eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
خشتـــ بهشتـــ
حسن قابلیت‌هایی خاص داشت👌، برای همین همه‌جا همراهم می‌بردمش و آن‌قدر صمیمی شده بودیم که همدیگر را داداش😉 صدا می‌کردیم. یک‌بار ماشین تدارکات تصادف کرد 😟و مجبور شدیم با موتور به شهر برویم🙃 تا آذوقه و مهمات به قناسه‌ها برسانیم. من موتور سوار خوبی نبودم؛😣 ولی حسن موتور سوار قهاری بود😎. ترک موتور تریل نشسته بودم و به‌سرعت توی خیابان‌ها پیش می‌رفتیم. چون خودش قناسه‌ها را چیده بود خیلی خوب مسیر را بلد بود.😇 در حالی که با سرعت می‌راند، سرش پایین بود و بلندبلند مدح امیرالمونین (ع) را می‌خواند، مدحی سوزناک و رسا.😭 با خودم فکر کردم🤔 که روی موتور باید حواسش شش دانگ به جلو باشد، با این وضعیتی که حسن پیش گرفته موتور می‌چرخد یا به یک نفر می‌زند و تصادف می‌کنیم. 😯همچنان سرش پایین بود، طوری که دو، سه متری خودش را می‌دید و مداحی می‌کرد. با دست به شانه‌اش زدم و فکرم را بلند به زبان آوردم: «داداش! سرت رو بیار بالا... الآن تصادف می‌کنیم.»😮 اول به حرفم اعتنایی نکرد🙄 و مدحش را بلندتر از قبل خواند🗣. دوباره محکم‌تر 👋به شانه‌اش زدم و تکرار کردم: «سرت رو بالا بیار...بیار باالااا...» برای لحظه‌ای سربرگرداند و با لهجه مشهدی‌اش بهم گفت: «نوموخوااام...»😰 گفتم: «اِاِ... یعنی چی که نمی‌خوای؟»😧 یک‌مرتبه دوروبرم را نگاه کردم و دیدم تو خیابان‌های حلب پراست از زن‌های بدحجاب یا بی‌حجاب😓؛ زیر لب گفتم: «آهااان... این سرش رو نمی‌آره بالا تا چشمش به نامحرم نیفته.»😌 به نقل از فرمانده 🥀شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده»🥀 📚 بریده ای از کتاب «سروها ایستاده می‌ مانند» جلد 10 از مجموعه مدافعان حرم، زندگی‌نامه و خاطرات شهید «حسن قاسمی دانا» (ص 91 و 92) 🖕نویسنده: مریم عرفانیان 📕انتشارات روایت فتح به مناسبت 🥀 💜 💙 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
در مرحله اول عملیات «بیت‌المقدس»، «حاجی‌پور» فرمانده گردان «عمار» زخمی و به عقب منتقل شد و «علی‌اصغر بشکیده» 🥀فرماندهی گردان را برعهده گرفت. 😇 در مرحله دوم عملیات، از یک گردان یک گروهان مانده بود 😔و رزمندگان بسیار تحت فشار بودند 😨و خستگی موجب شده بود تا نتوانند چشمان خود را باز نگاه دارند؛ 🤕از طرفی نیز ما در یک خطی حدود ۸۰۰ متری قرار گرفته بودیم که هم از پهلو و هم از روبه‌رو با بعثی‌ها ☠درگیر بودیم؛ لذا «علی‌اصغر» به گونه‌ای خط را سازماندهی کرد😃 که به همراه چهار رزمنده دیگر، در حالی که همه نیرو‌ها از خستگی زمین‌گیر شده بودند، به تنهایی خط را حفظ کردند؛😇 به صورتی که در طول خط آر.پی.جی، تیربار و... چیده و تا صبح به همراه مدام جای خود را عوض کرده‌اند تا دشمن فکر کند که پشت خاکریز پر از نیرو است 🙃🤓و تا صبح جلوی پاتک‌های دشمن را گرفتند😎 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
