خشتـــ بهشتـــ
خطبه ی1نهج البلاغه؛بخش هفتم: سجده بر آدم علیه السلام وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَ
خطبه ی1نهج البلاغه؛بخش هشتم: توبه آدم علیه السلام
ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا [عِيشَتَهُ] عَيشَهُ وَ آمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِيسَ وَ عَدَاوَتَهُ، فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ، فَبَاعَ الْيقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ [بِالاعْتِزَازِ] بِالاغْتِرَارِ نَدَماً، ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيةِ.
آن گاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جاى داد، سرايى كه زندگى در آن خوش و آرام بود و جايگاهى همه ايمنى. و از ابليس و دشمنى اش برحذر داشت. ولى دشمن كه آدم را در آن سراى خوش و امن، همنشين نيكان ديد، بر او رشك برد.
آدم يقين خويش بداد و شك بستد و اراده استوارش به سستى گراييد و شادمانى از دل او رخت بر بست و وحشت جاى آن بگرفت و آن گردن فرازى و غرور به پشيمانى و حسرت بدل شد.
ولى خداوند در توبه به روى او بگشاد و كلمه رحمت خويش به او بياموخت و وعده داد كه بار دگر او را به بهشت خود بازگرداند. ليكن نخست او را به اين جهان بلا و محنت و جايگاه زادن و پروردن فرو فرستاد.
#مبلغ_کلام_امیرالمومنین_باشیم
#مبلغ_نهج_البلاغه_باشیم
🍃🌸| @shahid_Ali_khalili_313
خشتـــ بهشتـــ
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷 قسمت #چهارم حسادت دویدم داخل اتاق و در رو بستم ... تپش قلبم شدید تر شده
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #پنجم
اولین پله های تنهایی
مات و مبهوت ... پشت در خشکم زده بود ... نیم ساعت دیگه زنگ کلاس بود ... و من حتی نمی دونستم باید سوار کدوم خط بشم ... کجا پیاده بشم ... یا اگر بخوام سوار تاکسی بشم باید ...
همون طور ... چند لحظه ایستادم ... برگشتم سمت در که زنگ بزنم ... اما دستم بین زمین و آسمون خشک شد ...
- حالا چی می خوای به مامان بگی؟ ... اگر بهش بگی چی شده که ... مامان همین طوری هم کلی غصه توی دلش داره... این یکی هم بهش اضافه میشه ...
دستم رو آوردم پایین ... رفتم سمت خیابون اصلی ... پدرم همیشه از کوچه پس کوچه ها می رفت که زودتر برسیم مدرسه ... و من مسیرهای اصلی رو یاد نگرفته بودم ...
مردم با عجله در رفت و آمد بودن ... جلوی هر کسی رو که می گرفتم بهم محل نمی گذاشت ... ندید گرفته می شدم ... من ... با اون غرورم ...
یهو به ذهنم رسید از مغازه دارها بپرسم ... رفتم توی یه مغازه ... دو سه دقیقه ای طول کشید ... اما بالاخره یکی راهنماییم کرد باید کجا بایستم ...
با عجله رفتم سمت ایستگاه ... دل توی دلم نبود ... یه ربع دیگه زنگ رو می زدن و در رو می بستن ...
اتوبوس رسید ... اما توی هجمه جمعیت ... رسما بین در گیر کردم و له شدم ...
به زحمت از لای در نیمه باز کیفم رو کشیدم داخل ... دستم گز گز می کرد ... با هر تکان اتوبوس... یا یکی روی من می افتاد ... یا زانوم کنار پله له می شد...
توی هر ایستگاه هم ... با باز شدن در ... پرت می شدم بیرون ...
چند بار حس کردم الان بین جمعیت خفه میشم ... با اون قدهای بلند و هیکل های بزرگ ... و من ...
بالاخره یکی به دادم رسید ... خودش رو حائل من کرد ... دستش رو تکیه داد به در اتوبوس و من رو کشید کنار ... توی تکان ها ... فشار جمعیت می افتاد روی اون ...
