#حدیث_روزانه⛅️ |°
#صبحونه_معنوی💚°°
💐امام صادق (ع) می فرمایند:💐
هَـــر کـــَس سـه بار بَر تو خَشــم گرفت ،
ولے بــ تو بد نگفت،
او را براے خـود بــ "دوستے"
انتــخاب کن....🕊🌱
...✨معدن الجواهر ، صفحه ۳۴ ✨...
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو🦋•••
.
.
#خوشبختے 🌱••
.
خوشبختی یعنی :
شہیدداردنگاهتمےڪندوتوبہاحترامش
ازگناهفاصلہبگیرے... {💙}
#هادیدلهــــــا 🌸••
||•🌸 @shohadae_sho
#شهدایی_شو 💛••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بہوقتڪلیپ🌱🎥✨
میبینیخواھرم💖^^
برادفاعازاینحرم
دارممیرمولی
وصیتیبہتودارم…
#شرمنده نشیم...✨
════°✦ ❃ ✦°════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @shohadae_sho
#شهدایی_شُو ♥️•••👆|🕊🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره جالب شاگرد رهبر انقلاب از نحوه مطالعهی ایشان
شُهَدایی شُو
🇮🇷 @shohadae_sho
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️من میدونم کی شهید میشم.
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @shohadae_sho
#شهدایی_شُو ♥️•••👆|🕊🌸
🚨سرشبکه قاچاق دختران بنام الکس دستگیر شده!
🔺امروز شبکههای ماهوارهای فقط خبرش رو پخش میکنن و برعندازا هم روزه سکوت گرفتن، ولی فردا که همه فراموش کنند همین جانی رو فعال حقوق بشر معرفی میکنن و هشتگ نه به اعدام الکس راه میندازن...
🔺حالا ببینید کی بهتون گفتم!
@shohadae_sho
•| #شهدایی_شو 🕊🌱|•
شرح دعای افتتاح، جلسه 13.mp3
7.65M
🔊 #صوت_مهدوی
🔖 #شرح_دعای_افتتاح
👤استاد #پناهیان ؛ جلسه ١٣
📝 #دعای_افتتاح ، فضای ظهور را برای ما ترسیم میکند؛ دنیایی که در آن حق به صورت کامل اجرا میشود.
#پیشنهاد_دانلود
#ظهور_نزدیک_است ⏳
#قیام_قائم ❤••
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••☝
🕌وقت اذان درهای آسمان باز است
🙌دست دعا و عجز و نیاز بالا ببریم
🙏جهت تعجیل در ظهور امام غریبمان مهدی زهرا سلام الله علیهم
🎀اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .🎀
#نماز_اول_وقت 🦋
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••
#حجاب_از_نگاه_اندیشمندان_غربی🔻
خانم پروفسور #یوت_ساشووسکی وکیل دادگستری آلمان:
"من می پندارم کسی که از روی اعتقادِ دینی خود #روسری بر سر دارد به هیچ وجه به حقوق دیگران تجاوز نکرده است...
قانون #ممنوعیت_حجاب، به نسبت قانون ایالتی هسن، بزرگترین بی عدالتی و قانون شکنی به حساب می آید و در مقابل، حجاب یکی از موانع محکم در برابر #فساد و #فروپاشی_جامعه است.
چرا در جامعه ای که عمل زشتی مثل #همجنسبازی توسط قانون به رسمیت شناخته شده است، رعایت عادی ترین سفارشات و دستورات دینی برای مسلمانان ممنوع میباشد؟!"
📘مجله اینترنتی حجاب ایرانی
#پویش_حجاب_فاطمے
#قسمت_هشتم🍃🌸
#داستان_واقعی 🌿••
#گام_دوازدهم_وصيت🌼
شب شد. اهل خانه، همه خوابيدند؛ جز مادر و محمد. محمد، مادر را توي اتاق خودش برد. كمي به وسايلش نگاه كرد. مادر منتظر بود. محمد نفس عميقي كشيد. رويش نميشد توي چشمان منتظر و پرمحبت مادر نگاه كند. آرامآرام شروع كرد: ميداني مادرجان، اين دفعة آخر و لحظات آخر است كه ما همديگر را ميبينيم. من اينبار كه بروم ديگر برنميگردم. مادر خنديد و گفت: هر خوني لياقت شهادت ندارد مادرجان. محمد مكثي كرد و گفت: اما من اين دفعه صددرصد شهيد ميشوم. شما از خدا بخواه كه در نبود من صبر كني. اين وسايلم را هم بين ديگران قسمت كن. چرخ خياطيام براي خودتان. دوتا شلوار را بده به فلان فاميل كه وضع چندان خوبي ندارند. بگو محمد گفته يادگاري از من داشته باشيد. بقية وسايلم را بفروشيد و خرج مراسم عزايم كنيد. نميخواهم زحمت پدر باشد. فقط مادر يك خواهش هم دارم، اينكه دعا كن طوري شهيد بشوم كه نياز