🥀«مالک اشترِ» لشکرِ «حاج احمد متوسلیان»🥀 یادداشتی که «احمد بابایی» حدود 17 ماه قبل از شهادتش😢، در منطقه‌ی عملیاتی «آبادان»، برای دخترش «مریم» به رشته تحریر درآورده است:😭 مریم جان، دوستت دارم 💞ولی باید بر حسب وظیفه اسلامی و انسانی☺️ تمامی فرزندان امت اسلامی بویژه آن دسته از کودکان مناطق جنگی جنوبی و غرب کشور😢 را که بر اثر تجاوز نیروهای بعثی از خانه و کاشانه خود آواره شده اند😓 را نیز همانند تو دوست داشته باشم💓. و برای سرکوبی دشمن متجاوز😡 در مناطق اشغال شده میهن اسلامی و رضای خداوند بزرگ 😇به صف رزمندگان اسلام که در جبهه نبرد حق علیه باطل می جنگند بپیوندم🤝 تا با اتکاء به خداوند بزرگ و الهام از قرآن بتوانیم به رهبری امام خمینی(ره) امید مستضعفان جهان، راه را برای انقلاب✌️ و ظهور حضرت مهدی(عج)😍 هموار نماییم. شاید لطف و کرم خداوند شامل حال ما شود. به امید پیروزی حق بر باطل🤲 دخترم🙇‍♀ از تو می خواهم که وقتی بزرگ شدی، با 📖مطالعه تاریخ امروز کشورمان، یکی از پیروان امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران باشی و ادامه دهنده راه شهیدان و پدرت😇😭 آبادان 59/10/27 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
🥀گمنامی از جنس فاتحان است که جورِ تاریخ بر نامش سایه افکنده تا نسل های بعد از جنگ چیزی از او در گوشه ذهنشان به یادگار نداشته باشند. 😔 اِرباً اِرباً شده بود.😢 چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعهِ شده علی اکبر(ع)😭. یک تکه از بدنش در روستای «عظیمیه» در غرب به یادگار ماند 😥وتکه ای دیگر میهمان قطعه 26 بهشت زهرا (س) شد.😓 در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند. در جایی خواندم شهید به همرزمش گفته بود «دعا کن🙌 با گلوله توپ شهید شوم. زیرا اگر در این دنیا بسوزیم🔥 می توانیم مطمئن شویم که خداوند گناهان ما را بخشیده است.»🙏🌱 شهید «محسن حاجی بابا» در گمنامی فرمانده بود☘ و در گمنامی پر کشید🥀 و در گمنامی دل از دنیای وانفسا کَند🌺؛ همانطور که از رتبه تک رقمی رشته پزشکی😍گذر کردُ دل به سبزی لباس پاسداری دوخت.😇 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
برادر شهید مدواری: میثم بعد از شهادت «قدیر سرلک» 🥀و «روح الله قربانی»🥀 خیلی ناراحت بودتا زمانی پیدا می‌کرد و تنها می‌شد در گوشه‌ای با خود و خدا خلوت می‌کرد و مثل سیل بهاری اشک می‌ریخت 😭و می‌گفت: تازه فهمیدم به طور یقین نیتم تا الان صاف صاف برای خود خدا نبوده که اگر بود الان پیش قدیر و روح الله بودم 😢 شب عملیات تا صبح من(برادر شهید) و محمدحسین(شهید محمد خانی) و میثم زیر یک پتو لرزیدیم🤕 قبل از نماز صبح بلند شد وضو گرفت نماز شب بخواند😇 محمدحسین گفت: میثم کارش تمام شد، دیگر اینجایی و دنیایی نیست ☺️قبل از اینکه بزنیم به خط به شوخی😉 به میثم گفتم: حالا میثم نیتت صاف شد؟ با آن چشم‌های پاک خود نگاهم کرد و با یه لبخند گفت😄: صاف صاف از این صاف صاف گفتن وی تا لحظه‌ای که به شهادت رسید، چند دقیقه بیشتر طول نکشید😭، میثم دنیا را با آمال آرزوهایش رهاکرد🏢 و پرواز به سوی ابدیت✈️ و اوج گرفتن و روزی خوردن در نزد پروردگار خود را برگزید😍😎 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀دخترا بابایی‌ان😭😭 واقعا این لحظه چند؟!😔 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 دانلود فیلم کامل در لینک زیر👇 https://www.aparat.com/v/n7khw •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• 🖤••👆🏻
به نقل از پدر شهید:🥀 روز سوم پس از دفن شهید در خانه نشسته بودم🏠 که به من خبر دادند فردی با من کار دارد، دم دررفتم و پس از خوش‌وبش با آن فرد هرچه اصرار بر داخل شدنشان به منزل کردم نپذیرفت و وقتی علت را جویا شدم با اشک و آه😭 گفت من به جواد خیانت کرده‌ام😞 زیرا در هنگام حیاتش عکس خود به همراه فرزند کوچکش ابوالفضل را به من داد و گفت من شهید می‌شوم و این عکس را برای من سیاه‌قلم کن و بیاور. 😢در آن هنگام به علت اینکه جواد فردی شوخ بود😉 این حرفش را به‌پای شوخی‌هایش گذاشتم🙃 و خواسته‌اش را پشت گوش انداختم😢 اما هنگامی‌که خبر شهادتش به من رسید با چشمانی اشک‌آلود😭 این عکس را سیاه‌قلم کردم و برای شما آوردم تا به قولی که به دوست خوبم داده بودم عمل کرده باشم.✋ به مناسبت 🥀 💜 💚 💙 🖤 •┈┈••••✾🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• 🖤••👆🏻
کمال صبح روز یکشنبه از پایگاه مقاومت بسیج مالک‌اشتر(ناحیه شرق تهران) خارج شد. ناگهان در اطراف خیابان باب همایون متوجه شد، مـأمورین شهرداری با گروهی از اراذل و اوباش😡 در حال زد و خورد هستند، مأموران شهرداری به آنها تذکر دادند، 🤨که در محل عبور و مرور مردم سد معبر نکنند😤، اما آنها با فحاشی😖 نسبت به حضرت امام (ره)‌🤬 و مسئولین نظام مردم را در اطراف خود جمع کردند. ولی‌زاده با مشاهده این صحنه آنها را از این کار منع کرد🤫، ناگهان یکی از آنها با چاقو🔪 صورت او را مجروح ساخت. کمال با زحمت بسیار در حالیکه پیکرش غرق در خون بود😭، مردانه ایستاد💪 و با تلاش فراوان آنها را به مسجد آن منطقه تحویل داد،‌ زمانیکه بسیجیان او را به بیمارستان منتقل کردند🚑، کمال قدرت نفس کشیدن نداشت،‌ و به علت خونریزی شدید در بیمارستان سینا به شهادت رسید،😓 او جان خویش را به انقلاب هدیه نمود،‌ تا به مسلمانان ایران یادآوری کند،‌ ارزش‌های دفاع مقدس و انقلاب اسلامی به اندازه قطرات خون هر ایرانی ارزشمند است.✋ به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• 🖤••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
حضور در حماسه کربلای 5 برای فلاحت‌پور 🥀افتخاری باورنکردنی محسوب می‌شد😍،‌ بعد از اتمام جنگ به ادامه تحصیل روی آورد📒 و در رشته سینما در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد 🎥و فعالیت‌های خودش را در 🔹حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 🔹روایت فتح، 🔹گروه تلویزیونی جهاد، 🔹صدا و سیما ادامه داد. اردیبهشت 1371برای مهدی بوی خوش سفر را به همراه آورد. او برای فیلمبرداری جنایات اسرائیل😤 در لبنان و انعکاس وضعیت آوارگان فلسطینی 😔به لبنان سفر کرد. او که در صداوسیمای مرکز تهران مدتی تهیه کننده و گزارشگر ودانشجوی رشته سینما بود 😎بارها به جبهه های حق علیه باطل شتافت😇 و دو بار مجروح شیمیایی شد😷 اما روح بلندش او را به دفاع از مظلومین حزب الله لبنان کشاند و در سرزمین غربت، جبهه ای که رویاروی جنایتکاران رژیم صهیونیستی👿 بود، در بمباران مردم مظلوم لبنان در تاریخ 1/3/71 به فیض شهادت رسید.😭 ✍شهید آوینی هم در دلنوشته ای درباره شهیدفلاحت پور که بر سر مزار وی حک شده چنین گفته بود: «عجب از ما واماندگان زمین گیر که در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم . این خود دلیلی است بر آنکه از حقیقت عالم هیچ نمی دانیم. مرده آن است که نصیبی از حیات طیبه شهدا ندارد واگر چنین است از ما مرده تر کیست؟ شهدا شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می بخشند. پس به راستی این عجیب نیست که ما واماندگان در جستجوی شهدا به قبرستانها می آییم». به مناسبت 🥀 (مهدی)_فلاحت‌پور💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• 🖤••👆🏻
