خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_هشتاد_و_یک عاصف گفت: _یه سوال! کار کی میتونه باشه؟ +ت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
#قسمت_هشتاد_و_دوم
ادامه دادم به حرفام و به معاون سازمان انرژی اتمی ایران گفتم:
«جناب دکتر، دفعه قبل هم بهتون گفتم، ایشون در ماموریتی که به کشور اتریش داشتند، بدون هیچ دلیلی سه روز اضافه می مونه... خب این خودش یک معما و کلاف سر درگم هست که مارو حساس کرده و بهمون میگه که این آدم مشکل دار هست. هیچ سندی وجود نداره که چرا ایشون اونجا مونده.
_درسته. قبول دارم فرمایشاتتون و اما جناب عاکف شما فرمودید ایشون باید بیاد در سازمان. این برای همه ی ما و صنعت هسته ای کشور تهدید هست.. چرا دستگیرشون نمیکنید.
+سوال خوبی فرمودید. اما اجازه ندارم پاسخ شمارو بدم.. یعنی فضای امنیتی و اطلاعاتی که الان درونش هستیم، و تخصص حرفه ای ما اجازه نمیده بابت چنین سوالی به شما یا هرکسی دیگه پاسخگو باشم.
_حتی به ما که مسئولین رده بالای این کشوریم وَ در چنین بخش مهمی داریم کار میکنیم؟
لبخندی زدم گفتم:
+بله.. حتی به شما که مسئولید وَ در سازمان اتمی دارید در سطح معاونت فعالیت میکنید.. شما که هیچ، بنده حتی به بچه های طبقه پایین داخل این خونه هم اجازه ندارم چیزی بگم..همکارم آقای عاصف هم که الان در کنار بنده هستند از همه ی مسائل باخبر نیستند. متوجه هستید که منظور بنده رو؟
_بله. متوجه ام !
+ضمنا، مگه شما کارهایی که درون سازمانتون انجام میدید، تمام نیروهای سازمان اتمی خبر دارن؟ طبیعتا جوابتون خیر هست. پس به ما که کارمون حساستر هست و جان کلی انسان و شهروند بی گناه معطوف به عملکرد ماست، حتما به ما حق میدید که پاسخگوی هر سوالی نباشیم..
_بله حق با شماست. درست میفرمایید.. خب الان برای پیاده سازی اون برنامه، آیا ایده خاصی به نظرتون میرسه؟
+شما طبق برنامه و جدولی که ما تعریف میکنیم میرید جلو. نه کمتر، نه بیشتر. فقط مطالبی که عرض کردم و نوشتم خوب بخاطر بسپارید. خیالتون جمع باشه که ما کمکتون میکنیم. نگران هیچ چیزی نباشید. چون ضربه ای که ایشون خورد تا چندماه بستری هست. شما میتونید همین الآن که رفتید خیلی از اسناد طبقه بندی شده رو از اتاقش خارج کنید، وَ یا اینکه پروژه ها رو تغییر بدید. فقط تا دو هفته ی دیگه باید جایگزین ایشون معرفی بشه. یعنی قبل از خوب شدن ایشون.
_خبر باید به ایشون برسه؟
+بله باید برسه. همه چیز باید عادی و طبیعی جلوه کنه. قطعا ایشون هم بهانه میاره و ناراحت میشه. شماهم بگید ما نمیتونیم کار سازمان و معطل حضور شما کنیم. تحت فشاریم و… !
_چشم.
مخاطبان محترم کانال خیمه گاه ولایت، صحبت های دیگه ای هم بین بنده و معاون سازمان انرژی اتمی کشور مطرح شد که بنابرملاحظات امنیتی و اطلاعاتی از شرح آن معذورم.
صحبتامون که تموم شد موقع خداحافظی و رفتن شد، عاصف سنسور و زد تا درب اتاق باز بشه، مطلبی به ذهنم رسید که به عاصف گفتم:
« آقا عاصف یه لحظه درو ببندش با جناب معاون کار دارم »
عاصف درو بست، رفتم سمت معاون سازمان اتمی... بهش گفتم:
+جناب معاون، من حساسیت های شما رو درک میکنم. امیدوارم شما هم حساسیت های ما رو درک کنید. شما فقط با هماهنگی که خدمت ریاست محترمتون میکنید، مسئولیت جدید دکتر افشین عزتی رو تعریف کنید. ان شاء الله بعدش بنده و تیم عملیاتیم و همکارانم و کسانی که در این پرونده مشغولن، اقدامات جانبی بعدی رو انجام میدیم.
_باشه.. ممنونم که نگرانی های من و برطرف میکنید. قطعا منم تلاشم رو میکنم تا نگرانی های شما وَ همکارانتون رو برطرف کنم. فقط جناب عاکف، برای بچه های دیگمون توسط این آقا اتفاقی نیفته؟؟
+ان شاءالله که نمی اُفته. خدا رو شکر همه چیز زیر ذره بین ما هست. خیالتون جمع باشه. قبل از اومدن شما هماهنگی های لازم صورت گرفته تا برای کسانی که احتمال میدیم بخاطر ارتباطشون با دکتر افشین عزتی در معرض خطرات امنیتی و تروریستی باشن، با برادران سپاه حفاظت انصار هماهنگ شدیم که ان شاءالله مراقبت از اون چندتا اسمی رو که محتمل میدونیم، برای مراقبت های ویژه در دستور کار قرار بدن.
_خیلی ممنونم.. راستش من میدونم عزتی با بعضی از این متخصصین رفت و آمدهای زیادی داره..بازم سپاسگزارم و خداقوت میگم به شما و همکارانتون که این مورد رو پیگیری میکنید و بابتش دغدغه دارید. واقعا ممنونم.
+خواهش میکنیم جناب دکتر... من وظیفم رو دارم انجام میدم. فقط دغدغه نیست..
_با اجازتون من میرم..
+زنده باشید. آقاعاصف بدرقتون میکنه.. بفرمایید. خدانگهدار.
به عاصف که داشت همراه معاون سازمان اتمی میرفت پایین، دستم و آوردم بالا، وَ اشاره زدم به مغزم، که یعنی معاون هنگ کرده و ترسیده و ذهنش به هم ریخته، آرومش کن.
✅ هرگونه کپی و استفاده فقط با ذکر منبع و لینک #کانال_خیمه_گاه_ولایت_در_ایتا و نام صاحب اثر #عاکف_سلیمانی مجاز است
✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat