eitaa logo
خزینة الجواهر
1.2هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
32.7هزار ویدیو
38.6هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨عدالت‌خواهِ اسلامی، بیشترین دغدغه را نسبت به دارد 🔹️در مظلومیت و در جامعهٔ ما همین بس که کسانی به بهانهٔ عدالت، حجاب را بی‌اهمیت جلوه می‌دهند که برای استقرار همان عدالت نیز، تاکنون یک عطسه نکرده‌اند، یک‌بار تن به مشقتِ مبارزه با فساد نداده‌اند، یه روز بازداشتی و زندان در سوابق‌شان دیده نمی‌شود، حاضر نیستند بابت تحقق آرمان عدالت‌خواهی، یک ماه طعم فقر و استضعاف را بچشند. 🔸این‌ها نه درد دارند و نه درد سایر احکام (تحکیم و تثبیت بنیان‌های حیا و عفت)؛ معمولا نسبت به اصل حجاب بی‌اعتقاد هستند(نه الزام به حجاب). اگر منافع‌شان(استخدام، ارتقا درجه، ترفیع جایگاه اجتماعی، برخورداری از تریبون‌های خاص و..) اقتضا کند، حاضرند تا کمر در مقابل فساد و رانت خم شوند.. 🔷 چگونه یک عدالت‌خواه واقعی، می‌تواند نسبت به کمرنگ‌شدن شریعت و احکام الهی در جامعه بی‌تفاوت باشد؟! ⚪️ دوگانهٔ غلطِ "حجاب_عدالت" ساخته و پرداختهٔ ذهن ناقص همین عناصر عافیت‌طلب و نق‌زن است.
💥 چگونه از عرفان امام خمینی، نظریۀ حکومت دینی و ولایت فقیه بیرون می‌آید؟ (نسبتِ «توحید»، «ولایت» و «شریعت» در عرفان امام خمینی) 🔰 آیت‌الله : 🔷 امام راحل در اندیشۀ عرفانی خودشان به درک حقیقت نائل شدند و حقیقت هستی را منحصر در ذات الهی می‌دانند و مابقی را به تعبیر عرفانی خودشان نمود و ظهور و مظاهر هستی می‌دانند (رابطه خالق و مخلوق). دوم اینکه جریان توحید را در عالم از طریق الهی می‌دانند. همچنین نسبت بین حقیقت باطنی دین که جریان توحید و ولایت است را با و احکام و فقه و آداب، به خوبی برقرار می‌کنند. ایشان نگاه جامعی به دین دارند و به‌شدت از نگاه یک‌بُعدی به دین که دین را منحصر به احکام و شریعت کنیم و در فقه از آن بحث می‌شود و یا اینکه دین را در زاویۀ باطنی او که همان توحید و ولایت است منحصر کنیم، پرهیز می‌کنند. 🔷 امام، نه شریعت را جدای از ولایت تعریف می‌کنند و نه ولایت را جدای از توحید. بلکه سیر، از شریعت به ولایت و توحید است؛ کمااینکه در قوس نزول هم توحید از طریق ولایت و شریعت در جامعه جاری می‌شود. بنابراین، اگر بگوییم سرپرستی خدای متعال است که انسان را به کمال می‌رساند، این سرپرستی خدای متعال از طریق ولایت حقۀ اولیای خودش و با مناسک شریعت جاری می‌شود و اگر ما بخواهیم سیر تا مقام توحید کنیم، این سیر از آراسته‌ شدن به شریعت شروع می‌شود، تا رسیدن به درک حقیقت ولایت و سیر تا درک از سر توحید. این آن سیری است که در قوس صعود اتفاق می‌افتد. 