✨امام خامنه‌ای(حفظه الله) ما در بیان زندگی‌نامه‌ی شهیدان🥀 سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است👌 🍃🌸 📓کتاب غریب غرب؛ روایتی کوتاه از زندگی شهید بروجردی ✍نویسنده: عباس رمضانی 📚ناشر: روایت فتح این کتاب اولین جلد از 🖇مجموعه سرداران است که به سیری کوتاه در زندگی سراسر مجاهدت و ایثار 🥀 می پردازد. کتاب غریب غرب، غربتی سنگین را برجان آدمی می نشاند. 😞گویا کاسه عمر منتهی به شهادت را، گذر روز ها و شب ها پر نمی کند.😔 آن چیزی که آن را لبالب و تلاطم می کند، غربت است😟. غربت با شهادت ارتباطی تنگاتنگی دارد.🤝 هر قدر این رابطه عمیق تر باشد، انسان راحت تر دل می کَند😇 و سبک می شود و شایسته لقا می شود😇 و هر قدر غریب تر باشی، شهید تری.😫 محمد از دانه درشت های این جنس است.😍 از خیلی ها زخم خورد؛ 😭از تهران نشینان تا کردستان بان ها.😖 او با این زخم ها مأنوس شد، خو گرفت و پرواز کرد.😭 به مناسبت 🥀 💜 ملقب به 💛 💙 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ ارغوان به یاد 🍃🥀محمد تقی ارغوانی🥀🍃 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
🍃به نام او به یاد متولد بهارِ بود...خرداد پنجاهُ هفت. هجده سالگی،قامتش سبز پوش شد و نوزده سال پر افتخار برای کشورش خدمت کرد. . 🍃همچو شهرتش، بود و نترس...در قلبِ محبانِ علی(ع) جایی ندارد... که اگر باشد زبان،لبیک گوی نمی‌شود!! . 🍃مردی و عاشق خانواده پرافتخار همراه دوست‌داشتنی . 🍃همه را برای زمین گذاشت و راهی شد...! روحش قرارِ ماندن نداشت...گویی آرامش را در خاکِ می‌دید. . 🍃ندای "هَل مِن ناصِر..." خواهرِ ارباب، قدمهایش را برای رفتن محکم کرد و او علی اصغر شد... . 🍃اولین روز ؛در آستانه میلادِ فخر عالمِ امکان؛حضرت ارباب(ع) تقدیر بر رقم خورده بود. . 🍃وقتِ رفتن به کمین خوردند و هنگام برگرداندن ماشین، پهلویش را به آغوش کشید...و ذکر (ع) در فضا طنین انداز شد... . 🍃خاکِ با عشق جسمِ بی جانش را در آغوش خود ماندگار کرد و بناشد به تاسی از بانوی گمنامِ (س)، چند صباحی مهمانِ غربتِ سرزمینِ شام باشد💔!! . 🍃کیلومتر ها آن سو تر؛ مادری نگران، همسری چشم به راه و پسرکی شش ساله دلتنگِ قهرمانشان بودند...😔 . 🍃یکسال گمنامی‌اش،فرصتی بود تا آیینه خانواده جلا بگیرد... تا امیر علی بیاموزد؛زین پس مردِ مادرش است...به دلِ کوچکش بقبولاند؛ گرچه پدر در آسمانهاست اما مزارِ زمینی‌اش مامن و پناه گاهِ اوست⚘ . 🍃سفارش به کرده بود و عجیب این صبر عجین شده در حالاتِ همسرِ زینبی‌اش بود... وقتی که تابوت را به آغوش گرفت و دست بر کشید... آن هنگام که قبل‌ترها را تصور می‌کرد و علی اصغرِ خندانش را؛ و آن هنگام که راهِ پیش رو را بدونِ مردِ شیردلش تجسم می‌کرد؛ در نگاهش "ما رایتُ الا جمیلا" را می‌دیدی... . 🍃به گفته علی اصغرش، "لا یَوم کَیَومِکَ یا اباعَبدالله...💔" و همین جمله آرامشی بود بر قلبِ بیتاب و مضطرش. ✍️نویسنده: به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
