خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم #قسمت_هشتاد_و_دوم ادامه دادم به حرفام و به معاون سازمان انرژی ا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
#قسمت_هشتاد_و_سوم
بعد از دیدار با معاونت سازمان انرژی اتمی ایران، درخواست جلسه با سه نفر از کارشناسان اداره رو در دستور کار قرار دادم و اسمشون و دادم به مسئول دفترم بهزاد برای پیگیری تا جلسه تشکیل بدیم.
بعد از هماهنگی های لازم / تهران / دفتر معاونت ضدجاسوسی و ضد تروریسم/ساعت 20
قبل از شروع جلسه، یک سری اسناد و مدارک رو برای ارائه به کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی آماده کردم. ساعت حدود 20:30 شده بود که هر سه نفر اومدن. وقتی رسیدند بعد از اینکه دقایقی نشستیم و صحبت کردیم، شروع کردم سر بحث و باز کردم.
«دوستان اجازه میفرمایید بحث و آغاز کنیم؟»
موافقت و اعلام آمادگی کردن... گفتم:
«بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن عرض احترام و خوش آمد به شما سه همکار محترم. هم از جناب ایزدی، هم از جناب مسعودی، هم از جناب نوروزی ممنونم که تشریف آوردید به این جلسه بسیار مهم.»
جلسه رو وارد فاز دوم کردم... گفتم:
«بنده مختصر توضیحی رو خدمتتون عرض میکنم تا این کلافی رو که تاحدودی سردرگم هست پیداش کنیم. یه سری اتفاقات بچه گانه و در حد خودزنی توسط یکی از سوژه های پرونده ای که داریم روش کار میکنیم صورت گرفته که به ظاهر خودزنی هست. من نمیخوام حرکتی کنیم که بعدا پشیمون بشیم. چندمورد رو عرض میکنم و شما روی اون دقت بفرمایید.»
ادامه دادم گفتم:
«گزینه ی اصلی ما الآن در تهران هست و مسئولیت مهمی رو در یک سازمانی که دنیا روش زوم کرده داره. یک دختری هم که دوتابعیتی هست، خودش و خانوادش هیچ مورد مشکوکی در داخل و خارج از ایران تا به حال نداشتند، اما در کشور ثالث با عوامل سرویس های بیگانه نشست و برخواست داره و تونسته به سوژه اصلی ما که در تور دشمن قرار گرفته نزدیک بشه. اینم بگم که ما در یک مرحله تا حالا تونستیم از خروج اسناد سری اتمی جلوگیری کنیم.»
کارشناس نوروزی گفت:
_جناب عاکف اگر جوری دیگه اسناد و فرستاده باشه چی؟ منظورم از قبل هست؟
+حق باشماست.. بعید هم نیست. اما در این مدتی که زیر چتر من و بچه هام هست، تموم ایمیل ها و تماس های سوژه اصلی رو کنترل کردیم.
_پس اگر اینطوره، به نظرم خیلی حساب شده عمل میکنه.
+بله همینطوره.
_میشه بگید چندماهه که زیر نظر دارید مسئول مورد نظر رو؟
+حدود 5 ماه.
کارشناس مسعودی اومد وسط بحث گفت:
_آقا عاکف شما سه فصل از مطالبی رو در اختیارمون گذاشتی که همزمان بنده مطالعه کردم موقع توضیحاتتون. شما برید ریشه خانوادگی گزینه اصلیتون که براش دام اطلاعاتی پهن شده رو بررسی کنید. مثلا اینجا نوشته شده که وقتی عزتی رو در یک مسجدی که خلوت بوده و زیر نظر داشتن اون و، در موقع نماز جوری خاص که عین بعضی فرقه ها یا ادیان هست عبادت میکرده. همین خودش مشکوکه.
+یعنی چی؟
_یعنی این نوع عبادت که سرش و تکان میداده گاهی، نمیتونه تیک باشه !! درسته؟
+بله. چون رفتارها و حرکات و سکناتش همه زیر نظر هست. در طول روزمره چنین رفتاری نداره.. فقط موقع عبادات این رفتارو داره.
_ما قبلا پرونده هایی رو داشتیم که مشابه این بوده.
+خب.. چطور؟
_این نوع عبادت برای یهودی ها هست. ایشون هم بخاطر اینکه پنهون کاری کنه گاهی نماز می خونه. شک ندارم این آدم گرایشی یهودی داره و مجبوره بخاطر شغلش و زیر نظر سازمانی که داره درونش کار میکنه نماز بخونه تا کسی شک نکنه.
راستش با حرفای این کارشناس فکرم مشغول شد... گفتم:
+یعنی ما باید پیشینه ایشون و که مثلا دو سه نسل قبلش و که چطور بودن، چه عقائدی داشتن زیر و رو کنیم؟
_طبیعتا یک راهش همینه.
+خب این نمیتونه کمکی به ما کنه. منم با پیشینه این آدم فعلا کاری ندارم.
ایزدی هم اومد وسط بحث گفت:
_آقای سلیمانی ، شما زمان دانشجویی این آدم و بررسی کن. اصلا نحوه ورود این شخص به سیستم رو مورد ارزیابی قرار بده.
+ببینید، نمیشه گفت ایشون از همون زمان ورود به سازمان انرژی اتمی ایران آدمی بوده که انحراف داشته وَ کارش کشیده شده به اینجا.. کشمیری زمان انقلاب تا زیر چشمش ریش داشته، نزدیک نهاد ریاست جمهوری که میشده اگر اذان میشد بیست مترم مونده بود به ساختمون محل کارش اگر هوا برف هم میزده، اُوِر کتش و مینداخته روی زمین نماز میخونده.. اما تهش شده اون. حالا برای دکتر عزتی هم، اینکه از اول اینطور بوده یا نبوده رو الآن نمیخوام درگیرش بشم.
_شما مورد بررسی قرار دادی نحوه ورود ایشون به سازمان اتمی رو؟ قبلش در دوران دانشجویی چه گرایشی داشته رو میدونید؟
+بررسی شده. اسناد و مدارکش همینجا هست و در اختیار دارم.
_یه پیشنهادی هم براتون دارم که بهتون کمک میکنه.
+میشنوم.
_ببینید جناب سلیمانی، شما حتما بررسی کن مسئولین وقت چه کسانی بودن.. در بیوگرافی که از ایشون دادید به من مطالعه کنم و مشخصاتش رو بررسی کنم، ایشون ورودی اوایل سال 83 هست. یعنی آخرای دورانی که جناح خاصی سرکار بود.
+خب !