به غسل نداشته باشم. يك كفن از مكه براي خودت آوردهاي، آن را به من بده. آن شال سبزي را هم كه از سوريه آوردهاي روي صورتم بگذارد. راستش من خيلي مسجدمان را دوست دارم. جنازهام را ببريد توي مسجد و آنجا بر من نماز بخوانيد؛ تا پيكر بيجانم آنجا را حس كند. بعد خاكم كنيد. محمد ساكت شد. مادر مانده بود كه چه كند. لبخندي زد و به زور گفت: آره مادر، شما حرفهايت را بزن، ولي خب خدا كه به هر خوني لياقت شهادت نميدهد. محمد سرش را انداخت پايين و گفت: مامان دوست ندارم دنبال جنازهام گريه كني. چون كسي كه انقلاب را نميتواند ببيند، اگر گرية تو را ببيند خوشحال ميشود. اما هر وقت تنها شدي گريه كن. از خدا بخواه كمكت كند امانت الهياي را كه بهت داده، خودت به او پس بدهي. دوست دارم توي قبرم بايستي و به خدا بگويي كه خدايا اين امانت الهي را كه به من دادي به تو برگرداندم. مادر دوباره جملهاش را تكرار كرد. محمد دوباره لبخند شيريني زد و ادامه داد: من خيلي مادرها را ديدم كه بچهشان را توي قبر گذاشتند، اما موقعي كه ميخواستند از قبر بيرون بيايند ديگر نميتوانستند. شما اينطور نباش. فقط دعا كن كه در شهادتم از امام حسين(ع) سبقت نگيرم. دوست دارم كه بدن من هم سه روز روي زمين نماند. بعد هم كه برايم مراسم ميگيري خيلي مراقب باش. دوست ندارم بيحجاب توي عزاداريم شركت كند. اصلاً هركس حجاب درستي نداشت بگو برود بيرون. محمد دوباره ساكت شد، اما اينبار ديگر حرفش را ادامه نداد. آرام بلند شد و از اتاق رفت بيرون. مادر ماند و چشمان پرسؤالش و دل لرزانش. سرش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت: خدايا، كسي جز من و محمد اينجا نبود، اما يقين دارم كه تو هستي. از همين حال فهم و درك و لياقتش را به من بده تا مقابل حضرت زينب(س) سرشكسته نباشم.
□
#گام_سيزدهم_وداع
مادر لباسهاي محمد را شسته و اتو كرده بود. صبح، ساكش را آورد و گفت: محمدجان، لباسهايت را توي ساكت بگذار. محمد گفت: دلم ميخواهد اينبار شما ساكم را ببنديد. مادر گفت: چه فرقي ميكند؟ محمد گفت: فرقش اين است كه هر وقت در ساك را باز ميكنم بوي شما را ميدهد و احساس تنهايي نميكنم. مادر نشست به بستن ساك محمد. محمد هم آماده شد. ساكش را برداشت. مادر رفت تا كاسة آبي پر كند و قرآن بياورد. محمد پوتينهايش را پوشيد. مادر رفت تا از توي حياط يك گل بكند و توي كاسة آب بيندازد و پشت سر محمد بريزد. در خانه را باز كرد. مادر تا گل را چيد، انگار چيزي ته دلش فرو ريخت. محمد منتظر مادر بود. مادر نميتوانست بيايد، آرام نشست و كاسة آب را زمين گذاشت. محمد از همه خداحافظي كرده و منتظر مادر بود. مادر قرآن را برداشت و رفت پيش محمد. محمد، مادر را بوسيد. مادر، محمدش را بوييد و از زير قرآن ردش كرد. محمد، آرام گفت: مادر، محمدت را خوب ببين كه ديگر نميبينياش. مادر گفت: برو محمدجان، بخشيدمت به علياكبر آقا حسين. محمد پا از خانه بيرون گذاشت. مادر نگاهش ميكرد؛ نگاه به راه رفتنش، به قد و بالايش. محمد رسيده بود وسط كوچه، دوباره برگشت و مادر را نگاه كرد و گفت: مادر، دوباره محمدت را ببين كه ديگر نميبينياش. مادر قدمش را از كوچه برداشت و داخل خانه گذاشت و گفت: خدايا، من راضي هستم. نكند دلم بلرزد. محمد رفت سر كوچه. برگشت و دستش را به ديوار گذاشت. مادر دوباره از خانه بيرون آمده بود. محمد با صداي بلند گفت: مادر، دوباره محمدت را ببين كه ديگر نميبينياش. مادر نگاهش كرد و گفت: برو محمدجان، بخشيدمت به علياكبر آقا امام حسين(ع). محمد رفت.
مادر با خود گفته بود: همة جوانهاي عالم فداي علياكبر حسين(ع)، نه فقط محمد، همة جوانها. كاش تاريخ بازميگشت. عصر عاشورا بود و ما بوديم. آن وقت هيچگاه نميگذاشتيم تا علياكبر برود. كاش و تنها كاش.
ادامه دارد...