✨امام خامنه‌ای(حفظه الله) ما در بیان زندگی‌نامه‌ی شهیدان🥀 سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است👌 🍃🌸 📓کتاب سیرت رضوانی؛ زندگی نامه و خاطرات سردار جهادگر 🥀 ✍نویسندگان: عیسی سلمانی لطف آبادی، محمد جلالی شم آبادی و سعید زرینی 📚ناشر: انتشارات سلمان 🍃🌸 بحث عدم انجام عملیات مطرح شد🗣، چنین استنباط نشود که منظور این است که با مذاکره مسئله جنگ را حل کنیم. خود مسئولین هم گفتند که منظور از مذاکره، مذاکره با چه کسی است؟! ما با صدام🤬 که مذاکره ای نداریم. تمام این فشارهایی که اینها می آورند به خاطر قدرت نمایی جمهوری اسلامی است، برای این است که ما از عملیات سخن گفتیم💪 و اینها برای این که مانع انجام عملیات شوند، قصد دارند تا ما را به پشت میز مذاکره بکشانند.👥😑 اگر قرار باشد که عملیات انجام ندهیم و سر میز مذاکره بنشینیم😖، این ها می فهمند که قدرتی نداریم😤 و فقط مانور داده‌ایم. 😣از این صحبت‌ها چنین نتیجه می‌گیریم که تنها راه نشستن بر سر میز مذاکره، ساقط کردن صدام است….✌️✊👌💪 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
به روایت همسر شهید: فاطمه زمانی که یک سال از شهادت پدرش گذشته بود 😢خواب زیاد می‌دید. یک روز گفت : مامان دیشب خواب دیدم که از بازو بابا خون می آمد.😭 چفیه دور گردن پدرم بود باز کردم و به دستشان بستم. 😔 با خودم گفتم : خدایا تعبیر خواب این بچه چی می‌تونه باشه؟🤔 پدر شوهرم زنگ زدند📞 منزلمان وگفتند: امشب منزل ما بیاید. که برای مصاحبه🎤 می خواهند بیایند. بعد همان شب فاطمه این خواب را گفت . عمویش گفتند : خواب فاطمه راست است.😞 دستان برادرم مثل حضرت ابولفضل😭 قطع بود. و ما یکسال می شد که از این نحوه ی شهادت همسرم خبر نداشتیم.😭 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
🍃مادر با رویای صادقه‌ای که در خواب دید، نامش را گذاشت. مدتی بعد، عباسش به مریضی سختی دچار شد اما با به صاحب نامش و اشک‌های مادر، شفا یافت. 🍂در سنگر انقلاب بزرگ شد و با شناسنامه‌ای که تاریخ‌هایش با عشق دستکاری شده بود راهی شد. روزهایش در جبهه شب شد. پیوستن دوستانش به قافله را دید و جاماندن شد دلش😞. 🍃عشق است و بی‌تابی‌اش... وداع با سرزمین شهدا را نپذیرفت و این بار برای یافتن نشانی از دوستانش به خاک‌های ، فکه، و راهی شد...👣 🍂تفحص کرد پیکرهای باقی مانده را ... بیرون آمده از دل خاک را ..استخوان‌های پر از را... دوست داشت در سرزمین پر از شهید، پلاک و باقی نماند و دل خانواده‌های چشم انتظار شهدا را شاد کند... با عراقی‌ها طرح دوستی ریخت و با دادن هدیه آنان را به همکاری تشویق کرد....🌸 🍃اما این دل، اهل جاماندن نبود. متوسل شد به شهدا و از آنان خواست... شاید اشک ریخت، خواند، خدا را خواند و شاید شهدا دعایش کردند ...🕊 🍂در آخرین روزهایی که دعوت نامه شهدا به دلش رسید. به مادر گفت برایش حنا بیاورد. به یک دست به نام حسین و به دست دیگر به نام گذاشت. دل مادر بود که ترسید، لرزید، شکست. شاید هم به یاد لحظه ای که مولا علی بر دستهای کوچک بوسه می‌زد و از درد گریه می‌کرد، اشک ریخت😭 🍃خوابی دید که او را به بزم عشق دعوت کرده‌اند. ساک را بست و به دنبال نشانه‌ای راهی شد. کار آن روز را نذر حضرت عباس کرد، بسم الله گفت و در کانالی معروف به «والمری» مشغول به کار شد. لحظاتی بعد انفجار در منطقه عملیاتی «والفجر یک » دوستانش را بی‌تاب کرد. به رسم دست‌هایش قطع شد و مدتی بعد هم شهد شیرین شهادت نصیبش. شاید هم منتظر اربابش بود...😔 🍂در هفتمین روز محرم شهید شد و در روز عاشورا ... عراقی‌ها به رسم دوستی، برایش مراسم گرفتند... بوی از سرزمین های جنوب میاد. از فکه.... شلمچه... طلائیه..... ✍نویسنده: به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