دلم سوخته بود و اشکم به مویی بند بود ... سرم رو آوردم بالا ...
- متشکرم ... خدا خیرتون بده ...
اون لبخند زد ... اما من با تمام وجود می خواستم گریه کنم ...
.
.
ادامه دارد...
🌷نويسنده:سيدطاها ايماني🌷
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حق_الناسه
با ما همـــراه باشیـــــن 😊
ʝσɨŋ↓
【 @shahid_Ali_khalili_313 】
خشتـــ بهشتـــ
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷 قسمت #پنجم اولین پله های تنهایی مات و مبهوت ... پشت در خشکم زده بود ...
🌷 #رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌷
قسمت #ششم
نمك زخم
نیم ساعت بعد از زنگ کلاس رسیدم مدرسه ... ناظم با ناراحتی بهم نگاه کرد ...
- فضلی ... این چه ساعت مدرسه اومدنه؟ ... از تو بعیده ...
با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ... چی می تونستم بگم؟ ... راستش رو می گفتم ... شخصیت پدرم خورد می شد ... دروغ می گفتم ... شخصیت خودم جلوی خدا ... جوابی جز سکوت نداشتم ...
چند دقیقه بهم نگاه کرد ...
- هر کی جای تو بود ... الان یه پس گردنی ازم خورده بود ... زود برو سر کلاست ...
برگه ورود به کلاس نوشت و داد دستم ...
- دیگه تاخیر نکنی ها ...
- چشم آقا ...
و دویدم سمت راه پله ها ...
اون روز توی مدرسه ... اصلا حالم دست خودم نبود ... با بداخلاقی ها و تندی های پدرم کنار اومده بودم ... دعوا و بدرفتاریش با مادرم و ما یک طرف ... این سوژه جدید رو باید چی کار می کردم؟ ...
مدرسه که تعطیل شد ... پدرم سر کوچه، توی ماشین منتظر بود ... سعید رو جلوی چشم من سوار کرد ... اما من...
وقتی رسیدم خونه ... پدر و سعید ... خیلی وقت بود رسیده بودن ... زنگ در رو که زدم ... مادرم با نگرانی اومد دم در ...
- تا حالا کجا بودی مهران؟ ... دلم هزار راه رفت ...
نمی دونستم باید چه جوابی بدم ... اصلا پدرم برای اینکه من همراهش نبودم ... چی گفته و چه بهانه ای آورده ... سرم رو انداختم پایین ...
- شرمنده ...
اومدم تو ... پدرم سر سفره نشسته بود ... سرش رو آورد بالا و نگاه معناداری بهم کرد ... به زحمت خودم رو کنترل کردم ...
- سلام بابا ... خسته نباشی ...
جواب سلامم رو نداد ... لباسم رو عوض کردم ... دستم رو شستم و نشستم سر سفره ... دوباره مادرم با نگرانی بهم نگاه کرد ...
- کجا بودی مهران؟ ... چرا با پدرت برنگشتی؟ ... از پدرت که هر چی می پرسم هیچی نمیگه ... فقط ساکت نگام می کنه ...
چند لحظه بهش نگاه کردم ... دل خودم بدجور سوخته بود ... اما چی می تونستم بگم؟ ... روی زخم دلش نمک بپاشم ... یا یه زخم به درد و غصه هاش اضافه کنم؟ ... از حالت فتح الفتوح کرده پدرم مطمئن بودم این تازه شروع ماجراست ... و از این به بعد باید خودم برم و برگردم ...
- خدایا ... مهم نیست سر من چی میاد ... خودت هوای دل مادرم رو داشته باش ...
.
...ادامه دارد
🌷نويسنده:سيدطاها ايماني🌷
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حق_الناسه
با ما همـــراه باشیـــــن 😊
ʝσɨŋ↓
【 @shahid_Ali_khalili_313 】
🔴 نشر جدی و حداکثری
وقت بسیار کم است
فردا پنجشنبه۲۲شهریور
تشییع۱۳۵شهیدگمنام.
ازساعت۹تا اذان ظهر
از دانشگاه تهران بسمت معراج شهدا.
