هدایت شده از پایگاه جریانشناسی اسباط
🔖 #پرونده_ویژه| روحانیون در گذر زمان
6️⃣ #محسن_غرویان/ بخش سوم
🔰نقدی بر اصلاحات
🔺 پرونده هفتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 76 با پیروزی سیدمحمدخاتمی و جریان چپ که سالیانی از منتقدان دولت #هاشمی به شمار می آمد، بسته شد و واژه #دوم_خرداد وارد ادبیات سیاسی کشور شد.
🔺 این طیف که با شعارهای جذاب و عام پسند توانسته بود ریاست جمهوری را فتح کند، دو سال بعد نیز توانست اکثریت #مجلس_ششم را دست بگیرد.
🔺 #اصلاح_طلبان که دو قوه از قوای سه گانه کشور را در دستان خود می دیدند با یورشی همه جانبه به دنبال اصلاحات مدنظر خود برآمدند و در این راه پا بر خیلی از مقدسات دینی و انقلابی نهادند تا به هدف اصلی یعنی تضعیف #ولایت_فقیه برسند.
🔺 اصلاح طلبان از همان روزهای ابتدایی اصلاحات را پلی برای اغراض سیاسی خویش قرار دادند و نوک پیکان را به سمت ساختارشکنی نشانه رفتند که نمونه بارز آن را می توان در مجلس ششم و خروج از حاکمیت و #نامه_جام_زهر و ... مشاهده کرد.
🔺 #مقام_معظم_رهبری در مقام تبیین بارها در سخنرانی هایشان بر اصلاحات تأکید داشتند. ایشان در دیدار با دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر فرمودند: «اصلاحطلبی، یک تکلیف و یک مجاهدت است. دولت و ملت موظفند اصلاحطلب باشند؛» ۱۳۷۹/۱۲/۰۹
🔺 ایشان در جای دیگر در تبیین چارچوب اصلاحات فرمودند: «اصلاحات باید ضابطهمند و مبتنی بر ارزشها و معیارها و خطكشهای اسلامی و ایرانی باشد. معیار اصلاحات، #قانون_اساسی است؛ بر این اساس، باید ما اصلاحات كنیم؛ ما به اصلاحات احتیاج داریم. اصلاحات، تصحیح روشهای ماست؛ تصحیح هدفهای مرحلهای ماست؛ تصحیح تصمیمگیریهای ماست؛ تعصب نورزیدن روی تصمیمگیریها ناحق است. این، غیر از ساختارشكنی و مبارزهی با قانون اساسی، مبارزهی با اسلام و مبارزهی با #استقلال یك كشور است.» ۱۳۸۵/۰۳/۲۹
🔺 البته حوزه علمیه قم نیز در آن زمان با شیوههای مختلف به مقابله و مخالفت با مبانی و طرفندهای طیف اصلاحطلب برآمد و روحانیون اهل قلم در مقالات و یادداشتهای خویش به نوبه خود سعی در خنثی کردن توطئههای آنان داشتند که از آن جمله میتوان به مقاله «نگاهى به اندیشه اصلاحطلبى» که توسط غرویان در سال 79 در #مجله_معرفت به رشته تحریر درآمد، اشاره کرد.
🔺 وی که در آن زمان هنوز به جریان اصلاحطلبی نپیوسته بود در نقد این طیف اینگونه مینویسد: «اصلاحطلبانى که به چیزى فراتر از قانون اساسى و اسلامى دل بستهاند، خواسته یا ناخواسته در مسیر غیر اسلامى گام برمىدارند.
🔸 با توجه به شعارهاى انقلاب که برخاسته از متن #منابع_دینى است اصلاحات در کشور و نظام دینى ما به هیچ روى نمىتواند خارج از معیارهاى اسلامى و انقلابى باشد. قانون اساسى ما سند واضح و تبیین کننده اندیشه اصلاحطلبى در #جمهورى_اسلامى مىباشد.
🔸 اصلاحات امریکایى که مورد نظر غربىها به ویژه امریکایىها و برخى طرفداران آنها در داخل است، با اصلاحات اسلامى تفاوت اساسى دارد.