🍃🌸به روایت همسر: زمانی که یکی از همکاران حسین مصدوم شده بود 😢او به داخل ساختمان رفت و همکارش را بیرون آورد😥 در همین هنگام متوجه مصدومیت یکی دیگر از همکارانش می شود😓 که علی رغم اینکه فرماندهش به او گفته بود که به داخل نرود 😰او وارد پلاسکو می شود که ناگهان ساختمان فرومی ریزد. 😭 به مناسبت 🥀 💜 💚 🧡 🖤 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
تجربیاتی که جاسم از حضورش در جنگ تحمیلی به دست آورده بود☺️ باعث شد که پس از شروع ماجرای سوریه برای دفاع از حرم اهل بیت (ع)😇 به صورت داوطلبانه عازم این کشور شود. به گواه دوستانش شجاعت و ذکاوتش💪 در مبارزه با تکفیری ها مثال زدنی بود و به همین خاطر شهرت ضدگلوله😎 به او داده بودند،همراه رزمندگان عراقی درکشور سوریه به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخت😍. با شروع نبرد تکفیری ها در عراق تصمیم گرفت در این کشور به جهاد بپردازد. لهجه غلیظ عربی سید جاسم در عراق خیلی کمک‌حال بچه‌ها بود، او در آن شرایط حساس منطقه و اوضاع تروریست‌های خائن😡 داخل نیروهای دشمن نفوذ می‌کرد،🤓 اطلاعات کامل را کسب می‌کرد و بازمی‌گشت.😆 در نهایت 🥀در تاریخ 7 خرداد ماه 1394 در جاده سید غریب محور الرمادی سامرا و در جبهه‌های مقاومت عراق و سوریه در درگیری با نیروهای تکفیری و تروریست بر اثر ترکشی که به شاهرگ گردنش اصابت کرد، به شهادت رسید.😭😭 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
🍃🌸 : به قلم نویسنده جهرمی و با 😍، با موضوع زندگینامه و خاطرات 🥀 از 🌹 چاپ شده است. ✍نویسنده این کتاب گفت: در این کتاب سعی شده، ویژگی‌های اخلاقی ذوالفقار نسب 🥀 به گونه‌ای بیان شود که جوانان دریابند آنچه باعث می‌شود شهدا به فیض شهادت برسند، بی‌ریایی 😇، خلوص😊 و برای خدا بودن☺️ آنهاست. به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
خشتـــ بهشتـــ
🍃در متولد شد، تا زودتر از تابستان به قلبِ خانواده گرما ببخشد... . 🍃پسری متولدِ روزِ خردادماه⚘ . 🍃پدر عاشق بود و جنگ های نامنظمش و دل سپرده به طنینِ روح نواز دعای کمیل در جبهه ها... پس نامش را در شناسنامه گذاشتند و بر زبان خواندند کمیل ❤️ . 🍃خو گرفته با و رشد کرد و بزرگ شد... . 🍃دیپلم گرفت و در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد اما چیزی از عشقش به (ع) کم نشد. . 🍃 سرانجام در ماهِ دوم آموزشیِ سربازی جذب شد🙂 🍃برای کمیل اما اینجا پایانِ راه نبود...حالا همه تلاشش رفتن به یگانِ ویژه بود. . 🍃میخواست در بالاترین قله خدمت بایستد و جان فشانی کند.🥀 . 🍃عضو صابرین شد و خدمت می‌کرد. . 🍃آرزوی شهادت به دل داشت...در زیباترین لحظات زندگی اش هم را طلب می‌کرد🕊 🍃خبر رسید گروهِ پا درون کشور گذاشته...یگانِ صابرین برای کوتاه کردن دستِ متجاوزان راهی شدند... . 🍃و در این میان کمیل و چندین تن از همرزمان آماده بودند...🕊 . 🍃به تاسی از (س) تیر به پهلویش نشست و روح از تنش پر کشید...😔 کمیل، شد🇮🇷 . 🍃امروز هم برای این وطن،مدافعانی قد علم کرده اند تا حافظِ جانِ مردم سرزمینشان باشد👨‍⚕ . ، مدافع وطن ⚘ . ✍️نویسنده: . به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
پدر شهید هاشمی از لحظات چشم‌انتظاری می‌گوید که آدم را یاد پدران و مادران چشم‌انتظار خودمان می‌اندازد.😢 وی می‌گوید: انتظار واقعاً سخت است. ما خیلی منتظر بودیم که خبر خوبی از نعمت بشنویم. 😭هر بار که شماره‌ای ناشناس با گوشی من تماس می‌گرفت📲 سریع پاسخ را می‌دادم که شاید بخواهد خبری از پسرمان به ما بدهد. سه سال چشم‌انتظاری برای من و مادرش سخت گذشت. همیشه با خود زمزمه می‌کردم و می‌گفتم که یازینب کبری(س) من این پسرم را به تو دادم، این قربانی را از من قبول کن . 😭😭😭😭 . به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 💙 💛 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