#رسانه_باشید
#همه_میاییم.
#دیده_بان
ʝσɨŋ↓
【 @shahid_Ali_khalili_313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۲ شهریور ۱۳۹۷
میلادی: Thursday - 13 September 2018
قمری: الخميس، 3 محرم 1440
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹رسیدن عمر بن سعد لعنة الله علیه به کربلا، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا عاشورای حسینی
▪️22 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️31 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️46 روز تا اربعین حسینی
▪️54 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
✅ با ما همراه شوید...👇
°•♡•° @shahid_Ali_khalili_313 °•♡•°
4_5785174592406422509.mp3
13.22M
#شهید_گمنام❣
🌷به مناسبت ورود ۱۳۵شهید تازه تفحص شده و گمنام؛
شهید گمنام خوشنام تویے💔
گمنام منم،ناکام منم 😢
بوی تنت میگه حسین؏💔
اومدنت میگه حسین؏💔
@shahid_Ali_khalili_313🍃🌺
خشتـــ بهشتـــ
خطبه ی1نهج البلاغه؛بخش هشتم: توبه آدم علیه السلام ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ
خطبه ی1نهج البلاغه؛بخش نهم: بعثت پیامبران
وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ، أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ؛ فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ [تَتَتَابَعُ] تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ، رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ. عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ و مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ.
خداوند سبحان از ميان فرزندان آدم، پيامبرانى برگزيد و از آنان پيمان گرفت كه هر چه را كه به آنها وحى مى شود، به مردم برسانند و در امر رسالت او امانت نگه دارند، به هنگامى كه بيشتر مردم، پيمانى را كه با خدا بسته بودند، شكسته بودند و حق پرستش او ادا نكرده بودند و براى او در عبادت شريكانى قرار داده بودند و شيطانها از شناخت خداوند، منحرفشان كرده بودند و پيوندشان را از پرستش خداوندى بريده بودند.
پس پيامبران را به ميانشان بفرستاد. پيامبران از پى يكديگر بيامدند تا از مردم بخواهند كه آن عهد را كه خلقتشان بر آن سرشته شده، به جاى آرند و نعمت او را كه از ياد برده اند، فرا ياد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق به آنان رسيده است و خردهاشان را كه در پرده غفلت، مستور گشته، برانگيزند.
و نشانه هاى قدرتش را كه بر سقف بلند آسمان آشكار است به آنها بنمايانند و هم آنچه را كه بر روى زمين است و آنچه را كه سبب حياتشان يا موجب مرگشان مى شود به آنان بشناسانند و از سختيها و مرارتهايى كه پيرشان مى كند يا حوادثى كه بر سرشان مى تازد، آگاهشان سازند.
خداوند بندگان خود را از رسالت پيامبران، بى نصيب نساخت بلكه همواره بر آنان، كتاب فرو فرستاد و برهان و دليل راستى و درستى آيين خويش را بر ايشان آشكار ساخت و راه راست و روشن را خود در پيش پايشان بگشود.
پيامبران را اندك بودن ياران، در كار سست نكرد و فراوانى تكذيب كنندگان و دروغ انگاران، از عزم جزم خود باز نداشت. براى برخى كه پيشين بودند، نام پيامبرانى را كه زان سپس خواهند آمد، گفته بود و برخى را كه پسين بودند، به پيامبران پيشين شناسانده بود. قرنها بدين منوال گذشت و روزگاران سپرى شد. پدران به ديار نيستى رفتند و فرزندان جاى ايشان بگرفتند.
@Shahid_Ali_khalili_313🍃🌺
خشتـــ بهشتـــ
جوانان بصره در یک حرکت تحسین برانگیز کنسولگری جمهوری اسلامی ایران که توسط اغتشاشگران تحت مدیریت عربس
.
⭕ عذرمیخواهم از تو برادرم.
🔹با تمام وجودم شرمنده دستهایی هستم که جارو به دست گرفت و کنسولگری ایران در بصره را جارو کشید تا عمال انگلیس در عراق را رسوا کند.