🔸 یکى از تفاوتهاى عمده این دو این است که #اصلاحات_آمریکایى فقط به بعد مادى آدمى توجه دارد و معناى انسان در فرهنگ اصلاحات #پست_مدرنیستى یک سره ملهم از #اومانیسم و #سکولاریزم است که دو رکن اساسى توسعه سیاسى به معناى غربى است. بدون شک هدف اصلاحات امریکایى حذف برخى باورها و ارزشهاى دینى است که بامنافع آنان تنافى دارد.»
ادامه دارد ...
✍️ پژوهشگر اسباط
🆔 @asbaat_ir
هدایت شده از طلاب الکریمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #اومانیسم یا انسان محوری
⭕️شیوه هوشمندانه نفوذ شیطان در انسان و خروج او از دین و راهنمایی به سمت کفر از سطوح پایین!!
@tollabolkarimeh 🌷
غرب چیست؟! شرق کجاست؟!
📝 پیشنهاد مطالعه👇
۱. از منظر طلوع و غروب حقیقت؛ [میتوان] شرق را مشرق انوار و مطلع نور حقیقت دانست و «غرب» را معادل غروب حقیقت فرض کرد. این تعبیری عرفانی از شرق و غرب است و اساس تمثیل آن همانا طلوع و غروب خورشید در مشرق و مغرب است.
۲. شرق و غرب به تعبیر سهروردی در رساله «قصه غربت الغربیه» در مفهومی نزدیک به تعبیر عرفانی ای که در پیش آمد؛ شرق همان عالم معنا یا عالم ملکوت و حقایق ازلی است و غرب معادل ظلمتکده ماده و غربت سرایی است که روح ملکوتی در آن «غریب» و «زندانی» است. این تعبیر به معنای عرفانی تأویل شرق و غرب نزدیک و یادآور حکایت نیِ نیستان مولوی است و به یک اعتبار، روایتی دیگر از همان تعبیر اوّلی است و یا حداقل اینکه به آن بسیار نزدیک است.
۳. شرق و غرب وجودی انسان که تا حدود زیادی مایه های تعبیر عرفانی را با خود دارد و بر آن اساس، «شرق وجودی انسان» همان قرار گرفتن در ساحت فطرت متعالی و قُرب به حق و همزبانی و همخانگی آدمی در مکان راستین زندگی خود یعنی ساحت قُدس و جدایی انسان از حقیقت روحانی و معنوی خویش و گرفتاری در ساحت ازخودبیگانگی و غریبگی با خودِ متعالی خویش و حق حقیقت است.
۴. شرق و غرب جغرافیایی که معنایی مشخص دارد.
۵. شرق و غرب سیاسی که تعبیر رایج سال های جنگ سرد بوده است و در چارچوب آن «غرب» عبارت بود از اردوگاه کشورهای اروپای غربی و ژاپن و آمریکای شمالی که دارای رژیم های اقتصادی سیاسی سرمایه داری نیمه خصوصی لیبرال و سوسیال دموکراتیک بودند و در مقابل آن ها «شرق» عبارت بود از رژیم های سوسیالیستی اقماری موسوم به «بلوک شرق» و در رأس آن ها «رژیم سوسیالیستی شوروی» که پیروان ایدئولوژی سوسیالیسم مارکسیستی بودند.
۶. شرق و غرب تاریخی فرهنگی؛ در این معنا که با #مدرنیته پیوند دارد و مراحلی در آن طی شده است (تفکر مبتنی بر عقل جزوی منقطع از وحی در یونان قدیم؛ عهد قرون وسطی که حاصل پیوند مابین میراث متافیزیک یونانی با مسیحیت مسخ شده شبه دینی بوده است؛ رنسانس و آغاز مدرنیته بر پایه عقل خودبنیاد نفسانیّت مدار استیلاجو)، بارزترین صفت غرب مدرن [مدرنیته]، بشرانگاری «خودبنیادی نفسانی» یا اومانیسم است. #اومانیسم به معنای این است که تفکر وحیانی و قُدسی نادیده گرفته شود و ساحت نفسانی [ناسوتی] وجود آدمی مستقل از ساحت روحانی او اصالت یابد.
منبع: مبانی نظری غرب مدرن، استاد دکتر شهریار زرشناس
#مدرنیته
#اومانیسم
#غرب
#شرق
دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس
https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231