🔷 بسیاری از عرفان‌ها، فردگرایانه و با نگرش باطنی حرکت می‌کنند؛ یعنی تهذیب را فقط در حوزۀ باطنی انسان تعریف می‌کنند، آن هم فردگرایانه. این عرفان‌ها عرفان‌هایی هستند که با نظام‌های سکولاریستی هم جمع می‌شوند و هیچ تنازعی با عرفان‌های سکولاریستی ندارند و از دلشان هم اندیشۀ حکومت دینی بیرون نمی‌آید! یعنی می‌خواهند مثلاً انسان را در حوزۀ حیات باطنی خودش تا مدارج توحید پیش ببرند. معمولاً این عرفان‌ها کارشان به جایی می‌رسد که شریعت را پوسته می‌دانند و آن را تحقیر می‌کنند و کم‌کم از شریعت فاصله می‌گیرند و تعهد به شریعت را از شرایط اصلی سیر و سلوک هم نمی‌دانند. اما در اندیشۀ حضرت امام این‌گونه نیست. امام همان‌طور که می‌خواهند فرد را سیر بدهند و از مراحل سیر فرد بحث کنند، از مدارج تکامل و سیر اجتماعی انسان هم بحث کنند. 🔷 امام راحل، این اندیشه را که «در سرپرستی و رشد انسان، ولایت اصل است»، در مقیاس جامعه پیاده کردند. صلاح و فساد جامعه بازگشت می‌کند به اینکه نظام ولایتی که بر جامعه حکومت می‌کند صالح باشد یا فاسد. لذا امام در اصلاحات اجتماعی، مبارزات رفرم‌گرایانه ندارند و نمی‌آیند به اصلاحات جزئی دست بزنند؛ بلکه می‌گویند حکومت باید تغییر کند تا جامعه اصلاح شود. در مقیاس جهانی هم وقتی به اصلاح جامعۀ جهانی می‌اندیشند، با نظام استکباری [و با مثلث کاپیتالیسم، سوسیالیسم و صهیونیسم] در جامعۀ جهانی درگیر می‌شوند. این همان اندیشۀ عارفانۀ امام است که محور صلاح و فساد را بیش از آنکه شریعت و قانون بدانند، ولایت می‌دانند؛ بلکه قانون را طریق جریان ولایت می‌دانند. 🔷 امام راحل، همان‌گونه که نسبت به فرد می‌‌گویند باید به شریعت عمل کند تا به ولایت برسد و از طریق درک ولایت حقه به توحید برسد، دقیقاً‌ طریق تهذیب جامعه را همین می‌دانند؛ می‌گویند اسلام، دین حکومتی است و باید از طریق یک مدیریت صحیح، سیر به طرف توحید و مدارج رشد اجتماعی اتفاق بیفتد. از دل چنین اندیشه‌ای، حکومت دینی و ولایت فقیه بیرون می‌آید. 🔷 امام راحل، جامعه‌های انسانی و آحاد را بر اساس تقسیم قرآنی، در سه دستۀ «مؤمن و منافق و کافر» می‌بینند. ایشان، هم در آثار عرفانی محض‌شان و هم در آثار سیاسی‌شان، معتقد به «صُلح کُل» نیستند. ایشان معتقدند ما جامعۀ مؤمنین و کفار و منافقین داریم و اینها حتماً کارشان به درگیری می‌کشد و این درگیری تعطیل‌بردار نیست تا پیروزی یک طرف حاصل شود. این است معنای آن حرف که: «ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطرۀ خون برای اعلای کلمه الله ایستاده‏ایم». در نگاه عرفانی ایشان، صف‌آرایی حق و باطل یک صف‌آرایی تاریخی است تا به عصر ظهور برسیم. لذا از دل عرفان ایشان، مجاهده و شهادت بیرون می‌آید و آن عرفان نظری در میدان عمل تبدیل می‌شود به جهاد و مبارزه، و اتفاقاً در حوزۀ عرفان عملی هم این جهاد را طریق سلوک و تهذیب می‌دانند. (۳۰ دی ۱۳‌۸۸) https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/6568 ☑️ @mirbaqeri_ir