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو ♥️••👆🏻
#حدیث_روزانه⛅️ |°
#صبحونه_معنوی💚°°
💐امام علی (ع) می فرمایند:💐
راستی تو را نجات می دهد ، هر چند از آن بیمناک باشی و دروغ تو را نابود می کند، گر چه از آن خطری برای خود حس نکنی
...✨میزان الحکمه ، جلد ۶ صفحه ۱۷۷ ✨...
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو🦋•••
خشتـــ بهشتـــ
حضور در حماسه کربلای 5 برای فلاحتپور 🥀افتخاری باورنکردنی محسوب میشد😍، بعد از اتمام جنگ به ادامه تحصیل روی آورد📒 و در رشته سینما در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد 🎥و فعالیتهای خودش را در 🔹حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 🔹روایت فتح، 🔹گروه تلویزیونی جهاد، 🔹صدا و سیما ادامه داد.
اردیبهشت 1371برای مهدی بوی خوش سفر را به همراه آورد. او برای فیلمبرداری جنایات اسرائیل😤 در لبنان و انعکاس وضعیت آوارگان فلسطینی 😔به لبنان سفر کرد.
او که در صداوسیمای مرکز تهران مدتی تهیه کننده و گزارشگر ودانشجوی رشته سینما بود 😎بارها به جبهه های حق علیه باطل شتافت😇 و دو بار مجروح شیمیایی شد😷 اما روح بلندش او را به دفاع از مظلومین حزب الله لبنان کشاند و در سرزمین غربت، جبهه ای که رویاروی جنایتکاران رژیم صهیونیستی👿 بود، در بمباران مردم مظلوم لبنان در تاریخ 1/3/71 به فیض شهادت رسید.😭
✍شهید آوینی هم در دلنوشته ای درباره شهیدفلاحت پور که بر سر مزار وی حک شده چنین گفته بود:
«عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم . این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد واگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم».
به مناسبت #سالروز_شهادت🥀
#شهید_بهروز(مهدی)_فلاحتپور💜
#جوان_مؤمن_انقلابی💚
#شهادتت_مبارک_عزیز_برادرم💛
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
@shohadae_sho
•┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•
#شهدایی_شو 🖤••👆🏻
🕊گفتند خبر رسیده #باران داریم
باز از طرف دمشق #مهمان داریم
پیکر مطهر
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_جواد_الله_کرم
بعداز گذشت ۴ سال از زمان شهادت
در ادلب سوریه تفحص و شناسایی شده
و به میهن اسلامی برمی گردد
🍃🌺شهید مدافع حرم «جواد الله کرم» متولد ۲ تیر۱۳۶۰ و اهل محله مهرآباد تهران بود. وی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام شد و در جریان حمله نیروهای تکفیری به #خانطومان در زمان آتشبس در تاریخ ۱۹ اردیبهشت سال ۹۵ به شهادت رسید و پیکر وی در منطقه مانده بود...
@shohadae_sho
#شهدایی_شُو ♥️•••👆|🕊🌸
❓پرسش و پاسخ آیتالله خامنهای از آیتالله بهجت درباره تهذیب نفس
راوی: حجتالاسلام شیخ علی بهجت
◻️ من [سابقا] ابتدای [ارتباط رهبری با آقا] را نمیدانستم، بعد از رحلت آقا از خود ایشان شنیدم از همان ابتدا که ایشان (رهبری) به قم آمده بودند یعنی سالهای چهل و [اندی] با آقا ارتباط برقرار کرده بودند، و رفت و آمد داشتهاند.
◾️قبل از پیروزی انقلاب هم که ما مشهد رفته بودیم، [این ارتباط بود]. حتی آقا نقل میکرد مقام رهبری در جوانی -سالهای ۵١، ۵٢ مثلاً- پرسید: «آیا میشود انسان هم با طاغوت مبارزه کند و هم در فکر تهذیب نفس باشد؟» به ایشان گفتم شما چه جواب دادید؟ ایشان کمی تأمل کرد که به ما بگوید یا نه، و فرمود: «بله، اگر وظیفه باشد باید با هم باشد، اگر مبارزه وظیفه است، سیر نفسانی هم وظیفه است. نه تنها منافاتی ندارند، [بلکه] باید با هم باشند».
◻️ ضمن اینکه [رهبری] چون میدانست، حضرت امام هم به آقا علاقه دارد، علاقهاش دو چندان میشد.
شُهَدایی شُو
🇮🇷 @shohadae_sho
ماه رمضان با شهید سیاهکالی
سبک زندگی برگرفته از کتاب یادت باشد
احترام به قوانین شهری
شهید سیاهکالی اعتقاد داشتند قانون برای همه کس همه زمان ها و همه جاها لازم الاجراست
مثلا وقتی اول صبح در حالی که مامور پلیس نبود و خیابان ها هم خلوت بود پشت چراغ قرمز می ایستادند و اعتقاد داشتند این احترام به قانون باید در همه از مسئول گرفته تا پایین دست نهادینه بشود
مثل شهید باشیم
شهید می شویم
@shohadae_sho
#شهدایی_شُو ♥️•••👆|🕊🌸