🔸بوسه بر دستهایی میزنم که عاشقانه عکس اماممان خمینی بزرگوار را بر دیوار کنسولگری ما زد تا روباه انگلیسی را ناامید کند.
این دستها برایم آشناست. همان است که ایام اربعین حسینی بازوی ما را میگیرد و به زور، ما را میهمان خانه و موکبش میکند تا با همه هستیاش از ما پذیرایی کند.
🔹اما از تو شرمندهام که قوه قضائیه جمهوری اسلامی تاکنون جارو به دست نگرفته تا عمال انگلیس خبیث در ایران را از دامن ما پاک کند.
به حالت غبطه میخورم که تو، کار عراقیِ انگلیسی را میتوانی جبران کنی اما من، راهی برای جبران اهانتهای ایرانیِ انگلیسی به شما را ندارم.
🔸اما این چند سطر را مینویسم و این چند عکس را اینجا میگذارم تا بدانی آنها که به شما اهانت کردند، انگلیسی هستند، ایرانی نیستند.
🔹تفرقه ما و شما آرزوی دیرینه انگلیس است. روزنامههای انگلیس در ایران، مدتهاست این پروژه را برای تخریب رابطه ما و شما آغاز کردهاند. به قدری از شرافت بیبهرهاند که وقتی در عراق زلزله آمد و بخشی از شهرهای مرزی ما با شما هم لرزید، تیتر یک زدند که زلزله عراق ایران را لرزاند، تو گویی لرزیدن شهرهای ما تقصیر مردم عراق بوده است. جماعتی که هیچ قید و بندی ندارند، همکاران سابقشان امروز رسما مستخدم بیبیسی هستند و هرازگاهی خبر هرزگیهایشان منتشر میشود، روزنامهای که تحریریهاش به اذعان خبرنگارش محل شهوترانی دبیرانش شده است، به زائران عراقی تهمت سوء میزند.
🔸جماعتی که دلیل کمرونق بودن توریسم در ایران را قوانین اسلامی چون حجاب میدانند، امروز از ورود این حجم از زائر عراقی به ایران ناراحتند.
🔹عکسها را باز هم ورق بزن. با دقت نگاه کن. میبینی چطور خبر سفر ماه عسل شاهزاده ویلیام انگلیسی را با رنگ و لعاب پوشش دادهاند و برایش رپرتاژ رفتهاند؟ باورت میشود این روزنامه ایرانی است و برای مردم ایران منتشر میشود؟
میبینی چطور برای عروس سلطنتی انگلیس غش و ضعف کردهاند؟
میبینی چقدر برایشان مهم است که ملکه الیزابت بدون عینک آفتابی بیرون آمده است؟
میدانی اینها خبر جنایات آمریکا و انگلیس را در ایران سانسور میکنند؟
🔸اینها جسمشان ایرانی است، روح انگلیسی دارند. اهانتهایشان را به پای مردم ما ننویسید. اینها از یکی شدن ما و شما وحشت کردهاند، چون این وحدت کاخ ملکه الیزابت را به لرزه درآورده است.
✍ سید یاسر جبرائیلی
@Shahid_Ali_khalili_313🍃🌺
IMG_20180913_223958.jpg
40.8K
شب جمعه
وماه حزن و ماتم
هوای کربلا
دارد دل ما
خداوندا به
اشک چشم زینب
تو بنما کربلا را روزی ما
السلام علیک یا اباعبدلله الحسین💔
#شب_چهارم_ماه_دلدادگی
#شبتون_کربلایی
°•♡•° @shahid_Ali_khalili_313 °•♡•°
IMG_20180312_170651_562.jpg
113.4K
.
🔹❣صبح و سلامی_به_مولا ❣🔹
✋باز هم روز من و عرض ادب
❣محضر یار
🍃باسلامی برکت یافته روز و شب ما
🔷أَلسلامُ عَلى مَن طَهَّره الجلیل
🔹سلام بر آن کسى که رب جلیل
او را مطهر گردانید
#صبحتون_کربلایی
°•♡•° @shahid_Ali_khalili_313 °•♡•°
❣🔷❣