اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❤️ #زنــــدگےنـــامـــہشهیــــــدمحمــــدابــــراهیـــمهمتــــــ❤️ #قسمتدوم تحـــصیـــلات و دو
#تحصـــیلاتــــــ
#محمدابراهیمهمّت، در سال 1352 دیپلم گرفت و همان سال در امتحانات ورودی تربیت معلم قبول شد و برای ادامه تحصیل، از شهرضا به اصفهان رفت. تحصیل در دانشسرا، فرصت بسیار خوبی برای مطالعه و بالا بردن تجربیات علمی و فکری گوناگون وی بود. این امر، به اضافه اقامت در اصفهان و آشنایی با دانشجویانی که از شهرهای مختلف برای تحصیل به آن جا آمده بودند، در بلوغ فکری و روحی #شهیدهمّت تأثیری به سزا داشت. او در سال 1354، تحصیلاتش را به پایان رساند و به خدمت نظام رفت.
#دورانـــســربــازے
#شهیدهمّت، بعد از سپری کردن دوران تحصیل، به خدمت سربازی رفت و با چند نفر از دوستانش، در آشپزخانه پادگان مشغول به کار شد. وقتی ماه رمضان فرارسید، او تصمیم گرفت تا به کمک دوستانش، برای سربازهای پادگان، سحری تهیه کنند. وقتی تیمسار ناجی ـ که از مزدوران رژیم و فرمانده پادگان بود ـ از جریان باخبر شد، #شهیدهمّت را به سلّول انفرادی فرستاد و همه سربازان را مجبور به شکستن روزه کرد. #شهیدهمت پس از آزاد شدن از سلّول انفرادی، تصمیم گرفت تا درس خوبی به فرمانده دین ستیز پادگان بدهد. وقتی دوستانش با او مخالفت کردند، #شهیدهمّت گفت: «شما از خدا می ترسید یا از ناجی؟». او به کمک دوستانش، کف آشپزخانه را با کف صابون و روغن لیز کردند. زمانی که ناجی برای بازرسی وارد آشپزخانه شد، به شدت بر زمین افتاد و نتوانست از جایش بلند شود و به بیمارستان منتقل شد و تا پایان ماه رمضان، درآن جا بستری بود و سربازها توانستند تا آخر ماه رمضان، با خیال آسوده روزه بگیرند.
#ادامــــہدارد...
@kheiybar
#زندگینامه_شهیدهمت
#قسمتسوم
تحصیلات و دورانسربازی
#تحصیلات
🌸 #محمدابراهیمهمّت،در سال 1352 دیپلم گرفت و همان سال در امتحانات ورودی تربیت معلم قبول شد و برای ادامه تحصیل،از شهرضا به اصفهان رفت. تحصیل در دانشسرا، فرصت بسیار خوبی برای مطالعه📚 و بالا بردن تجربیات علمی و فکری گوناگون وی بود. این امر، به اضافه اقامت در اصفهان و آشنایی با دانشجویانی که از شهرهای مختلف برای تحصیل به آن جا آمده بودند، در بلوغ فکری و روحی #شهیدهمّت تأثیری به سزا داشت👌. او در سال 1354، تحصیلاتش را به پایان رساند و به خدمت نظام رفت.✅
#دوران_سربازی
#شهیدهمّت، بعد از سپری کردن دوران تحصیل، به خدمت سربازی رفت و با چند نفر از دوستانش، در آشپزخانه پادگان مشغول به کار شد🍃. وقتی ماه رمضان فرارسید، او تصمیم گرفت تا به کمک دوستانش، برای سربازهای پادگان، سحری تهیه کنند. وقتی تیمسار ناجی ـ که از مزدوران رژیم و فرمانده پادگان بود از جریان باخبر شد، #شهیدهمّت را به سلّول انفرادی فرستاد و همه سربازان را مجبور به شکستن روزه کرد.🙁 #شهیدهمت پس از آزاد شدن از سلّول انفرادی، تصمیم گرفت تا درس خوبی به فرمانده دین ستیز پادگان بدهد.🙊وقتی دوستانش با او مخالفت کردند،شهیدهمّت گفت: «شما از خدا می ترسید یا از ناجی؟😒. او به کمک دوستانش، کف آشپزخانه را با کف صابون و روغن لیز کردند.زمانی که ناجی برای بازرسی وارد آشپزخانه شد،به شدت بر زمین افتاد و نتوانست از جایش بلند شود و به بیمارستان منتقل شد و تا پایان ماه رمضان،درآن جا بستری بود و سربازها توانستند تا آخر ماه رمضان،با خیال آسوده روزه بگیرند.😇🌹
#ادامه_دارد...
@kheiybar