تولد حضرت فاطمه(سلام‌الله علیها) بود.😍 سجاد مثل همیشه با روی خندان😁 از سر کار آمد. بعد از چند دقیقه گفت: خانم اشکال نداره، تو راضی هستی که من هدیه‌ای🎁 که پادگان برای روز زن داده است، بدهم به بنده خدایی که لازم دارد؟ گفتم: نه چه اشکالی دارد؟ من از خدامه😊☺️. من تازه چادر گرفتم فعلاً لازم ندارم. من آن روز نپرسیدم چادر رو برای چه کسی می‌خواهی، تا اینکه بعد از شهادت همسرم😢، یکی از دوستانش به من گفت موضوع چه بوده. گفت: در دانشگاه یک دختر خانم بود حجاب خوبی نداشت.😥 سجاد به دوستش می‌گوید برو با این خانم صحبت کن ببین چرا حجابش این طور است. سجاد به دلیل حیای زیاد 😌خودش با دختر خانم حرف نمی‌زند. دختر خانم هم گفته بود به دلیل مشکلات مالی😣 نمی‌توانم چادر تهیه کنم. اتفاقاً همان روز چادر را به ما هدیه دادند. 😎سجاد آن روز چادر را می‌برد برای این خانم و خدا را شکر از آن روز تا حالا استفاده می‌کنند.🤩😎 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 ❤️ •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم عروسی بر سر مزار سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی 😍😍😍😍😭😭😭 😍 ❤️ 💚 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨صحبت‌های جالب و شنیدنی 🥀 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 ❤️ •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻
اومده بود مرخصی بگیره ، یه نگاهی بهش کرد ، گفت : ” میخوای بری ازدواج کنی ؟ ”😁 گفت :” بله میخوام برم خواستگاری ”😍 – خب بیا خواهر منو بگیر !🤓 گفت :” جدی میگی آقا مهدی ” 😳 – به خانوادت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو !😎 اون بنده خدا هم خوشحال دویده بود مخابرات تماس گرفته بود !🙃 به خانوادش گفته بود : ” فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر 😇، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید ! بچه های مخابرات مرده بودن از خنده!😅 پرسیده بود :” چرا میخندید؟ خودش گفت بیا خواستگاری خواهر من ! ”🤨🧐 گفته بودن :” بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه !! ”🤣😁😆 ❤️ 😁 💚 •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ♥️••👆🏻
🍃🌸وصیت نامه 🥀 بسم الله الرحمن الرحيم ✍ من سيد محمد رضا سعيدي خراساني: پسران من همگي اهل علم و تبليغ براي خداشويد.😎 دختران من به شوهر اهل علم و تبليغ همسر شويد.😇 در زندگي باهم متحد باشيد🤝 و براي دنيا با هم اختلاف نكنيد📛،همگي حق مادر را رعايت كنيد ☺️و جنازه مرا در قم دفن كنيد،مرا دعا كنيد و سلام مرا به همگي برسانيد.✋ دو روز روزه برايم بگيريد. ❇️از آيه ۱۵۲تا ۱۵۷از سوره بقره غفلت نكنيد… به هر كسي كه مي خواهد زحمات فاتحه خواني برايم بكشد بگوييد👈✅ در عوض يك مساله ياد بگيريد و عمل كنيد و هر كس به من بدهكار است من كه صورت ندارم📜،اگر تا آخر عمرش نتوانست بپردازد بري الذمه است.😌 به مناسبت 🥀 💜 💚 💛 ❤️ •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈•         @shohadae_sho •┈┈••••✾•🌸•✾•••┈┈• ❤️••👆🏻