأْتِیهَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا فَاطِمَةُ لَکِ عِنْدِی الرِّضَا فَتَقُولُ یَا رَبِّ انْتَصِرْ لِی مِنْ قَاتِلِهِ ➖فیَأْمُرُ اللَّهُ تَعَالَى عُنُقاً مِنَ النَّارِ فَتَخْرُجُ مِنْ جَهَنَّمَ فَتَلْتَقِطُ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ کَمَا یَلْتَقِطُ الطَّیْرُ الْحَبَّ ثُمَّ یَعُودُ الْعُنُقُ بِهِمْ‏ إِلَى النَّارِ فَیُعَذَّبُونَ فِیهَا بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ ⚜️چون روز قیامت شود، خداوند تمامى اولین و آخرین را در سرزمین واحدى گرد آورد، ▪️سپس منادی را فرمان دهد و او صدا زند: چشمانتان را فرو خوابانید و سرهاى خود را به زیر اندازید تا فاطمه دخت محمّد (صلوات الله علیهما) از صراط عبور کند. پس تمام آفریدگان چشمان خود را فرو خوابانند و فاطمه (سلام الله علیها) در حالى که بر مرکبى از مرکب‌هاى بهشتى سوار شده و هفتاد هزار فرشته وى را مشایعت مى‏‌کنند، وارد صحنه محشر شود ▪️ سپس در جایگاهى شریف از جایگاه‌هاى قیامت توقف کند و از مرکبش فرود آید 👈و پیراهن خون آلود حسین بن على (علیه السلام) را به دست گیرد و گوید: اى پروردگار من، این پیراهن فرزند من است و تو مى‏‌دانى که با او چه‌‏ها شد! از جانب خداوند عزّ و جل ندا آید: اى فاطمه، من خرسندى تو را خواهانم. عرض مى‌‏کند: اى پروردگار من، براى من از قاتلش انتقام بگیر. خداوند به پاره‌‏اى از آتش فرمان دهد، از دوزخ بیرون آمده و تمام کشندگان حسین بن على (علیه السلام) را مانند پرنده‏‌اى که دانه از روى زمین بر مى‏‌چیند مى‏‌رباید، سپس همه را بسوى‏ آتش مى‏‌برد، و آنان در آتش به انواع عذاب معّذب شوند. 📗عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال , ج11 , ص922 ⚜️ ◼️⚜️◼️⚜️◼️⚜️◼️⚜️◼️ کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات t.me/mobahesegroup https://eitaa.com/mobahesegroup ble.ir/mobahesegroup